آیه وَ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ لَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ [62]
و ما هيچكس را جز بهاندازهی تواناييش تكليف نمىكنيم و نزد ما كتابى است كه بهحق سخن مىگويد و به آنان هيچ ستمى نمىشود.
الرّضا ( عَنْ عَلِیِّبْنِأَسْبَاطٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاالْحَسَنِ الرِّضَا (عَنِ الِاسْتِطَاعَهًِْ فَقَالَ یَسْتَطِیعُ الْعَبْدُ بَعْدَ أَرْبَعِ خِصَالٍ أَنْ یَکُونَ مُخَلَّی السَّرْبِ صَحِیحَ الْجِسْمِ سَلِیمَ الْجَوَارِحِ لَهُ سَبَب وَارِدٌ مِنَ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَسِّرْ لِی هَذَا قَالَ أَنْ یَکُونَ الْعَبْدُ مُخَلَّی السَّرْبِ صَحِیحَ الْجِسْمِ سَلِیمَ الْجَوَارِحِ یُرِیدُ أَنْ یَزْنِیَ فَلَا یَجِدُ امْرَأَهًًْ ثُمَّ یَجِدُهَا فَإِمَّا أَنْ یَعْصِمَ نَفْسَهُ فَیَمْتَنِعَ کَمَا امْتَنَعَ یُوسُفُ (أَوْ یُخَلِّیَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ إِرَادَتِهِ فَیَزْنِیَ فَیُسَمَّی زَانِیاً وَ لَمْ یُطِعِ اللَّهَ بِإِکْرَاهٍ وَ لَمْ یَعْصِهِ بِغَلَبَهًْ.
امام رضا ( علیّبناسباط گوید: از امام رضا (دربارهی استطاعت پرسیدم. آن حضرت فرمود: «استطاعت بنده بعد از چهار خصلت حاصل میشود: اینکه راهش باز باشد، تندرست باشد، اعضایش سالم باشند و حجّتی از خداوند به او برسد». گفتم: «فدایت گردم! این مطلب [آخر] را برایم توضیح دهید». فرمود: «یعنی بعد از اینکه بنده راهش باز، تندرست و اعضایش سالم باشد، بخواهد که زنا کند [ولی] زنی را پیدا نمیکند؛ سپس زنی را مییابد و دراینهنگام یا نفس خود را باز میدارد و از آن کار خودداری میکند؛ مانند حضرت یوسف (و یا اینکه بین او و ارادهاش باز گذاشته میشود (تسلیم خواست خود میشود)، زنا میکند و زناکار نامیده میشود. او [درصورت خودداری از گناه] به اجبار فرمانبرداری نکرده و [درصورت ارتکاب هم] بر خداوند غالب نگشته است».
الصّادق ( عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَهًِْ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (عَنِ الِاسْتِطَاعَهًِْ فَقَالَ أَ تَسْتَطِیعُ أَنْ تَعْمَلَ مَا لَمْ یُکَوَّنْ قَالَ لَا قَالَ فَتَسْتَطِیعُ أَنْ تَنْتَهِیَ عَمَّا قَدْ کُوِّنَ قَالَ لَا قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (فَمَتَی أَنْتَ مُسْتَطِیعٌ قَالَ لَا أَدْرِی قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً فَجَعَلَ فِیهِمْ آلَهًَْ الِاسْتِطَاعَهًِْ ثُمَّ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِمْ فَهُمْ مُسْتَطِیعُونَ لِلْفِعْلِ وَقْتَ الْفِعْلِ مَعَ الْفِعْلِ إِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ الْفِعْلَ فَإِذَا لَمْ یَفْعَلُوهُ فِی مُلْکِهِ لَمْ یَکُونُوا مُسْتَطِیعِینَ أَنْ یَفْعَلُوا فِعْلًا لَمْ یَفْعَلُوهُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ یُضَادَّهُ فِی مُلْکِهِ أَحَدٌ قَالَ الْبَصْرِیُّ فَالنَّاسُ مَجْبُورُونَ قَالَ لَوْ کَانُوا مَجْبُورِینَ کَانُوا مَعْذُورِینَ قَالَ فَفَوَّضَ إِلَیْهِمْ قَالَ لَا قَالَ فَمَا هُمْ قَالَ عَلِمَ مِنْهُمْ فِعْلًا فَجَعَلَ فِیهِمْ آلَهًَْ الْفِعْلِ فَإِذَا فَعَلُوهُ کَانُوا مَعَ الْفِعْلِ مُسْتَطِیعِینَ قَالَ الْبَصْرِیُّ أَشْهَدُ أَنَّهُ الْحَقُّ وَ أَنَّکُمْ أَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّهًِْ وَ الرِّسَالَهًْ.
