آیه ۸۲ - سوره نمل

آیه وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ [82]

و هنگامى‌که فرمان عذاب آن‌ها فرا رسد [و در آستانه‌ی رستاخیز قرار گیرند]، جنبنده‌اى را از زمین براى آن‌ها خارج مى‌کنیم که با آنان سخن مى‌گوید که مردم به آیات ما ایمان نمى‌آوردند.

و هنگامی‌که فرمان عذاب آن‌ها فرا رسد

۱ -۱
(نمل/ ۸۲)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- رَوَی مُحَمَّدُ بْنُ کَعْبٍ الْقُرْطِیُّ قَالَ: سُئِلَ عَلِیٌّ (علیه السلام) عَنِ الدَّابَّهًِْ؟ فَقَالَ: أَمَا وَ اللَّهِ مَا لَهَا ذَنَبٌ وَ إِنَّ لَهَا لَلِحْیَهًًْ.

امام علی (علیه السلام)- محمّدبن‌کعب قرطی گوید: «از امام علی (علیه السلام) درباره‌ی دابة الارض پرسیدند، فرمود: «به خدا سوگند دُم ندارد، بلکه ریش دارد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۰
نورالثقلین
۱ -۲
(نمل/ ۸۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ حُذَیْفَهًَْ عَنِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) قَالَ: دَابَّهًُْ الْأَرْضِ طُولُهَا سِتُّونَ ذِرَاعاً لَا یُدْرِکُهَا طَالِبٌ وَ لَا یَفُوتُهَا هَارِبٌ فَتَسِمُ الْمُؤْمِنَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ تَکْتُبُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ مُؤْمِنٌ وَ تَسِمُ الْکَافِرَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ تَکْتُبُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ کَافِرٌ وَ مَعَهَا عَصَا مُوسَی (علیه السلام) وَ خَاتَمُ سُلَیْمَانَ (علیه السلام) فَتَجْلُو وَجْهَ الْمُؤْمِنِ بِالْعَصَا وَ تَخْطِمُ أَنْفَ الْکَافِرِ بِالْخَاتَمِ حَتَّی یُقَالَ یَا مُؤْمِنُ وَ یَا کَافِر.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- حذیفه از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل می‌کند که فرمود: «طول دابة الارض شصت ذراع است و او به قدری نیرومند است که هیچ‌کس، نه به او می‌رسد و نه از دست او می‌تواند بگریزد، بر پیشانی مؤمن علامت می‌گذارد و می‌نویسد: «مؤمن» و در پیشانی کافر نشان می‌گذارد و می‌نویسد: «کافر»! با او عصای موسی (علیه السلام) و انگشتر سلیمان (علیه السلام) است. پس با عصا چهره‌ی مؤمن را جلوه می‌بخشد و با انگشتر بینی کافر مهار می‌شود تا آنجا که مردم اهل خیام جمع شوند. سپس گوید: «ای مؤمن»! و گوید: «ای کافر»»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۰
بحار الأنوار، ج۶، ص۳۰۰/ نورالثقلین
۱ -۳
(نمل/ ۸۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) أَنَّهُ یَکُونُ لِلدَّابَّهًِْ ثَلَاثُ خَرْجَاتٍ مِنَ الدَّهْرِ فَتَخْرُجُ خُرُوجاً بِأَقْصَی الْمَدِینَهًِْ فَیَفْشُو ذِکْرُهَا فِی الْبَادِیَهًِْ وَ لَا یَدْخُلُ ذِکْرُهَا الْقَرْیَهًَْ یَعْنِی مَکَّهًَْ ثُمَّ تَمْکُثُ زَمَاناً طَوِیلًا ثُمَّ تَخْرُجُ خَرْجَهًًْ أُخْرَی قَرِیباً مِنْ مَکَّهًَْ فَیَفْشُو ذِکْرُهَا فِی الْبَادِیَهًِْ وَ یَدْخُلُ ذِکْرُهَا الْقَرْیَهًَْ یَعْنِی مَکَّهًَْ ثُمَّ صَارَ النَّاسُ یَوْماً فِی أَعْظَمِ الْمَسَاجِدِ عَلَی اللَّهِ حُرْمَهًًْ وَ أَکْرَمِهَا عَلَی اللَّهِ یَعْنِی الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ لَمْ تَرُعْهُمْ إِلَّا وَ هِیَ فِی نَاحِیَهًِْ الْمَسْجِدِ تَدْنُو وَ تَرْغُو مَا بَیْنَ الرُّکْنِ الْأَسْوَدِ إِلَی بَابِ بَنِی مَخْزُومٍ عَنْ یَمِینِ الْخَارِجِ فِی وَسَطٍ مِنْ ذَلِکَ فَیُرْفَضُ النَّاسُ عَنْهَا وَ تَثْبُتُ لَهَا عِصَابَهًٌْ عَرَفُوا أَنَّهُمْ لَنْ یُعْجِزُوا اللَّهَ فَخَرَجَتْ عَلَیْهِم تَنْفُضُ رَأْسَهَا مِنَ التُّرَابِ فَمَرَّتْ بِهِمْ فَجَلَّتْ عَنْ وُجُوهِهِمْ حَتَّی تَرَکَتْهَا کَأَنَّهَا الْکَوَاکِبُ الدُّرِّیَّهًُْ ثُمَّ وَلَّتْ فِی الْأَرْضِ لَا یُدْرِکُهَا طَالِبٌ وَ لَا یُعْجِزُهَا هَارِبٌ حَتَّی إِنَّ الرَّجُلَ یَقُومُ فَیَتَعَوَّذُ مِنْهَا بِالصَّلَاهًِْ فَتَأْتِیهِ مِنْ خَلْفِهِ فَتَقُولُ یَا فُلَانُ الْآنَ تُصَلِّی فَیُقْبِلُ عَلَیْهَا بِوَجْهٍ فَتَسِمُهُ فِی وَجْهِهِ فَیَتَجَاوَرُ النَّاسُ فِی دِیَارِهِمْ وَ یَصْطَحِبُونَ فِی أَسْفَارِهِمْ وَ یَشْتَرِکُونَ فِی الْأَمْوَالِ یُعْرَفُ الْمُؤْمِنُ مِنَ الْکَافِرِ فَیُقَالُ لِلْمُؤْمِنِ یَا مُؤْمِنُ وَ لِلْکَافِرِ یَا کَافِر.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت است که فرمود: «آن جنبنده در روزگار سه خروج دارد: یک‌بار در انتهای مدینه خروج می‌کند و صحبت خروجش در بیابان منتشر می‌شود، ولی در مکّه منتشر نمی‌شود. سپس مدّتی طولانی مکث می‌کند و آنگاه در نزدیکی مکّه برای بار دوّم خروج می‌کند و صحبت خروجش در بیابان منتشر می‌شود و در مکّه نیز منتشر می‌شود. سپس مردم در یک روز در بزرگ‌ترین مساجد خدا از حیث احترام و با کرامت‌ترین آن‌ها، یعنی مسجدالحرام جمع می‌شوند. آنگاه دابّه ایشان را درحالی‌که در ناحیه‌ای از مسجد است، به ترس وا می‌دارد و از سمت ما بین رکن حجرالاسود تا درب بنی‌مخزوم، در وسط آن که در سمت راست کسی که از مسجد خارج می‌شود قرار دارد، نزدیک می‌آید. بعضی مردم با آمدن او پراکنده می‌شوند و گروهی که می‌دانند توان عاجز کردن خدای متعال را ندارند، فرار نمی‌کنند. آن جنبنده به سمت آنان می‌آید، سر خود را از گرد و خاک می‌تکاند، از کنار آنان عبور می‌کند و چهره‌هایشان را جلا می‌دهد، حتّی آنان را مانند ستاره‌ی درخشان می‌گرداند. سپس به سمت زمین بر می‌گردد، به طوری که طالب آن به آن نمی‌رسد و گریزنده از آن خلاص نمی‌شود. حتی مردی برمی‌خیزد و برای رهایی از آن به نماز خواندن پناه می‌برد، ولی دابة الارض از پشت سر او می‌آید و می‌گوید: «ای فلانی! آیا الآن نماز می‌گزاری»؟ پس به سمت صورت او می‌آید و بر صورتش داغ می‌نهد. خلایق آنگاه در شهرها با هم، همسایه و در مسافرت‌ها با هم، همراه و در اموال با هم شریک هستند، و کافر از مؤمن باز شناخته می‌شود، پس به مؤمن با خطاب «یا مؤمن»! و با کافر با خطاب «یا کافر»! مورد تخاطب قرار می‌گیرند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۰
نورالثقلین
۱ -۴
(نمل/ ۸۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) تَخْرُجُ دَابَّهًُْ الْأَرْضِ وَ مَعَهَا عَصَا مُوسَی (علیه السلام) وَ خَاتَمُ سُلَیْمَانَ (علیه السلام) تَجْلُو وَجْهَ الْمُؤْمِنِ بِعَصَا مُوسَی (علیه السلام) وَ تَسِمُ وَجْهَ الْکَافِرِ بِخَاتَمِ سُلَیْمَان (علیه السلام).

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- دابّة الأرض به همراه عصای موسی (علیه السلام) و خاتم سلیمان‌بن‌داوود (علیه السلام) ظهور می‌کند و با عصای موسی (علیه السلام) سیمای مؤمن را نورانی و با خاتم سلیمان (علیه السلام) سیمای کافر را داغ می‌نهد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۲
بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۱۱/ البرهان

ولایت

۱
(نمل/ ۸۲)

الرّضا (علیه السلام)- قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام).

امام رضا (علیه السلام)- أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ. منظور از دابة الارض، علی (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۲
بحار الأنوار، ج۳۹، ص۲۴۴/ المناقب، ج۳، ص۱۰۲
۲
(نمل/ ۸۲)

الباقر (علیه السلام)- ِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) أَیُّ شَیْءٍ یَقُولُ النَّاسُ فِی هَذِهِ الْآیَهًِْ وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ فَقَالَ (علیه السلام) هُوَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام).

امام باقر (علیه السلام)- ابوبصیر گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: «مردم درباره آیه: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ چه می‌گویند»؟ پس فرمود: «منظور از جنبنده، امیرالمؤمنین (علیه السلام) است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۲
بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۱۲/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۴۰۰؛ «ای شیء یقول الناس فی هذه الآیهًْ» محذوف
۳
(نمل/ ۸۲)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عن أبی‌الطفیل فقلت یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ مَا الدَّابَّهًُْ قَالَ یَا أَبَاالطُّفَیْلِ الْهُ عَنْ هَذَا فَقُلْتُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَخْبِرْنِی بِهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ هِیَ دَابَّهًٌْ تَأْکُلُ الطَّعَامَ وَ تَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ وَ تَنْکِحُ النِّسَاءَ فَقُلْتُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) مَنْ هُوَ قَالَ هُوَ زِرُّ الْأَرْضِ الَّذِی تَسْکُنُ الْأَرْضُ بِهِ قُلْتُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) مَنْ هُوَ قَالَ صِدِّیقُ هَذِهِ الْأُمَّهًِْ وَ فَارُوقُهَا وَ رِبِّیُّهَا وَ ذُو قَرْنَیْهَا قُلْتُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) مَنْ هُوَ قَالَ الَّذِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ وَ الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ وَ الَّذِی صَدَّقَ بِهِ وَ النَّاسُ کُلُّهُمْ کَافِرُونَ غَیْرَهُ قُلْتُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَسَمِّهِ لِی قَالَ قَدْ سَمَّیْتُهُ لَکَ یَا أَبَا الطُّفَیْلِ وَاللَّهِ لَوْ أُدْخِلْتُ عَلَی عَامَّهًِْ شِیعَتِی الَّذِینَ بِهِمْ أُقَاتِلُ الَّذِینَ أَقَرُّوا بِطَاعَتِی وَ سَمَّوْنِی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ وَ اسْتَحَلُّوا جِهَادَ مَنْ خَالَفَنِی فَحَدَّثْتُهُمْ بِبَعْضِ مَا أَعْلَمُ مِنَ الْحَقِّ فِی الْکِتَابِ الَّذِی نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) عَلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) لَتَفَرَّقُوا عَنِّی حَتَّی أَبْقَی فِی عِصَابَهًٍْ مِنَ الْحَقِّ قَلِیلَهًٍْ أَنْتَ وَ أَشْبَاهُکَ مِنْ شِیعَتِی فَفَزِعْتُ وَ قُلْتُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنَا وَ أَشْبَاهِی مُتَفَرِّقٌ عَنْکَ أَوْ نَثْبُتُ مَعَکَ قَالَ بَلْ تَثْبُتُونَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیَّ فَقَالَ إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَعْرِفُهُ وَ لَا یُقِرُّ بِهِ إِلَّا ثَلَاثَهًٌْ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ نَجِیبٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ یَا أَبَا الطُّفَیْلِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قُبِضَ فَارْتَدَّ النَّاسُ ضُلَّالًا وَ جُهَّالًا إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ بِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ.

امام علی (علیه السلام)- ابوطفیل گوید: به امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرض کردم: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام) در آیه: و إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ، منظور از جنبنده چیست»؟ فرمود: «ای اباطفیل! از این سؤال بگذر»! عرض کردم: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! فدایت شوم مرا مطّلع ساز»! فرمود: «این جنبنده‌ای است که غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود و با زنان ازدواج می‌کند»! عرض کردم: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! او کیست»؟ فرمود: «او قوام دین است که زمین به سبب او آرام می‌گیرد». عرض کردم: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! او کیست»؟ فرمود: «او راستگوی این امّت و جداکننده‌ی آن و عالم متّقی آن و ذوالقرنین این امّت است»! عرض کردم: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! او کیست»؟ فرمود: «کسی است که خداوند متعال درباره‌ی او فرمود: و به‌دنبال آن، شاهدی از سوی او می‌باشد. (هود/۱۷) و و کسی که علم کتاب [و آگاهی بر قرآن] نزد اوست. (رعد/۴۳) و امّا کسی که سخن راست بیاورد و کسی که آن را تصدیق کند. (زمر/۳۳) و تمام مردم به جز او کافرند». عرض کردم: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! او را برایم نام ببر»! فرمود: «او را برایت نام بردم ای اباطفیل! به خدا قسم! اگر بر عموم شیعیانم که به کمک آنان با دشمنانم می‌جنگم داخل شوم، همان شیعیانی که به اطاعت من مؤمن هستند و مرا امیرالمؤمنین می‌خوانند و جهاد با دشمن مرا حلال می‌دانند، و با آنان بخشی از حقایقی را که در کتابی است که جبرئیل (علیه السلام) بر محمد (صلی الله علیه و آله) نازل نموده بگویم، از گرد من پراکنده می‌شوند و من در جماعتی اندک از اهل حقیقت می‌مانم که تو و امثال تو از شیعیان من هستید»؛ پس ترسیدم و پرسیدم: «من و امثال من از تو جدا می‌شویم یا با شما ثابت قدم می‌مانیم»؟ فرمود: «شما ثابت قدم می‌مانید»! سپس حضرت رو به من کرد و فرمود: «حقیقت امر ما بسیار مشکل است و جز سه دسته آن را نمی‌شناسند و به آن اقرار نمی‌کنند: فرشته مقرب، یا نبیّ مرسل، یا بنده مؤمن نجیبی که خدا قلب او را برای ایمان امتحان نموده! ای ابا الطفیل! رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قبض روح شد، پس مردم به صورت گمراهان و نادانان مرتد شدند، مگر کسانی که خدا به سبب ما اهل بیت، آنان را مصون داشت».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۲
بحار الأنوار، ج۵۳، ص۶۸/ کتاب سلیم بن قیس، ص۵۶۱
۴
(نمل/ ۸۲)

