آیه ۱۳ - سوره مؤمنون

آیه ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً في قَرارٍ مَكينٍ [13]

سپس او را نطفهاى در قرارگاهِ مطمئن [رَحِم] قرار داديم.

۱
(مؤمنون/ ۱۳)

علیبنابراهیم ( أَیْ فِی الْأُنْثَیَیْن ثُمَّ فِی الرَّحِم.

علیّبنابراهیم ( ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فی قَرارٍ مَکینٍ، یعنی آن نطفه را در بیضه‌های مرد و سپس در رحم زن قرار داده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۲
بحارالأنوار، ج۵۷، ص۳۶۹/ القمی، ج۲، ص۸۹؛ «أی فی الانثیین» محذوف/ نورالثقلین
۲
(مؤمنون/ ۱۳)

أمیرالمؤمنین ( کَانَ فِیمَا وَعَظَ بِهِ لُقْمَانُ ابْنَهُ أَنْ قَالَ لَهُ یَا بُنَیَ لِیَعْتَبِرْ مَنْ قَصُرَ یَقِینُهُ وَ ضَعُفَتْ نِیَّتُهُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَهُ فِی ثَلَاثَهًِْ أَحْوَالٍ مِنْ أَمْرِهِ وَ آتَاهُ رِزْقَهُ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ فِی وَاحِدَهًٍْ مِنْهَا کَسْبٌ وَ لَا حِیلَهًٌْ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیَرْزُقُهُ فِی الْحَالِ الرَّابِعَهًِْ أَمَّا أَوَّلُ ذَلِکَ فَإِنَّهُ کَانَ فِی رَحِمِ أُمِّهِ یَرْزُقُهُ هُنَاکَ فِی قَرارٍ مَکِینٍ حَیْثُ لَا یُؤْذِیهِ حَرٌّ وَ لَا بَرْدٌ ثُمَّ أَخْرَجَهُ مِنْ ذَلِک.

امام علی ( بعضی از نصایح لقمان به پسرش این بود: «ای پسرم! باید در کسی که یقینش کم و نیّتش در طلب روزی ضعیف است به دیده‌ی عبرت بنگری، چون خدای متعال در سه حالت او را روزی داد که در هیچیک از آن حالات خودش اختیار و قدرتی نداشت، پس باید مطمئن باشد که او را درحالت چهارم نیز روزی خواهد داد، امّا اوّلین حالت در رحم مادر است که خداوند او را در آن جایگاه محکم که هیچ سرما و گرمایی به او نمی‌رسید، روزی داد سپس از آنجا خارجش کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۲
الخصال، ج۱، ص۱۲۲ / نورالثقلین
۳
(مؤمنون/ ۱۳)

الحسین ( مِنَ الدَّعَوَاتِ الْمُشَرَّفَهًِْ فِی یَوْمِ عَرَفَهًَْ دُعَاءُ مَوْلَانَا الْحُسَیْنِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضَائِهِ دَافِع ... ابْتَدَأْتَنِی بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ أَنْ أَکُونَ شَیْئاً مَذْکُوراً وَ خَلَقْتَنِی مِنَ التُّرَابِ ثُمَّ أَسْکَنْتَنِی الْأَصْلَابَ آمِناً لِرَیْبِ الْمَنُونِ وَ اخْتِلَافِ الدُّهُورِ فَلَمْ أَزَلْ ظَاعِناً مِنْ صُلْبٍ إِلَی رَحِمٍ فِی تَقَادُمِ الْأَیَّامِ الْمَاضِیَهًِْ وَ الْقُرُونِ الْخَالِیَهًِْ لَمْ تُخْرِجْنِی لِرَأْفَتِکَ بِی وَ لُطْفِکَ لِی {بِی} وَ إِحْسَانِکَ إِلَیَّ فِی دَوْلَهًِْ أَیَّامِ الْکَفَرَهًِْ الَّذِینَ نَقَضُوا عَهْدَکَ وَ کَذَّبُوا رُسُلَکَ لَکِنَّکَ أَخْرَجْتَنِی رَأْفَهًًْ مِنْکَ وَ تَحَنُّناً عَلَیَّ لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدَی الَّذِی فِیهِ {لَهُ} یَسَّرْتَنِی وَ فِیهِ أَنْشَأْتَنِی وَ مِنْ قَبْلِ ذَلِکَ رَؤُفْتَ بِی بِجَمِیلِ صُنْعِکَ وَ سَوَابِغِ نِعْمَتِکَ فَابْتَدَعْتَ خَلْقِی مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَی ثُمَّ أَسْکَنْتَنِی فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ بَیْنَ لَحْمٍ وَ جِلْدٍ وَ دَمٍ لَمْ تُشَهِّرْنِی {تُشَوِّهْنِی} {تُشَبِّهْنِی} بِخَلْقِی وَ لَمْ تَجْعَلْ إِلَیَّ شَیْئاً مِنْ أَمْرِی ثُمَّ أَخْرَجْتَنِی إِلَی الدُّنْیَا تَامّاً سَوِیّا.