امام صادق ( فردی از اهل بصره گفت، از امام صادق (در مورد استطاعت سؤال کردم فرمود: «آیا میتوانی کاری را انجام دهی که نبوده است»؟ مرد گفت: «نه». فرمود: «آیا میتوانی از کاری که اتّفاق افتاده، جلوگیری کنی»؟ گفت: «نه». امام صادق (فرمود: «پس چه زمانی میتوانی»؟ گفت: «نمیدانم». امام صادق (فرمود: «خداوند بندگان را آفرید و در آنها ابزار توانگری را قرار داد؛ سپس کار را به آنها واگذار کرد. پس آنان زمانیکه کاری را انجام میدهند، هنگام کار و همراه با کار، توانایی انجام آن را دارند. و هرگاه کاری را در ملک خداوند انجام ندهند، برای انجام کاری که انجام ندادهاند، توانایی ندارند؛ زیرا خداوند عزّوجلّ تواناتر از آن است که کسی در ملک او با وی مخالفت ورزد». آن مرد اهل بصره گفت: «پس مردم مجبور هستند»؟ فرمود: «اگر مجبور میبودند، معذور بودند». گفت: «پس خداوند به آنان تفویض نموده (و آنها را آزاد گذاشته) است»؟ فرمود: «نه». گفت: «پس حال آنان چیست»؟ فرمود: «خداوند کار آنها را میدانست، پس ابزار آن کار را در وجود آنان قرار داد. پس هرگاه آنان کاری را انجام دهند، همراه با انجام آن کار، استطاعت دارند». مرد بصری گفت: «گواهی میدهم که حق، همین است و شما خاندان نبوّت و رسالت هستید».
الصّادق ( عَنْ صَالِحٍ النِّیلِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (هَلْ لِلْعِبَادِ مِنَ الِاسْتِطَاعَهًِْ شَیْءٌ قَالَ فَقَالَ لِی إِذَا فَعَلُوا الْفِعْلَ کَانُوا مُسْتَطِیعِینَ بِالاسْتِطَاعَهًِْ الَّتِی جَعَلَهَا اللَّهُ فِیهِمْ قَالَ قُلْتُ وَ مَا هِیَ قَالَ الْآلَهًُْ مِثْلُ الزَّانِی إِذَا زَنَی کَانَ مُسْتَطِیعاً لِلزِّنَا حِینَ زَنَی وَ لَوْ أَنَّهُ تَرَکَ الزِّنَا وَ لَمْ یَزْنِ کَانَ مُسْتَطِیعاً لِتَرْکِهِ إِذَا تَرَکَ قَالَ ثُمَّ قَالَ لَیْسَ لَهُ مِنَ الِاسْتِطَاعَهًِْ قَبْلَ الْفِعْلِ قَلِیلٌ وَ لَا کَثِیرٌ وَ لَکِنْ مَعَ الْفِعْلِ وَ التَّرْکِ کَانَ مُسْتَطِیعاً قُلْتُ فَعَلَی مَا ذَا یُعَذِّبُهُ قَالَ بِالْحُجَّهًِْ الْبَالِغَهًِْ وَ الْآلَهًِْ الَّتِی رَکَّبَ فِیهِمْ إِنَّ اللَّهَ لَمْ یُجْبِرْ أَحَداً عَلَی مَعْصِیَتِهِ وَ لَا أَرَادَ إِرَادَهًَْ حَتْمٍ الْکُفْرَ مِنْ أَحَدٍ وَ لَکِنْ حِینَ کَفَرَ کَانَ فِی إِرَادَهًِْ اللَّهِ أَنْ یَکْفُرَ وَ هُمْ فِی إِرَادَهًِْ اللَّهِ وَ فِی عِلْمِهِ أَنْ لَا یَصِیرُوا إِلَی شَیْءٍ مِنَ الْخَیْرِ قُلْتُ أَرَادَ مِنْهُمْ أَنْ یَکْفُرُوا قَالَ لَیْسَ هَکَذَا أَقُولُ وَ لَکِنِّی أَقُولُ عَلِمَ أَنَّهُمْ سَیَکْفُرُونَ فَأَرَادَ الْکُفْرَ لِعِلْمِهِ فِیهِمْ وَ لَیْسَتْ هِیَ إِرَادَهًَْ حَتْمٍ إِنَّمَا هِیَ إِرَادَهًُْ اخْتِیَار.
