آیه ۱ - سوره یونس

آیه الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكيمِ [1]

الر اين آياتِ كتابِ حكيم است (كتابى حكمت آميز و استوار).

الر

۱ -۱
(یونس/ ۱)

الصّادق (علیه السلام)- وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمَّا بَعَثَ مُوسَی‌بْنَ‌عِمْرَانَ (علیه السلام). ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ، لَمْ یَکُنْ فِیهِمْ {أَحَدٌ}إِلَّا أَخَذُوا عَلَیْهِمُ الْعُهُودَ، وَ الْمَوَاثِیقَ لَیُؤْمِنُنَّ بِمُحَمَّدٍ الْعَرَبِیِّ الْأُمِّیِّ الْمَبْعُوثِ بِمَکَّهًَْ، الَّذِی یُهَاجِرُ {مِنْهَا} إِلَی الْمَدِینَهًِْ، یَأْتِی بِکِتَابٍ بِالْحُرُوفِ الْمُقَطَّعَهًِْ افْتِتَاحَ بَعْضِ سُوَرِهِ، یَحْفَظُهُ {بَعْضُ} أُمَّتِهِ، فَیَقْرَءُونَهُ قِیَاماً وَ قُعُوداً وَ مُشَاهًًْ وَ عَلَی کُلِّ حَالٍ، یُسَهِّلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حِفْظَهُ عَلَیْهِمْ. وَ یَقْرِنُونَ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) أَخَاهُ وَ وَصِیَّهُ عَلِیَّ‌بْنَ‌أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) الْآخِذَ عَنْهُ عُلُومَهُ الَّتِی عَلَّمَهَا، وَ الْمُتَقَلِّدَ عَنْهُ الْأَمَانَهًَْ الَّتِی قَلَّدَهَا، وَ مُذَلِّلَ کُلِّ مَنْ عَانَدَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) بِسَیْفِهِ الْبَاتِرِ وَ مُفْحِمَ کُلِّ مَنْ جَادَلَهُ وَ خَاصَمَهُ بِدَلِیلِهِ الْقَاهِرِ، یُقَاتِلُ عِبَادَ اللَّهِ عَلَی تَنْزِیلِ کِتَابِ اللَّهِ حَتَّی یَقُودَهُمْ إِلَی قَبُولِهِ طَائِعِینَ وَ کَارِهِینَ. ثُمَ إِذَا صَارَ مُحَمَّدٌ إِلَی رِضْوَانِ اللَّهِ تَعَالَی، وَ ارْتَدَّ کَثِیرٌ مِمَّنْ کَانَ أَعْطَاهُ ظَاهِرَ الْإِیمَانِ، وَ حَرَّفُوا تَأْوِیلَاتِهِ، وَ غَیَّرُوا مَعَانِیَهُ، وَ وَضَعُوهَا عَلَی خِلَافِ وُجُوهِهَا، قَاتَلَهُمْ بَعْدَ {ذَلِکَ}عَلَی تَأْوِیلِهِ حَتَّی یَکُونَ إِبْلِیسُ الْغَاوِی لَهُمْ هُوَ الْخَاسِئُ الذَّلِیلُ الْمَطْرُودُ {الْمَلْعُونُ} الْمَغْلُوبُ فَلَمَّا بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ أَظْهَرَهُ بِمَکَّهًَْ ثُمَّ سَیَّرَهُ مِنْهَا إِلَی الْمَدِینَهًِْ وَ أَظْهَرَهُ بِهَا ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْکِتَابَ وَ جَعَلَ افْتِتَاحَ سُورَتِهِ الْکُبْرَی بِالم یَعْنِی الم ذلِکَ الْکِتابُ وَ هُوَ ذَلِکَ الْکِتَابُ الَّذِی أَخْبَرْتُ أَنْبِیَائِیَ السَّالِفِینَ (أَنِّی سَأُنْزِلُهُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) لا رَیْبَ‌فِیهِ فَقَدْ ظَهَرَ کَمَا أَخْبَرَهُمْ بِهِ أَنْبِیَاؤُهُمْ (أَنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) یُنْزَلُ عَلَیْهِ کِتَابٌ مُبَارَکٌ لَا یَمْحُوهُ الْبَاطِلُ یَقْرَؤُهُ هُوَ وَ أُمَّتُهُ عَلَی سَائِرِ أَحْوَالِهِمْ ثُمَّ الْیَهُودُ یُحَرِّفُونَهُ عَنْ جِهَتِهِ وَ یَتَأَوَّلُونَهُ عَلَی غَیْرِ جِهَتِهِ وَ یَتَعَاطَوْنَ التَّوَصُّلَ إِلَی عِلْمِ مَا قَدْ طَوَاهُ اللَّهُ عَنْهُمْ مِنْ حَالِ أَجَلِ هَذِهِ الْأُمَّهًِْ وَ کَمْ مُدَّهًُْ مُلْکِهِمْ فَجَاءَ إِلَی رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) مِنْهُمْ جَمَاعَهًٌْ فَوَلَّی رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) عَلِیّاً (علیه السلام) مُخَاطَبَتَهُمْ فَقَالَ قَائِلُهُمْ إِنْ کَانَ مَا یَقُولُ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) حَقّاً لَقَدْ عَلِمْنَا کَمْ قَدْرُ مُلْکِ أُمَّتِهِ هُوَ إِحْدَی وَ سَبْعُونَ سَنَهًًْ الْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اللَّامُ ثَلَاثُونَ وَ الْمِیمُ أَرْبَعُونَ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَمَا تَصْنَعُونَ بِالمص وَ قَدْ أُنْزِلَتْ عَلَیْهِ قَالُوا هَذِهِ إِحْدَی وَ سِتُّونَ وَ مِائَهًُْ سَنَهًٍْ قَالَ فَمَا ذَا تَصْنَعُونَ بِالر وَ قَدْ أُنْزِلَتْ عَلَیْهِ فَقَالُوا هَذِهِ أَکْثَرُ هَذِهِ مِائَتَانِ وَ إِحْدَی وَ ثَلَاثُونَ سَنَهًًْ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَمَا تَصْنَعُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ المر قَالُوا هَذِهِ مِائَتَانِ وَ إِحْدَی وَ سَبْعُونَ سَنَهًًْ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَوَاحِدَهًٌْ مِنْ هَذِهِ لَهُ أَوْ جَمِیعُهَا لَهُ فَاخْتَلَطَ کَلَامُهُمْ فَبَعْضُهُمْ قَالَ لَهُ وَاحِدَهًٌْ مِنْهَا وَ بَعْضُهُمْ قَالَ بَلْ یُجْمَعُ لَهُ کُلُّهَا وَ ذَلِکَ سَبْعُمِائَهًٍْ وَ أَرْبَعُ وَ ثَلَاثُونَ سِنِینَ ثُمَّ یَرْجِعُ الْمُلْکُ إِلَیْنَا یَعْنِی إِلَی الْیَهُودِ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) أَ کِتَابٌ مِنْ کُتُبِ اللَّهِ نَطَقَ بِهَذَا أَمْ آرَاؤُکُمْ دَلَّتْکُمْ عَلَیْهِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ کِتَابُ اللَّهِ نَطَقَ بِهِ وَ قَالَ آخَرُونَ مِنْهُمْ بَلْ آرَاؤُنَا دَلَّتْ عَلَیْهِ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَأْتُوا بِالْکِتَابِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ یَنْطِقُ بِمَا تَقُولُونَ فَعَجَزُوا عَنْ إِیرَادِ ذَلِکَ وَ قَالَ لِلْآخَرِینَ فَدُلُّونَا عَلَی صَوَابِ هَذَا الرَّأْیِ فَقَالُوا صَوَابُ رَأْیِنَا دَلِیلُهُ أَنَّ هَذَا حِسَابُ الْجُمَّلِ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) کَیْفَ دَلَّ عَلَی مَا تَقُولُونَ وَ لَیْسَ فِی هَذِهِ الْحُرُوفِ إِلَّا مَا اقْتَرَحْتُمْ بِلَا بَیَانٍ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ قِیلَ لَکُمْ إِنَّ هَذِهِ الْحُرُوفَ لَیْسَتْ دَالَّهًًْ عَلَی هَذِهِ الْمُدَّهًِْ لِمُلْکِ أُمَّهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ لَکِنَّهَا دلالهًْ {دَالَّهًٌْ} عَلَی‌أَنَّ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْکُمْ قَدْ لُعِنَ بِعَدَدِ هَذَا الْحِسَابِ أَوْ أَنَّ عَدَدَ ذَلِکَ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْکُمْ وَ مِنَّا بِعَدَدِ هَذَا الْحِسَابِ دَرَاهِمُ أَوْ دَنَانِیرُ أَوْ أَنَّ لِعَلِیٍّ (علیه السلام) عَلَی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْکُمْ دَیْنٌ عَدَدَ مَا لَهُ مِثْلَ عَدَدِ هَذَا الْحِسَابِ قَالُوا یَا أَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام) لَیْسَ شَیْءٌ مِمَّا ذَکَرْتَهُ مَنْصُوصاً عَلَیْهِ فِی الم