آیه لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ [23]
از آنچه انجام مىدهد بازخواست نمىشود، درحالىكه آنان بازخواست مىشوند.
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ ابْنِ أُذَیْنَهًَْ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا تَقُولُ فِی الْقَضَاءِ وَ الْقَدَرِ قَالَ أَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِذَا جَمَعَ الْعِبَادَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ سَأَلَهُمْ عَمَّا عَهِدَ إِلَیْهِمْ وَ لَمْ یَسْأَلْهُمْ عَمَّا قَضَی عَلَیْهِمْ.
امام صادق ( ابناذینه گوید: به امام صادق (گفتم: «فدایتان شوم! درباره قضا و قدر چه میفرمایید»؟ ایشان فرمود: «میگویم که خداوند متعال هنگامی که در روز قیامت بندگان را جمع کند، از آنان دربارهی چیزهایی که با آنان عهد کرده بود، سؤال میکند، ولی دربارهی چیزهایی که بر آنان قضا کرده، سؤالی نمیکند».
الصّادق (علیه السلام)- یَا زُرَارَهًُْ أُعْطِیکَ جُمْلَهًًْ فِی الْقَضَاءِ وَ الْقَدَرِ قَالَ لَهُ زُرَارَهًُْ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ لَهُ إِنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ وَ جَمَعَ اللَّهُ الْخَلَائِقَ سَأَلَهُمْ عَمَّا عَهِدَ إِلَیْهِمْ وَ لَمْ یَسْأَلْهُمْ عَمَّا قَضَی عَلَیْهِمْ.
امام صادق ( امام صادق (در خطاب به زراره: ای زراره! آیا میخواهی درباره قضا و قدر جملهای برایت بگویم؟ زراره عرض کرد: «آری فدایتان شوم». فرمود: «وقتی روز قیامت فرا رسد و خداوند خلایق را جمع کند، از آنان در مورد چیزهایی که با آنان پیمان بسته است بازخواست میکند، امّا از چیزهایی که بر آنان قضا نموده است بازخواست نمیکند».
السّجّاد (علیه السلام)- عَنْ جَابِرِبْنِیَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ: قال (علیه السلام): یَا جَابِرُ أَ وَ تَدْرِی مَا الْمَعْرِفَهًُْ الْمَعْرِفَهًُْ إِثْبَاتُ التَّوْحِیدِ أَوَّلًا ثُمَّ مَعْرِفَهًُْ الْمَعَانِی ثَانِیاً ثُمَّ مَعْرِفَهًُْ الْأَبْوَابِ ثَالِثاً ثُمَّ مَعْرِفَهًُْ الْأَنَامِ رَابِعاً ثُمَّ مَعْرِفَهًُْ الْأَرْکَانِ خَامِساً ثُمَّ مَعْرِفَهًُْ النُّقَبَاءِ سَادِساً ثُمَّ مَعْرِفَهًُْ النُّجَبَاءِ سَابِعا ... أَمَّا إِثْبَاتُ التَّوْحِیدِ مَعْرِفَهًُْ اللَّهِ الْقَدِیمِ الْغَائِبِ الَّذِی لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ وَ هُوَ غَیْبٌ بَاطِنٌ سَتُدْرِکُهُ کَمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَ أَمَّا الْمَعَانِی فَنَحْنُ مَعَانِیهِ وَ مَظَاهِرُهُ فِیکُمْ اخْتَرَعَنَا مِنْ نُورِ ذَاتِهِ وَ فَوَّضَ إِلَیْنَا أُمُورَ عِبَادِهِ فَنَحْنُ نَفْعَلُ بِإِذْنِهِ مَا نَشَاءُ وَ نَحْنُ إِذَا شِئْنَا شَاءَ اللَّهُ وَ إِذَا أَرَدْنَا أَرَادَ اللَّهُ وَ نَحْنُ أَحَلَّنَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ هَذَا الْمَحَلَّ وَ اصْطَفَانَا مِنْ بَیْنِ عِبَادِهِ وَ جَعَلَنَا حُجَّتَهُ فِی بِلَادِهِ فَمَنْ أَنْکَرَ شَیْئاً وَ رَدَّهُ فَقَدْ رَدَّ عَلَی اللَّهِ جَلَّ اسْمُهُ وَ کَفَرَ بِآیَاتِهِ وَ أَنْبِیَائِهِ وَ رُسُلِهِ (یَا جَابِرُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ تَعَالَی بِهَذِهِ الصِّفَهًِْ فَقَدْ أَثْبَتَ التَّوْحِیدَ لِأَنَّ هَذِهِ الصِّفَهًَْ مُوَافِقَهًٌْ لِمَا فِی الْکِتَابِ الْمُنْزَلِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَ قَوْلُهُ تَعَالَی لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ.
