آیه قالُوا مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمينَ [59]
[هنگامىكه منظرهی بتها را ديدند]، گفتند: «هركس با خدايان ما چنين كرده، به يقين از ستمكاران است».
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- لَمَّا رَجَعَ الْمَلِکُ وَ مَنْ مَعَهُ مِنَ الْعِیدِ نَظَرُوا إِلَی الْأَصْنَامِ مُکَسَّرَهًًْ فَقَالُوا مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِینَ فَقَالُوا هَاهُنَا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) وَ هُوَ ابْنُ آزَرَ فَجَاءُوا بِهِ إِلَی نُمْرُودَ فَقَالَ نُمْرُودُ لِآزَرَ خُنْتَنِی وَ کَتَمْتَ هَذَا الْوَلَدَ عَنِّی فَقَالَ أَیُّهَا الْمَلِکُ هَذَا عَمَلُ أُمِّهِ وَ ذَکَرَتْ أَنَّهَا تَقُومُ بِحُجَّتِهِ فَدَعَا نُمْرُودُ أُمَّ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) فَقَالَ لَهَا مَا حَمَلَکِ عَلَی أَنْ کَتَمْتِنِی أَمْرَ هَذَا الْغُلَامِ حَتَّی فَعَلَ بِآلِهَتِنَا مَا فَعَلَ فَقَالَتْ أَیُّهَا الْمَلِکُ نَظَراً مِنِّی لِرَعِیَّتِکَ قَالَ وَ کَیْفَ ذَلِکِ قَالَتْ رَأَیْتُکَ تَقْتُلُ أَوْلَادَ رَعِیَّتِکَ فَکَانَ یَذْهَبُ النَّسْلُ فَقُلْتُ إِنْ کَانَ هَذَا الَّذِی یَطْلُبُهُ دَفَعْتُهُ إِلَیْهِ لِیَقْتُلَهُ وَ یَکُفَّ عَنْ قَتْلِ أَوْلَادِ النَّاسِ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ فَبَقِیَ لَنَا وَلَدُنَا وَ قَدْ ظَفِرْتَ بِهِ فَشَأْنَکَ فَکُفَّ عَنْ أَوْلَادِ النَّاسِ فَصَوَّبَ رَأْیَهَا ثُمَّ قَالَ لِإِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا یَا إِبْرَاهِیمَ قَالَ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُون.
علیّبنابراهیم ( وقتی پادشاه بازگشت و بتهای شکسته را مشاهده کرد، گفتند: «هرکس با خدایان ما چنین کرده، به یقین از ستمکاران است». گفتند: «در اینجا فقط جوانی به نام ابراهیم (پسر آزر بوده است، آن وقت آزر و ابراهیم (و مادرش را به نزد نمرود بردند، نمرود به آزر گفت: «آیا تو به من خیانت کردهای و این پسر را از من کتمان نمودی»؟ او گفت: پادشاها این عمل را مادر او مرتکب شده، آن وقت به یادش آمد که مادر ابراهیم (به او گفت: «من میتوانم پادشاه را با دلیل و حجّت قانع کنم»، سپس نمرود به همسر آزر گفت: «چه چیز تو را بر آن داشت که امر این پسر را از من کتمان کنی تا وقتیکه مرتکب این عمل نسبت به بتهای ما شود»؟ دراینموقع مادر ابراهیم (به سخن آمد و گفت: «پادشاها من از روی چارهاندیشی و دوراندیشی نسبت به رعیّت تو چنین عملی را انجام دادم»، نمرود گفت: «چگونه»؟ مادر ابراهیم (گفت: «من دیدم که شما اولاد ذکور مردم را میکشید و این امر باعث انقطاع نسل و نابودی نژاد ما میشود، با خود گفتم: من فرزند خود را حفظ میکنم، اگر او همانکسی باشد که شما در جستجوی او هستید، او را به شما میسپارم تا او را بکشید و دست از کشتن سایر فرزندان مردم بردارید و اگر هم این فرزند آن شخص مورد نظر نباشد، فرزند ماست و برای ما باقی میماند». بهاینترتیب مادر ابراهیم در استدلال بر نمرود غالب شد و بهواسطهی درستی و شایستگی تدبیر و رأی او نمرود دست از نسل کشی برداشت، آنگاه به ابراهیم (گفت: «چه کسی این عمل را با بتهای ما انجام داده است»؟ ابراهیم فرمود: «بلکه بزرگ ایشان، این عمل را انجام داد، اگر آنها سخن میگویند از ایشان بپرسید. (انبیاء/۶۳)».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَمَّا الرَّدُّ علی عبَدَهًِْ الْأَصْنَامِ وَ الْأَوْثَانِ فَقَوْلُهُ تَعَالَی حِکَایَهًًْ عَنْ قَوْلِ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) فِی الِاحْتِجَاجِ عَلَی أَبِیهِ یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ وَ لا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئاً وَ قَوْلُهُ حِینَ کَسَرَ الْأَصْنَامَ فَقَالُوا لَهُ مَنْ کَسَرَهَا وَ مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِینَ إِلَی قَوْلِهِ فَأْتُوا بِهِ عَلی أَعْیُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَشْهَدُونَ وَ لَمَّا جَاءَ قَالُوا لَهُ أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا یا إِبْرَاهِیمَ قالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ فَرَجَعُوا إِلی أَنْفُسِهِمْ فَقالُوا إِنَّکُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ ثُمَّ نُکِسُوا عَلی رُؤُسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ یَنْطِقُونَ قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ وَ اللهُ خَلَقَکُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ فَلَمَّا انْقَطَعَتْ حُجَّتُهُمْ قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ إِلَی آخِرِ الْقَصَصِ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَی یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْرَاهِیمَ.
امام علی ( امّا در ردّ بر عبادت کنندگان بتها و سنگها، سخن خدای تعالی است که سخن ابراهیم (را در استدلال بر پدرش حکایت میکند: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود، و نه میبیند، و نه هیچ مشکلی را از تو حلّ میکند؟!. (مریم/۴۲). و سخنش هنگامیکه بتها را شکست و به او گفتند: چه کسی اینها را شکست؛ «و مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِینَ قالُوا سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إِبْرَاهِیمَ فَأْتُوا بِهِ عَلی أَعْیُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَشْهَدُونَ. و هنگامیکه آمدند به او گفتند: «أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا یا إِبْراهِیمُ قالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ فَرَجَعُوا إِلی أَنْفُسِهِمْ فَقالُوا إِنَّکُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ ثُمَّ نُکِسُوا عَلی رُؤُسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ یَنْطِقُونَ. گفت: «آیا چیزی را میپرستید که با دست خود میتراشید؟! با اینکه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهایی که میسازید را. (صافات/۹۶۹۵)». پس هنگامیکه دلیل رسایی نداشتند؛ گفتند: «او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید، اگر کاری از شما ساخته است!. (انبیاء/۶۸) ... پس خدای تعالی فرمود: «یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیم».