آیه ۹۷ - سوره طه

آیه قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى إِلهِكَ الَّذي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً [97]

[موسى]گفت: «برو، که مجازات تو در زندگى دنیا این است که [به مردم ] بگویى «با من تماس نگیرید»! و تو میعادى [از عذاب خدا] دارى، که هرگز از آن تخلّف نخواهد شد. [اکنون] به این معبودت که پیوسته آن را پرستش مى‌کردى، بنگر که آن را مى‌سوزانیم؛ سپس تمام ذرّات آن را به دریا مى‌پاشیم».

۱
(طه/ ۹۷)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- فَأَخْرَجَ مُوسَی (علیه السلام) الْعِجْلَ فَأَحْرَقَهُ بِالنَّارِ وَ أَلْقَاهُ فِی الْبَحْرِ ثُمَّ قَالَ مُوسَی (علیه السلام) لِلسَّامِرِیِّ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیاةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ یَعْنِی مَا دُمْتَ حَیّاً وَ عَقِبَکَ هَذِهِ الْعَلَامَهًُْ فِیکُمْ قَائِمَهًٌْ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ حَتَّی تُعْرَفُوا أَنَّکُمْ سَامِرِیَّهًٌْ فَلَا یَغْتَرُّوا بِکُمُ النَّاسُ فَهُمْ إِلَی السَّاعَهًِْ بِمِصْرَ وَ الشَّامِ مَعْرُوفِینَ بِلَا مِسَاسَ ثُمَّ هَمَّ مُوسَی (علیه السلام) بِقَتْلِ السَّامِرِیِّ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ لَا تَقْتُلْهُ یَا مُوسَی (علیه السلام) فَإِنَّهُ سَخِیٌّ فَقَالَ لَهُ مُوسَی (علیه السلام) انْظُرْ إِلی إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً إِنَّما إِلهُکُمُ اللهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ عِلْماً.

علیّ‌ّّّّبن‌ابراهیم ( سپس موسی (گوساله را بیرون آورد و آن را آتش زد و خاکسترش را به دریا ریخت، آنگاه به سامری فرمود: فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیاةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ یعنی تا روزی‌که زنده هستی علامت تو این است که می‌گویی، نزدیک من نشوید تا بدین وسیله شناخته شوی و کسی فریب تو را نخورد، پس اعقاب او تا اکنون نیز در مصر و شام معروف هستند به طایفه‌ای که به آن‌ها نباید نزدیک شد، سپس موسی (تصمیم به قتل سامری گرفت، امّا خداوند به او وحی نمود: «ای موسی (! او را مکش، چون او فردی بخشنده و سخی است». آنگاه موسی (به او گفت: «انْظُرْ إِلی إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً إِنَّما إِلهُکُمُ اللهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ عِلْماً».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۲۷۲
بحار الأنوار، ج۱۳، ص۲۰۹/ القمی؛ ج۲، ص۶۱؛ «لایغتر» بدل «لایغتروا»/ قصص الأنبیاءللجزایری؛ ص۲۶۹؛ «وسع کل شی علما» محذوف
۲
(طه/ ۹۷)

العسکری (علیه السلام)- إِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَمَّا رَجَعَ إِلَیْهِمْ مُوسَی (علیه السلام) وَ قَدْ عَبَدُوا الْعِجْلَ تَلَقَّوْهُ بِالرُّجُوعِ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُمْ مُوسَی (علیه السلام) مَنِ الَّذِی عَبَدَهُ مِنْکُمْ حَتَّی أُنْفِذَ فِیهِ حُکْمَ اللَّهِ خَافُوا حُکْمَ اللَّهِ الَّذِی یُنْفِذُهُ فِیهِمْ فَجَحَدُوا أَنْ یَکُونُوا عَبَدُوهُ وَ جَعَلَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ یَقُولُ أَنَا لَمْ أَعْبُدْهُ وَ عَبَدَهُ غَیْرِی وَ وَشَی بَعْضُهُمْ بِبَعْضٍ فَلِذَلِکَ مَا حَکَی اللَّهُ عَنْ مُوسَی (علیه السلام) مِنْ قَوْلِهِ لِلسَّامِرِیِّ وَ انْظُرْ إِلی إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً فَأَمَرَهُ اللَّهُ فَبَرَدَهُ بِالْمَبَارِدِ وَ أَخَذَ سُحَالَتَهُ فَذَرَأَهَا فِی الْبَحْرِ الْعَذْبِ ثُمَّ قَالَ لَهُمُ اشْرَبُوا مِنْهُ فَشَرِبُوا فَکُلُّ مَنْ کَانَ عَبَدَهُ اسْوَدَّ شَفَتَاهُ وَ أَنْفُهُ مِمَّنْ کَانَ أَبْیَضَ اللَّوْنِ وَ مَنْ کَانَ مِنْهُمْ أَسْوَدَ اللَّوْنِ ابْیَضَّ شَفَتَاهُ وَ أَنْفُهُ فَعِنْدَ ذَلِکَ أَنْفَذَ فِیهِمْ حُکْمَ اللَّهِ.