امام سجّاد ( جابربنیزید جعفی گوید: امام سجّاد (فرمود: «جابر! میدانی معرفت چیست؟ معرفت در درجه اول اثبات توحید و یکتایی خداست. بعد معرفت معانی در مرحله دوم قرار دارد. سپس معرفت ابواب در درجه سوّم و آنگاه معرفت و شناسایی مردم در درجه چهارم قرار دارد و بعد شناختن ارکان در مرتبه پنجم و در مرتبه ششم شناختن نقباء و پاکان است و در مرحله هفتم شناختن نجباء است ... جابر! اثبات توحید و معرفت معانی: امّا اثبات توحید عبارت است از شناختن خدای قدیم و پنهان از دیدهها که دیدهها او را در نیابد، امّا او دیدهها را در مییابد و لطیف و خبیر است. و او غیب است و باطن و به آن طوری که خود را ستوده، او را در مییابی. امّا معانی، ما معانی خدا و مظاهر او در میان شماییم. ما را از نور ذات خویش آفرید و امور بندگان خود را به ما واگذارد. ما به اجازه او هرچه بخواهیم انجام میدهیم. ما وقتی بخواهیم، خدا میخواهد و هر گاه اراده کنیم، خدا اراده میکند. ما را خداوند به این مقام رسانیده و از بین بندگان خود برگزیده و ما را حجّت خویش در زمین قرار داده است. هر کسی یکی از اینها را منکر شود و رد کند، خدای بلند آوازه را رد کرده و کافر به آیات و انبیا و پیامبران او شده است. جابر! هر که خدا را با این صفت بشناسد، اثبات توحید کرده است، چون این صفت موافق قرآن مجید در این آیه: چشمها او را نمیبینند ولی او همه چشمها را میبیند و او بخشنده [انواع نعمتها، و باخبر از دقایق موجودات]. (انعام/۱۰۳). و این آیه: هیچچیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست!. (شوری/۱۱) و این آیه است: لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ.
السّجّاد (علیه السلام)- عن أَبِیمُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ آبَائِهِ (علیه السلام): ... قِیلَ لعَلِیَّبْنَالْحُسَیْنِ (علیه السلام) یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ لَنَا بَعْضُ النُّصَّابِ فَإِنْ کَانَ قَتْلُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) بَاطِلًا فَهُوَ أَعْظَمُ مِنْ صَیْدِ السَّمَکِ فِی السَّبْتِ أَ فَمَا کَانَ یَغْضَبُ عَلَی قَاتِلِیهِ کَمَا غَضِبَ عَلَی صَیّادِی السَّمَکِ قَالَ عَلِیُّبْنُالْحُسَیْنِ (علیه السلام) قُلْ لِهَؤُلَاءِ النُّصَّابِ فَإِنْ کَانَ إِبْلِیسُ مَعَاصِیهِ أَعْظَمَ مِنْ مَعَاصِی مَنْ کَفَرَ بِإِغْوَائِهِ فَأَهْلَکَ اللَّهُ مَنْ شَاءَ مِنْهُمْ کَقَوْمِ نُوح (علیه السلام) وَ فِرْعَوْنَ وَ لَمْ یُهْلِکْ إِبْلِیسَ وَ هُوَ أَوْلَی بِالْهَلَاکِ فَمَا بَالُهُ أَهْلَکَ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ قَصُرُوا عَنْ إِبْلِیسَ فِی عَمَلِ الْمُوبِقَاتِ وَ أَمْهَلَ إِبْلِیسَ مَعَ إِیثَارِهِ لِکَشْفِ الْمُخْزِیَاتِ أَ لَا کَانَ رَبُّنَا عَزَّوَجَلَّ حَکِیماً بِتَدْبِیرِهِ وَ حُکْمِهِ فِیمَنْ أَهْلَکَ وَ فِیمَنِ اسْتَبْقَی فَکَذَلِکَ هَؤُلَاءِ الصَّائِدُونَ فِی السَّبْتِ وَ هَؤُلَاءِ الْقَاتِلُونَ لِلْحُسَیْنِ (علیه السلام) یَفْعَلُ فِی الْفَرِیقَیْنِ مَا یَعْلَمُ أَنَّهُ أَوْلَی بِالصَّوَابِ وَ الْحِکْمَهًِْ لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ عِبَادُهُ یُسْأَلُون.
حضرت سجّاد ( امام عسکری (از پدرانش روایت فرمود: به حضرت سجّاد (گفته شد: «ای پسر رسول خدا (! ما این حدیث را از شما شنیدیم، ولی بعضی از ناصبیها به ما میگویند: اگر قتل حسین (خطا و باطل باشد، پس از صید ماهی در روز شنبه بزرگتر است. پس چرا خدا آن طور که بر صیاد ماهیان غضب کرد، بر قاتلین امام حسین (غضب ننمود»؟ حضرت سجّاد (فرمود: «در جواب آنان بگو: اگر نافرمانی شیطان از آن اشخاصی که به وسیله اغوای شیطان کافر شدند بزرگتر باشد، پس چرا خدا گروهی از آنان را از قبیل قوم نوح و فرعون هلاک نمود، ولی شیطان را هلاک نکرده، در صورتی که شیطان برای هلاکت سزاوارتر بود، پس چرا خدا آن گروه را با این که کفر و نافرمانی ایشان به قدر شیطان نبود نابود کرد و ابلیس را با اینکه برای کشف اعمال زشت فعالیّت میکند باقی نهاد؟ آیا خدا در تدبیر و حکم خود که بعضی را هلاک مینماید و بعضی را زنده میگذارد حکیم نیست؟ پس آن صیّادهای ماهیان و کشندگان امام حسین (نیز همین حال را خواهند داشت. خدای علیم درباره این دو دسته مردم عملی انجام میدهد که عین صواب و حکمت است. خدا از آنچه انجام میدهد بازخواست نمیشود، درحالیکه آنان بازخواست میشوند.
الرّضا (علیه السلام)- عن الْحَسَنِبْنِمُحَمَّدٍ النَّوْفَلِی قال: قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) لِسُلَیْمَانَ الْمَرْوَزِیِّ مَا أَنْکَرْتَ مِنَ الْبَدَاءِ یَا سُلَیْمَانُ وَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ أَ وَ لا یَذْکُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً قَالَ سُلَیْمَانُ هَلْ رُوِّیتَ فِیهِ عَنْ آبَائِکَ شَیْئاً قَالَ نَعَمْ رُوِّیتُ عَنْ أَبِیعَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ عِلْمَیْنِ عِلْماً مَخْزُوناً مَکْنُوناً لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِکَ یَکُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْماً عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ (فَالْعُلَمَاءُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ (نَبِیِّکَ یَعْلَمُونَهُ قَالَ سُلَیْمَانُ زِدْنِی جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) لَقَدْ أَخْبَرَنِی أَبِیعَنْ آبَائِهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَوْحَی إِلَی نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِهِ أَنْ أَخْبِرْ فُلَانَ الْمَلِکَ أَنِّی مُتَوَفِّیهِ إِلَی کَذَا وَ کَذَا فَأَتَاهُ ذَلِکَ النَّبِیُّ فَأَخْبَرَهُ فَدَعَا اللَّهَ الْمَلِکُ وَ هُوَ عَلَی سَرِیرِهِ حَتَّی سَقَطَ مِنَ السَّرِیرِ وَ قَالَ یَا رَبِّ أَجِّلْنِی حَتَّی یَشِبَّ طِفْلِی وَ أَقْضِیَ أَمْرِی فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَی ذَلِکَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) أَنِ ائْتِ فُلَانَ الْمَلِکَ فَأَعْلِمْهُ أَنِّی قَدْ أَنْسَیْتُ أَجَلَهُ وَ زِدْتُ فِی عُمُرِهِ خَمْسَ عَشْرَهًَْ سَنَهًًْ فَقَالَ ذَلِکَ النَّبِیُّ یَا رَبِّ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ أَنِّی لَمْ أَکْذِبْ قَطُّ فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیْهِ إِنَّمَا أَنْتَ عَبْدٌ مَأْمُورٌ فَأَبْلِغْهُ ذَلِکَ وَ اللهُ لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ.