امام حسین ( در دعای امام حسین (در روز عرفه چنین آمده است: پیش از اینکه چیز قابل ذکر و ملاحظه‌ای باشم به نعمت خودت آفرینش مرا آغاز کردی، مرا از خاک آفریدی و آسوده از مرگومیر در گذر زمان، مرا در رحم قرار دادی و در روزگاران گذشته پیوسته از صلبی به رحمی کوچ کردم، از مهر، لطف و احسانت به من، در دولت کافران، مرا بیرون نیاوردی که آن‌ها عهد تو را شکستند و رسولانت را دروغ شمردند و از مهربانی و توّجهت مرا در دوران هدایتی که آماده کردی به دنیا آوردی و از آن پیش با من خوب کردی و نعمت دادی و مرا از منی ریخته خلق کردی و در سه ظلمت میان گوشت، پوست و خون نهادی و مرا به آفرینشم انگشتنما نکردی [و ناقص‌الخلقه نیافریدی] و کارم را به خودم وانگذاردی و مرا با خلقتی کامل به دنیا آوردی».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۴
إقبال الأعمال، ج۱، ص۳۳۹ / نورالثقلین
۴
(مؤمنون/ ۱۳)

السّجّاد ( اللَّهُمَ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِیناً مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ، حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهًٍْ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ، تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ حَتَّی انْتَهَیْتَ بِی إِلَی تَمَامِ الصُّورَهًِْ، وَ أَثْبَتَّ فِیَّ الْجَوَارِحَ کَمَا نَعَتَّ فِی کِتَابِکَ: نُطْفَهًًْ ثُمَّ عَلَقَهًًْ ثُمَّ مُضْغَهًًْ ثُمَّ عَظْماً ثُمَّ کَسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْماً، ثُمَّ أَنْشَأْتَنِی خَلْقاً آخَرَ کَمَا شِئْتَ. حَتَّی إِذَا احْتَجْتُ إِلَی رِزْقِکَ، وَ لَمْ أَسْتَغْنِ عَنْ غِیَاثِ فَضْلِکَ، جَعَلْتَ لِی قُوتاً مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَیْتَهُ لِأَمَتِکَ الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا، وَ أَوْدَعْتَنِی قَرَارَ رَحِمِهَا. وَ لَوْ تَکِلُنِی یَا رَبِّ فِی تِلْکَ الْحَالاتِ إِلَی حَوْلِی، أَوْ تَضْطَرُّنِی إِلَی قُوَّتِی لَکَانَ الْحَوْلُ عَنِّی مُعْتَزِلًا، وَ لَکَانَتِ الْقُوَّهًُْ مِنِّی بَعِیدَهًًْ. فَغَذَوْتَنِی بِفَضْلِکَ غِذَاءَ الْبَرِّ اللَّطِیفِ، تَفْعَلُ ذَلِکَ بِی تَطَوُّلًا عَلَیَّ إِلَی غَایَتِی هَذِه.

امام سجاد ( بار خدایا! تو مرا از آبی پست و خوار از صلبی که استخوان‌هایش درهم رفته و راههایش تنگ است به رحم تنگ که آن را به پرده‌ها پوشانده‌ای پایین آوردی درحالیکه مرا از حالی‌بهحالی دیگر میگرداندی تا اینکه بهشکل کامل رساندی و اندام را در [تن] من ثابت و پابرجا گردانیدی، چنانکه در کتاب خود وصف نمودی: [نخست] منی پس از آن خون بسته شده و آنگاه پاره گوشتی سپس استخوان آفریدی بعد از آن استخوان‌ها را به گوشت پوشاندی سپس مرا چنانکه خواستی، آفریده‌ی دیگری آفریدی تا آنکه به روزی تو نیازمند گشته و از فریادرسی احسان تو بینیاز نبودم، از زیادی خوردنی و آشامیدنی کنیزت (مادرم) که مرا در اندرون او جای دادی و در ته رحمش سپردی، خوراک برایم قراردادی و ای پروردگارم! اگر مرا در آن احوال به توانایی خود وامیگذاشتی و به نیرویم ناچار میگرداندی حتماً قدرت از من برکنار و توانایی از من دور بود پس مرا به احسان خود غذا و خوراکی خوب و لطیف دادی، آن مهربانیها را از روی احسان تا این پایه که هستم درباره‌ی من بهجا میآوری».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۴
الصحیفه السجادیه، ص۱۵۱ / نورالثقلین
۵
(مؤمنون/ ۱۳)

الباقر ( عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌إِسْمَاعِیلَ أَوْ غَیْرِهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌جَعْفَرٍ (جُعِلْتُ فِدَاکَ الرَّجُلُ یَدْعُو لِلْحُبْلَی أَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ مَا فِی بَطْنِهَا ذَکَراً سَوِیّاً قَالَ یَدْعُو مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَرْبَعَهًِْ أَشْهُرٍ فَإِنَّهُ أَرْبَعِینَ لَیْلَهًًْ نُطْفَهًٌْ وَ أَرْبَعِینَ لَیْلَهًًْ عَلَقَهًٌْ وَ أَرْبَعِینَ لَیْلَهًًْ مُضْغَهًٌْ فَذَلِکَ تَمَامُ أَرْبَعَهًِْ أَشْهُرٍ ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ مَلَکَیْنِ خَلَّاقَیْنِ فَیَقُولَانِ یَا رَبِّ مَا نَخْلُقُ ذَکَراً أَمْ أُنْثَی شَقِیّاً أَوْ سَعِیداً فَیُقَالُ ذَلِکَ فَیَقُولَانِ یَا رَبِّ مَا رِزْقُهُ وَ مَا أَجَلُهُ وَ مَا مُدَّتُهُ فَیُقَالُ ذَلِکَ وَ مِیثَاقُهُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ یَنْظُرُ إِلَیْهِ وَ لَا یَزَالُ مُنْتَصِباً فِی بَطْنِ أُمِّهِ حَتَّی إِذَا دَنَا خُرُوجُهُ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ مَلَکاً فَزَجَرَهُ زَجْرَهًًْ فَیَخْرُجُ وَ یَنْسَی الْمِیثَاقَ.