امام عسکری ( زمانی‌که موسی (به‌سوی بنی‌اسرائیل بازگشت و آن‌ها گوساله را پرستیده بودند. اینگونه وانمود کردند که از پرستش آن برگشته‌اند. موسی (به آن‌ها گفت: «ازشما کدامیک گوساله را پرستیده تا حکم خدا را در مورد او اجرا کنم». آن‌ها از اجرای حکم خدا ترسیدند و پرستش گوساله را انکار کردند و هرکدام از آن‌ها می‌گفت من نپرستیدم و دیگری پرستیده است و به سخن‌چینی از یکدیگر پرداختند. به‌همین‌خاطر خدای متعال در قرآن از زبان موسی (به سامری می‌فرماید: وَ انْظُرْ إِلی إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً. خدای متعال به موسی (امر کرد تا آن گوساله را با وسایلی سرد کرد و سپس پوست آن را گرفت و ذرات آن را در دریای آب شیرین پراکند. سپس به آن‌ها گفت: «از آن بیاشامید». و آن‌ها از آن آب خوردند بعد از آشامیدن، هرکس که گوساله را پرستیده بود، اگر سفید پوست بود لب و بینی‌اش سیاه شد و اگر سیاه‌پوست بود لب و بینی‌اش سفید شد. سپس موسی (حکم الهی را در حقّ آن‌ها اجرا کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۲۷۴
بحار الأنوار، ج۱۳، ص۲۳۸/ الإمام العسکری؛ ص۴۲۵
۳
(طه/ ۹۷)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَّ مُوسَی (علیه السلام) لَمَّا أَبْطَلَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ عَلَی یَدَیْهِ أَمْرَ الْعِجْلِ، فَأَنْطَقَهُ بِالْخَبَرِ عَنْ تَمْوِیهِ السَّامِرِیِّ، فَأَمَرَ مُوسَی (علیه السلام) أَنْ یَقْتُلَ مَنْ لَمْ یَعْبُدْهُ مَنْ عَبَدَهُ، تَبَرَّأَ أَکْثَرُهُمْ وَ قَالُوا: لَمْ نَعْبُدْهُ. فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ لِمُوسَی (علیه السلام): ابْرُدْ هَذَا الْعِجْلَ الذَّهَبَ بِالْحَدِیدِ بَرْداً، ثُمَّ ذُرَّهُ فِی الْبَحْرِ، فَمَنْ شَرِبَ مِنْ مَائِهِ اسْوَدَّتْ شَفَتَاهُ وَ أَنْفُهُ، وَ بَانَ ذَنْبُهُ. فَفَعَلَ فَبَانَ الْعَابِدُونَ لِلْعِجْلِ. فَأَمَرَ اللَّهُ اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفاً أَنْ یَخْرُجُوا عَلَی الْبَاقِینَ شَاهِرِینَ السُّیُوفَ یَقْتُلُونَهُمْ. وَ نَادَی مُنَادِیهِ: أَلَا لَعَنَ اللَّهُ أَحَداً أَبْقَاهُمْ بِیَدٍ أَوْ رِجْلٍ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ تَأَمَّلَ الْمَقْتُولَ لَعَلَّهُ تَبَیَّنَهُ حَمِیماً أَوْ قَرِیباً فَیَتَوَقَّاهُ، وَ یَتَعَدَّاهُ إِلَی الْأَجْنَبِیِّ، فَاسْتَسْلَمَ الْمَقْتُولُونَ. فَقَالَ الْقَاتِلُونَ: نَحْنُ أَعْظَمُ مُصِیبَهًًْ مِنْهُمْ، نَقْتُلُ بِأَیْدِینَا آبَاءَنَا {وَ أُمَّهَاتِنَا} وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ قَرَابَاتِنَا، وَ نَحْنُ لَمْ نَعْبُدْ، فَقَدْ سَاوَی بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ فِی الْمُصِیبَهًِْ. فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی مُوسَی (علیه السلام): یَا مُوسَی (علیه السلام) {إِنِّی} إِنَّمَا امْتَحَنْتُهُمْ بِذَلِکَ لِأَنَّهُمْ (مَا اعْتَزَلُوهُمْ لَمَّا عَبَدُوا الْعِجْلَ، وَ لَمْ) یَهْجُرُوهُمْ، وَ لَمْ یُعَادُوهُمْ عَلَی ذَلِکَ. قُلْ لَهُمْ: مَنْ دَعَا اللَّهَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ، یُسَهَّلُ عَلَیْهِ قَتْلُ الْمُسْتَحِقِّینَ لِلْقَتْلِ بِذُنُوبِهِمْ. فَقَالُوهَا، فَسُهِّلَ عَلَیْهِمْ {ذَلِکَ}، وَ لَمْ یَجِدُوا لِقَتْلِهِمْ لَهُمْ أَلَماً. فَلَمَّا اسْتَحَرَّ الْقَتْلُ فِیهِمْ، وَ هُمْ سِتُّمِائَهًِْ أَلْفٍ إِلَّا اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفاً الَّذِینَ لَمْ یَعْبُدُوا الْعِجْلَ، وَفَّقَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ فَقَالَ لِبَعْضِهِمْ وَ الْقَتْلُ لَمْ یُفْضِ بَعْدُ إِلَیْهِمْ. فَقَالَ: أَ وَ لَیْسَ اللَّهُ قَدْ جَعَلَ التَّوَسُّلَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ أَمْراً لَا یَخِیبُ مَعَهُ طَلِبَهًٌْ وَ لَا یُرَدُّ بِهِ مَسْأَلَهًٌْ وَ هَکَذَا تَوَسَّلَتِ الْأَنْبِیَاءُ وَ الرُّسُلُ، فَمَا لَنَا لَا نَتَوَسَّلُ {بِهِمْ}! قَالَ: فَاجْتَمَعُوا وَ ضَجُّوا: یَا رَبَّنَا بِجَاهِ مُحَمَّدٍ الْأَکْرَمِ، وَ بِجَاهِ عَلِیٍّ الْأَفْضَلِ الْأَعْظَمِ، وَ بِجَاهِ فَاطِمَهًَْ الْفُضْلَی، وَ بِجَاهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سِبْطَیْ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ، وَ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ أَجْمَعِینَ، وَ بِجَاهِ الذُّرِّیَّهًِْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ مِنْ آلِ طه وَ یس لَمَّا غَفَرْتَ لَنَا ذُنُوبَنَا، وَ غَفَرْتَ لَنَا هَفَوَاتِنَا، وَ أَزَلْتَ هَذَا الْقَتْلَ عَنَّا. فَذَاکَ حِینَ نُودِیَ مُوسَی (علیه السلام) مِنَ السَّمَاءِ: أَنْ کُفَّ الْقَتْلَ، فَقَدْ سَأَلَنِی بَعْضُهُمْ مَسْأَلَهًًْ وَ أَقْسَمَ عَلَیَّ قَسَماً، لَوْ أَقْسَمَ بِهِ هَؤُلَاءِ الْعَابِدُونَ لِلْعِجْلِ، وَ سَأَلُوا الْعِصْمَهًَْ لَعَصَمْتُهُمْ حَتَّی لَا یَعْبُدُوهُ. وَ لَوْ أَقْسَمَ عَلَیَّ بِهَا إِبْلِیسُ لَهَدَیْتُهُ. وَ لَوْ أَقْسَمَ بِهَا {عَلَیَ} نُمْرُودُ {أَوْ} وَ فِرْعَوْنُ لَنَجَّیْتُهُ. فَرَفَعَ عَنْهُمُ الْقَتْلَ، فَجَعَلُوا یَقُولُونَ: یَا حَسْرَتَنَا أَیْنَ کُنَّا عَنْ هَذَا الدُّعَاءِ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ حَتَّی کَانَ اللَّهُ یَقِینَا شَرَّ الْفِتْنَهًِْ، وَ یَعْصِمُنَا بِأَفْضَلِ الْعِصْمَهًِْ.

امام علی ( خداوند به موسی (فرمان داد که گوساله‌پرستان را بکشد، امّا اکثر آن‌ها از عبادت گوساله برائت جستند و گفتند: «ما آن را نپرستیدیم». سپس خداوند به موسی (وحی نمود که گوساله را با آهن داغ کرده و آن را در آب بیاندازد و هرکس از آن آب می‌خورد، اگر از گوساله پرستان بود، لبانش سیاه می‌شد و بینی او تیره می‌گشت و گناه او آشکار می‌شد، به این ترتیب عبادت‌کنندگان گوساله رسوا شدند، آن وقت خداوند فرمان داد که دوازده‌هزار نفر از غیر آن‌ها با شمشیرهای آخته به جنگ با گوساله پرستان بپردازند و منادی ندا داد: «لعنت خدا بر کسی که این‌ها را با دست و زبان یاری کند و لعنت خدا بر کسی که در کشتن کسی به‌جهت دوستی و نسبت سستی نماید و به‌جانب غریبه حمله کند». پس عدّه‌ای کشته شدند و جمعی زنده ماندند، آن‌ها که زنده مانده بودند، گفتند: «مصیبت ما از کشته‌شدگان بیشتر است، چون مجبور شدیم با دست خود پدران و مادران و برادران و نزدیکان خود را بکشیم درحالی‌که ما مرتکب گناه گوساله‌پرستی نشدیم، پس چرا ما دچار مصیبت شدیم»؟ سپس خداوند تعالی به موسی (وحی نمود: «من آن‌ها را هم مبتلا به امتحان کردم، چون این‌ها وقتی گوساله‌پرستی اقوام خود را دیدند، از ایشان کناره‌گیری نکردند و با آن‌ها مقابله ننمودند، به آن‌ها بگو هرکس می‌خواهد رنج کشتن گوساله‌پرستان بر او آسان شود خدا را به نام محمّد و علی و آل طیبین (بخواند». و آن‌ها چنین کردند و از آن پس این امر بر آن‌ها آسان شد و از کشتن گوساله‌پرستان رنجی احساس نکردند و به این عمل ادامه دادند تا آنکه ششصدهزار نفر کشته شدند و آنگاه خداوند به قلب این دوازده‌هزار نفری که گوساله نپرستیده بودند چنین الهام کرد که آن‌ها با خود گفتند: «مگر جز این است که توسّل به محمّد و آل محمّد (وسیله‌ای است که خداوند هرگز متوسّل به آن را ناامید نمی‌کند؟ پس ما چرا متوسّل به آن‌ها نمی‌شویم تا این حکم کشتن گوساله‌پرستان از ما برداشته شود»؟ آن وقت همگی اجتماع کردند و به ضجّه و زاری پرداختند و گفتند: «پروردگارا! به جاه محمّد اکرم (و به جاه علی افضل و اعظم و به جاه فاطمه (صاحب فضل و عصمت و به جاه حسن و حسین (دو نواده‌ی سیّد و سرور انبیاء (که سرور جوانان اهل بهشت هستند و به جاه ذرّیّه‌ی طیّبه آن‌ها از خاندان طه و یس از تو می‌خواهیم از گناه ما درگذری و ما را بیامرزی و این حکم قتل و کشتار را از میان ما برداری». در همان دم به موسی (ندا رسید: «دست از قتل بردار، چون بعضی از این قوم مرا به سوگندی قسم دادند که اگر ابلیس و نمرود و فرعون مرا به آن سوگند می‌دادند هرآینه آن‌ها را نجات می‌دادم و درخواستشان را اجابت می‌کردم». پس خداوند حکم قتل را از میان آن‌ها برداشت و آنگاه با خود گفتند: «ای افسوس و حسرت بر ما! ای کاش زودتر خدا را با این سوگند می‌خواندیم تا ما را از شرّ این فتنه حفظ می‌کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۲۷۴