الصّادق (علیه السلام)- قَالَ رَجُلٌ لِعَمَّارِبْنِ یَاسِرٍ یَا أَبَا الْیَقْظَانِ آیَهًٌْ فِی کِتَابِ اللَّهِ قَدْ أَفْسَدَتْ قَلْبِی وَ شَکَّکَتْنِی قَالَ عَمَّارٌ وَ أَیَّهًُْ آیَهًٍْ هِیَ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ الْآیَهًَْ فَأَیَّهًُْ دَابَّهًٍْ هَذِهِ قَالَ عَمَّارٌ وَ اللَّهِ مَا أَجْلِسُ وَ لَا آکُلُ وَ لَا أَشْرَبُ حَتَّی أُرِیَکَهَا فَجَاءَ عَمَّارٌ مَعَ الرَّجُلِ إِلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ هُوَ یَأْکُلُ تَمْراً وَ زُبْداً فَقَالَ لَهُ یَا أَبَا الْیَقْظَانِ هَلُمَّ فَجَلَسَ عَمَّارٌ وَ أَقْبَلَ یَأْکُلُ مَعَهُ فَتَعَجَّبَ الرَّجُلُ مِنْهُ فَلَمَّا قَامَ عَمَّارٌ قَالَ لَهُ الرَّجُلُ سُبْحَانَ اللَّهِ یَا أَبَا الْیَقْظَانِ حَلَفْتَ أَنَّکَ لَاتَأْکُلُ وَ لَاتَشْرَبُ وَ لَاتَجْلِسُ حَتَّی تُرِیَنِیهَا قَالَ عَمَّارٌ قَدْ أَرَیْتُکَهَا إِنْ کُنْتَ تَعْقِلُ.

امام صادق (علیه السلام)- مردی به عمّاریاسر گفت: «ای ابویقظان! آیه‌ای در کتاب خدا هست که قلب مرا آزرده و گرفتار شکّ و تردید کرده است». عمّار گفت: «کدام آیه»؟ گفت: «وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ، این جنبنده چه جنبنده‌ای است»؟ عمّار گفت: «به خدا سوگند! نه می‌نشینم و نه غذایی می‌خورم و نه آبی می‌نوشم تا اینکه این جنبنده را به تو نشان دهم». سپس عمّار با آن مرد نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد درحالی‌که امیرالمؤمنین (علیه السلام) مشغول خوردن خرما و کره بود. امام (علیه السلام) فرمود: «ای ابویقظان! زود باش»! عمّار نشست و مشغول خوردن با امیرالمؤمنین (علیه السلام) شد. آن مرد از رفتار عمّار شگفت‌زده شده بود، لذا چون عمّار برخاست، به وی گفت: «سبحان الله! ای ابویقظان سوگند یاد کردی که چیزی نخوری و نیاشامی و ننشینی، مگر دَابَّة الْأَرْضِ را به من نشان‌دهی»؟! عمّار گفت: «اگر عاقل باشی، نشانت دادم»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۴
بحار الأنوار، ج۳۹، ص۲۴۲/ القمی، ج۲، ص۱۳۱/ نورالثقلین
۵
(نمل/ ۸۲)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- عَن أَبِی عَنِ ابْنِ‌أَبِی‌عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ انْتَهَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ هُوَ نَائِمٌ فِی الْمَسْجِدِ قَدْ جَمَعَ رَمْلًاوَ وَضَعَ رَأْسَهُ عَلَیْهِ فَحَرَّکَهُ بِرِجْلِهِ ثُمَّ قَالَ قُمْ یَا دَابَّهًَْ اللَّهِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَیُسَمِّی بَعْضُنَا بَعْضاً بِهَذَا الِاسْمِ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هُوَ إِلَّا لَهُ خَاصَّهًًْ وَ هُوَ دَابَّهًُْ الْأَرْضِ الَّذِی ذَکَرَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَإِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) إِذَا کَانَ آخِرُ الزَّمَانِ أَخْرَجَکَ اللَّهُ فِی أَحْسَنِ صُورَهًٍْ وَ مَعَکَ مِیسَمٌ تَسِمُ بِهِ أَعْدَاءَکَ فَقَالَ الرَّجُلُ لِابی‌عبدالله (علیه السلام) إِنَّ الْعَامَّهًَْ یَقُولُونَ هَذِهِ الْآیَهًُْ إِنَّمَا هِیَ تَکْلُمُهُمْ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) کَلَمَهُمُ اللَّهُ فِی نَارِ جَهَنَّمَ إِنَّمَا هُوَ یُکَلِّمُهُمْ مِنَ الْکَلَامِ وَ الدَّلِیلُ عَلَی أَنَّ هَذَا فِی الرَّجْعَهًِْ قَوْلُهُ وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَحَتَّی إِذا جاؤُ قالَ أَکَذَّبْتُمْ بِآیاتِی وَ لَمْ تُحِیطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ قَالَ الْآیَاتُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ الْأَئِمَّهًُْ (علیهم السلام) فَقَالَ الرَّجُلُ لِأَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) إِنَّ الْعَامَّهًَْ تَزْعُمُ أَنَّ قَوْلَهُ وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً عَنَی فِی الْقِیَامَهًِْ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فَیَحْشُرُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ مِنْ کُلِّ أُمَّهًٍْ فَوْجاً وَ یَدَعُ الْبَاقِینَ لَا وَ لَکِنَّهُ فِی الرَّجْعَهًِْ وَ أَمَّا آیَهًُْ الْقِیَامَهًِْ وَحَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- ابوبصیر نقل می‌کند: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در پی امیرالمؤمنین (علیه السلام) که در مسجد مقداری شن گرد آورده و سر بر روی آن نهاده و به خواب رفته بود، رفت. پس با پا او را تکان داده و به وی فرمود: «ای جنبنده‌ی زمین! برخیز»! یکی از صحابه گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! می‌توانیم یکدیگر را به این نام بخوانیم»؟ فرمود: «نه، به خدا سوگند! این نام فقط مخصوص علی (علیه السلام) است و منظور از دابّة الأرض در آیه: وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ، کسی جز علی (علیه السلام) نیست». سپس فرمود: «ای علی (علیه السلام)! چون آخرالزّمان فرارسد، خداوند تو را به بهترین صورت بیرون می‌آورد درحالی‌که آهن داغی با توست که با آن دشمنانت را نشانه‌دار می‌کنی». مردی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: «مردم می‌گویند: آیا این جنبنده آنان را زخمی هم می‌کند»؟ فرمود: «خداوند آنان را در آتش دوزخ، داغ‌دار و نشانه‌دار کرده است و امیرالمؤمنین (علیه السلام) با سخن، آنان را می‌سوزاند و دلیل اینکه این امر در رجعت اتّفاق می‌افتد، آیه: وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ * حتّی إِذَا جَاؤُوا قَالَ أَکَذَّبْتُم بِآیَاتِی وَ لَمْ تُحِیطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ است. منظور از این دو آیه امیرالمؤمنین (علیه السلام) و دیگر ائمّه (علیهم السلام) هستند». آن مرد گفت: «عموم مردم بر این گمان‌اند که منظور از: وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا؛ روز قیامت است». امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آیا خداوند از هر اُمّتی جمعی را محشور کرده و بقیّه را رها می‌کند؟! هرگز، لیکن در رجعت چرا. امّا آیه‌ی قیامت این است: همه‌ی آنان [انسان‌ها] را برمی‌انگیزیم، و احدی از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد!. (کهف/۴۷)».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۴
بحار الأنوار، ج۳۹، ص۲۴۳/ القمی، ج۲، ص۱۳۰/ نورالثقلین؛ «قایم» بدل «نایم»/ البرهان
۶
(نمل/ ۸۲)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- الْأَصْبَغِ‌بْنِ‌نُبَاتَهًَْ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ هُوَ یَأْکُلُ خُبْزاً وَ خَلًّا وَ زَیْتاً فَقُلْتُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ فَمَا هَذِهِ الدَّابَّهًُْ قَالَ هِیَ دَابَّهًٌْ تَأْکُلُ خُبْزاً وَ خَلًّا وَ زَیْتاً.