امام باقر ( محمّدبناسماعیل خطاب به امام باقر (عرض کرد: «فدایت شوم! آیا ممکن است که مرد برای زن باردار دعا کند تا خداوند فرزند او را پسری سالم گرداند»؟ فرمود: «او به‌مدّت چهار ماه میتواند دعا کند؛ چراکه جنین، چهل شب، نطفه و چهل شب، خون بسته و چهل‌شب، پاره گوشت است که جمعا چهار ماه می‌شود. پس از آن خداوند دو فرشته آفرینشگر را مبعوث میکند و آن‌ها می‌پرسند: «خدایا چه بیافرینیم، مرد یا زن، شقاوتمند یا سعادتمند»؟ جواب خود را دریافت می‌کنند. باز میپرسند: «خداوندا! رزق و روزی او چیست؟ چگونه میمیرد و چه مدّت در این دنیا زندگی می‌کند»؟ گفته می‌شود: فلان مقدار و همه‌ی این‌ها را مینویسند و بین دو چشمان او قرار می‌دهند و مادامی‌که جنین در شکم مادر است به آن نگاه میکند. هنگامیکه زمان خروج کودک نزدیک می‌شود، خداوند فرشتهای را مبعوث میکند و آن فرشته کودک را بانگ میزند و سپس جنین از شکم مادر خارج می‌شود و هیچ چیزی از آن میثاقنامه را به خاطر ندارد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۴
الکافی، ج۶، ص۱۶ / نورالثقلین/ البرهان
۶
(مؤمنون/ ۱۳)

الباقر ( عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ (... مَا صِفَهًُْ النُّطْفَهًِْ الَّتِی تُعْرَفُ بِهَا قَالَ النُّطْفَهًُْ تَکُونُ بَیْضَاءَ مِثْلَ النُّخَامَهًِْ الْغَلِیظَهًِْ فَتَمْکُثُ فِی الرَّحِمِ إِذَا صَارَتْ فِیهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ تَصِیرُ إِلَی عَلَقَهًٍْ قُلْتُ فَمَا صِفَهًُْ خِلْقَهًِْ الْعَلَقَهًِْ الَّتِی تُعْرَفُ بِهَا قَالَ هِیَ عَلَقَهًٌْ کَعَلَقَهًِْ الدَّمِ الْمِحْجَمَهًِْ الْجَامِدَهًِْ تَمْکُثُ فِی الرَّحِمِ بَعْدَ تَحْوِیلِهَا عَنِ النُّطْفَهًِْ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ تَصِیرُ مُضْغَهًًْ قُلْتُ فَمَا صِفَهًُْ خِلْقَهًِْ الْمُضْغَهًِْ وَ خِلْقَتِهَا الَّتِی تُعْرَفُ بِهَا قَالَ هِیَ مُضْغَهًٌْ لَحْمٌ حَمْرَاءُ فِیهَا عُرُوقٌ خُضْرٌ مُشَبَّکَهًٌْ ثُمَّ تَصِیرُ إِلَی عَظْمٍ قُلْتُ فَمَا صِفَهًُْ خَلْقِهِ إِذَا کَانَ عَظْماً قَالَ إِذَا کَانَ عَظْماً شُقَّ لَهُ السَّمْعُ وَ الْبَصَرُ وَ رُتِّبَتْ جَوَارِحُهُ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ فَإِنَّ فِیهِ الدِّیَهًَْ کَامِلَهًًْ.

امام باقر ( محمّدبنمسلم گوید: از امام باقر (پرسیدم: «نطفه را به چه صفتی می‌شناسد»؟ فرمود: «سفید است مانند خلط غلیظ سینه که چهل‌روز در رحم می‌ماند و سپس علقه می‌شود». گفتم: «علقه چطور شناخته میشود»؟ فرمود: «چون خون لخته شده و خون حجامت خشک شده است که چهل روز در رحم می‌ماند و پس از آن مضغه می‌شود». گفتم: «وصف و خلقت مضغه که بدان شناخته شود چیست»؟ فرمود: «مضغه گوشتی است سرخ که رگهای سبز در هم دارد و سپس استخوان می‌شود». گفتم: «استخوان چگونه است»؟ فرمود: «گوش، چشم و اندام مرتب دارد و چون چنین شود (در صورت سقط) دیه تمام دارد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۶
تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۲۸۳/ نورالثقلین
۷
(مؤمنون/ ۱۳)

الصّادق ( إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ لِلرَّحِمِ أَرْبَعَهًَْ أَوْعِیَهًٍْ فَمَا کَانَ فِی الْأَوَّلِ فَلِلْأَبِ وَ مَا کَانَ فِی الثَّانِی فَلِلْأُمِّ وَ مَا کَانَ فِی الثَّالِثِ فَلِلْعُمُومَهًِْ وَ مَا کَانَ فِی الرَّابِعِ فَلِلْخُئُولَهًِْ.