امام صادق ( صالح نیلی گوید: از امام صادق (پرسیدم: «آیا بندگان هم از استطاعت سهمی دارند»؟ امام (فرمود: «هرگاه کاری را انجام دهند، بهواسطهی استطاعتی که خداوند در وجود آنها قرار داده است، استطاعت دارند». گفتم: «آن استطاعت چیست»؟ فرمود: «وسیله است؛ مانند زناکار که چون زنا کند، درحین زنا برای زنا استطاعت دارد و اگر او زنا را ترک کند و زنا نکند، درهنگام ترک، برای ترک زنا استطاعت دارد». آنگاه فرمود: «پیش از آن کار، نه کم و نه زیاد، استطاعت ندارد؛ امّا هنگام انجام آن کار و یا ترک آن، استطاعت دارد». گفتم: «پس چرا خداوند زناکار را مجازات میکند»؟ فرمود: «بهسبب حجّت رسا و اعضایی که در بدن آنها قرار داده است. خداوند هیچکسی را بر ارتکاب معصیت مجبور نساخته است؛ همانطور که برای کسی با ارادهی حتمی کفر را نخواسته است. امّا هنگامیکه کفر ورزید، در اراده خداوند بود که کفر ورزد و نیز در اراده و علم خداست که کافران بهسوی خوبی نروند». گفتم: «خداوند از آنان خواسته است که کفر ورزند»؟! فرمود: «این را نمیگویم؛ بلکه میگویم: خداوند میدانست که آنان کافر میشوند؛ پس بهجهت علمی که نسبت به آنان داشت، برای آنان کفر را اراده کرد. امّا این اراده حتمی [برای آنها] نیست؛ بلکه اراده اختیار است».
الصّادق ( حَمْزَهًُْبْنُحُمْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (عَنِ الِاسْتِطَاعَهًِْ فَلَمْ یُجِبْنِی فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ دَخْلَهًًْ أُخْرَی فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ إِنَّهُ قَدْ وَقَعَ فِی قَلْبِی مِنْهَا شَیْءٌ لَا یُخْرِجُهُ إِلَّا شَیْءٌ أَسْمَعُهُ مِنْکَ قَالَ فَإِنَّهُ لَا یَضُرُّکَ مَا کَانَ فِی قَلْبِکَ قُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ إِنِّی أَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یُکَلِّفِ الْعِبَادَ مَا لَا یَسْتَطِیعُونَ وَ لَمْ یُکَلِّفْهُمْ إِلَّا مَا یُطِیقُونَ وَ أَنَّهُمْ لَا یَصْنَعُونَ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ إِلَّا بِإِرَادَهًِْ اللَّهِ وَ مَشِیئَتِهِ وَ قَضَائِهِ وَ قَدَرِهِ قَالَ فَقَالَ هَذَا دِینُ اللَّهِ الَّذِی أَنَا عَلَیْهِ وَ آبَائِی أَوْ کَمَا قَالَ.
امام صادق ( حمزهًْبنحمران گوید: از امام صادق (دربارهی استطاعت سؤال کردم و ایشان جوابی نداد. بار دیگر خدمت ایشان رفتم و گفتم: «خدا تو را سلامت بدارد! چیزی (تردیدی) دربارهی استطاعت در دلم افتاده است که تنها آنچه از شما بشنوم آن را خارج میسازد». فرمود: «آنچه در دل داری به تو زیانی نمیرساند». گفتم: «خداوند شما را به سلامت بدارد! من میگویم خداوند بندگان را نسبت به آنچه که استطاعت ندارند، مکلّف نساخته است و نسبت به آنچه خارج از طاقت و توانشان است، مکلّف نساخته است و مردم هم چیزی از آن را جز با اراده، مشیّت و قضاء و قدر خداوند انجام نمیدهند». امام (فرمود: «این دین خداوند است که من و پدرانم که درورد خدا بر تمامیشان باد، بر آن هستیم».
