آیه قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا [4]
گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده؛ و شعلهی پيرى سرم را فراگرفته؛ و من هرگز در دعاى تو اى پروردگار من، از اجابت محروم نبودهام.
الباقر (علیه السلام)- قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی یَقُولُ ضَعُفَ وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیًّا یَقُولُ لَمْ یَکُنْ دُعَائِی خَائِباً عِنْدَکَ.
امام باقر ( قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی؛ منظور از «وهن» یعنی اینکه ضعیف شده است. وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا؛ یعنی دعای من نزد تو بینتیجه نبوده است.
الصّادق (علیه السلام)- کَانَ النَّاسُ لَایَشِیبُونَ، فَأَبْصَرَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) شَیْباً فِی لِحْیَتِهِ، فَقَالَ: یَا رَبِّ، مَا هذَا؟ فَقَالَ: هذَا وَقَارٌ، فَقَالَ: یَا رَبِّ، زِدْنِی وَقَارا.
امام صادق ( قبلاً مردم پیری را به خود نمیدیدند و اوّلین کسی که آن را مشاهده نمود حضرت ابراهیم (بود که در محاسنش موی سفید دید، به درگاه خدا عرض کرد: «پروردگارا این چیست»؟ حقّ عزّوجلّ فرمود: «این وقار و سنگینی است». عرض کرد: «پروردگارا، به وقار و سنگینی من بیفزا».
الباقر (علیه السلام)- أَصْبَحَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) فَرَأَی فِی لِحْیَتِهِ شَیْباً شَعْرَهًًْ بَیْضَاءَ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الَّذِی بَلَغَنِی هَذَا الْمَبْلَغَ وَ لَمْ أَعْصِ اللَّهَ طَرْفَهًَْ عَیْن.
امام باقر ( ابراهیم (هنگامی که صبح شد، در ریش خود یک موی سپید دید و گفت: «سپاس خدا را که مرا به این سن رساند و خدا را چشمبههمزدنی نافرمانی نکردم».