امام صادق ( رحم چهار ظرف و جایگاه دارد؛ رحم اول مربوط به مرد (بیضه‌های او) است، رحم دوم، [رحم] مادر است، رحم سوّم، نسبت عمّه‌ها است و رحم چهارم نسبت خاله‌ها است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۶
بحرالعرفان، ج۱۱، ص۲۴۴/ نورالثقلین
۸
(مؤمنون/ ۱۳)

الباقر ( إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَخْلُقَ النُّطْفَهًَْ الَّتِی مِمَّا أَخَذَ عَلَیْهَا الْمِیثَاقَ فِی صُلْبِ آدَمَ (أَوْ مَا یَبْدُو لَهُ فِیهِ وَ یَجْعَلَهَا فِی الرَّحِمِ حَرَّکَ الرَّجُلَ لِلْجِمَاعِ وَ أَوْحَی إِلَی الرَّحِمِ أَنِ افْتَحِی بَابَکِ حَتَّی یَلِجَ فِیکِ خَلْقِی وَ قَضَائِیَ النَّافِذُ وَ قَدَرِی فَتَفْتَحُ الرَّحِمُ بَابَهَا فَتَصِلُ النُّطْفَهًُْ إِلَی الرَّحِمِ فَتَرَدَّدُ فِیهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ تَصِیرُ عَلَقَهًًْ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ تَصِیرُ مُضْغَهًًْ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ تَصِیرُ لَحْماً تَجْرِی فِیهِ عُرُوقٌ مُشْتَبِکَهًٌْ ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ مَلَکَیْنِ خَلَّاقَیْنِ یَخْلُقَانِ فِی الْأَرْحَامِ مَا یَشَاءُ اللَّهُ فَیَقْتَحِمَانِ فِی بَطْنِ الْمَرْأَهًِْ مِنْ فَمِ الْمَرْأَهًِْ فَیَصِلَانِ إِلَی الرَّحِمِ وَ فِیهَا الرُّوحُ الْقَدِیمَهًُْ الْمَنْقُولَهًُْ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ فَیَنْفُخَانِ فِیهَا رُوحَ الْحَیَاهًِْ وَ الْبَقَاءِ وَ یَشُقَّانِ لَهُ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ جَمِیعَ الْجَوَارِحِ وَ جَمِیعَ مَا فِی الْبَطْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ ثُمَّ یُوحِی اللَّهُ إِلَی الْمَلَکَیْنِ اکْتُبَا عَلَیْهِ قَضَائِی وَ قَدَرِی وَ نَافِذَ أَمْرِی وَ اشْتَرِطَا لِیَ الْبَدَاءَ فِیمَا تَکْتُبَانِ فَیَقُولَانِ یَا رَبِّ مَا نَکْتُبُ فَیُوحِی اللَّهُ إِلَیْهِمَا أَنِ ارْفَعَا رَءُوسَکُمَا إِلَی رَأْسِ أُمِّهِ فَیَرْفَعَانِ رُءُوسَهُمَا فَإِذَا اللَّوْحُ یَقْرَعُ جَبْهَهًَْ أُمِّهِ فَیَنْظُرَانِ فِیهِ فَیَجِدَانِ فِی اللَّوْحِ صُورَتَهُ وَ زِینَتَهُ وَ أَجَلَهُ وَ مِیثَاقَهُ شَقِیّاً أَوْ سَعِیداً وَ جَمِیعَ شَأْنِهِ قَالَ فَیُمْلِی أَحَدُهُمَا عَلَی صَاحِبِهِ فَیَکْتُبَانِ جَمِیعَ مَا فِی اللَّوْحِ وَ یَشْتَرِطَانِ الْبَدَاءَ فِیمَا یَکْتُبَان ثُمَّ یَخْتِمَانِ الْکِتَابَ وَ یَجْعَلَانِهِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ یُقِیمَانِهِ قَائِماً فِی بَطْنِ أُمِّهِ قَالَ فَرُبَّمَا عَتَا فَانْقَلَبَ وَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ إِلَّا فِی کُلِّ عَاتٍ أَوْ مَارِدٍ وَ إِذَا بَلَغَ أَوَانُ خُرُوجِ الْوَلَدِ تَامّاً أَوْ غَیْرَ تَامٍّ أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی الرَّحِمِ أَنِ افْتَحِی بَابَکِ حَتَّی یَخْرُجَ خَلْقِی إِلَی أَرْضِی وَ یَنْفُذَ فِیهِ أَمْرِی فَقَدْ بَلَغَ أَوَانُ خُرُوجِهِ قَالَ فَیَفْتَحُ الرَّحِمُ بَابَ الْوَلَدِ فَیَبْعَثُ اللَّهُ إِلَیْهِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ زَاجِرٌ فَیَزْجُرُهُ زَجْرَهًًْ فَیَفْزَعُ مِنْهَا الْوَلَدُ فَیَنْقَلِبُ فَیَصِیرُ رِجْلَاهُ فَوْقَ رَأْسِهِ وَ رَأْسُهُ فِی أَسْفَلِ الْبَطْنِ لِیُسَهِّلَ اللَّهُ عَلَی الْمَرْأَهًِْ وَ عَلَی الْوَلَدِ الْخُرُوجَ قَالَ فَإِذَا احْتُبِسَ زَجَرَهُ الْمَلَکُ زَجْرَهًًْ أُخْرَی فَیَفْزَعُ مِنْهَا فَیَسْقُطُ الْوَلَدُ إِلَی الْأَرْضِ بَاکِیاً فَزِعاً مِنَ الزَّجْرَهًِْ.

امام باقر ( هرگاه خداوند بخواهد نطفهای را که در صلب آدم از او پیمانگرفته و یا اینکه در مورد آن برایش بدا حاصل می‌شود، خلق کند و آن را در رحم زن قرار دهد، مرد را برای آمیزش آماده میکند و به رحم وحی میکند که در خود را بگشا تا آفرینش من و قضاوقدر نافذم در تو راه یابد. رحم، راه خود را باز میکند و نطفه به رحم میرسد. چهل روز که در آنجا میماند تبدیل به لخته‌ی خون می‌شود و چهل روز بعد، مضغه (گوشت جویده شده) و پس از چهل روز به گوشتی تبدیل می‌شود که دارای رگهای در هم فرو رفته است تبدیل می‌شود. سپس خداوند دو فرشته آفرینشگر را مبعوث می‌کند و آن دو، آنچه را که خداوند اراده میفرماید، در ارحام می‌آفرینند. آن دو از دهان زن وارد شکم او میشوند و از آنجا به رحم میروند. جنین، روحی را که از صلب مرد و رحم زن به او منتقل شده را دارد. آن دو فرشته، روح حیات و بقا را در پیکر جنین میدمند و برای او به اذن خداوند متعال، گوش، چشم و تمامی اعضا و جوارح و احشا را خلق میکنند. سپس خداوند به این دو فرشته وحی میکند: «قضا و قدر و امر حتمی مرا بر او بنویسید و هرآنچه را که مینویسید، برای من در آن بدا [و قدرت تغییر] هست». آن دو میگویند: «خداوندا! چه بنویسیم»؟ خداوند به آن‌ها وحی می‌کند که سر خود را به‌سمت سر مادر بالا بگیرید، آن دو سرهای خود را بالا میگیرند وقتی‌که لوح با پیشانی مادر تماس پیدا میکند، دو فرشته در آن لوح، صورت کودک، زینتش، مدّت زندگی، عهدنامه، خوشبختی و بدبختیاش و هرچیزی که به او مربوط میشود را میبینند. دراین‌هنگام یکی از آن دو، این چیزها را بر دیگری املا میکند و او آن‌ها را مینویسد و این شرط را هم مینویسند: در تمامی این موارد، برای خداوند بدا هست. سپس نوشته را مهر میزنند و آن را در پیشانی جنین قرار میدهند و کودک را در شکم مادر می‌ایستانند». حضرت فرمود: «و چهبسا که جنین کرنش میکند و واژگون میشود و این مسئله فقط برای سرکشان و عصیانگران اتّفاق میافتد». هنگامیکه موقع ولادت کودک میرسد، خواه نه ماه تمام باشد یا کم‌تر خداوند عزّوجلّ به رحم وحی میکند که راه خود را باز کن تا مخلوقم به زمینم راه یابد و امرم در مورد او اجرا شود؛ که زمان خروج او فرا رسیده است. رحم راه جنین را باز میکند و خداوند فرشتهای را به نام زاجر مبعوث میکند که کودک را چنان می‌راند که کودک میترسد و واژگون می‌شود و پاهایش بالای سرش قرار میگیرد و سرش در پایین شکم قرار میگیرد تا وضع حمل هم برای مادر و هم برای کودک آسان شود. اگر زایمان و خروج نوزاد سخت شود، فرشته‌ی زاجر بار دیگر کودک را میترساند و کودک میترسد و گریه‌کنان و هراسان به زمین میافتد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۶
الکافی، ج۶، ص۱۳ / البرهان/ نورالثقلین
۹
(مؤمنون/ ۱۳)

الرّضا ( عَنِ الْحَسَنِ‌بْنِ‌الْجَهْمِ قَالَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاالْحَسَنِ الرِّضَا (یَقُولُ قَالَ أَبُوجَعْفَر إِنَّ النُّطْفَهًَْ تَکُونُ فِی الرَّحِمِ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَ تَصِیرُ عَلَقَهًًْ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ تَصِیرُ مُضْغَهًًْ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَإِذَا کَمَلَ أَرْبَعَهًُْ أَشْهُرٍ بَعَثَ اللَّهُ مَلَکَیْنِ خَلَّاقَیْنِ فَیَقُولَانِ یَا رَبِّ مَا تَخْلُقُ ذَکَراً أَوْ أُنْثَی فَیُؤْمَرَانِ فَیَقُولَانِ یَا رَبِّ شَقِیّاً أَوْ سَعِیداً فَیُؤْمَرَانِ فَیَقُولَانِ یَا رَبِّ مَا أَجَلُهُ وَ مَا رِزْقُهُ وَ کُلُّ شَیْءٍ مِنْ حَالِهِ وَ عَدَّدَ مِنْ ذَلِکَ أَشْیَاءَ وَ یَکْتُبَانِ الْمِیثَاقَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ فَإِذَا أَکْمَلَ اللَّهُ لَهُ الْأَجَلَ بَعَثَ اللَّهُ مَلَکاً فَزَجَرَهُ زَجْرَهًًْ فَیَخْرُجُ وَ قَدْ نَسِیَ الْمِیثَاقَ فَقَالَ الْحَسَنُ‌بْنُ‌الْجَهْمِ فَقُلْتُ لَهُ أَ فَیَجُوزُ أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ فَیُحَوِّلَ الْأُنْثَی ذَکَراً وَ الذَّکَرَ أُنْثَی فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ.

