آیه فَلَمّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا الله رَبُّ الْعالَمِينَ [30]
هنگامى كه به سراغ آتش آمد، از كرانه راست درّه، در آن سرزمين پربركت، از ميان درختى ندا آمد كه: «اى موسى! منم خداوند، پروردگار جهانيان».
الباقر (علیه السلام)- فَلَمَّا قَضی مُوسَی الْأَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ نَحْوَ بَیْتِ الْمَقْدِسِ أَخْطَأَ الطَّرِیقَ لَیْلًا فَرَأَی ناراً فَقالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ ناراً لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ خَبَرٍ مِنَ الطَّرِیقِ فَلَمَّا انْتَهَی إِلَی النَّارِ فَإِذَا شَجَرَهًٌْ تَضْطَرِمُ مِنْ أَسْفَلِهَا إِلَی أَعْلَاهَا فَلَمَّا دَنَا مِنْهَا تَأَخَّرَتْ عَنْهُ فَرَجَعَ وَ أَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ خِیفَهًًْ ثُمَّ دَنَتْ مِنْهُ الشَّجَرَهًُْ فَنُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللهُ رَبُّ الْعالَمِینَ وَ أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ کَأَنَّها جَانٌّ وَلَّی مُدْبِراً وَ لَمْ یُعَقِّبْ فَإِذَا حَیَّهًٌْ مِثْلُ الْجَذَعِ لِأَنْیَابِهَا صَرِیرٌ یَخْرُجُ مِنْهَا مِثْلُ لَهَبِ النَّارِ فَوَلَّی مُدْبِراً فَقَالَ لَهُ رَبُّهُ عَزَّوَجَلَّ ارْجِعْ فَرَجَعَ وَ هُوَ یَرْتَعِدُ وَ رُکْبَتَاهُ تَصْطَکَّانِ فَقَالَ إِلَهِی هَذَا الْکَلَامُ الَّذِی أَسْمَعُ کَلَامُکَ قَالَ نَعَمْ فَلَا تَخَفْ فَوَقَعَ عَلَیْهِ الْأَمَانُ فَوَضَعَ رِجْلَهُ عَلَی ذَنَبِهَا ثُمَّ تَنَاوَلَ لِحْیَتَهَا فَإِذَا یَدُهُ فِی شُعْبَهًِْ الْعَصَا قَدْ عَادَتْ عَصًا.
امام باقر (علیه السلام)- هنگامی که موسی مدّت [قرارداد] را به پایان رسانید و همراه خانواده اش به سوی بیتالمقدّس میرفت، شب راه را گم کرد و آتشی دید به خانوادهاش گفت: «درنگ کنید که من [از دور] آتشی دیدم؛ [می روم] شاید شعله ای از آتش بیاورم تا با آن گرم شوید. و یا خبری از راه بگیرم» وقتی به آتش رسید دید درختی از بن تا شاخه فروزان است وقتی به آن نزدیک شد، آتش عقب رفت و موسی (علیه السلام) برگشت و در خود احساس ترسی کرد؛ هنگامی که به سراغ آتش آمد، از کرانه راست درّه، در آن سرزمین پربرکت، از میان درختی ندا آمد که: «ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان *عصایت را بینداز چون دیدش که همانند ماری میجند، گریزان بازگشت و به عقب ننگریست. (قصص/۳۱۳۰) ماری بود مانند تنهی خرما که از دندانهایش صدا خارج میکرد و از دهانش شرارهی آتش میجهید. موسی (علیه السلام) [از ترس] پشتکرده دور میشد؛ پروردگار فرمود: «برگرد». برگشت و به خود میلرزید و زانوهایش به هم میخورد عرضکرد: «ای معبود من! این سخنی که میشنوم سخن تو است»؟ فرمود: «آری! نترس (قصص/۳۱)». [بر اثر این سخن خدا] آسوده شد و پای خود را بر دم آن مار نهاد و زیر گلویش را گرفت ناگهان وقتی دستش بر قبضه عصا رسید، مار به صورت عصا برگشت».
الصّادق (علیه السلام)- شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ الَّذِی ذَکَرَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ هُوَ الْفُرَاتُ وَ الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ هِیَ کَرْبَلَاءُ وَ الشَّجَرَةِ هِیَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله).
امام صادق (علیه السلام)- شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ که خداوند آن را ذکر فرموده رود فرات است و آن الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ؛ کربلا است و الشَّجَرَةِ محمّد (صلی الله علیه و آله) است.