الإمام العسکری؛ ص ۲۵۴
۴
(طه/ ۹۷)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ أَبِی‌یَحْیَی الْوَاسِطِیِّ قَالَ: لَمَّا افْتَتَحَ أمیرالمؤمنین (علیه السلام) الْبَصْرَهًَْ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَیْهِ وَ فِیهِمُ الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ وَ مَعَهُ أَلْوَاحٌ فَکَانَ کُلَّمَا لَفَظَ أمیرالمؤمنین (علیه السلام) بِکَلِمَهًٍْ کَتَبَهَا فَقَالَ لَهُ أمیرالمؤمنین (علیه السلام) بِأَعْلَی صَوْتِهِ مَا تَصْنَعُ قَالَ نَکْتُبُ آثَارَکُمْ لِنُحَدِّثَ بِهَا بَعْدَکُمْ فَقَالَ لَهُ أمیرالمؤمنین (علیه السلام) أَمَا إِنَّ لِکُلِّ قَوْمٍ سَامِرِیّاً وَ هَذَا سَامِرِیُّ هَذِهِ الْأُمَّهًِْ إِلَّا أَنَّهُ لَا یَقُولُ لا مِساسَ وَ لَکِنَّهُ یَقُولُ لَا قِتَال.

امام علی (علیه السلام)- ابویحیی واسطی گوید: زمانی‌که امیرالمؤمنین (علیه السلام) بصره را فتح کرد، مردم دور او جمع شدند و حسن بصری میان آن‌ها بود و همراه خود الواحی داشت که تمام کلمات امیرالمؤمنین (علیه السلام) را ثبت می‌کرد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) باصدای بلند به او فرمود: «چه می‌کنی»؟ او گفت: «آثار شما را می‌نویسیم تا بعد از شما آن‌ها را بازگو کنیم». امیرالمؤمنین (به او فرمود: «هر قومی یک سامری دارد و این فرد، سامری این امّت است با این فرق که او نمی‌گوید: «لامِساسَ؛ بلکه می‌گوید نجنگید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۲۷۶
بحار الأنوار، ج۴۲، ص۱۴۱/ نورالثقلین؛ «بتفاوت»
۵
(طه/ ۹۷)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) تَفْتَرِقُ أُمَّتِی ثَلَاثَ فِرَقٍ فِرْقَهًٌْ عَلَی الْحَقِّ لَا یَنْقُصُ الْبَاطِلُ مِنْهُ شَیْئاً یُحِبُّونَنِی وَ یُحِبُّونَ أَهْلَ بَیْتِی مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الذَّهَبِ الْجَیِّدِ کُلَّمَا أَدْخَلْتَهُ النَّارَ فَأَوْقَدْتَ عَلَیْهِ لَمْ یَزِدْهُ إِلَّا جَوْدَهًًْ وَ فِرْقَهًٌْ عَلَی الْبَاطِلِ لَا یَنْقُصُ الْحَقُّ مِنْهُ شَیْئاً یُبْغِضُونَنِی وَ یُبْغِضُونَ أَهْلَ بَیْتِی (مَثَلُهُمْ مَثَلُ الْحَدِیدِ کُلَّمَا أَدْخَلْتَهُ النَّارَ فَأَوْقَدْتَ عَلَیْهِ لَمْ یَزِدْهُ إِلَّا شَرّاً وَ فِرْقَهًٌْ مُدَهْدَهَهًٌْ عَلَی مِلَّهًِْ السَّامِرِیِّ لَا یَقُولُونَ لا مِساسَ لَکِنَّهُمْ یَقُولُونَ لَا قِتَالَ إِمَامُهُمْ عَبْدُ‌اللَّهِ‌بْنُ‌قَیْسٍ الْأَشْعَرِیُّ.

پیامبر ( امّت من به سه فرقه تقسیم میشوند؛ یک فرقه بر حق بوده و باطل در آنها راه پیدا نمیکند و به من و اهل بیتم محبّت دارند و مانند طلای ناب هستند که هرگاه به آتش بیندازی و شعله آتش را بر آن افزون کنی، بر مرغوبیّت آن افزوده میشود. فرقهای دیگر بر باطلاند و بهرهای از حق ندارند و بر من و اهل بیتم بغض میورزند و مانند آهن هستند که هرگاه آن را به آتش بیفکنی و شعله آتش را بر آن افزون کنی، چیزی جز پلیدی به آن افزوده نمیشود. فرقهای دیگر در نوسان هستند و برآیین سامریاند، لا مِساسَ؛ نمیگویند؛ ولی می‌گویند لا قتالَ پیشوای این فرقه عبدالله‌بن‌قیس اشعری است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۲۷۶
بحار الأنوار، ج۹، ص۲۸
۶
(طه/ ۹۷)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ حَبَّهًَْ الْعُرَنِیِّ قَالَ فَلَمَّا رَأَی عَلِیٌّ (علیه السلام) أَنَّ الْمَوْتَ عِنْدَ الْجَمَلِ وَ أَنَّهُ مَا دَامَ قَائِماً فَالْحَرْبُ لَا تُطْفَأُ وَضَعَ سَیْفَهُ عَلَی عَاتِقِهِ وَ عَطَفَ نَحْوَهُ وَ أَمَرَ أَصْحَابَهُ بِذَلِکَ ... وَ أَمَرَ عَلِیٌّ (علیه السلام) بِالْجَمَلِ أَنْ یُحْرَقَ ثُمَّ یُذْرَی فِی الرِّیحِ وَ قال (علیه السلام): لَعَنَهُ اللَّهُ مِنْ دَابَّهًٍْ فَمَا أَشْبَهَهُ بِعِجْلِ بَنِی إِسْرَائِیلَ ثُمَّ قَرَأَ وَ انْظُرْ إِلی إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً.

امام علی ( از حبّه عرنی گوید: زمانی‌که امیرالمؤمنین (متوجّه شد بیشتر کشته‌ها به خاطر «شتر» است و تا زمانی‌که «شتر» پابرجا باشد جنگ نمی‌خوابد، شمشیر را بر دوشش گذاشت و به‌سمت شتر رفت و اصحابش را امر کرد که همین کار را بکنند ... علی (دستور داد تا شتر را بسوزانند و ذرات آن را به باد دهند. سپس فرمود: «خدا این چهارپا را لعنت کند چقدر شبیه گوساله بنی‌اسرائیل بود. سپس این آیه را قرائت کرد: وَ انْظُرْ إِلی إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۲۷۶
شرح نهج البلاغهًْ؛ ج۱، ص۲۶۶
بیشتر