امام رضا ( حسن‌بن‌جهم گوید: شنیدم امام رضا (از امام باقر (روایت فرمود: نطفه چهل روز در رحم باقی میماند و آنگاه به خون بسته تبدیل میشود و بعد از چهل روز دیگر به مضغه (پاره گوشت) تبدیل میشود و چهل روز بعد که چهار ماه کامل سپری میشود، خداوند دو فرشته‌ی خلقکننده را برمی‌انگیزد. آن‌ها میگویند: «پروردگارا! چه میآفرینی؟ مذکّر یا مؤنث»؟ دراین‌باره به آن دو امر میشود. سپس میپرسند: «آیا او را شقاوتمند میآفرینی یا سعادتمند»؟ دراین‌باره نیز به آن‌ها امر میشود. سپس میگویند: «خداوندا! مرگش چگونه است؟ رزق و روزیش به چه شکل است»؟ و همهچیز را در مورد او از خدا می‌پرسند که حضرت تعدادی از این موارد را ذکر نمود سپس عهدنامهای را بین دو چشمانش مینویسند. هنگامیکه خداوند مدّت توقّف او را در رحم مادر به پایان رساند، فرشتهای را مبعوث میگرداند و او را چنان از رحم مادر میراند که کودک از رحم مادر خارج می‌شود و چیزی از عهدنامه را به یاد ندارد». حسن‌بن‌جهم می‌گوید: «از امام رضا (پرسیدم: با این حال آیا جایز است که به درگاه خدا دعا کنیم که جنین پسر را دختر و یا دختر را به پسر تبدیل نماید»؟! امام فرمود: «خداوند هرچه را که بخواهد، انجام میدهد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۸
الکافی، ج۶، ص۱۳ / البرهان/ نورالثقلین
۱۰
(مؤمنون/ ۱۳)

الصّادق ( إِنَّ النُّطْفَهًَْ إِذَا وَقَعَتْ فِی الرَّحِمِ تَصِیرُ إِلَی عَلَقَهًٍْ ثُمَّ إِلَی مُضْغَهًٍْ ثُمَّ إِلَی مَا شَاءَ اللَّهُ وَ إِنَّ النُّطْفَهًَْ إِذَا وَقَعَتْ فِی غَیْرِ الرَّحِمِ لَمْ یُخْلَقْ مِنْهَا شَیْءٌ.

امام صادق ( بعد از آنکه نطفه در رحم زن جا بگیرد، به علقه تبدیل می‌شود، بعد مانند گوشت جویده می‌شود، سپس رشد می‌کند و بهصورتی که خدا بخواهد خلق می‌شود. امّا اگر نطفه در خارج رحم بریزد، چیزی خلق نمی‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۸
الکافی، ج۳، ص۱۰۸ / نورالثقلین
۱۱
(مؤمنون/ ۱۳)

الصّادق ( إِنَّ النُّطْفَهًَْ إِذَا وَقَعَتْ فِی الرَّحِمِ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَکاً فَأَخَذَ مِنَ التُّرْبَهًِْ الَّتِی یُدْفَنُ فِیهَا فَمَاثَهَا فِی النُّطْفَهًِْ فَلَا یَزَالُ قَلْبُهُ یَحِنُّ إِلَیْهَا حَتَّی یُدْفَنَ فِیهَا.

امام صادق ( چون نطفه در رحم افتد خدای عزّوجلّ فرشته‌ای را می‌فرستد تا از آن خاک که در آن دفن می‌شود برگیرد و بدان نطفه بیامیزد و پیوسته دلش به آنجا گرایش دارد [تا اینکه بمیرد].

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۸
الکافی، ج۳، ص۲۰۳ / نورالثقلین
۱۲
(مؤمنون/ ۱۳)

الباقر ( إِذَا وَقَعَتِ النُّطْفَهًُْ فِی الرَّحِمِ اسْتَقَرَّتْ فِیهَا أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ تَکُونُ عَلَقَهًًْ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ تَکُونُ مُضْغَهًًْ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ مَلَکَیْنِ خَلَّاقَیْنِ فَیُقَالُ لَهُمَا اخْلُقَا کَمَا یُرِیدُ اللَّهُ ذَکَراً أَوْ أُنْثَی صَوِّرَاهُ وَ اکْتُبَا أَجَلَهُ وَ رِزْقَهُ وَ مَنِیَّتَهُ وَ شَقِیّاً أَوْ سَعِیداً وَ اکْتُبَا لِلَّهِ الْمِیثَاقَ الَّذِی أَخَذَهُ عَلَیْهِ فِی الذَّرِّ بَیْنَ عَیْنَیْهِ فَإِذَا دَنَا خُرُوجُهُ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ زَاجِرٌ فَیَزْجُرُهُ فَیَفْزَعُ فَزَعاً فَیَنْسَی الْمِیثَاقَ وَ یَقَعُ إِلَی الْأَرْضِ یَبْکِی مِنْ زَجْرَهًِْ الْمَلَکِ.