امیرالمومنین (علیه السلام)- ... ثُمَّ قَالَ یَا أُمَّهًَْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) مَا تَرَکْتُمْ لِنَبِیٍّ دَرَجَهًًْ وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِیلَهًًْ إِلَّا وَ قَدْ تَحَمَّلْتُمُوهَا لِنَبِیِّکُمْ فَهَلْ عِنْدَکُمْ جَوَابٌ إِنْ أَنَا سَأَلْتُکُمْ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) سَلْ یَا أَخَا الْیَهُودِ مَا أَحْبَبْت ... قَالَ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ نَاجَی مُوسَی (علیه السلام) عَلَی جَبَلِ طُورِ سَیْنَاءَ بِثَلَاثِمِائَهًٍْ وَ ثَلَاثَ عَشْرَهًَْ کَلِمَهًًْ یَقُولُ لَهُ فِیهَا یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللهُ فَهَلْ فَعَلَ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) نَاجَاهُ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فَوْقَ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ رَفَعَهُ عَلَیْهِنَّ فَنَاجَاهُ فِی مَوْطِنَیْنِ أَحَدُهُمَا عِنْدَ سِدْرَهًِْ الْمُنْتَهی وَ کَانَ لَهُ هُنَاکَ مَقَامٌ مَحْمُودٌ ثُمَّ عَرَجَ بِهِ حَتَّی انْتَهَی إِلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی.
امام علی (علیه السلام)- [عدّهای در مسجد نشسته بودند که] عالمی از علمای یهود وارد مسجد شد و گفت: ای امّت محمّد (صلی الله علیه و آله)! شما هیچ درجه و مرتبه و فضیلتی را برای هیچ پیامبر یا وصیای نیافتید مگر آنکه آن را به پیامبر خود نیز نسبت دادید. با این اوصاف، اگر من از شما سؤالی بپرسم میتوانید پاسخ دهید؟! امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: ای برادر یهودی! هرچه دلت میخواهد بپرس ... یهودی پرسید: «خداوند عزّوجلّ در طور سینا با موسی (علیه السلام) با سیصد و سیزده کلام نجوا کرد که در هریک به او میفرمود: یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللهُ؛ آیا با محمّد (صلی الله علیه و آله) نیز چنین کاری کرده است»؟ علی (علیه السلام) فرمود: «البته که چنین کرده، خداوند والامرتبه بر فراز هفت آسمان با محمّد (صلی الله علیه و آله) نجوا کرد، او را بر هفت آسمان فراز داشت و در دو جا با او نجوا کرد، نزدیک سدر المنتهی که در آنجا جایگاهی ستوده داشت، سپس او را بالاتر بُرد تا اینکه به ساق عرش رسید، خداوند عزّوجلّ فرموده است: سپس نزدیک شد و بسیار نزدیک شد (نجم/۸)».
الصّادق (علیه السلام)- قَالَ یَا مُفَضَّلُ إِنَّ بِقَاعَ الْأَرْضِ تَفَاخَرَتْ فَفَخَرَتْ کَعْبَهًُْ الْبَیْتِ الْحَرَامِ عَلَی بُقْعَهًِْ کَرْبَلَاءَ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهَا أَنِ اسْکُتِی کَعْبَهًَْ الْبَیْتِ الْحَرَامِ وَ لَا تَفْتَخِرِی عَلَی کَرْبَلَاءَ فَإِنَّهَا الْبُقْعَهًُْ الْمُبَارَکَهًُْ الَّتِی نُودِیَ مُوسَی (علیه السلام) مِنْهَا مِنَ الشَّجَرَهًِْ وَ إِنَّهَا الرَّبْوَهًُْ الَّتِی أَوَتْ إِلَیْهَا مَرْیَمُ (سلام الله علیها) وَ الْمَسِیحُ (علیه السلام) وَ إِنَّهَا الدَّالِیَهًُْ الَّتِی غُسِلَ فِیهَا رَأْسُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) وَ فِیهَا غَسَلَتْ مَرْیَمُ (سلام الله علیها) عِیسَی (علیه السلام) وَ اغْتَسَلَتْ مِنْ وِلَادَتِهَا وَ إِنَّهَا خَیْرُ بُقْعَهًٍْ عَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنْهَا وَقْتَ غَیْبَتِهِ وَ لَیَکُونَنَّ لِشِیعَتِنَا فِیهَا خِیَرَهًٌْ إِلَی ظُهُورِ قَائِمِنَا (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
امام صادق (علیه السلام)- ای مفضّل! تمام اماکن روی زمین بر یک دیگر فخر میکردند. از جمله کعبه در مسجدالحرام بر زمین کربلا فخر مینمود. خداوند وحی فرستاد: «ای کعبه ساکت باش! و بر کربلا فخر نکن! زیرا کربلا بقعهی مبارکی است که در آنجا از جانب خداوند به وسیلهی درخت به موسیبنعمران (علیه السلام) وحی شد و همان تلّی است که مریم (علیه السلام) و عیسی (علیه السلام) منزل کردند و محلّی است که سر حسین (علیه السلام) را در آن شستشو دادند و مریم (علیه السلام)، عیسی (علیه السلام) را شست و خودش هم بعد از ولادت وی غسل کرد». کربلا بهترین سرزمینهاست. پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هنگام غیبتش از آنجا به آسمان بالا رفت و آنجا تا موقع ظهور قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خیر و برکت زیادی برای شیعیان ما دارد».