امام رضا ( حسنبنمحمّد نوفلی گوید: امام رضا (به سلیمان مروزی فرمود: «ای سلیمان! از بداء چه انکار کردی و خدای عزّوجلّ میفرماید: آیا نمیاندیشد و یاد نمیکند آن آدمی آنکه آفریدیم او را پیش این و نبود چیزی بلکه عدم صرف بود؟. (مریم/۶۷). سلیمان گفت: «آیا در مورد بداء از پدران گرامیت چیزی روایت شده است»؟ فرمود: «آری، پدرم از امام صادق (نقل کرد که فرمود: خدا دارای دو علم است؛ علمی پنهان و مخفی، که کسی جز خود او از آن علم اطّلاع ندارد که بداء جزء همین علم است و علمی که آن را به ملائکه و پیامبران (آموخته است. علمای اهل بیت (امامان () از این علم اطّلاع دارند». سلیمان تقاضا کرد: «بیش از این بفرمایید». فرمود: «پدرم از پدران گرامی خود نقل کرده که پیامبر اکرم (فرمود:»خداوند به یکی از پیامبران (وحی کرد که به فلان پادشاه بگو من در فلان روز و ساعت او را از بین میبرم. آن پیامبر پیغام خدا را رسانید. پادشاه آنچنان به دعا و تضرّع به پیشگاه پروردگار پرداخت، در همانحالیکه روی تخت بود و چنان زاری مینمود که از تخت سرازیر شد و میگفت: خدایا به من مهلت ده تا پسرم بزرگ شود و کار خود را بسازم. خداوند به همان پیامبر (وحی کرد که پیش آن پادشاه برو و بگو من اجل او را تأخیر انداختم و پانزده سال به عمرش افزودم». پیامبر عرض کرد: «خدایا تو میدانی که من تاکنون دروغ نگفتهام». خداوند به او خطاب نمود: «تو یک مأمور هستی، پیغام مرا برسان. کسی را یارای آن نیست و انجام میدهد بازخواست نمیشود».
الکاظم (علیه السلام)- قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ابْنَ آدَمَ (علیه السلام) بِمَشِیَّتِی کُنْتَ أَنْتَ الَّذِی تَشَاءُ وَ تَقُولُ وَ بِقُوَّتِی أَدَّیْتَ إِلَیَّ فَرَائِضِی وَ بِنِعْمَتِی قَوِیتَ عَلَی مَعْصِیَتِی مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ مَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ ذَاکَ أَنِّی أَوْلَی بِحَسَنَاتِکَ مِنْکَ وَ أَنْتَ أَوْلَی بِسَیِّئَاتِکَ مِنِّی وَ ذَاکَ أَنِّی لَا أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ.
امام کاظم ( ای فرزند آدم! به مشیت من است که تو چیزی را میخواهی و چیزی میگویی، و به واسطه نیروی من است که واجبات مرا ادا میکنی، و به سبب نعمت من است که بر معصیت من نیرو مییابی. آنچه به تو رسد از نیکی پس از جانب خداست و آنچه به تو رسد از بدی پس از نفس توست. (نساء/۷۹). زیرا من بیش از تو به نیکیهایت سزاوار هستم و زیرا من برای کاری که میکنم بازخواست نمیشوم.