امام باقر ( هنگامیکه نطفه در رحم قرار میگیرد، چهل روز در آنجا میماند و چهل‌روز بعدی بهصورت خون بسته می‌شود و چهل روز بعدی به‌صورت پاره گوشت می‌شود. سپس خداوند دو فرشته‌ی آفرینشگر را مبعوث میکند و به آن‌ها میفرماید: «همانگونه که خدا اراده کرده است، او را مرد یا زن بیافرینید و صورتگریاش کنید و طول عمر، رزق و روزی، مرگ، سعادت و شقاوتش را بنویسید و میثاقی را که خداوند در عالم ذر از او گرفت، بین دو چشمانش بنگارید و آن را در پیشانیش قرار دهید. هنگامیکه زمان خروجش از شکم مادر نزدیک می‌شود، خداوند فرشتهای را به نام زاجر مبعوث میکند که کودک را بانگ زند و کودک بسیار میترسد و عهدنامه را فراموش میکند و درحالیکه از فریاد فرشته گریه میکند، بر زمین میافتد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۴۰
الکافی، ج۶، ص۱۶ / البرهان
۱۳
(مؤمنون/ ۱۳)

الصّادق ( عَنْ سُلَیْمَانَ‌بْنِ‌خَالِدٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (قَالَ قُلْتُ فَإِنْ خَرَجَ فِی النُّطْفَهًِْ قَطْرَهًُْ دَمٍ قَالَ فِی الْقَطْرَهًِْ عُشْرُ النُّطْفَهًِْ فَفِیهَا اثْنَانِ وَ عِشْرُونَ دِینَاراً قُلْتُ قَطْرَتَانِ قَالَ أَرْبَعَهًٌْ وَ عِشْرُونَ دِینَاراً قُلْتُ فَثَلَاثٌ قَالَ سِتَّهًٌْ وَ عِشْرُونَ دِینَاراً قُلْتُ فَأَرْبَعٌ قَالَ ثَمَانِیَهًٌْ وَ عِشْرُونَ دِینَاراً قُلْتُ فَخَمْسٌ قَالَ ثَلَاثُونَ دِینَاراً وَ مَا زَادَ عَلَی النِّصْفِ فَعَلَی هَذَا الْحِسَابِ حَتَّی تَصِیرَ عَلَقَهًًْ فَیَکُونُ فِیهَا أَرْبَعُونَ دِینَاراً، قُلْتُ فَإِنْ خَرَجَتِ النُّطْفَهًُْ مُتَخَضْخِضَهًًْ بِالدَّمِ قَالَ: قَدْ عَلِقَتْ إِنْ کَانَ دَماً صَافِیاً أَرْبَعُونَ دِینَاراً وَ إِنْ کَانَ دَماً أَسْوَدَ فَذَلِکَ مِنَ الْجَوْفِ فَلَا شَیْءَ عَلَیْهِ إِلَّا التَّعْزِیرُ لِأَنَّهُ مَا کَانَ مِنْ دَمٍ صَافٍ فَذَلِکَ الْوَلَدُ وَ مَا کَانَ مِنْ دَمٍ أَسْوَدَ فَهُوَ مِنَ الْجَوْفِ، قَالَ فَقَالَ أَبُوشِبْلٍ فَإِنَّ الْعَلَقَهًَْ إِذَا صَارَتْ فِیهَا شَبِیهَ الْعُرُوقِ وَ اللَّحْمِ قَالَ: اثْنَانِ وَ أَرْبَعُونَ دِینَاراً {وَ} الْعُشْرُ قَالَ قُلْتُ فَإِنَّ عُشْرَ الْأَرْبَعِینَ أَرْبَعَهًٌْ، قَالَ لَا إِنَّمَا عُشْرُ الْمُضْغَهًِْ إِنَّمَا ذَهَبَ عُشْرُهَا فَکُلَّمَا ازْدَادَتْ زِیدَ حَتَّی تَبْلُغَ السِّتِّینَ قُلْتُ فَإِنْ رَأَتْ فِی الْمُضْغَهًِْ مِثْلَ عُقْدَهًِْ عَظْمٍ یَابِسٍ قَالَ: إِنَّ ذَلِکَ عَظْمٌ أَوَّلَ مَا یَبْتَدِئُ فَفِیهِ أَرْبَعَهًُْ دَنَانِیرَ فَإِنْ زَادَ فَزَادَ أَرْبَعَهًَْ دَنَانِیرَ حَتَّی تَبْلُغَ مِائَهًًْ قُلْتُ فَإِنْ کُسِیَ الْعَظْمُ لَحْماً قَالَ کَذَلِکَ إِلَی مِائَهًٍْ قُلْتُ فَإِنْ رَکَزَهَا فَسَقَطَ الصَّبِیُّ لَا یُدْرَی أَ حَیّاً کَانَ أَوْ مَیِّتاً، قَالَ: هَیْهَاتَ یَا أَبَاشِبْلٍ إِذَا بَلَغَ أَرْبَعَهًَْ أَشْهُرٍ فَقَدْ صَارَتْ فِیهِ الْحَیَاهًُْ وَ قَدِ اسْتَوْجَبَ الدِّیَهًْ.

