آیه فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى فَنَسِيَ [88]
و براى آنان مجسّمهی گوسالهاى که صدایى همچون صداى گوساله داشت پدید آورد و گفتند: «این خداى شما، و خداى موسى است». و او [حقیقت را] فراموش کرد [پیمانى را که با خدا بسته بود].
الباقر (علیه السلام)- إِنَّ فِیمَا نَاجَی اللَّهُ بِهِ مُوسَی (علیه السلام) أَنْ قَالَ یَا رَبِ هَذَا السَّامِرِیُ صَنَعَ الْعِجْلَ الْخُوَارُ مَنْ صَنَعَهُ فَأَوْحَی اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنَّ تِلْکَ مِنْ فِتْنَتِی فَلَا تُفْصِحَنَّ عَنْهَا.
امام باقر ( موسی (در یکی از مناجاتهایش عرض کرد: «خداوندا، این سامری یک گوساله صدادهندهای را ساخت»؟ خطاب آمد: «ای موسی (! این آزمایش من بود، دربارهی آن جستجو مکن».
الکاظم (علیه السلام)- عَنِ الْحُسَیْنِبْنِخَالِدٍ عَنْ أَبِیالْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ عَنْ کَمْ تُجْزِی الْبَدَنَهًُْ قَالَ عَنْ نَفْسٍ وَاحِدَهًٍْ قُلْتُ فَالْبَقَرَهًُْ قَالَ عَنْ خَمْسَهًٍْ إِذَا کَانُوا یَأْکُلُونَ عَلَی مَائِدَهًٍْ وَاحِدَهًٍْ قُلْتُ وَ کَیْفَ صَارَتِ الْبَدَنَهًُْ لَا تُجْزِی إِلَّا عَنْ وَاحِدَهًٍْ وَ الْبَقَرَهًُْ تُجْزِی عَنْ خَمْسَهًٍْ قَالَ لِأَنَّ الْبَدَنَهًَْ لَمْ یَکُنْ فِیهَا مِنَ الْعِلَّهًِْ مَا فِی الْبَقَرَهًِْ إِنَّ الَّذِینَ أَمَرُوا قَوْمَ مُوسَی (علیه السلام) بِعِبَادَهًِْ الْعِجْلِ کَانُوا خَمْسَهًَْ أَنْفُسٍ وَ کَانُوا أَهْلَ بَیْتٍ یَأْکُلُونَ عَلَی خِوَانٍ وَاحِدٍ وَ هُمْ اذیبویهًْ وَ أَخُوهُ مذویهًْ وَ ابْنُ أَخِیهِ وَ ابْنَتُهُ وَ امْرَأَتُهُ هُمُ الَّذِینَ أَمَرُوا بِعِبَادَهًِْ الْعِجْلِ وَ هُمُ الَّذِینَ ذَبَحُوا الْبَقَرَهًَْ الَّتِی أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی بِذَبْحِهَا.
امام کاظم ( حسینبنخالد، گوید: از امام رضا (پرسیدم: «شتر از چند نفر مجزی و کافی است»؟ حضرت فرمود: «از یک نفر». عرض کردم: «گاو از چند نفر»؟ فرمود: «از پنج نفر مشروط به اینکه این افراد کنار یک سفره طعام بخورند». عرض کردم: «چطور شتر از یک نفر مجزی بوده ولی گاو از پنج نفر»؟ حضرت فرمود: «زیرا علّتی که در گاو وجود دارد در شتر نیست و آن علّت این است که: آنان که به قوم موسی (امر کردند گوساله را بپرستند پنج نفر بودند که جملگی بر سر یک سفره طعام میخوردند؛ این پنج نفر عبارت بودند از: اذیبویه، برادرش مذویه، پسر برادر و پسر دخترش و همسرش، آنان گاوی را که حق تعالی امر به ذبحش نموده بود را ذبح کردند».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَن عَلِیِّبْنِمُوسَی الرِّضَا (علیه السلام) عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) أَنَّهُ سَأَلَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ عَنْ مَسَائِلَ فَکَانَ فِیمَا سَأَلَهُ عَنِ الثَّوْرِ مَا بَالُهُ غَاضٌ طَرْفَهُ لَا یَرْفَعُ رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ حَیَاءً مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لَمَّا عَبَدَ قَوْمُ مُوسَی (علیه السلام) الْعِجْلَ نَکَسَ رَأْسَهُ.
