آیه ۴۴ - سوره مؤمنون

آیه ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحاديثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لايُؤْمِنُونَ [44]

سپس پيامبران خود را يكى پس از ديگرى فرستاديم هر زمان پيامبرى براى [هدايت] قومى مىآمد، او را تكذيب مىكردند و ما اين امّتهاى سركش را يكى پس از ديگرى هلاك نموديم و آن‌ها را خبرهايى قرار داديم [كه تنها نامى از آنان باقى ماند]. دور باد [از رحمت خدا] قومى كه ايمان نمىآورند!

سپس پیامبران خود را یکی پس از دیگری فرستادیم هر زمان پیامبری برای [هدایت] قومی می‌آمد، او را تکذیب می‌کردند و ما این امّت‌های سرکش را یکی پس از دیگری هلاک نمودیم و آن‌ها را خبرهایی قرار دادیم

۱ -۱
(مؤمنون/ ۴۴)

الباقر ( فَأَرْسَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُوسَی (وَ هَارُونَ إِلَی فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ قَارُونَ ثُمَّ أَرْسَلَ اللهُ الرُّسُلَ تَتْرَی کُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها کَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِیثَ فَکَانَتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ تَقْتُلُ فِی الْیَوْمِ نَبِیَّیْنِ وَ ثَلَاثَهًًْ وَ أَرْبَعَهًًْ حَتَّی إِنَّهُ کَانَ یُقْتَلُ فِی الْیَوْمِ الْوَاحِدِ سَبْعُونَ نَبِیّاً وَ یَقُومُ سُوقُ بَقْلِهِمْ فِی آخِرِ النَّهَارِ.

امام باقر ( خدای تعالی موسی (و هارون (را به سوی فرعون، هامان و قارون فرستاد و بعد از آن خدای تعالی رسولان را پی‌درپی ارسال کرد؛ کُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها کَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِیثَ؛ بنیاسراییل روزانه دو یا سه یا چهار پیامبر را می‌کشتند و کارشان به جایی رسید که تنها در یک روز هفتاد پیامبر را کشتند و بازار کشت و کشتارشان تا آخر روز باز بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۷۰
بحارالأنوار، ج۱۱، ص۴۷/ کمال الدین، ج۱، ص۲۱۶
۱ -۲
(مؤمنون/ ۴۴)

علیبنابراهیم ( قَولُهُ ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا یَقُولُ بَعضُهُم فِی أَثَرِ بَعضٍ.

علیّبنابراهیم ( ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا؛ یعنی بعضی از پیامبران (را در پی یکدیگر می‌فرستاد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۷۰
القمی، ج۲، ص۹۱

دور باد [از رحمت خدا] قومی که ایمان نمی‌آورند

۲ -۱
(مؤمنون/ ۴۴)

الباقر ( إِذَا أَرَادَ اللَّهُ قَبْضَ الْکَافِر قَالَ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ انْطَلِقْ أَنْتَ وَ أَعْوَانُکَ إِلَی عَدُوِّی ... فیَنْزِلُ عَلَیْهِ مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ وَ هُمَا مَلَکَانِ أَسْوَدَانِ أَزْرَقَانِ یَبْحَثَانِ الْقَبْرَ بِأَنْیَابِهِمَا وَ یَطَئَانِ فِی شُعُورِهِمَا حَدَقَتَاهُمَا مِثْلُ قِدْرِ النُّحَاسِ وَ کَلَامُهُمَا مِثْلُ الرَّعْدِ الْقَاصِفِ وَ أَبْصَارُهُمَا مِثْلُ الْبَرْقِ اللَّامِعِ فَیَنْتَهِرَانِهِ وَ یَصِیحَانِ بِهِ فَیَتَقَلَّصُ نَفْسُهُ حَتَّی یَبْلُغَ حَنْجَرَتَهُ فَیَقُولَانِ لَهُ مَنْ رَبُّکَ وَ مَا دِینُکَ وَ مَنْ نَبِیُّکَ وَ مَنْ إِمَامُکَ فَیَقُولُ لَا أَدْرِی قَالَ فَیَقُولَانِ شَاکٌّ فِی الدُّنْیَا وَ شَاکٌّ الْیَوْمَ لَا دَرَیْتَ وَ لَا هَدَیْتَ قَالَ فَیَضْرِبَانِهِ ضَرْبَهًًْ فَلَا یَبْقَی فِی الْمَشْرِقِ وَ لَا فِی الْمَغْرِبِ شَیْءٌ إِلَّا سَمِعَ صَیْحَتَهُ إِلَّا الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ قَالَ فَمِنْ شِدَّهًِْ صَیْحَتِهِ یَلُوذُ الْحِیتَانُ بِالطِّینِ وَ یَنْفِرُ الْوَحْشُ فِی الْخِیَاسِ وَ لَکِنَّکُمْ لَا تَعْلَمُونَ قَالَ ثُمَّ یُسَلِّطُ اللَّهُ عَلَیْهِ حَیَّتَیْنِ سَوْدَاوَیْنِ زَرْقَاوَیْنِ یُعَذِّبَانِهِ بِالنَّهَارِ خَمْسَ سَاعَاتٍ وَ بِاللَّیْلِ سِتَّ سَاعَاتٍ لِأَنَّهُ کَانَ یَسْتَخْفِی مِنَ النَّاسِ وَ لَا یَسْتَخْفِی مِنَ اللَّهِ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ.

امام باقر ( وقتی خدا بخواهد که جان کافر را بگیرد میفرماید: «ای فرشته‌ی مرگ! تو و یارانت سوی دشمن من روانه شوید. منکر و نکیر بر او فرود میآیند و آن‌ها دو فرشته‌ی سیاه رنگ و چشم کبود هستند که با دندانهایشان قبر را میکنند و روی موهای بلندشان که روی زمین کشیده می‌شود، راه می‌روند، کاسه‌ی چشمشان مانند دیگ مسی، سخن آن‌ها مانند صدای رعد بسیار بلند و چشمانشان مثل برِق درخشان است. او (کافر) را به‌شدّت آزار میدهند و بر سر او [چنان] فریادی می‌زنند [که در اثر آن] جانش درمیآید تا اینکه به گلویش میرسد. به او می‌گویند: «پروردگارت کیست؟، دینت چیست؟ پیامبرت کیست؟ و امامت کیست»؟ میگوید: «نمیدانم». می‌گویند: «در دنیا شک داشتی و امروز هم شک داری. ندانستی و هدایت نشدی». حضرت فرمود: «[چنان] ضربهای به او می‌زنند که هرکس که در مشرق و مغرب هست به جز جنیّان و انسانها، صدای ناله‌ی او را می‌شنوند. از شدّت صدای ناله‌ی او، ماهیها در گِل پنهان میشوند و حیوانات وحشی در لانههای خود فرار می‌کنند؛ ولی شما نمیدانید. آنگاه خداوند دو مار سیاهِ چشم کبود را بر او مسلّط میکند که در روز پنج ساعت و در شب شش ساعت او را عذاب کنند؛ زیرا او از مردم پنهان میشد [حیا میکرد] و از خدا پنهان نمیشد؛ فَبُعْداً لقومٍ لایُومِنون»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۷۰
بحارالأنوار، ج۸، ص۳۱۹
بیشتر