امام صادق ( سلیمان‌بن‌خالد گوید: به امام صادق (عرض کردم: «ای پسر رسول خدا (! اگر در نطفهی سقط‌شده یک قطره خون باشد، [مشمول چه مقدار دیه است]؟ فرمود: «دیه‌ی یک قطره، یکدهم دیه نطفه است؛ پس دیه‌ی آن قطره، بیستودو دینار میشود». گفتم: «اگر دو قطره باشد»؟ فرمود: «بیستوچهار دینار». گفتم: «اگر سه قطره باشد»؟ فرمود: «بیست و شش دینار». گفتم: «اگر چهار قطره باشد»؟ فرمود: «بیستوهشت دینار» گفتم: «اگر پنج قطره باشد»؟ فرمود: «سی دینار است و هرچه بیش از نیم باشد، حسابش برهمین‌منوال است تا اینکه به علقه تبدیل شود که دیه‌ی آن چهل دینار است». پرسیدم: «اگر نطفه خون‌آلود خارج شود، حکم آن چیست»؟ فرمود: «اگر خون پاک در آن باشد علقه است و چهل دینار دیه دارد، ولی اگر خون سیاه باشد که از خون داخل رحم است، دیهای بر او نیست و تعزیر دارد چون خون آن، خون صافی که برای جنین است، نیست بلکه خون سیاهی است که از داخل شکم مادر می‌آید». ابوشِبل پرسید: «اگر در علقه چیزی شبیه رگها و یا گوشت باشد، چه حکمی دارد»؟ فرمود: «دیه‌ی آن یکدهم، یعنی چهلودو دینار است». ابوشبل گفت: «یکدهم از چهل دینار که چهار دینار میشود»؟ فرمود: «نه؛ مقصودم، یکدهم از دیه‌ی مضغه است؛ زیرا که یکدهم آن رفته است (سقط شده است) و هرقدر که جنین مرحله‌ی بیشتری از رشد را طی کند، دیهاش نیز بیشتر میشود تا اینکه برسد به شصت دینار». عرض کردم: «اگر در مضغه چیزی شبیه به گره‌ای از استخوان دیده شود چه»؟ فرمود: «آن استخوان است که در ابتدا و آغاز امر، دیه‌ی آن چهار دینار است و هرچه زیاد شود، دیه‌ی آن نیز چهار دینار، چهار دینار زیادتر میشود تا اینکه برسد به هشتاد دینار». پرسیدم: «اگر گوشت روی استخوان را پوشاند، چه حکمی دارد»؟ فرمود: «همان‌طور دیهاش زیادتر میشود تا اینکه برسد به صد دینار». پرسیدم: «اگر کسی ضربهای بزند و کودک سقط شود و معلوم نگردد که زنده بوده یا نه (روح در او دمیده شده یا نه) چه حکمی دارد»؟ فرمود: «هیهات، ای اباشبل! چون جنین به چهار ماهگی خود برسد، روح زندگی در او دمیده میشود و دیه دارد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۴۰
القمی، ج۲، ص۹۰ / نورالثقلین/ البرهان؛ «بتفاوت لفظی»
۱۴
(مؤمنون/ ۱۳)

الرّضا ( عَنِ الْحُسَیْنِ‌بْنِ‌خَالِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (إِنَّا رُوِّینَا عَنِ النَّبِیِّ (أَنَّ مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ تُحْسَبْ صَلَاتُهُ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَقَالَ صَدَقُوا فَقُلْتُ وَ کَیْفَ لَا تُحْسَبُ صَلَاتُهُ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً لَا أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ وَ لَا أَکْثَرَ قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَدَّرَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ فَصَیَّرَ النُّطْفَهًَْ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ نَقَلَهَا فَصَیَّرَهَا عَلَقَهًًْ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ نَقَلَهَا فَصَیَّرَهَا مُضْغَهًًْ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ هَکَذَا إِذَا شَرِبَ الْخَمْرَ بَقِیَتْ فِی مَثَانَتِهِ عَلَی قَدْرِ مَا خُلِقَ مِنْهُ وَ کَذَلِکَ یَجْتَمِعُ غِذَاؤُهُ وَ أَکْلُهُ وَ شُرْبُهُ تَبْقَی فِی مَثَانَتِهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً.

امام رضا ( حسینبنخالد گوید: به امام رضا (عرض کردم: «برای ما روایتشده که نبیّ اکرم (فرمود: «کسی که شراب بیاشامد تا چهل روز نمازش مقبول نیست، آیا این روایت صحیح است»؟ حضرت فرمود: «راویان این حدیث راست گفته و حدیث را صحیح نقل کرده‌اند». عرض کردم: «چرا نمازش تا چهل روز مقبول نیست نه کمتر از آن و نه بیشتر»؟ حضرت فرمود: «برای اینکه حق تعالی خلقت انسان را مقدّر و معیّن فرموده نطفه را بعد از چهل روز ایجاد کرده سپس آن را به مرحله‌ی بعدی منتقل کرده پس از چهل روز علقه‌اش می‌کند و بعد آن را به مرحله بعدی منتقل نموده و پس از چهل روز مضغه‌اش می‌نماید. اینگونه است که وقتی انسان شراب می‌خورد بقایای آن شراب برحسب خلقتش چهل‌روز در مثانه‌اش می‌ماند همانطوری که ذرّات و بقایای غذا، مأکولات و مشروبات دیگر نیز تا چهل روز در مثانه می‌مانند [لاجرم تا وقتی که این بقایا در مثانه‌ی او هست نماز نباید مقبول درگاه الهی واقع شود]».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۴۲
علل الشرایع، ج۲، ص۳۴۵ / نورالثقلین
بیشتر