آیه ۱۲ - سوره احزاب

آیه وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً [12]

و [نيز به خاطر آوريد] زمانى را كه منافقان و بيماردلان مى‌گفتند: «خدا و پيامبرش جز وعده‌هاى دروغين به ما نداده‌اند».

۱
(احزاب/ ۱۲)

ابن‌عبّاس ( وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَیْ شَکٌّ مَا وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ (إِنَّ الْمُنافِقِینَ قَالُوا: یَعِدُنَا مُحَمَّدٌ (أَنْ یَفْتَحَ مَدَائِنَ کِسْرَی وَ قَیْصَرَ وَ نَحْنُ لَا نَأْمَنُ أَنْ نَذْهَبَ إِلَی الْخَلَاءِ، هَذَا -وَ اللَّهِ- الْغُرُورُ.

ابن‌عبّاس ( وَ إِذْ یَقُولُ المُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً منافقان می‌گفتند: «محمّد (به ما وعده می‌دهد که مدائن کسری و قیصر را فتح می‌نماید درحالی‌که ما برای قضاء حاجت امنیت نداریم. به خدا قسم این وعده‌های فریبنده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۹۸
بحار الأنوار، ج۲۰، ص۱۹۲
۲
(احزاب/ ۱۲)

علی‌بن‌إبراهیم ( فَلَمَّا طَالَ عَلَی أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (الْأَمْرُ وَ اشْتَدَّ عَلَیْهِمُ الْحِصَارُ وَ کَانُوا فِی وَقْتِ بَرْدٍ شَدِیدٍ وَ أَصَابَتْهُمْ مَجَاعَهًٌْ وَ خَافُوا مِنَ الْیَهُودِ خَوْفاً شَدِیداً وَ تَکَلَّمَ الْمُنَافِقُونَ بِمَا حَکَی اللَّهُ عَنْهُمْ وَ لَمْ یَبْقَ أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (إِلَّا نَافَقَ إِلَّا الْقَلِیلُ وَ قَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (أَخْبَرَ أَصْحَابَهُ أَنَّ الْعَرَبَ تَتَحَزَّبُ وَ یَجِیئُونَ مِنْ فَوْقُ وَ تَغْدِرُ الْیَهُودُ وَ نَخَافُهُمْ مِنْ أَسْفَلَ وَ إِنَّهُ لَیُصِیبُهُمْ جَهْدٌ شَدِیدٌ وَ لَکِنْ تَکُونُ الْعَاقِبَهًُْ لِی عَلَیْهِمْ، فَلَمَّا جَاءَتْ قُرَیْشٌ وَ غَدَرَتِ الْیَهُودُ قَالَ الْمُنَافِقُونَ ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً وَ کَانَ قَوْمٌ لَهُمْ دُورٌ فِی أَطْرَافِ الْمَدِینَهًِْ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ (تَأْذَنُ لَنَا أَنْ نَرْجِعَ إِلَی دُورِنَا فَإِنَّهَا فِی أَطْرَافِ الْمَدِینَهًِْ وَ هِیَ عَوْرَهًٌْ وَ نَخَافُ الْیَهُودَ أَنْ یُغِیرُوا عَلَیْهَا، وَ قَالَ قَوْمٌ هَلُمُّوا فَنَهْرَبَ وَ نَصِیرَ فِی الْبَادِیَهًِْ وَ نَسْتَجِیرَ بِالْأَعْرَابِ فَإِنَّ الَّذِی کَانَ یَعِدُنَا مُحَمَّدٌ (کَانَ بَاطِلًا کُلُّهُ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( چون جنگ بر اصحاب رسول خدا (به طول انجامید، محاصره‌ی آنان تنگ‌تر شد. همچنین در آن موقع هوا، بسیار سرد بود و آنان از گرسنگی نیز رنج می‌بردند و از یهود، بسیار می‌ترسیدند. در آن هنگام بود که منافقین سخنانی را به زبان آوردند که خداوند در قرآن ذکر نموده است و تمام اصحاب رسول خدا (جز تعداد اندکی، منافق شدند. رسول خدا (پیش از این به اصحاب خود گفته بود که احزاب عرب با یکدیگر متّحد می‌شوند و از روبه‌رو به ما حمله می‌کنند و یهود نیرنگ می‌ورزند و ما باید از پشت سر، از آن‌ها بترسیم و آنان تلاش زیادی می‌کنند، ولی سرانجام و عاقبت امر، به نفع من و به ضرر آن‌ها است. چون قریش برای جنگ آمدند و یهود، نیرنگ ورزیدند، منافقان گفتند: ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً وعده‌ی خدا و رسولش، فریبی بیش نبوده است. گروهی از منافقان خانه‌هایی در اطراف مدینه داشتند. پس به رسول خدا (گفتند: «ای رسول خدا (! آیا به ما اجازه می‌دهید به خانه‌هایمان که در اطراف مدینه است بازگردیم؛ چراکه آن خانه‌ها حصارهای پستی دارد و بیم آن داریم که یهود به آن‌ها شبیخون بزنند». گروه دیگری نیز گفتند: «بیایید بگریزیم و سر به بیابان بگذاریم و به اعراب بادیه‌نشین پناهنده شویم؛ چراکه تمام وعده‌های محمّد (پوچ و بیهوده بوده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۹۸
القمی، ج۲، ص۱۸۵
۳
(احزاب/ ۱۲)