الصّادق ( مَا کَلَّفَ اللَّهُ الْعِبَادَ کُلْفَهًَْ فِعْلٍ وَ لَا نَهَاهُمْ عَنْ شَیْءٍ حَتَّی جَعَلَ لَهُمُ الِاسْتِطَاعَهًَْ ثُمَّ أَمَرَهُمْ وَ نَهَاهُمْ فَلَا یَکُونُ الْعَبْدُ آخِذاً وَ لَا تَارِکاً إِلَّا بِاسْتِطَاعَهًٍْ مُتَقَدِّمَهًٍْ قَبْلَ الْأَمْرِ وَ النَّهْیِ وَ قَبْلَ الْأَخْذِ وَ التَّرْکِ وَ قَبْلَ الْقَبْضِ وَ الْبَسْطِ. وَ عَنْه: لَا یَکُونُ مِنَ الْعَبْدِ قَبْضٌ وَ لَا بَسْطٌ إِلَّا بِاسْتِطَاعَهًٍْ مُتَقَدِّمَهًٍْ لِلْقَبْضِ وَ الْبَسْطِ.
امام صادق ( خداوند بار هیچ کاری را بر دوش هیچ بندهای نگذاشته و آنان را از هیچ کاری نهی نکرده است؛ مگر اینکه استطاعت آن را به آنها داده است و سپس آنان را امر و نهی کرده است. بنده هیچ عملی را انجام نمیدهد و هیچ عملی را ترک نمیکند؛ مگر اینکه قبل از امر و نهی، انجام یا ترک عمل و پیش از قبض و بسط، خداوند این استطاعت را به او دادهاست. و در حدیثی دیگر فرمود: «هیچ قبض و بسطی در مورد بنده صورت نمیگیرد؛ مگر اینکه خداوند پیش از آن تواناییاش را به بنده داده باشد».
الصّادق ( الِاسْتِطَاعَهًُْ قَبْلَ الْفِعْلِ لَمْ یَأْمُرِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِقَبْضٍ وَ لَا بَسْطٍ إِلَّا وَ الْعَبْدُ لِذَلِکَ مُسْتَطِیعٌ.
امام صادق ( استطاعت قبل از انجام کار میآید. خداوند به هیچ قبض و بسطی دستور نداده است؛ مگر اینکه بنده برای آن کار، استطاعت و توانایی داشته باشد.
الصّادق ( لَا یَکُونُ الْعَبْدُ فَاعِلًا وَ لَا مُتَحَرِّکاً إِلَّا وَ الِاسْتِطَاعَهًُْ مَعَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا وَقَعَ التَّکْلِیفُ مِنَ اللَّهِ بَعْدَ الِاسْتِطَاعَهًِْ فَلَا یَکُونُ مُکَلَّفاً لِلْفِعْلِ إِلَّا مُسْتَطِیعاً.
امام صادق ( بنده هیچ عملی را انجام نمیدهد و هیچ حرکتی از او سر نمیزند؛ مگر اینکه خداوند استطاعت آن را به او داده است و همواره تکلیف، پس از استطاعت میآید و بنده به کاری مکلّف نمیشود؛ مگر آنکه استطاعت آن را داشته باشد.
الرّسول ( رُفِعَ عَنْ أُمَّتِی تِسْعَهًٌْ الْخَطَأُ وَ النِّسْیَانُ وَ مَا اسْتُکْرِهُوا عَلَیْهِ وَ مَا لَا یُطِیقُونَ وَ مَا لَا یَعْلَمُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیْهِ وَ الْحَسَدُ وَ الطِّیَرَهًُْ وَ التَّفَکُّرُ فِی الْوَسْوَسَهًِْ فِی الْخَلْقِ مَا لَمْ یَنْطِقْ بِشَفَهًٍْ.
پیامبر ( نُه چیز از امّت من برداشته شده است: خطا، فراموشی، آنچه بدان وادار شوند، آنچه طاقت آن را ندارند، آنچه نمیدانند، آنچه چارهای جز آن نداشته باشند، حسد، فال بد زدن، اندیشهی وسوسهآور دربارهی آفرینش تا زمانیکه به زبان آورده نشود.
علیبنابراهیم ( وَ لَدَیْنا کِتابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقِّ أَیْ عَلَیْکُم.
علیّبنابراهیم ( وَ لَدَیْنا کِتابٌ یَنْطِقُ بِالحَقّ؛ یعنی [کتابی که] به زیان شما [به حق] شهادت میدهد.