الباقر (علیه السلام)- عَن اَبِی جَعفَر (علیه السلام) الْغَاضِرِیَّهًُْ هِیَ الْبُقْعَهًُْ الَّتِی کَلَّمَ اللَّهُ فِیهَا مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ (علیه السلام) وَ نَاجَی نُوحاً فِیهَا وَ هِیَ أَکْرَمُ أَرْضِ اللَّهِ عَلَیْهِ.
امام باقر (علیه السلام)- در روایتی آمده است که امام باقر (علیه السلام) فرمود: «غاضریه مکانی است که خداوند متعال در آنجا با موسیبنعمران (علیه السلام) تکلّم نمود و با حضرت نوح (علیه السلام) مناجات کرد، این زمین کریمترین و شریفترین مکان روی زمین بوده است».
إبنعباس (رحمة الله علیه)- وَجَدَ النَّارَ فِی شَجَرَهًِْ عَنَّابٍ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- موسی (علیه السلام) آتش را در درخت عّناب یافت.
الباقر (علیه السلام)- قَال فی قوله تعالی ... أَنْ یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللهُ رَبُّ الْعالَمِینَ قَالَ مُوسَی (علیه السلام) فَمَا الدَّلِیلُ عَلَی ذَلِکَ قَالَ اللَّهُ مَا فِی یَمِینِکَ یَا مُوسَی قالَ هِیَ عَصایَ. قالَ أَلْقِها یا مُوسی (علیه السلام) فَأَلْقاها فَصَارَتْ حَیَّهًًْ فَفَزِعَ مِنْهَا مُوسَی (علیه السلام) وَ عَدَا فَنَادَاهُ اللَّهُ خُذْها وَ لا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ. اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ أَیْ مِنْ غَیْرِ عِلَّهًٍْ وَ ذَلِکَ أَنَّ مُوسَی (علیه السلام) کَانَ شَدِیدَ السُّمْرَهًِْ فَأَخْرَجَ یَدَهُ مِنْ جَیْبِهِ فَأَضَاءَتْ لَهُ الدُّنْیَا فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَذانِکَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّکَ إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِین.
امام باقر (علیه السلام)- خدای متعال صدا زد: ... ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان؛ موسی (علیه السلام) گفت: «دلیل [و نشانهی] این امر چیست»؟ خداوند فرمود: «ای موسی! در دست راست تو چیست»؟ گفت: «عصای من است». (طه/۱۸۱۷) فرمود: «ای موسی! عصای خود را بیفکن (طه/۱۹)» موسی (علیه السلام) آن را انداخت ناگهان تبدیل به ماری جنبنده شد. پس موسی (علیه السلام) از آن ترسید و فرار کرد. خداوند او را صدا زد که: «ای موسی (علیه السلام)! آن را بگیر و نترس آن را بردار که تو در امانی (قصص/۳۱) و دستت را در گریبان خود فرو بر، هنگامی که خارج میشود سفید و درخشنده است بدون عیب و نقص، (قصص/۳۲)» و این نور به دلیل عارضهای در دست او نبود زیرا پوست موسی (علیه السلام) سبزه تیره بود. دستش را از گریبانش بیرون آورد که ناگهان دنیا را برایش روشن کرد. خداوند عزّوجلّ فرمود: این دو (نشانه) دو برهان از جانب پروردگار تو است که باید به سوی فرعون و سران (کشور) او ببری؛ زیرا آنان همواره قومی نافرمانند (قصص/۳۲).
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- أَنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ مِنْ جَرَادَهًٍْ إِلَّا وَ تَحْتَجَنَاحِهَا مَکْتُوبٌ بِالسُّرْیَانِیَّهًِْ إِنِّیأَنَا اللهُ رَبُّ الْعالَمِینَ قَاصِمُ الْجَبَابِرَهًِْ خَلَقْتُ الْجَرَادَ جُنْداً مِنْ جُنُودِی أُهْلِکُ بِهِ مَنْ شِئْتُ مِنْ خَلْقِی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هیچ ملخی نیست مگر اینکه زیر بالش به زبان سریانی نوشته: إِنِّی أَنَا اللهُ رَبُّ الْعالَمِینَ؛ من درهم کوبندهی جبّاران هستم، ملخ را یکی از لشکریانم آفریدم تا به واسطهی او هرکدام از مخلوقاتم را که بخواهم، هلاک کنم.