الرّسول ( قال عمروبن عوف ... هَبَطَ رَسُولُ اللَّهِ (مَعَ سَلْمَانَ (الْخَنْدَقَ وَ التِّسْعَهًُْ عَلَی شَفَهًِْ الْخَنْدَقِ فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ (الْمِعْوَلَ مِنْ یَدِ سَلْمَانَ (فَضَرَبَهَا بِهِ ضَرْبَهًًْ صَدَعَهَا وَ بَرَقَ مِنْهَا بَرْقٌ أَضَاءَ مَا بَیْنَ لَابَتَیْهَا حَتَّی لَکَأَنَّ مِصْبَاحاً فِی جَوْفِ بَیْتٍ مُظْلِمٍ فَکَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ (تَکْبِیرَهًَْ فَتَحٍ وَ کَبَّرَ الْمُسْلِمُونَ ثُمَّ ضَرَبَهَا رَسُولُ اللَّهِ (ثَانِیَهًًْ فَبَرَقَ مِنْهَا بَرْقٌ أَضَاءَ مَا بَیْنَ لَابَتَیْهَا حَتَّی لَکَأَنَّ مِصْبَاحاً فِی جَوْفِ بَیْتٍ مُظْلِمٍ فَکَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ (تَکْبِیرَهًَْ فَتَحٍ وَ کَبَّرَ الْمُسْلِمُونَ ثُمَّ ضَرَبَهَا رَسُولُ اللَّهِ (ثَالِثَهًًْ فَکَسَرَهَا وَ بَرَقَ مِنْهَا بَرْقٌ أَضَاءَ مَا بَیْنَ لَابَتَیْهَا حَتَّی لَکَأَنَّ مِصْبَاحاً فِی جَوْفِ بَیْتٍ مُظْلِمٍ فَکَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ (تَکْبِیرَهًَْ فَتَحٍ وَ کَبَّرَ الْمُسْلِمُونَ وَ أَخَذَ بِیَدِ سَلْمَانَ (فرقا (فَرَقِی) فَقَالَ سَلْمَانُ (بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ (لَقَدْ رَأَیْتُ مِنْکَ شَیْئاً مَا رَأَیْتُهُ مِنْکَ قَطُّ فَالْتَفَتَ رَسُولُ اللَّهِ (إِلَی الْقَوْمِ وَ قَالَ رَأَیْتُمْ مَا یَقُولُ سَلْمَانُ (فَقَالُوا نَعَمْ فَقَالَ ضَرَبْتُ ضَرْبَتِیَ الأول (الْأُولَی) فَبَرَقَ الَّذِی رَأَیْتُمْ أَضَاءَتْ لِی مِنْهُ قُصُورُ الْحِیرَهًِْ وَ مَدَائِنُ کِسْرَی کَأَنَّهَا أَنْیَابُ الْکِلَابِ فَأَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ (أَنَّ أُمَّتِی ظَاهِرَهًٌْ عَلَیْهَا ثُمَّ ضَرَبْتُ ضَرْبَتِیَ الثَّانِیَهًَْ فَبَرَقَ الَّذِی رَأَیْتُمْ أَضَاءَتْ لِی مِنْهُ قُصُورُ الْحُمْرِ مِنْ أَرْضِ الرُّومِ فَکَأَنَّهَا أَنْیَابُ الْکِلَابِ فَأَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ (أَنَّ أُمَّتِی ظَاهِرَهًٌْ عَلَیْهَا ثُمَّ ضَرَبْتُ ضَرْبَتِیَ الثَّالِثَهًَْ فَبَرَقَ لِی مَا رَأَیْتُمْ أَضَاءَتْ لِی مِنْهُ قُصُورُ صَنْعَاءَ کَأَنَّهَا أَنْیَابُ الْکِلَابِ فَأَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ (أَنَّ أُمَّتِی ظَاهِرَهًٌْ عَلَیْهَا فَأَبْشِرُوا فَاسْتَبْشَرَ الْمُسْلِمُونَ وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ مَوْعِدُ صِدْقٍ وَعَدَنَا النَّصْرَ بَعْدَ الْحَصْرِ فَقَالَ الْمُنَافِقُونَ أَ لَا تَعْجَبُونَ یُمَنِّیکُمْ وَ یَعِدُکُمُ الْبَاطِلَ وَ یُعَلِّمُکُمْ أَنَّهُ یُبْصِرُ مِنْ یَثْرِبَ قُصُورَ الْحِیرَهًِْ وَ مَدَائِنَ کِسْرَی وَ أَنَّهَا تُفْتَحُ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ إِنَّمَا تَحْفِرُونَ الْخَنْدَقَ مِنَ الْفَرَقِ وَ لَا تَسْتَطِیعُونَ أَنْ تَبْرُزُوا فَنَزَلَ الْقُرْآنُ إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً وَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی فِی هَذِهِ الْقِصَّهًَْ قُلِ اللهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ ...

پیامبر ( عمروبن عوف گوید: رسول خدا (با سلمان به درون خندق رفت و حال آنکه آن نُه نفر لب خندق ایستاده بودند. رسول خدا (کلنگ را از دست سلمان گرفت و ضربهای بر آن صخره فرود آورد و آن را چنان شکافت که از میان شکافش برقی همچون چراغی در میان خانهای تاریک درخشید. رسول خدا (تکبیر پیروزی گفت و مسلمانان نیز تکبیر سر دادند. دوباره رسول خدا (ضربهای دیگر زد و باز از میان شکاف صخره برقی همچون چراغی در میان خانهای تاریک درخشید. رسول خدا (تکبیر پیروزی گفت و مسلمانان نیز تکبیر سر دادند. رسول خدا (ضربه‌ی سوم را فرود آورد و باز صخره را چنان شکست که از میان شکافش برقی همچون چراغی در میان خانهای تاریک درخشید. رسول خدا (تکبیر پیروزی گفت و مسلمانان نیز تکبیر سر دادند. آنگاه دست سلمان را گرفت و با او بالا رفت. سلمان عرض کرد: «پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا (! از شما چیزی دیدم که تاکنون هرگز ندیده بودم». رسول خدا (رو به آن قوم کرد و فرمود: «شما نیز آنچه سلمان میگوید را دیدید»؟ عرض کردند: «بله». فرمود: «وقتی ضربه‌ی اوّل را زدم و آن برقی که دیدی درخشید، از آن برق کاخ‌های حیره و مدائن کسری برایم همچون دندانهای سگان درخشیدند و جبرئیل به من خبر داد که امّت من بر آنها دست مییابند. وقتی ضربه‌ی دوّم را زدم و آن برقی که دیدید درخشید، از آن برق کاخهای سرخ در سرزمین روم برایم همچون دندانهای سگان درخشیدند و جبرئیل به من خبر داد که امّت من بر آنها دست مییابند. وقتی ضربه‌ی سوّم را زدم و آن برقی که دیدید درخشید، از آن برق کاخهای صنعاء برایم همچون دندانهای سگان درخشیدند و جبرئیل به من خبر داد که امّت من بر آنها دست مییابند، پس مژده دهید». مسلمانان به یکدیگر مژده دادند و گفتند: «حمد و سپاس از آن خداوند است که وعدهاش راست است، به ما پس از محاصره وعده پیروزی داده است». منافقان گفتند: «تعجب نمیکنید که شما را دلخوش میکند و وعده‌ی باطل به شما میدهد و میگوید از یثرب کاخهای حیره و مدائن کسری را میبیند که برای شما فتح میشوند حال آنکه شما دارید از ترس، خندق حفر میکنید و نمیتوانید با دشمن روبرو شوید؟! آنگاه قرآن نازل شد: إِذْ یَقُولُ المُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً و خدای تعالی درباره‌ی این ماجرا فرمود: بگو: «بارالها! مالک حکومت‌ها تویی به هرکس بخواهی، حکومت می‌بخشی و از هرکس بخواهی، حکومت را می‌گیری هرکس را بخواهی، عزّت می‌دهی و هرکه را بخواهی خوار می‌کنی. تمام خوبی‌ها به دست توست تو بر هر چیزی قادری. (آل عمران/۲۶).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۹۸
بحار الأنوار، ج۱۷، ص۱۶۹
بیشتر