آیه يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلينَ [104]
روزى كه آسمان را چون طومارى درهم مىپيچيم، [سپس] همانگونه كه آفرينش را آغاز كرديم، آن را باز مىگردانيم، اين وعدهایست بر ما، و به يقين آن را انجام خواهيم داد.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ قَالَ السِّجِلُّ اسْمُ الْمَلَکِ الَّذِی یَطْوِی الْکُتُبَ وَ مَعْنَی نَطْوِیهَا أَیْ نَفْنِیهَا فَتَتَحَوَّلُ دُخَاناً وَ الْأَرْضُ نِیرَاناً.
علیّبنابراهیم ( یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ؛ السِّجِلِّ اسم فرشتهای است که نامهها را در هم میپیچد و جمع میکند. و نَطْوِیها یعنی آن را از بین میبریم و سپس آسمان تبدیل به دود و زمین تبدیل به آتش میگردد.
الباقر (علیه السلام)- إِنَّ فِی الْهَوَاءِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِیلُ عَلَی ثَلَاثِمِائَهًِْ أَلْفِ مَلَکٍ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ عَلَی مِائَهًِْ أَلْفٍ یُحْصُونَ أَعْمَالَ الْعِبَادِ فَإِذَا کَانَ رَأْسُ السَّنَهًِْ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِمْ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ السِّجِلُّ فَانْتَسَخَ ذَلِکَ مِنْهُمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ.
امام باقر ( در آسمان فرشتهایست که به او اسماعیل میگویند و ناظر کار سیصدهزار فرشتهی دیگر است که هرکدام ناظر بر کار صدهزار نفر میباشند. آنها آمار کارهای بندگان را میگیرند. در ابتدای سال، خداوند فرشتهای را نزد آنان میفرستد که به او السِّجِلِّ میگویند. او از تمامی نوشتههایشان نسخهبرداری میکند و منظور از آیه: یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ نیز همین است.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَیْحَکَ یَا إِنْسَانُ جِدّاً جِدّاً وَ قُرِّبُوا لِلْحِسَابِ فَرْداً فَرْداً وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا یَسْأَلُهُمْ عَمَّا عَمِلُوا حَرْفاً حَرْفاً وَ جِیءَ بِهِمْ عُرَاهًَْ الْأَبْدَانِ خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ أَمَامَهُمُ الْحِسَابُ وَ مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ یَسْمَعُونَ زَفِیرَهَا وَ یَرَوْنَ سَعِیرَهَا فَلَمْ یَجِدُوا نَاصِراً وَ لَا وَلِیّاً یُجِیرُهُمْ مِنَ الذُّلِّ فَهُمْ یَعْدُونَ سِرَاعاً إِلَی مَوَاقِفِ الْحَشْرِ یُسَاقُونَ سَوْقاً فَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ وَ الْعِبَادُ عَلَی الصِّرَاطِ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ لَا یُسْلِمُونَ وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَتَکَلَّمُونَ وَ لَا یُقْبَلُ مِنْهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ قَدْ خُتِمَ عَلَی أَفْوَاهِهِمْ وَ اسْتُنْطِقَتْ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ یَا لَهَا مِنْ سَاعَهًٍْ مَا أَشْجَی مَوَاقِعَهَا مِنَ الْقُلُوبِ حِینَ مُیِّزَ بَیْنَ الْفَرِیقَیْنِ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ مِنْ مِثْلِ هَذَا فَلْیَهْرَبِ الْهَارِبُونَ إِذَا کَانَتِ الدَّارُ الْآخِرَهًُْ لَهَا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ.
امام علی ( وای بر تو ای انسان سخت شدنی عجیب! نزدیک شوند برای حساب، چه نزدیکشدنی! در حالی که فرشتگان صف به صف ایستادهاند، امر پروردگار به مردم ابلاغ شود. از کردارشان حرف به حرف بپرسند؛ آنها را برهنه بیاورند؛ دیدگانشان به زیر افکنده، پیش رویشان حساب و از پشت سر، شعلهجهنّمی که صدایش را میشنوند و زبانهآن را میبینند. پس یاوری و دوستی پیدا نمیکنند که آنان را از این ذلت پناه دهد. اینان به سرعت به سوی ایستگاه محشر میدوند؛ کشیده میشوند، چه کشیدنی! پس آسمانها به طرف راست پیچیده میشود، مانند پیچیدن طومار نامهها؛ مردم با دلهایی لرزان روی صراط میروند و گمان نمیکنند که به سلامت بمانند؛ اجازه سخن گفتن به آنان داده نمیشود؛ پوزش از آنان پذیرفته نمیگردد؛ دهانشان مهر میشود؛ دست و پایشان به سخن در میآید و از کردارشان میگویند. وای از ساعتی که دلها از آن موقعیت اندوهگین شوند! هنگامی که امتیاز دو گروه معلوم شود که کدام گروه روانه بهشت و کدام روانه جهنّم میشوند.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ زُرَارَهًَْ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ مَعَهُ مَلَکَانِ یَکْتُبَانِ مَا یَلْفِظُهُ ثُمَ یَرْفَعَانِ ذَلِکَ إِلَی مَلَکَیْنِ فَوْقَهُمَا فَیُثْبِتَانِ مَا کَانَ مِنْ خَیْرٍ وَ شَرٍّ وَ یُلْقِیَانِ مَا سِوَی ذَلِکَ.
امام صادق ( زراره گوید: از امام صادق (شنیدم که ایشان میفرمود: «به همراه هر انسانی دو فرشته هست که هرآنچه را که از دهان خویش خارج میکند، مینویسند و سپس آن را به دو فرشتهای که بالاتر از آنان قرار دارند، تحویل میدهند و آنان نیز تمامی نیکی و بدیهای آنها را ثبت میکنند و آنچه را که در قالب نیکی و بدی نمیگنجد، کنار میگذارند».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَال: قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) إِنَّکُمْ مَحْشُورُونَ حُفَاهًًْ عُرَاهًًْ غُرْلًا ثُمَّ قَرَأَ کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنا إِنَّا کُنَّا فاعِلِینَ أَلَا وَ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یُکْسَی إبراهیم (علیه السلام) أَلَا وَ إِنَّ نَاساً مِنْ أَصْحَابِی یُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ فَأَقُولُ أُصَیْحَابِی أُصَیْحَابِی قَالَ فَیُقَالُ إِنَّهُمْ لَمْ یَزَالُوا مُرْتَدِّینَ عَلَی أَعْقَابِهِمْ مُذْ فَارَقْتَهُمْ فَأَقُولُ کَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ عِیسَی (علیه السلام) وَ کُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً ما دُمْتُ فِیهِمْ إِلَی قَوْلِهِ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ.
پیامبر ( ابنعبّاس (گوید: روز جزا که فرا میرسد، شما درحالی وارد محشر میشوید که پابرهنه و بیلباس و واماندهاید. سپس قرائت کرد؛ کَما بَدَأْنا اوّل خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنا، إِنَّا کُنَّا فاعِلِینَ ... نخستین کسی که در روز جزا جامه بر اندام او پوشیده میشود و از برهنگی رهایی پیدا میکند، حضرت ابراهیم (است. و همان زمان، گروهی از اصحاب من بهسوی اصحاب شِمال، سوق داده میشوند و من، «اصحابی اصحابی» میگویم، آنگاه خدای تعالی در پاسخ من، میفرماید: اینان از کسانی میباشند که به مجرّدیکه رحلت کردید، بلافاصله مرتدّ شده و به روش پیشینیان برگشتند و از آنها پیروی کردند. و من درآنهنگام همان سخنی را به عرض میرسانم که بندهی نیکوکار، عیسیبنمریم (به عرض رسانید: و تا زمانیکه در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم ولی هنگامیکه مرا از میانشان برگرفتی، تو خود مراقب آنها بودی و تو بر هرچیز، گواهی! [بااینحال]، اگر آنها را مجازات کنی، بندگان تواند. [و قادر به فرار از مجازات تو نیستند] و اگر آنان را ببخشی، توانا و حکیمی! [نه کیفر تو نشانهی بیحکمتی است، و نه بخشش تو نشانهی ضعف]!. (مائده/۱۱۸۱۱۷).
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- اسْتَبْدَلُوا بِظَهْرِ الْأَرْضِ بَطْناً وَ بِالسَّعَهًِْ ضِیقاً وَ بِالْأَهْلِ غُرْبَهًًْ وَ بِالنُّورِ ظُلْمَهًًْ فَجَاءُوهَا کَمَا فَارَقُوهَا حُفَاهًًْ عُرَاهًًْ قَدْ ظَعَنُوا عَنْهَا بِأَعْمَالِهِمْ إِلَی الْحَیَاهًِْ الدَّائِمَهًِْ وَ الدَّارِ الْبَاقِیَهًِْ کَمَا قَالَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنا إِنَّا کُنَّا فاعِلِین.
امام علی ( آن جماعت روی زمین را رها کردند و در باطن آن قرار گرفتند، جای وسیع و فراخ را رها نمودند و درجای تنگی منزل نمودند، خانوادهی خود را ترک کردند و در غربت آرمیدند. آنان روشنایی را ترک کردند، در تاریکی وارد شدند و در قبرها قرار گرفتند همانگونه که از شکم مادر به دنیا آمدند، پابرهنه و عریان وارد گورها شدند، آنها دنیا را ترک گفتند و با اعمال خود به جهان ابدی رهسپار شدند. آنها در آن جهان جاودان میباشند خداوند متعال میفرماید: کَما بَدَأْنا اوّل خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنا إِنَّا کُنَّا فاعِلِینَ.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ مِن خُطبَهًٍْ لَهُ (علیه السلام) فِی ذَمِّ الدُّنیَا اتَّعِظُوا فِیهَا بِالَّذِینَ قَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّهًًْ حُمِلُوا إِلَی قُبُورِهِمْ فَلَا یُدْعَوْنَ رُکْبَاناً وَ أُنْزِلُوا الْأَجْدَاثَ فَلَا یُدْعَوْنَ ضِیفَاناً وَ جُعِلَ لَهُمْ مِنَ الصَّفِیحِ أَجْنَانٌ وَ مِنَ التُّرَابِ أَکْفَانٌ وَ مِنَ الرُّفَاتِ جِیرَانٌ فَهُمْ جِیرَهًٌْ لَا یُجِیبُونَ دَاعِیاً وَ لَا یَمْنَعُونَ ضَیْماً وَ لَا یُبَالُونَ مَنْدَبَهًًْ إِنْ جِیدُوا لَمْ یَفْرَحُوا وَ إِنْ قُحِطُوا لَمْ یَقْنَطُوا جَمِیعٌ وَ هُمْ آحَادٌ وَ جِیرَهًٌْ وَ هُمْ أَبْعَادٌ مُتَدَانُونَ لَا یَتَزَاوَرُونَ وَ قَرِیبُونَ لَا یَتَقَارَبُونَ حُلَمَاءُ قَدْ ذَهَبَتْ أَضْغَانُهُمْ وَ جُهَلَاءُ قَدْ مَاتَتْ أَحْقَادُهُمْ لَا یُخْشَی فَجْعُهُمْ وَ لَا یُرْجَی دَفْعُهُمْ اسْتَبْدَلُوا بِظَهْرِ الْأَرْضِ بَطْناً وَ بِالسَّعَهًِْ ضِیقاً وَ بِالْأَهْلِ غُرْبَهًًْ وَ بِالنُّورِ ظُلْمَهًًْ فَجَاءُوهَا کَمَا فَارَقُوهَا حُفَاهًًْ عُرَاهًًْ قَدْ ظَعَنُوا عَنْهَا بِأَعْمَالِهِمْ إِلَی الْحَیَاهًِْ الدَّائِمَهًِْ وَ الدَّارِ الْبَاقِیَهًِْ کَمَا قَالَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنا إِنَّا کُنَّا فاعِلِینَ.
امام علی ( و از خطبههای آن حضرت (در نکوهش دنیا است: و پند گیرید از آنها که گفتند: چهکسی از ما نیرومندتر است؟ سپس آنان را به گورهایشان سپردند بی آنکه سوارهکارانشان خوانند، و در قبرها فرود آوردند بی آنکه همسایگانشان نامند، از سطح زمین، قبرها، و از خاک کفنها، و از استخوانهای پوسیدهی همسایگانی پدید آمدند که هیچ خوانندهای را پاسخ نمیدهند و هیچ ستمی را باز نمیدارند و نه به نوحهگری توجّهی دارند. نه از باران خوشحال و نه از قحطسالی نومید میگردند. گرد هم قرار دارند و تنهایند، همسایهی یکدیگرند امّا از هم دورند، فاصلهای با هم ندارند ولی هیچگاه به دیدار یکدیگر نمیروند. نزدیکان از هم دورند؛ بردبارانی هستند که کینهها از دل آنان رفته، بیخبرانی که حسد در دلشان فرو مرده است. نه از زیان آنها ترسی، و نه به دفاع آنها امیدی وجود دارد. درون زمین را بهجای سطح آن برای ماندن انتخاب کردند و خانههای تنگ و تاریک را بهجای خانههای وسیع برگزیدند. بهجای زندگی با خویشاوندان، غربت را، و بهجای نور، ظلمت را برگزیدند، به زمین بازگشتند چونان که در آغاز آن را پابرهنه و عریان ترک گفتند، و با اعمال خود بهسوی زندگی جاویدان و خانهی همیشگی کوچ کردند، آنسان که خدای سبحان فرمود: کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنا إِنَّا کُنَّا فاعِلِینَ.