امام علی ( امام رضا (از پدرانش از امام علی (روایت فرمود: مردی از اهل شام راجع به مسائلی از من سؤال نمود و در ضمن سؤالاتش پرسید: «چرا گاو چشمهایش را بر هم مینهد و سر به آسمان بلند نمیکند»؟ حضرت فرمود: «بهجهت شرم از خدا؛ زیرا هنگامیکه قوم موسی (گوساله پرستیدند این حیوان سرش را به زیر افکند».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَکْرِمُوا الْبَقَرَ فَإِنَّهُ سَیِّدُ الْبَهَائِمِ مَا رَفَعَتْ طَرْفَهَا إِلَی السَّمَاءِ حَیَاءً مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مُنْذُ عُبِدَ الْعِجْلُ.
پیامبر ( گاو را گرامی بدارید، چون او سیّد همهی چهارپایان است و بهجهت حیاء از خدای متعال، پس از گوسالهپرستی قوم موسی (هرگز سر خود را بالا نمیکند.
العسکری (علیه السلام)- فَجَاءَ السَّامِرِیُّ فَشَبَّهَ عَلَی مُسْتَضْعَفِی بَنِی إِسْرَائِیلَ فَقَالَ وَعَدَکُمْ مُوسَی (علیه السلام) أَنْ یَرْجِعَ إِلَیْکُمْ بَعْدَ أَرْبَعِینَ لَیْلَهًًْ وَ هَذِهِ عِشْرُونَ لَیْلَهًًْ وَ عِشْرُونَ یَوْماً تَمَّتْ أَرْبَعُونَ أَخْطَأَ مُوسَی (علیه السلام) رَبَّهُ وَ قَدْ أَتَاکُمْ رَبُّکُمْ أَرَادَ أَنْ یُرِیَکُمْ أَنَّهُ قَادِرٌ عَلَی أَنْ یَدْعُوَکُمْ إِلَی نَفْسِهِ بِنَفْسِهِ وَ أَنَّهُ لَمْ یَبْعَثْ مُوسَی (علیه السلام) لِحَاجَهًٍْ مِنْهُ إِلَیْهِ فَأَظْهَرَ لَهُمُ الْعِجْلَ الَّذِی کَانَ عَمِلَهُ فَقَالُوا کَیْفَ یَکُونُ الْعِجْلُ إِلَهَنَا قَالَ إِنَّمَا هَذَا الْعِجْلُ یُکَلِّمُکُمْ مِنْهُ رَبُّکُمْ کَمَا کَلَّمَ مُوسَی (علیه السلام) مِنَ الشَّجَرَهًِْ فَلَمَّا سَمِعُوا مِنْهُ کَلَاماً قَالُوا لَهُ إِنَّهُ فِی الْعِجْلِ کَمَا فِی الشَّجَرَهًِْ فَضَلُّوا بِذَلِکَ وَ أَضَلُّوا فَلَمَّا رَجَعَ مُوسَی (علیه السلام) إِلَی قَوْمِهِ قَالَ یَا أَیُّهَا الْعِجْلُ أَ کَانَ فِیکَ رَبُّنَا کَمَا یَزْعُمُ هَؤُلَاءِ فَنَطَقَ الْعِجْلُ وَ قَالَ عَزَّ رَبُّنَا مِنْ أَنْ یَکُونَ الْعِجْلُ حَاوِیاً لَهُ أَوْ شَیْءٌ مِنَ الشَّجَرَهًِْ وَ الْأَمْکِنَهًِْ عَلَیْهِ مُشْتَمِلًا لَا وَ اللَّهِ یَا مُوسَی (علیه السلام) وَ لَکِنَّ السَّامِرِیَّ نَصَبَ عِجْلًا مُؤَخَّرُهُ إِلَی حَائِطٍ وَ حَفَرَ فِی الْجَانِبِ الْآخَرِ فِی الْأَرْضِ وَ أَجْلَسَ فِیهِ بَعْضَ مَرَدَتِهِ فَهُوَ الَّذِی وَضَعَ فَاهُ عَلَی دُبُرِهِ وَ تَکَلَّمَ مَا تَکَلَّمَ لَمَّا قَالَ هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسی یَا مُوسَیبْنَعِمْرَانَ (علیه السلام) مَا خَذَلَ هَؤُلَاءِ بِعِبَادَتِی وَ اتِّخَاذِی إِلَهاً إِلَّا لِتَهَاوُنِهِمْ بِالصَّلَاهًِْ عَلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (وَ جُحُودِهِمْ بِمُوَالَاتِهِمْ وَ بِنُبُوَّهًِْ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ وَصِیَّهًِْ الْوَصِیِّ حَتَّی أَدَّاهُمْ إِلَی أَنِ اتَّخَذُونِی إِلَهاً قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَإِذَا کَانَ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّمَا خَذَلَ عَبَدَهًَْ الْعِجْلِ لِتَهَاوُنِهِمْ بِالصَّلَاهًِْ عَلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ وَصِیِّهِ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَمَا تَخَافُونَ مِنَ الْخِذْلَانِ الْأَکْبَرِ فِی مُعَانَدَتِکُمْ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ قَدْ شَاهَدْتُمُوهُمَا وَ تَبَیَّنْتُمْ آیَاتِهِمَا وَ دَلَائِلَهُمَا.
