آیه فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى [44]
و بهنرمى با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا [از مجازات الهى] بترسد.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ قَالَ لِمُوسَی (علیه السلام) حَیْثُ أَرْسَلَهُ إِلَی فِرْعَوْنَ فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهُ لَا یَتَذَکَّرُ وَ لَا یَخْشَی وَ لَکِنْ لِیَکُونَ ذَلِکَ أَحْرَصَ لِمُوسَی (علیه السلام) عَلَی الذَّهَابِ.
امام علی ( بدانکه خداوند متعال به موسی (در آن هنگامکه او را بهسوی فرعون گسیل داشت، فرمود: به پیش او بروید؛ و بهنرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا [از مجازات الهی] بترسد. درحالیکه خداوند میدانست که فرعون نه متنبّه میشود و نه میترسد، ولی میخواست تا با آن موسی (را به رفتن بهسوی فرعون تشویق کند.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهُ لَا یَتَذَکَّرُ وَ لَا یَخْشَی وَ لَکِنْ قَالَ اللَّهُ لِیَکُونَ أَحْرَصَ لِمُوسَی (علیه السلام) عَلَی الذَّهَابِ وَ آکَدَ فِی الْحُجَّهًِْ عَلَی فِرْعَوْنَ.
علیّّّّّبنابراهیم ( خدا دانسته بود که فرعون متنبّه نمیشود و از خدا نمیترسد ولی برای اینکه موسی (را تحریک به رفتن کند و حجّت خود را بیشتر بر فرعون تمام کند این جمله را فرمود.
الکاظم (علیه السلام)- ابْنِ أَبِیعُمَیْرٍ قَالَ قُلْتُ لِمُوسَیبْنِجَعْفَرٍ (علیه السلام) أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لِمُوسَی (علیه السلام) اذْهَبا إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی فَقَالَ أَمَّا قَوْلُهُ فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً أَیْ کَنِّیَاهُ وَ قُولَا لَهُ یَا أَبَامُصْعَبٍ وَ کَانَ اسْمُ فِرْعَوْنَ أَبَامُصْعَبٍ الْوَلِیدَبْنَمُصْعَبٍ وَ أَمَّا قَوْلُهُ لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی فَإِنَّمَا قَالَ لِیَکُونَ أَحْرَصَ لِمُوسَی (علیه السلام) عَلَی الذَّهَابِ وَ قَدْ عَلِمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنَّ فِرْعَوْنَ لَا یَتَذَکَّرُ وَ لَا یَخْشَی إِلَّا عِنْدَ رُؤْیَهًِْ الْبَأْسِ أَ لَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ حَتَّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یَقْبَلِ اللهُ إِیمَانَهُ وَ قَالَ آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ.
امام کاظم ( محمّدبنابوعُمیر گوید: به امام کاظم (عرض کردم: «مرا از منظور این گفتهی خداوند به موسی (و هارون: اذْهَبَا إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی* فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَی آگاه کن». امام (فرمود: «امّا این فرموده خدا: فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا؛ منظور از آن این است او را با کنیهاش خطاب کنید و به او بگویید ای اَبا مُصعَب! چرا که نام فرعون ابا مصعب ولیدبنمصعب بود. و امّا این گفته خدای متعال: یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَی؛ برای این است که موسی (را بر رفتن بهسوی فرعون تحریض کند؛ با آنکه خدای متعال بهخوبی میدانست که فرعون هرگز متنبّه نمیشود و نمیترسد، مگر آنکه عذاب را ببیند. مگر کلام خدای متعال را نشنیدهای که میفرماید: تا وقتیکه در شرف غرقشدن قرار گرفت، گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آن که فرزندان اسرائیل به او گرویدهاند، نیست و من از تسلیمشدگانم. (یونس/۹۰). پس خداوند ایمان او را نپذیرفت و فرمود: [امّا به او خطاب شد]: الآن؟!! درحالیکه قبلاً عصیان کردی، و از مفسدان بودی!. (یونس/۹۱)».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ سُفْیَانَبْنِسَعِیدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ جَعْفَرَبْنَمُحَمَّدٍ الصَّادِقَ (علیه السلام) یَقُولُ یَا سُفْیَانُ عَلَیْکَ بِالتَّقِیَّهًِْ فَإِنَّهَا سُنَّهًُْ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ (علیه السلام) وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَالَ لِمُوسَی (علیه السلام) وَ هَارُونَ (علیه السلام) اذْهَبا إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی یَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ کَنِّیَاهُ وَ قُولَا لَهُ یَا أَبَامُصْعَبٍ قَالَ سُفْیَانُ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) هَلْ یَجُوزُ أَنْ یُطْمِعَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عِبَادَهُ فِی کَوْنِ مَا لَا یَکُونُ قَالَ لَا فَقُلْتُ فَکَیْفَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِمُوسَی (علیه السلام) وَ هَارُونَ (علیه السلام) لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ فِرْعَوْنَ لَا یَتَذَکَّرُ وَ لَا یَخْشَی فَقَالَ إِنَّ فِرْعَوْنَ قَدْ تَذَکَّرَ وَ خَشِیَ وَ لَکِنْ عِنْدَ رُؤْیَهًِْ الْبَأْسِ حَیْثُ لَمْ یَنْفَعْهُ الْإِیمَانُ أَ لَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ حَتَّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِیمَانَه.
امام صادق ( سفیانبنسعید گوید: شنیدم امام صادق (که به خدا سوگند همانطور که نامیده شده، صادق است، فرمود: «ای سفیان! [درجایی که افشاکردن عقیده سبب اتلاف نیروها و به هم خوردن نقشهها و هدفها گردد] بر تو باد به تقیّه، چون آن سنّت و قانون حضرت ابراهیم خلیل (است، و خداوند عزّوجلّ به موسی (و هارون دستور داد: اذْهَبا إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی؛ خداوند میفرماید: «وی را با بهترین نامش که کنیهی اوست صدا بزنید و به او بگویید: ای أبامصعب (نامش ولیدبنمصعببنریّان بود)...». سفیان گوید: به آن حضرت عرض کردم: «ای پسر پیامبر خدا (! آیا رواست که خداوند به بندگان خودش طمع داشته باشد که پدید آورند آنچه را ایجاد نمیشود»؟ فرمود: «نه». گفتم: «بنابراین چگونه خداوند به موسی (و هارون فرموده: «لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی؛ و حال آنکه خداوند میدانست که فرعون نه ایمان خواهد آورد، و نه خواهد ترسید». فرمود: «فرعون به یاد خدا افتاد و ترسید، ولی هنگامیکه در چنگال أمواج خروشان گرفتار شد و مرگ را در پیش روی خود دید، جاییکه دیگر ایمان برایش سودی نداشت». آیا فرموده خداوند را نشنیدهای که میفرماید: بهدنبال آنها رفتند هنگامیکه غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودی، جز کسی که بنیاسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد و من از مسلمین هستم. (یونس/۹۰)، و خداوند ایمانش را نپذیرفت».