امام علی (علیه السلام)- اصبَع‌بن‌نُباته گوید: خدمت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسیدم درحالی‌که مشغول تناول نان و سرکه و روغن [زیتون] بود. عرض کردم: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ، در این [آیه منظور از] دابّهًْ چیست»؟ فرمود: «دابّه‌ای است که نان و سرکه و روغن زیتون می‌خورد»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۶
بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۱۲/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۴۰۰/ البرهان
۷
(نمل/ ۸۲)

أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام)- عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مِیثَمٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) خَامِسَ خَمْسَهًٍْ وَ أَنَا أَصْغَرُهُمْ یَوْمَئِذٍ نَسْمَعُ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یَقُولُ حَدَّثَنِی أَخِی أَنَّهُ خَتَمَ أَلْفَ نَبِیٍّ وَ أَنِّی خَتَمْتُ أَلْفَ وَصِیٍّ وَ أَنَا کُلِّفْتُ مَا لَمْ یُکَلَّفُوا إِنِّی لَأَعْلَمُ أَلْفَ کَلِمَهًٍْ مَا یَعْلَمُهَا غَیْرِی وَ غَیْرُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) مَا مِنْهَا کَلِمَهًٌْ إِلَّا وَ هِیَ مِفْتَاحُ أَلْفِ بَابٍ مَا تَعْلَمُونَ مِنْهَا کَلِمَهًًْ وَاحِدَهًًْ غَیْرَ أَنَّکُمْ تَقْرَءُونَ مِنْهَا آیَهًًْ وَاحِدَهًًْ فِی الْقُرْآنِ وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لایُوقِنُونَ وَ مَا تَدْرُونَهَا.

امام علی (علیه السلام)- عمران‌بن‌میثم از پدرش نقل می‌کند: «من خدمت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بودم که پنجمین نفر آن‌ها و از همه کوچک‌تر بودم. آن روز به امیرالمؤمنین (علیه السلام) گوش می‌دادیم که می‌فرمود: «برادرم به من گفت که او هزار پیامبر را ختم کرد و من هزار وصی را ختم کردم، و من به چیزهایی مکلّف شده‌ام که آن‌ها مکلّف نشده‌اند. و من هزار کلمه می‌دانم که احدی غیر از محمّد (صلی الله علیه و آله) از آن‌ها خبر ندارد. هریک از این کلمات کلید هزار در است. آن‌ها حتّی یک کلمه را از آن‌ها نمی‌دانند، شما یک آیه را از آن در قرآن می‌خوانید که وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ، ولی مفهوم آن را نمی‌دانید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۶
بحار الأنوار، ج۲۶، ص۳۱۷/ الغیبهًْ للنعمانی، ص۲۵۸؛ «بتفاوت»/ البرهان
۸
(نمل/ ۸۲)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ لَقَدْ أُعْطِیتُ السِّتَ عِلْمَ الْمَنَایَا وَ الْبَلَایَا وَ الْوَصَایَا وَ فَصْلَ الْخِطَابِ وَ إِنِّی لَصَاحِبُ الْکَرَّاتِ وَ دَوْلَهًِْ الدُّوَلِ وَ إِنِّی لَصَاحِبُ الْعَصَا وَ الْمِیسَمِ وَ الدَّابَّهًُْ الَّتِی تُکَلِّمُ النَّاس.

امام علی (علیه السلام)- به من شش چیز داده شده است؛ مرگ و بلا، وصیّت‌ها، فصل‌الخطاب، من شیر میدان جنگ و بهترین دولتم، صاحب عصا و آهن داغ (نشان داغ) منم و دابّه‌ای که با مردم سخن می‌گوید، منم!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۶
الکافی؛ ج۱، ص۱۹۸/ نورالثقلین/ البرهان
۹
(نمل/ ۸۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إنَّ اللّهَ أَوحَی إِلَیهِ لَیلَهًَْ الإسرَاءِ: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله): عَلِیٌّ (علیه السلام) أَوَّلُ مَنْ آخُذُ مِیثَاقَهُ مِنَ الْأَئِمَّهًِْ (علیهم السلام). یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله): عَلِیٌّ (علیه السلام) آخِرُ مَنْ أَقْبِضُ رُوحَهُ مِنَ الْأَئِمَّهًِْ (علیهم السلام)، وَ هُوَ الدَّابَّهًُْ الَّتِی تُکَلِّمُهُمْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- خداوند در شب إسرا به پیامبر (صلی الله علیه و آله) وحی کرد: ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! اوّلین امامی که میثاق خود را دریافت نمود، علی (علیه السلام) بود. ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! علی (علیه السلام) آخرین امامی است که او را قبض روح می‌کنم و دابّه‌ای که با مردم سخن می‌گوید، اوست.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۶
مختصر البصایر ؛ص۲۰۱/ البرهان
۱۰
(نمل/ ۸۲)

الباقر (علیه السلام)- عَن خَیْثَمَهًَْ الْجُعْفِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی‌جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌عَلِیٍ (علیه السلام) فَقَالَ لِی یَا خَیْثَمَهًُْ أَبْلِغْ مَوَالِیَنَا مِنَّا السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُمْ لَنْ یَنَالُوا مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ لَنْ یَنَالُوا وَلَایَتَنَا إِلَّا بِالْوَرَعِ یَا خَیْثَمَهًُْ لَیْسَ یَنْتَفِعُ مَنْ لَیْسَ مَعَهُ وَلَایَتُنَا وَ لَا مَعْرِفَتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ اللَّهِ إِنَّ الدَّابَّهًَْ لَتَخْرُجُ فَتُکَلِّمُ النَّاسَ مُؤْمِنٌ وَ کَافِرٌ وَ إِنَّهَا تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ فَلَیْسَ یَمُرُّ بِهَا أَحَدٌ مِنَ الْخَلْقِ إِلَّا قَالَ مُؤْمِنٌ أَوْ کَافِرٌ وَ إِنَّمَا کَفَرُوا بِوَلَایَتِنَا لَا یُوقِنُونَ یَا خَیْثَمَهًُْ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُقِرُّونَ یَا خَیْثَمَهًُْ اللَّهُ الْإِیمَانُ وَ هُوَ قَوْلُهُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ وَ نَحْنُ أَهْلُهُ وَ فِینَا مَسْکَنُهُ یَعْنِی الْإِیمَانَ وَ مِنَّا یَشَّعَّبُ وَ مِنَّا عُرِفَ الْإِیمَانُ وَ نَحْنُ الْإِسْلَامُ وَ مِنَّا عُرِفَ شَرَائِعُ الْإِسْلَامِ وَ بِنَا تَشَّعَّبُ یَا خَیْثَمَهًُْ مَنْ عَرَفَ الْإِیمَانَ وَ اتَّصَلَ بِهِ لَمْ یُنَجِّسْهُ الذُّنُوبُ کَمَا أَنَّ الْمِصْبَاحَ یُضِیءُ وَ یُنْفِذُ النُّورَ وَ لَیْسَ یَنْقُصُ مِنْ ضَوْئِهِ شَیْءٌ کَذَلِکَ مَنْ عَرَفَنَا وَ أَقَرَّ بِوَلَایَتِنَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ.

امام باقر (علیه السلام)- خیثمه جعفی گوید: خدمت امام باقر (علیه السلام) رسیدم. به من فرمود: «ای خیثمه! سلام ما را به دوستان ما برسان و آگاهشان سازکه هرگز ثواب‌هایی را که نزد خداست نمی‌یابند، مگر به عمل و هرگز به ولایت ما نمی‌رسند، مگر با پارسایی. ای خیثمه! کسی که ولایت و شناسایی ما را ندارد، بهره‌ای نمی‌برد. به خدا وقتی «دابّه» از خانه کعبه بیرون آید و با مردم مؤمن و کافر سخن گوید، کسی بر او نمی‌گذرد مگر اینکه می‌گوید مؤمن است یا کافر. ای خیثمه! تنها کسانی که به ولایت ما کافر شدند و یقین ندارند، به نشانه‌های ما اقرار نمی‌کنند. ای خیثمه! خدا ایمان است که خود را در قرآن مؤمن و مهیمن نامیده و ما اهل و مسکن ایمانیم، ایمان از ما شعبه گیرد و شناخته شود و ما اسلامیم، و احکام اسلام از ما شناخته شده و از ما شعبه می‌گیرد. ای خیثمه! هرکس ایمان را شناخت و به آن پیوست، گناهان او را پلید نمی‌سازد، چنانچه چراغ می‌تابد و نور می‌پراکند و هیچ چیز از روشنایی او نمی‌کاهد. هرکس ما را شناخت و به ولایت ما اقرار کرد، خدا گناهانش را بیامرزد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۶
بحار الأنوار، ج۶۵، ص۵۸
۱۱
(نمل/ ۸۲)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أُسَیْدٍ الْکِنْدِیُّ وَ کَانَ مِنْ شُرْطَهًِْ الْخَمِیسِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: إِنِّی لَجَالِسٌ مَعَ النَّاسِ عِنْدَ عَلِیٍّ (علیه السلام) إِذْ جَاءَ ابْنُ مُعِزٍّ وَ ابْنُ نَعْجٍ مَعَهُمَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ وَهْبٍ قَدْ جَعَلَا فِی حَلْقِهِ ثَوْباً یَجُرَّانِهِ فَقَالا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) اقْتُلْهُ وَ لَا تُدَاهِنِ الْکَذَّابِینَ. قَالَ: ادْنُهْ. فَدَنَا فَقَالَ لَهُمَا: فَمَا یَقُولُ؟ قَالا: یَزْعُمُ أَنَّکَ دَابَّهًُْ الْأَرْضِ وَ أَنَّکَ تُضْرَبُ عَلَی هَذَا قُبَیْلَ هَذَا یَعْنُونَ رَأْسَهُ إِلَی لِحْیَتِهِ فَقَالَ: مَا یَقُولُ هَؤُلَاءِ؟ قَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) حَدَّثْتُهُمْ حَدِیثاً حَدَّثَنِیهِ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ قَالَ: اتْرُکُوهُ فَقَدْ رَوَی عَنْ غَیْرِهِ یَا ابْنَ أُمِّ السَّوْدَاءِ إِنَّکَ تَبْقُرُ الْحَدِیثَ بَقْراً خَلُّوا سَبِیلَ الرَّجُلِ فَإِنْ یَکُ کَاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَ إِنْ یَکُ صَادِقاً یُصِیبُنِی الَّذِی یَقُولُ.

امام علی (علیه السلام)- ابن‌اسید کندی که از وفاداران به حضرت امیر (علیه السلام) بود، از پدرش نقل می‌کند که گفت: من با مردم نزد علی (علیه السلام) نشسته بودیم که ابن‌معز و ابن‌نعج به همراه عبدالله‌بن‌وهب به نزد حضرت آمدند، درحالی‌که لباسی دور گردن او پیچیده و او را می‌کشاندند. ابن‌معز و ابن‌نعج گفتند: «ای امیرمؤمنان! او را بکش و با دروغ‌گویان اهمال مفرما»! حضرت فرمود: «نزدیک بیا»! ابن‌وهب جلو آمد. فرمود: «حرف این مرد چیست»؟ آن دو گفتند: «این مرد خیال می‌کند شما جنبنده‌ی زمین هستید و شما هستید که ضربتی بر سرتان زده می‌شود که خونش بر محاسن مبارکتان می‌ریزد». حضرت به ابن‌وهب فرمود: «این دو نفر چه می‌گویند»؟ عرض کرد: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! من حدیثی را که از عمّار یاسر شنیده بودم، برای آنان بازگو کردم»؛ حضرت فرمود: «رهایش کنید که او از غیر خود حدیث می‌گوید و از پیش خود دروغ نمی‌سازد. ای پسر ام السوداء! تو حدیث را خیلی خوب می‌شکافی. این مرد را آزاد بگذارید که اگر دروغ بگوید، گناهش وبال گردن خود اوست و اگر راست بگوید، آنچه می‌گوید درباره من محقق می‌شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۸
بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۰۸

قیام قائم

۱
(نمل/ ۸۲)

المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)- عَن عَلِیِّ‌بنِ‌مَهزِیَار حَدِیثٌ طَوِیلٌ یَذکُرُ فِیهِ دُخُولَهُ عَلَی صَاحِبِ الأَمرِ (علیه السلام) وَ سُؤَالَهُ اِیَّاهُ وَ فِیهِ: فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی مَتَی یَکُونُ هَذَا الْأَمْرُ فَقَالَ إِذَا حِیلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ سَبِیلِ الْکَعْبَهًِْ وَ اجْتَمَعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ اسْتَدَارَ بِهِمَا الْکَوَاکِبُ وَ النُّجُومُ فَقُلْتُ مَتَی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ لِی فِی سَنَهًِْ کَذَا وَ کَذَا تَخْرُجُ دَابَّهًُْ الْأَرْضِ مِنْ بَیْنِ الصَّفَا وَ الْمَرْوَهًِْ وَ مَعَهُ عَصَا مُوسَی (علیه السلام) وَ خَاتَمُ سُلَیْمَانَ (علیه السلام) تَسُوقُ النَّاسَ إِلَی الْمَحْشَر.

امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)- علی‌بن‌مهزیار در حدیث طولانی تشّّرف خود به محضر صاحب الأمر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سؤالی که از او کرده بود، ذکر می‌کند: «عرض کردم: «مولای من! کی قیام می‌فرمایی»؟ فرمود: «موقعی که راه حج را به روی شما ببندند، خورشید و ماه در یک‌جا جمع شوند و نجوم و ستارگان در اطراف آن به گردش درآیند». عرض کردم: «ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! این علائم چه زمانی خواهد بود»؟ فرمود: «در فلان سال و فلان سال، دابة الارض در بین صفا و مروه قیام می‌کند، درحالی‌که عصای موسی (علیه السلام) و انگشتر سلیمان (علیه السلام) با او باشد و مردم را به سوی محشر سوق دهد». [دابة الارض یعنی متحرک در روی زمین و مقصود خود آن حضرت است].

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۸
بحار الأنوار، ج۵۲، ص۱۲/ نورالثقلین
۲
(نمل/ ۸۲)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَلَا إِنَّ بَعْدَ ذَلِکَ الطَّامَّهًَْ الْکُبْرَی قُلْنَا وَ مَا ذَلِکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام)؟ قَالَ: خُرُوجُ دَابَّهًٍْ مِنَ الْأَرْضِ مِنْ عِنْدِ الصَّفَا مَعَهَا خَاتَمُ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ (علیه السلام) وَ عَصَا مُوسَی (علیه السلام) یَضَعُ الْخَاتَمَ عَلَی وَجْهِ کُلِّ مُؤْمِنٍ فَیَنْطَبِعُ فِیهِ هَذَا مُؤْمِنٌ حَقّاً وَ یَضَعُهُ عَلَی وَجْهِ کُلِّ کَافِرٍ فَیَنْکَتِبُ هَذَا کَافِرٌ حَقّاً حَتَّی إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیُنَادِی الْوَیْلُ لَکَ یَا کَافِرُ وَ إِنَّ الْکَافِرَ یُنَادِی طُوبَی لَکَ یَا مُؤْمِنُ وَدِدْتُ أَنِّی الْیَوْمَ کُنْتُ مِثْلَکَ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً ثُمَّ تَرْفَعُ الدَّابَّهًُْ رَأْسَهَا فَیَرَاهَا مَنْ بَیْنَ الْخَافِقَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ وَ ذَلِکَ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا فَعِنْدَ ذَلِکَ تُرْفَعُ التَّوْبَهًُْ فَلَا تَوْبَهًٌْ تُقْبَلُ وَ لَا عَمَلٌ یُرْفَعُ وَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیْراً ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) لَا تَسْأَلُونِّی عَمَّا یَکُونُ بَعْدَ هَذَا فَإِنَّهُ عَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَیَّ حَبِیبِی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَنْ لَا أُخْبِرَ بِهِ غَیْرَ عِتْرَتِی.

امام علی (علیه السلام)- در کتاب کمال الدین و تمام النّعمهًْ با استنادش به نزال‌بن‌سیاره از امیرالمؤمنین (علیه السلام) حدیثی طولانی نقل شده که در آن بعد از ذکر دجّال و کسی که او را می‌کشد، چنین فرمود: «بدانید که بعد از آن، حادثه بزرگی روی می‌دهد». عرض کردیم: «ای امیرالمؤمنین! آن حادثه چیست»؟ فرمود: «آمدن دابة الارض از سمت صفاست. انگشتر سلیمان (علیه السلام) و عصای موسی (علیه السلام) با اوست و آن انگشتر را بر روی هر مؤمنی که می‌گذارد، در جای آن نوشته می‌شود: «این مؤمن حقیقی است». و بر روی هر کافری که بگذارد، نوشته می‌شود «این کافر حقیقی است». تا جایی که مؤمن صدا می‌زند: «ای کافر، وای بر تو»! و کافر صدا می‌زند: «ای مؤمن، خوش به حالت! دوست داشتم من هم امروز مثل تو بودم و به چنین سعادتی می‌رسیدم»! سپس دابة الارض سر خود را بلند می‌کند و مردمی که در بین مشرق و مغرب هستند، بعد از طلوع خورشید از جانب مغرب به اذن خدا او را می‌بینند. در آن وقت دیگر توبه برداشته می‌شود. نه توبه‌ای قبول می‌شود و نه عملی به سوی خدا بالا می‌رود؛ ایمان‌آوردن افرادی که قبلًا ایمان نیاورده‌اند، یا در ایمانشان عمل نیکی انجام نداده‌اند، سودی به حالشان نخواهد داشت!. (انعام/۱۵۸) آنگاه حضرت فرمود: «از آنچه بعد از آن روی می‌دهد از من نپرسید، زیرا حبیبم رسول خدا (علیه السلام) با من عهد بسته که جز به عترت خود اطّلاع ندهم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۰۸
کمال الدین؛ ج۲، ص۵۲۷/ نورالثقلین

با آنان سخن می‌گوید

۲ -۱
(نمل/ ۸۲)

الباقر (علیه السلام)- عَنِ الْبَاقِرِ (علیه السلام): کَلَّمَ اللَّهُ مَنْ قَرَأَ یُکَلِّمُهُمْ وَ لَکِنْ تُکَلِّمُهُمْ بِالتَّشْدِیدِ.

امام باقر (علیه السلام)- هرکس [در این آیه] تُکَلِّمُهُمْ که با تشدید [نازل شده] است را به‌صورت تَکْلِمُهُمْ بخواند، خداوند او را زخمی و مجروح می‌سازد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۱۱۰
نورالثقلین
بیشتر