امام عسکری ( وقتی سیروز گذشت و موسی (بازنگشت سامری به نزد جهّال و مستضعفین بنیاسرائیل رفت و به آنها گفت: «موسی (به شما وعده داد که بعد از سیروز باز گردد، اکنون این مدّت سپری شد و موسی (باز نگشته، حتماً موسی (از امر پروردگار نافرمانی کرده و پروردگارتان اراده کرده که به شما نشان دهد؛ میتواند خودش به نفسه شما را دعوت کند و احتیاجی به ارسال موسی (ندارد». آن وقت گوسالهای را که ساخت خودش بود به آنها نشان داد، آنها گفتند: «چگونه این گوساله میتواند معبود ما باشد»؟ سامری گفت: «این گوساله با شما دربارهی پروردگارتان سخن میگوید، همانطورکه با موسی (از ورای درخت سخن میگفت». وقتی آنها این گفتار را از او شنیدند، گفتند: «پروردگار ما در گوساله است همانطور که در درخت بود و بهاینترتیب هم خود گمراه شدند و هم دیگران را گمراه کردند، زمانیکه موسی (بهسوی قومش بازگشت متوجّه گوساله شد و در حضور مردم به او خطاب کرد: «ای گوساله آیا همانطور که این مردم گمان کردهاند، پروردگارت در تو حلول کرده»؟ گوساله پاسخ داد: «ای موسی (! به خدا قسم! پروردگار ما از اینکه، گوساله یا چیزی مثل درخت یا هر مکان دیگری او را در بر بگیرد و بر او مشتمل شود، منزّه است». امّا سامری گوساله را در کنار دیوار قرار داد و از جانب دیگر از زیر زمین بعضی از پیروان مرتدّ خود را مخفی کرد و آنها دست در دهان گوساله کرده و خود بهجای او سخن گفتند: این معبود شما و معبود موسی (است! امّا گوساله به سخن آمد و گفت: «ای موسی (! این بندگان خدا بدبخت و مبتلا نشدند مگر بهجهت اینکه در درود فرستادن بر محمّد و آل محمّد (سستی کردند و در دوستی او و وصیّ او انکار ورزیدند و مرا به خدایی برگزیدند، حالکه خداوند بهواسطهی سستی در صلوات بر پیامبر اسلام (و اهل بیت اطهرش (آنها را به گوسالهپرستی مبتلا نمود، چگونه شما از خذلان بزرگتر و دشمنی با محمّد (و علی (نمیترسید؟ درحالیکه آیات و دلایل آشکار حقانیّت آنها را مشاهده کردهاید».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدِبْنِأَبِیحَمْزَهًَْ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَخْبَرَ مُوسَی أَنَّ قَوْمَهُ اتَّخَذُوا عِجْلًا لَهُ خُوَارٌ فَلَمْ یَقَعْ مِنْهُ مَوْقِعَ الْعِیَانِ فَلَمَّا رَآهُمْ اشْتَدَّ فَأَلْقَی الْأَلْوَاحَ مِنْ یَدِهِ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) وَ لِلرُّؤْیَهًِْ فَضْلٌ عَلَی الْخَبَرِ.
امام صادق ( از امام صادق (روایت است که فرمود: «وقتی که خداوند متعال به موسی (خبر داد که قومش گوساله را عبادت کردند که صدا دارد برای او عینی و قابل درک به نظر نرسید. وقتی آنها را دید ناراحت شد و لوح ها را از دستش انداخت». امام صادق (فرمود: رؤیت و دیدن بر خبر برتری دارد».