وَ المص‌وَ الر وَ المر فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) وَ لَا شَیْءَ مِمَّا ذَکَرْتُمُوهُ مَنْصُوصٌ عَلَیْهِ فِی الم وَالمص وَ الر وَ المر فَإِنْ بَطَلَ قَوْلُنَا لِمَا قُلْنَا بَطَلَ قَوْلُکَ لِمَا قُلْتَ فَقَالَ خَطِیبُهُمْ وَ مِنْطِیقُهُمْ لَا تَفْرَحْ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) إِنْ عَجَزْنَا عَنْ إِقَامَهًِْ حُجَّهًٍْ فِیمَا تَقُولُهُنَّ عَلَی دَعْوَانَا فَأَیُّ حُجَّهًٍْ لَکَ فِی دَعْوَاکَ إِلَّا أَنْ تَجْعَلَ عَجْزَنَا حُجَّتَکَ فَإِذَا مَا لَنَا حُجَّهًٌْ فِیمَا نَقُولُ وَ لَا لَکُمْ حُجَّهًٌْ فِیمَا تَقُولُونَ قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) لَا سَوَاءَ إِنَّ لَنَا حُجَّهًًْ هِیَ الْمُعْجِزَهًُْ الْبَاهِرَهًُْ ثُمَّ نَادَی جِمَالَ الْیَهُودِ یَا أَیَّتُهَا الْجِمَالُ اشْهَدِی لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ لِوَصِیِّهِ (علیه السلام) فَتَبَادَرَ الْجِمَالُ صَدَقْتَ صَدَقْتَ یَا وَصِیَّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ کَذَبَ هَؤُلَاءِ الْیَهُودُ.

امام صادق (علیه السلام)- وقتی خداوند حضرت موسی (علیه السلام) و سایر پیامبران (بعد از او را مبعوث نمود، از همه‌ی آن‌ها بدون استثناء پیمان گرفتند؛ که ایمان آورند به محمّد (صلی الله علیه و آله) عربی امّی که در مکّه مبعوث می‌شود و به مدینه هجرت می‌کند. او کتابی خواهد آورد که در آغاز بعضی از سوره‌هایش، حروف مقطّعه وجود دارد. امّتش آن (قرآن) را حفظ می‌کنند و در تمام احوال خود؛ چه ایستاده و چه نشسته و چه در حال راه‌رفتن باشند می‌خوانند. خداوند حفظ آن را بر ایشان ساده می‌کند و آن‌ها علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام)، وصی و برادر محمّد (صلی الله علیه و آله) را با او همراه و قرین می‌دانند. که [علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام)] حافظ علومی است که [محمّد (صلی الله علیه و آله)] به او آموخته و در اختیار دارد. به امانتی را که [محمّد (صلی الله علیه و آله)] به او سپرده، پایبند است. با شمشیر برّان خویش تمام دشمنان محمّد (صلی الله علیه و آله) را خوار و ذلیل می‌کند و با دلایل رسای خود بداندیشان را محکوم می‌نماید. با مردم بنا به تنزیل قرآن به پیکار برمی‌خیزد تا آن‌ها را به پذیرفتن دین وا دارد؛ چه بخواهند و چه نخواهند. سپس بعد از درگذشت پیامبر (صلی الله علیه و آله) گروهی که به ظاهر ایمان آورده بودند مرتد شده و قرآن را تحریف نمودند و معانی آن را تغییر دادند و برخلاف واقع تفسیر نمودند. در این هنگام و تا آنگاه که شیطان، گمراه‌کننده‌ی آنان است و موجب زیان و ذلّت و بدبختی ایشان می‌گردد. او (امام علی (علیه السلام)) با آنان از روی تأویل قرآن به پیکار می‌پردازد. هنگامی‌که خداوند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را در مکّه، مبعوث و به‌سوی مدینه رهسپار نمود، او را در آنجا مستقرّ کرد و قرآن را بر او نازل فرمود. پس در آغاز بزرگترین سوره‌ی آن الم را قرار داد؛ یعنی این آیه‌ی شریفه‌ی الم ذلِکَ الْکِتابُ که منظور، این است که [این] همان کتابی است که به پیامبران پیشینم خبر داده بودم که بر تو نازل خواهم کرد. که شک و شبهه‌ای در آن نیست؛ (بقره/۲۱) همان‌طور که پیامبران آنان (امّت‌های پیشین و به خصوص یهود) به آنان خبر داده بودند، بر آنان آشکار شد که بر محمّد (صلی الله علیه و آله) کتابی نازل خواهد شد که باطل آن را محو و نابود نخواهد کرد. او و امّتش قرآن را در حالات و امور جاری خود می‌خوانند. با این‌حال یهودیان برخلاف واقع معنای واقعی، آن را تحریف می‌کنند و آن را در معنایی مخالف با حقیقت، توجیه می‌نمایند و پیوسته می‌خواهند از مدّت زمان بقای حکومت این امّت که خداوند آن‌ها را از چنین اطّلاعی محروم نموده مطّلع شوند. عدّه‌ای از یهودیان نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمدند که پیامبر (صلی الله علیه و آله)، علی (علیه السلام) را برای جواب‌گویی به‌سوی آنان فرستاد. یکی از آنان گفت: «اگر آنچه محمّد (صلی الله علیه و آله) می‌گوید، واقعیّت داشته باشد، ما می‌دانیم که مقدار حکومت او و بقای امّتش هفتادویک سال است. زیرا [طبق حروف ابجد] الف یک، لام سی و میم چهل است». علی (علیه السلام) فرمود: «پس المص را چه می‌کنید که بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده است»؟ گفتند: «این هم صدوشصت‌ویک سال می‌شود». فرمود: «الر را چه می‌کنید که بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده است»؟ گفتند: «مقدار آن بیشتر است که دویست‌وسی‌ویک سال می‌شود». سپس علی (علیه السلام) فرمود: «درباره‌ی المر چه می‌گویید»؟ گفتند: «حالا دویست و هفتاد و یک‌سال». علی (علیه السلام) فرمود: «یکی از این حروف مقطّعه [نشان‌دهنده‌ی مدّت زمان زیست این امّت است] یا همه‌ی آن‌ها»؟ ایشان با اختلاف جواب دادند. بعضی گفتند: «یکی از آن‌ها»؛ برخی دیگر گفتند: «همه‌ی آن‌ها جمع می‌شود که روی هم هفتصدوسی‌وچهار سال می‌شود و بعد قدرت به دست یهودیان خواهد افتاد». علی (علیه السلام) فرمود: «آیا کتابی از کتاب‌های آسمانی این مطلب را گفته یا برطبق نظر خود توجیه می‌نماید»؟ بعضی گفتند: «کتاب خدا چنین گفته است»! و برخی مدّعی شدند که «این ادّعای خود ماست». علی (علیه السلام) فرمود: «آن کتابی را که از طرف خدا نازل شده و چنین مطلبی را بیان کرده بیاورید. امّا آن‌ها نتوانستند [چنین کتابی] بیاورند. [حضرت] به آن عدّه‌ی دیگر نیز فرمود: «دلیلی بر صحّت ادّعای خود بیاورید». گفتند: «دلیل گفتار ما حساب جملات ابجد است». علی (علیه السلام) فرمود: «چگونه چنین حرفی را می‌زنید درحالی‌که در این حروف چیزی نیست که شاهد گفتار شما باشد؟ چه می‌گویید اگر کسی مدّعی شود که این حروف، شاهد مدّت زمان زندگانی و عمر امّت حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) نیست؛ بلکه نشانه‌ی آن است که هرکدام از شما به تعداد حساب این حروف مورد لعنت خدا هستید؛ یا هرکدام از شما و ما به مقدار همین عدد که محاسبه شده درهم و دینار داریم. یا اینکه بگوید این حروف گواه است که هرکدام از شما به مقدار جمع اعداد این حروف به علی (علیه السلام) بدهکار هستید»؟! گفتند: «ای اباالحسن (علیه السلام)! هرگز آنچه تو می‌گویی از الم و المص و الر و المر فهمیده نمی‌شود». علی (علیه السلام) فرمود: «آنچه شما نیز ادّعا می‌کنید از الم و المص و الر و المر فهمیده نمی‌شود. اگر گفتار ما با کلامی که گفتیم رد شود گفتار شما نیز با کلام خودتان رد می‌شود». یکی از سخنوران آن‌ها گفت: «ای علی (علیه السلام)! [از اینکه گفتار ما را به‌واسطه‌ی نداشتن دلیل رد کردی خوشحال نباش] اگر ما نتوانستیم درباره‌ی سخنان تو، برای احقاق ادّعای خود دلیلی بیاوریم، [ادّعای شما نیز دلیلی ندارد]؛ چه دلیلی بر ادّعای خود داری غیر از اینکه عجز و ناتوانی ما را در ارائه‌ی دلیل، به‌منزله‌ی حجّت و نشانه‌ی راستگوبودن خود بدانی؟ همان‌طور که ما دلیل و حجّتی نداریم، شما نیز دلیل ندارید». علی (علیه السلام) فرمود: «نه! ما با شما برابر نیستیم؛ ما دلیل داریم که دلیل ما همان «معجزه‌ای آشکار» است». سپس رو به شتران یهود نموده و آن‌ها را چنین خواند: «ای شتران! گواهی دهید برای [حقّانیّت] محمّد (صلی الله علیه و آله) و وصیّ او»! شتران فوراً بانگ زدند که: «راست می‌گویی! راست می‌گویی ای وصیّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و این یهودیان دروغ می‌گویند»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۴۱۲
معانی الأخبار، ص۲۶/ بحار الأنوار، ج۱۰، ص۱۵
۱ -۲
(یونس/ ۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَر (علیه السلام)قَالَ إِنَّ حُیَیَّ‌بْنَ‌أَخْطَبَ وَ أَبَا یَاسِرِ‌بْنَ‌أَخْطَبَ وَ نَفَراً مِنَ الْیَهُودِ مِنْ أَهْلِ نَجْرَانَ أَتَوْا رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) فَقَالُوا لَهُ أَ لَیْسَ فِیمَا تَذْکُرُ فِیمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ الم قَالَ بَلَی قَالُوا أَتَاکَ بِهَا جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) مِنْ عِنْدِ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ قَالُوا لَقَدْ بُعِثَ أَنْبِیَاءُ (قَبْلَکَ مَا نَعْلَمُ نَبِیّاً مِنْهُمْ أَخْبَرَ مَا مُدَّهًُْ مُلْکِهِ وَ مَا أَکَلَ أُمَّتُهُ غَیْرَکَ قَالَ فَأَقْبَلَ حُیَیُّ‌بْنُ‌أَخْطَبَ عَلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ لَهُمْ الْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اللَّام‌ثَلَاثُونَ وَ الْمِیمُ أَرْبَعُونَ فَهَذِهِ إِحْدَی وَ سَبْعُونَ سَنَهًًْ فَعَجَبٌ مِمَّنْ یَدْخُلُ فِی دِینٍ مُدَّهًُْ مُلْکِهِ وَ أَکْلِ أُمَّتِهِ إِحْدَی وَ سَبْعُونَ سَنَهًًْ قَالَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) هَلْ مَعَ هَذَا غَیْرُهُ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَهَاتِهِ ... قَالَ الر قَالَ هَذَا أَثْقَلُ وَ أَطْوَلُ الْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اللَّامُ ثَلَاثُونَ وَ الرَّاءُ مِائَتَانِ ... ثُمَّ قَالَ أَبُو یَاسِرٍ لِحُیَیٍّ أَخِیهِ وَ مَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) قَدْ جَمَعَ هَذَا کُلَّهُ وَ أَکْثَرَ مِنْهُ فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) إِنَّ هَذِهِ الْآیَاتِ أُنْزِلَتْ فِیهِمْ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ وَ هِیَ تَجْرِی فِی وُجُوهٍ أُخَرَ عَلَی غَیْرِ مَا تَأَوَّلَ بِهِ حُیَیُّ‌بْنُ‌أَخْطَبَ وَ أَخُوهُ أَبُو یَاسِرٍ وَ أَصْحَابُهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- محمّدبن‌قیس از امام باقر (علیه السلام) نقل می‌کند که فرمود: حُیّی‌بن‌اخطب و ابویاسربن‌اخطب و چند نفر از یهودیان نجران خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسیدند و گفتند: «مگر در کتابی که بر شما نازل شده نمی‌گویی الم»؟ فرمود: «بله»! گفتند: «آن را جبرئیل از نزد خداوند برایت آورده است»؟ فرمود: «بلی»! گفتند: «در میان انبیاء (گذشته سراغ نداریم کسی جز تو، مدّت حکومت و قدرت ملّت و امّت خود را بیان کرده باشد». در این هنگام حُیّی‌بن‌اخطب رو به یاران خود نمود و گفت: « «الف» یک، «لام» سی و «میم» چهل است و مجموع آن‌ها هفتادویک می‌شود». تعجّب می‌کنم از مردمی که این دین را برمی‌گزینند. با اینکه تمام مدّت عمرش هفتادویک سال است». و رو به‌جانب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نموده و گفت: «آیا جز این است که من گفتم»؟ فرمود: «بلی»! گفت: «بگو چیست»؟ فرمود: «الر». گفت: «این سنگین‌تر و طولانی‌تر است؛ الف یک، لام سی، را دویست». سپس ابویاسر به برادر خود، حُیّی گفت: «تو که نمی‌دانی شاید برای محمّد (صلی الله علیه و آله) تمام این ارقام و بیشتر از آن‌ها جمع شده است». امام باقر (علیه السلام) فرمود: «این آیات درباره‌ی آن‌ها نازل شد: قسمتی از آن، آیات «محکم» [صریح و روشن] است که اساس این کتاب می‌باشد [و هرگونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به این‌ها، برطرف می‌گردد]. و قسمتی از آن، «متشابه» است [آیاتی که به خاطر بالابودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اوّل، احتمالات مختلفی در آن می‌رود ولی با توجّه به آیات محکم، تفسیر آن‌ها آشکار می‌گردد]. (آل‌عمران/۷) این آیات دارای وجوهی دیگر است؛ برخلاف آنچه حیی‌بن‌اخطب و برادر و یارانش تفسیر نمودند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۴۱۶
بحار الأنوار، ج۸۹، ص۳۷۴/ معانی الأخبار؛ ص۲۳
۱ -۳
(یونس/ ۱)

الباقر (علیه السلام)- أَبُولَبِیدٍ‌الْمَخْزُومِیُّ قَالَ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) إِنَّ فِی حُرُوفِ الْقُرْآنِ الْمُقَطَّعَهًِْ لَعِلْماً جَمّاً إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَنْزَلَ الم ذلِکَ الْکِتابُ فَقَامَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) حَتَّی ظَهَرَ نُورُهُ وَ ثَبَتَتْ کَلِمَتُهُ وَ وُلِدَ یَوْمَ وُلِدَ وَ قَدْ مَضَی مِنَ الْأَلْفِ السَّابِعِ مِائَهًُْ سَنَهًٍْ وَ ثَلَاثُ سِنِینَ ثُمَّ قَالَ وَ تِبْیَانُهُ فِی کِتَابِ اللَّهِ فِی الْحُرُوفِ الْمُقَطَّعَهًِْ إِذَا عَدَدْتَهَا مِنْ غَیْرِ تَکْرَارٍ وَ لَیْسَ مِنْ حُرُوفٍ مُقَطَّعَهًٍْ حَرْفٌ یَنْقَضِی إِلَّا وَ قِیَامُ قَائِمٍ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ عِنْدَ انْقِضَائِهِ ثُمَّ قَالَ الْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اللَّامُ ثَلَاثُونَ وَ الْمِیمُ أَرْبَعُونَ وَ الصَّادُ تِسْعُونَ فَذَلِکَ مِائَهًٌْ وَ إِحْدَی وَ سِتُّونَ ثُمَّ کَانَ بَدْوُ خُرُوجِ الْحُسَیْنِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ (علیه السلام) الم الله فَلَمَّا بَلَغَتْ مُدَّتُهُ قَامَ قَائِمُ وُلْدِ الْعَبَّاسِ عِنْدَ المص وَ یَقُومُ قَائِمُنَا عِنْدَ انْقِضَائِهَا بِ الر فَافْهَمْ ذَلِکَ وَ عِهِ وَ اکْتُمْهُ.

امام باقر (علیه السلام)- ابولَبید مخزومی گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: در حروف مقطعه‌ی قرآن، علم سرشاری است. وقتی خداوند الم ذلِکَ الْکِتابُ را نازل فرمود، محمّد (صلی الله علیه و آله) قیام کرد تا آنجا که نور او آشکار گشت و سخنانش [در دل‌های مردم] جای گرفت. و در روز تولّدش درحالی به دنیا آمد که از هزاره‌ی هفتم، صدوسه سال گذشته بود. (هنگام ولادت او هفت‌هزاروصدوسه سال از آغاز خلقت آدم ابوالبشر (علیه السلام) می‌گذشت). سپس فرمود: «بیان این نکته، در حروف مقطّعه‌ی قرآن، وقتی بدون تکرار آن‌ها را بشماری هست. هیچ‌یک از [زمان معادل با] این حروف نمی‌گذرد جز اینکه یکی از بنی‌هاشم در آن زمان قیام می‌کند». امام (علیه السلام) افزود: « «الف» یک٬ «لام» سی٬ «میم» چهل و «صاد» در [المص] نود است که جمعاً صدوشصت‌ویک می‌باشد. که مطابق زمان آغاز قیام امام حسین (علیه السلام) طبق: الم، اللَّه است که هیچ خدایی جز او نیست. (آل‌عمران/۱۲) (حروف مقطّعه‌ی سوره‌ی آل‌عمران) بود. وقتی مدّت او به‌سر رسید، فردی از فرزندان عباس [در سالی] مصادف با عدد المص قیام می‌کند و چون زمان او نیز بگذرد قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در [سال مطابق با عدد] الر قیام می‌کند. این مطلب را بفهم و در خاطر بسپار و [از دشمنان] پوشیده دار».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۴۱۸
بحار الأنوار، ج۵۲، ص۱۰۶/ بحار الأنوار، ج۸۹، ص۳۸۳/ العیاشی، ج۲، ص۳
۱ -۴
(یونس/ ۱)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ (علیه السلام) یَا ابْنَ رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) مَا مَعْنَی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَل الر ... قَالَ (علیه السلام) الر مَعْنَاهُ أَنَا اللَّهُ الرَّءُوف.

امام صادق (علیه السلام)- [از سفیان ثوری نقل شده است]: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! معنای الر چیست»؟ فرمود: «معنایش این است که: منم خدای بسیار مهربان و رئوف».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۴۱۸
بحار الأنوار، ج۸۹، ص۳۷۳/ معانی الأخبار، ص۲۲/ نور الثقلین؛ فیه: «یا ابن رسول الله ... الر» محذوفٌ / البرهان
۱ -۵
(یونس/ ۱)

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- الر هُوَ حَرْفٌ مِنْ حُرُوفِ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ الْمُنْقَطِعِ فِی الْقُرْآنِ فَإِذَا أَلَّفَهُ الرَّسُولُ أَوِ الْإِمَامُ فَدَعَا بِهِ أُجِیبَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- الر، از جمله حروف مقطّعه‌ی قرآن است که بر اسم اعظم دلالت می‌کند. اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا امام (علیه السلام)، این حروف را کنار هم گذاشته و با آن‌ها دعا کنند، دعایشان مستجاب می‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۴۱۸
القمی، ج۱، ص۳۰۸/ نور الثقلین/ البرهان
بیشتر