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْمُفَضَّلِبْنِعُمَر عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِبْنِمُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَال فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) فَکَیْفَ صَارَتِ الْإِمَامَهًُْ فِی وُلْدِ الْحُسَیْن (علیه السلام) دُونَ وُلْدِ الْحَسَنِ (علیه السلام) وَ هُمَا جَمِیعاً وَلَدَا رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ سِبْطَاهُ وَ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ فَقَالَ (علیه السلام) إِنَّ مُوسَی (علیه السلام) وَ هَارُونَ (علیه السلام) کَانَا نَبِیَّیْنِ مُرْسَلَینِ (علیها السلام) أَخَوَیْنِ فَجَعَلَ اللَّهُ النُّبُوَّهًَْ فِی صُلْبِ هَارُونَ (علیه السلام) دُونَ صُلْبِ مُوسَی (علیه السلام) وَ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ أَنْ یَقُولَ لِمَ فَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ فَإِنَّ الْإِمَامَهًَْ خِلَافَهًُْ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یَقُولَ لِمَ جَعَلَهَا اللَّهُ فِی صُلْبِ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) دُونَ صُلْبِ الْحَسَنِ (علیه السلام) لِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَکِیمُ فِی أَفْعَالِهِ لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ.
امام صادق ( مفضّل گوید: به امام صادق (عرض کردم: «چرا امامت به اولاد حضرت حسین (رسید نه به فرزندان امام حسن (با اینکه هر دو فرزند پیامبر و نوادهی او و سرور جوانان بهشت بودند»؟ فرمود: «موسی (و هارون (هر دو پیامبر مرسل و برادر بودند، خداوند پیامبری را در نژاد هارون قرار داد؛ و موسی (و دیگری نمیتوانند اعتراض کنند که چرا؟ همچنین امامت خلافت خدا در زمین است و کسی نمیتواند بگوید چرا خدا در اولاد امام حسین (قرار داده و در اولاد امام حسن (قرار نداده است؛ زیرا او در کارهایش حکیم است و هیچ کاری را جز مصلحت انجام نمیدهد؛ از آنچه انجام میدهد بازخواست نمیشود، درحالیکه آنان بازخواست میشوند».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَال قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَحَبَّ أَنْ یَخْلُقَ خَلْقاً بِیَدِهِ ... فَاغْتَرَفَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی غُرْفَهًًْ مِنَ الْمَاءِ الْعَذْبِ الْفُرَاتِ فَصَلْصَلَهَا فَجَمَدَتْ ثُمَّ قَالَ لَهَا مِنْکِ أَخْلُقُ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِیَ الصَّالِحِینَ وَ الْأَئِمَّهًَْ الْمُهْتَدِینَ الدُّعَاهًَْ إِلَی الْجَنَّهًِْ وَ أَتْبَاعَهُمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ وَ لَا أُبَالِی وَ لَا أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُون.
امام علی ( حدیثی طولانی از علی (است که در اثناء آن درحال بیان خلقت آدم ( میفرماید: «خدای تبارکوتعالی کفی از آب گوارای شیرین را برگرفت [و با آن گِلی درست کرد] و آن را خشک کرد؛ پس جامد شد. سپس به آن فرمود: «انبیاء مرسلین (بندگان صالح و امامان هدایت شدهی دعوتکننده بهسوی بهشت و پیروان آنها تا روز قیامت را از تو میآفرینم و اهمیّتی نمیدهم و هیچکس نمیتواند بر کار من خرده بگیرد ولی در کارهای آنها، جای سؤال و ایراد است! منظور از این [آیه]، خلقش هستند که آنها مورد سؤال واقع میشوند».
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- قَطَعَ عَزَّوَجَلَّ حُجَّهًَْ الْخَلْقِ فَقَالَ لَا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ.
علیّبنابراهیم ( و با بندگانش اتمام حجّت مینماید، و میگوید: لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ.