آیه ۵۲ - سوره مریم

آیه وَ نادَيْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَ قَرَّبْناهُ نَجِيًّا [52]

ما او را از جانب راست [كوه] طور فرا خوانديم؛ و [همچون] نجوا‌كننده او را [به خود] نزديك ساختيم.

ما او را از جانب راست [کوه] طور فرا خواندیم؛ و [همچون] نجواکننده او را [به خود] نزدیک ساختیم

۱ -۱
(مریم/ ۵۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- یَا ابْنَ مَسْعُودٍ کُلُّ هَذَا مِنْهُمْ یُبْغِضُونَ مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ یُصَغِّرُونَ مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَ یُزْهِدُونَ مَا أَزْهَدَ اللَّهُ وَ قَدْ أَثْنَی اللَّهُ عَلَیْهِمْ فِی مُحْکَمِ کِتَابِه و قَالَ لِمُوسَی (علیه السلام) وَ قَرَّبْناهُ نَجِیًّا.

پیامبر ( ای پسر مسعود! این‌ها همه‌ی آنچه را که خدا دشمن داشت دشمن می‌داشتند و آنچه را که خدا کوچک می‌شمرد ناچیز می‌شمردند و نسبت به آنچه را که خدا دوست نداشت زهد و بی‌رغبتی نشان می‌دادند. خداوند آن‌ها را در کتاب خود مدح کرده است: و درباره‌ی نوح (می‌فرماید: وَ قَرَّبْناهُ نَجِیًّا.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۸۰
بحار الأنوار، ج۷۴، ص۹۷/ مکارم الأخلاق؛ ص۴۴۸
۱ -۲
(مریم/ ۵۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- أَسْأَلُکَ بِالِاسْمِ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ مُوسَی (علیه السلام) مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ فَاسْتَجَبْتَ لَه.

پیامبر ( بار خدایا از تومی‌خواهم به آن نامت که موسی (تو را از جانب راست [کوه] طور دعا کرد و تو مستجاب کردی.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۸۰
بحار الأنوار، ج۹۲، ص۴۰۴/ البلدالأمین؛ ص۳۹۶/ مهج الدعوات؛ ص۲۸۵
۱ -۳
(مریم/ ۵۲)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- وَ قَرَّبْناهُ نَجِیًّا أَیْ قَرَّبَهُ اللَّهُ وَ کَلَّمَهُ.

ابن‌عبّاس ( وَ قَرَّبْناهُ نَجِیّاً یعنی خداوند او را [به خود] نزدیک ساخت و با او سخن گفت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۸۰
بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۲۲/ متشابه القرآن؛ ج۱، ص۶۵؛ «الی قربه الله و کلمه» محذوف
۱ -۴
(مریم/ ۵۲)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ حَفْصِ‌بْنِ‌غِیَاثٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: جَاءَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ إِلَی مُوسَی (علیه السلام) وَ هُوَ یُنَاجِی رَبَّهُ، فَقَالَ لَهُ مَلَکٌ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ وَیْلَکَ مَا تَرْجُو مِنْهُ وَ هُوَ عَلَی هَذِهِ الْحَالَهًِْ یُنَاجِی رَبَّهُ، فَقَالَ أَرْجُو مِنْهُ مَا رَجَوْتُ مِنْ أَبِیهِ آدَمَ وَ هُوَ فِی الْجَنَّهًِْ، وَ کَانَ مِمَّا نَاجَی اللَّهُ مُوسَی (علیه السلام) یَا مُوسَی (علیه السلام) إِنِّی لَا أَقْبَلُ الصَّلَاهًَْ إِلَّا لِمَنْ تَوَاضَعَ لِعَظَمَتِی وَ أَلْزَمَ قَلْبَهُ خَوْفِی وَ قَطَعَ نَهَارَهُ بِذِکْرِی وَ لَمْ یَبِتْ مُصِرّاً عَلَی الْخَطِیئَهًِْ وَ عَرَفَ حَقَّ أَوْلِیَائِی وَ أَحِبَّائِی، فَقَالَ مُوسَی (علیه السلام) یَا رَبِّ تَعْنِی بِأَوْلِیَائِکَ وَ أَحِبَّائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ قَالَ هُوَ کَذَلِکَ إِلَّا أَنِّی أَرَدْتُ بِذَلِکَ مَنْ مِنْ أَجْلِهِ خَلَقْتُ آدَمَ (علیه السلام) وَ حَوَّاءَ وَ مِنْ أَجْلِهِ خَلَقْتُ الْجَنَّهًَْ وَ النَّارَ، فَقَالَ وَ مَنْ هُوَ یَا رَبِّ فَقَالَ مُحَمَّدٌ أَحْمَدُ شَقَقْتُ اسْمَهُ مِنِ اسْمِی لِأَنِّی أَنَا الْمَحْمُودُ، وَ هُوَ مُحَمَّدٌ فَقَالَ مُوسَی (علیه السلام) یَا رَبِّ اجْعَلْنِی مِنْ أُمَّتِهِ فَقَالَ یَا مُوسَی (علیه السلام) أَنْتَ مِنْ أُمَّتِهِ. إِذَا عَرَفْتَهُ وَ عَرَفْتَ مَنْزِلَتَهُ وَ مَنْزِلَهًَْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ إِنَّ مَثَلَهُ وَ مَثَلَ أَهْلِ بَیْتِهِ فِیمَنْ خَلَقْتُ کَمَثَلِ الْفِرْدَوْسِ فِی الْجِنَانِ لَا یَنْتَثِرُ وَرَقُهَا وَ لَا یَتَغَیَّرُ طَعْمُهَا، فَمَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفَ حَقَّهُمْ جَعَلْتُ لَهُ عِنْدَ الْجَهْلِ عِلْماً وَ عِنْدَ الظُّلْمَهًِْ نُوراً أُجِیبَنَّهُ قَبْلَ أَنْ یَدْعُوَنِی وَ أُعْطِیَنَّهُ قَبْلَ أَنْ یَسْأَلَنِی. یَا مُوسَی (علیه السلام) إِذَا رَأَیْتَ الْفَقْرَ مُقْبِلًا فَقُلْ مَرْحَباً بِشِعَارِ الصَّالِحِینَ، وَ إِذَا رَأَیْتَ الْغِنَی مُقْبِلًا فَقُلْ ذَنْبٌ تَعَجَّلَتْ عُقُوبَتُهُ یَا مُوسَی (علیه السلام) إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ عُقُوبَهًٍْ. عَاقَبْتُ فِیهَا آدَمَ عِنْدَ خَطِیئَتِهِ وَ جَعَلْتُهَا مَلْعُونَهًًْ مَلْعُونَهًًْ بِمَنْ فِیهَا إِلَّا مَا کَانَ فِیهَا لِی. یَا مُوسَی (علیه السلام) إِنَّ عِبَادِیَ الصَّالِحِینَ زَهِدُوا فِیهَا بِقَدْرِ عِلْمِهِمْ بِهَا وَ سَائِرَهُمْ مِنْ خَلْقِی رَغِبُوا فِیهَا بِقَدْرِ جَهْلِهِمْ، وَ مَا أَحَدٌ مِنْ خَلْقِی عَظَّمَهَا فَقَرَّتْ عَیْنَاهُ فِیهَا، وَ لَمْ یُحَقِّرْهَا إِلَّا تَمَتَّعَ بِهَا، ثُمَّ قَالَ أَبُوعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) إِنْ قَدَرْتُمْ أَنْ لَا تَعْرِفُوهَا فَافْعَلُوا وَ مَا عَلَیْکَ إِنْ لَمْ یُثْنِ عَلَیْکَ النَّاسُ وَ مَا عَلَیْکَ أَنْ تَکُونَ مَذْمُوماً عِنْدَ النَّاسِ وَ کُنْتَ عِنْدَ اللَّهِ مَحْمُوداً، إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) کَانَ یَقُولُ: لَا خَیْرَ فِی الدُّنْیَا إِلَّا لِأَحَدِ رَجُلَیْنِ، رَجُلٍ یَزْدَادُ کُلَّ یَوْمٍ إِحْسَاناً، وَ رَجُلٍ یَتَدَارَکُ مَنِیَّتَهُ بِالتَّوْبَهًِْ، وَ أَنَّی لَهُ بِالتَّوْبَهًِْ وَ اللَّهِ إِنْ سَجَدَ حَتَّی یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ إِلَّا بِوَلَایَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ، أَلَا وَ مَنْ عَرَفَ حَقَّنَا وَ رَجَا الثَّوَابَ فِینَا رَضِیَ بِقُوتِهِ نِصْفِ مُدٍّ کُلَّ یَوْمٍ وَ مَا یَسْتُرِهِ عَوْرَتَهُ وَ مَا أَکَنَّ رَأْسَهُ وَ هُمْ فِی ذَلِکَ وَ اللَّهِ خَائِفُونَ وَجِلُونَ.

امام صادق ( حفص‌بن‌غیاث نقل می‌کند: امام صادق (فرمود: «ابلیس که لعنت خدا بر او باد، نزد موسی (آمد و او داشت با خدایش مناجات می‌کرد. سپس یکی از فرشتگان به او گفت: «وای بر تو ای ابلیس، از موسی (چه می‌خواهی، حال آنکه او دراین‌حالت است و با پروردگارش مناجات می‌کند»؟ ابلیس گفت: «چیزی که از پدرش آدم (در بهشت امید داشتم، از او امید دارم». از جمله آنچه که خداوند با موسی (نجوی می‌نمود، این بود: «ای موسی (! من نماز را تنها از کسی قبول می‌کنم که در برابر بزرگی من فروتنی کند و همواره ترس مرا در قلب خود قرار دهد و روزش را با یاد من به پایان رساند و شب را با اصرار بر انجام معصیت به صبح نرساند و حقّ اولیاء و دوستانم را بداند». سپس موسی (گفت: «پرودگارا! آیا مراد از اولیاء و دوستانت، ابراهیم و اسحاق و یعقوب (هستند»؟ خداوند فرمود: «آری این چنین نیز هست، امّا مراد من، آن کسی است که آدم (و حوا (و بهشت و جهنّم را به خاطر او آفریدم». سپس موسی (گفت: «آن کیست، ای پروردگار من»؟ خداوند فرمود: «محمّد (احمد، من اسمش را از اسم خود مشتق نمودم، چرا که من محمود (مورد ستایش) هستم و او محمّد (». سپس موسی (فرمود: «پروردگارا! مرا از امّت او گردان». خداوند به او گفت: «ای موسی (! اگر او و جایگاه او و جایگاه اهل بیت او را بدانی، در زمره‌ی امّت او قرار می‌گیری، همانا مثال او و خاندانش در میان کسانی که آفریده‌ام، به مانند مثال فردوس در میان دیگر بهشت‌ها است که برگ‌هایش پراکنده نمی‌شود و طعمش تغییر نمی‌کند و هرکس که آنان و حقّشان را بشناسد، درهنگام نادانی‌اش به او علم می‌دهم و در هنگام قرارگرفتن در تاریکی، نور را در برابرش قرار می‌دهم و قبل از اینکه مرا بخواند، اجابتش می‌کنم و قبل از اینکه از من درخواست کند، به او می‌بخشم. ای موسی (! هنگامی‌که دیدی فقر به‌سویت می‌آید، بگو: خوش آمدی ای نشانه‌ی افراد صالح؛ و هرگاه دیدی که ثروت به‌سویت می‌آید. بگو: این گناهی است که عقوبتش به تعجیل افتاده است. ای موسی (! همانا دنیا سرای مجازات است، آدم (را در این دنیا به هنگام ارتکاب خطا عقوبت نمودم و آن (دنیا) را با کسانی که در آن هستند، ملعون قرار دادم، مگر آنچه از دنیا که برای من باشد. ای موسی (! همانا بندگان صالح من به‌اندازه‌ی علمشان به دنیا، از آن کناره‌گیری می‌کنند، و دیگر مخلوقاتم به‌اندازه‌ی نادانیشان به آن متمایل می‌شوند و در میان بندگانم کسی نیست که آن را بزرگ بدارد و از آن خیری ببیند و چشمش به آن روشن گردد. هرکس نیز آن (دنیا) را به دیده‌ی تحقیر بنگرد، از آن بهره‌مند می‌گردد». سپس امام صادق (ادامه داد: «اگر قدرت آن را داشتید که معروف و شناخته نشوید، چنین کنید و لازم نیست که مردم از شما تعریف کنند. اگر در نزد خداوند محبوب بودید، ناپسند بودن در نزد مردم ملالی ندارد؛ همانا امیرالمؤمنین (می‌فرمود: «هیچ خیری در دنیا نیست مگر برای دو نفر؛ فردی که هر روز به نیکی بیشتری دست پیدا می‌کند و فردی که با توبه، مرگ و هلاک خود را جبران کند. امّا اینکه چه‌طور توبه‌اش قبول است؟ به خدا قسم اگر به سجده افتد تا حدّی که گردنش بشکند، خداوند جز با ولایت ما آن را از او قبول نمی‌کند. بدانید که هرکس به حقّ ما پی ببرد و با [ولایت ما] به امید ثواب باشد، در هر روز به‌اندازه‌ی نصف کف دست خوراک و مقداری که بتواند عورت و سرش را بپوشاند، راضی می‌شود. ایشان در این راه هراسان و بیمناکند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۸۰
القمی، ج۱، ص ۲۴۲/ البرهان

همانا خداوند با علی نجوا کرد

۱
(مریم/ ۵۲)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ حُمْرَانَ‌بْنِ‌أَعْیَنَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) جُعِلْتُ فِدَاکَ بَلَغَنِی أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ تَعَالَی قَدْ نَاجَی عَلِیّاً (علیه السلام) قَالَ أَجَلْ قَدْ کَانَ بَیْنَهُمَا مُنَاجَاتٌ بِالطَّائِفِ وَ نَزَلَ بَیْنَهُمَا جَبْرَئِیل.

امام صادق ( حمران گوید: به اباعبدالله (عرض کردم: «فدایت شوم، شنیده‌ام که خدای تبارک‌وتعالی با علی (نجوا کرده است». فرمود: «بله، مناجات و گفتگویی خصوصی در طائف بود که جبرئیل بینشان نازل شد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۸۲
بصایر الدرجات، ج۱، ص ۲۹۱ / نورالثقلین
۲
(مریم/ ۵۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِ اللهِ (علیه السلام): إِنَّ سَلَمَهًَْ‌بْنَ‌کُهَیْلٍ یَرْوِی فِی عَلِیٍّ (علیه السلام) أَشْیَاءَ. قَالَ: مَا هِیَ؟ قُلْتُ: حَدَّثَنِی أَنَّ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) کَان مُحَاصَرَ أَهْلِ الطَّائِفِ وَ أَنَّهُ خَلَا بِعَلِیٍّ (علیه السلام) یَوْماً فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ: عَجَباً لِمَا نَحْنُ فِیهِ مِنَ الشِّدَّهًِْ وَ أَنَّهُ یُنَاجِی هَذَا الْغُلَامَ مِثْلَ الْیَوْمِ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) مَا أَنَا بِمُنَاجٍ لَهُ إِنَّمَا یُنَاجِی رَبَّهُ. فَقَالَ أَبُوعَبْدِ اللهِ (علیه السلام) هَذِهِ أَشْیَاءُ یُعَرَفُ بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ.

پیامبر ( محمّدبن‌مسلم گوید: به امام صادق (عرض کردم: «همانا سلمهًْ‌بن‌کهیل در مورد امام علی (مطالبی روایت می‌کند». امام (فرمود: «چه چیزی»؟ عرض کردم: «برایم حدیث کرد: رسول خدا (اهل طائف را محاصره کرده بود و روزی با علی (خلوت کرد و به گفتگو پرداخت. مردی از اصحابش گفت: «بسیار شگفت‌آور است که ما در سختی هستیم و او با این جوان در چنین روزی نجوا می‌کند [و راز می‌گوید]». رسول خدا (فرمود: «من با او نجوا نمی‌کنم؛ بلکه پروردگارش با او نجوا می‌کند». امام صادق (فرمود: «این‌ها چیزهایی است که برخی به‌وسیله‌ی برخی دیگر شناخته می‌شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۸۲
نورالثقلین
۳
(مریم/ ۵۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ جَابِرِ‌بْنِ‌عَبْدِ‌اللَّهِ قَالَ: لَمَّا کَانَ یَوْمُ الطَّائِفِ نَاجَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلِیّاً (علیه السلام)فَقَالَ أَبُوبَکْرٍ وَ عُمَرُ انْتَجَیْتَهُ دُونَنَا فَقَالَ مَا انْتَجَیْتُهُ بَلِ اللَّهُ نَاجَاهُ.

پیامبر ( جابربن‌عبدالله (گوید: در روز طائف رسول خدا (با علی (خصوصی سخن گفت؛ پس ابوبکر و عمر گفتند: «بدون ما با او خصوصی سخن [و راز] گفتی». فرمود: «من با او راز نگفتم؛ بلکه خداوند با او نجوا کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۸۴
بصایر الدرجات، ج۱، ص ۴۱۱ / نورالثقلین
۴
(مریم/ ۵۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أَبِی‌رَافِعٍ قَالَ: لَمَّا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلِیّاً (علیه السلام)یَوْمَ خَیْبَرَ فَتَفَلَ فِی عَیْنَیْهِ قَالَ لَهُ إِذَا أَنْتَ فَتَحْتَهَا فَقِفْ بَیْنَ النَّاسِ فَإِنَّ اللَّهِ أَمَرَنِی بِذَلِکَ قَالَ أَبُورَافِعٍ فَمَضَی عَلِیٌّ (علیه السلام) وَ أَنَا مَعَهُ فَلَمَّا أَصْبَحَ افْتَتَحَ خَیْبَرَ وَ وَقَفَ بَیْنَ النَّاسِ وَ أَطَالَ الْوُقُوفَ فَقَالَ النَّاسُ إِنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) یُنَاجِی رَبَّهُ فَلَمَّا مَکَثَ سَاعَهًًْ أَمَرَ بِانْتِهَابِ الْمَدِینَهًِْ الَّتِی فَتَحَهَا قَالَ أَبُورَافِعٍ فَأَتَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقُلْتُ إِنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) وَقَفَ بَیْنَ النَّاسِ کَمَا أَمَرْتَهُ قَالَ قَوْمٌ مِنْهُمْ یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ نَاجَاهُ فَقَالَ نَعَمْ یَا رَافِعُ إِنَّ اللَّهَ نَاجَاهُ یَوْمَ الطَّائِفِ وَ یَوْمَ عَقَبَهًِْ تَبُوکَ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ.

پیامبر ( ابورافع گوید: هنگامی‌که رسول خدا (در روز خیبر علی (را خواند، آب دهان [خود را برای بهبودی درد چشم‌های علی (] در چشم او ریخت، سپس به او فرمود: «وقتی تو [خوب شدی و] چشمانت را باز کردی، بین مردم بایست؛ چون خداوند این دستور را به من داده است». ابورافع گوید: علی (رفت و من با او بودم و هنگامی‌که در خیبر صبح کرد، بین مردم ایستاد و توقّف را طولانی کرد. مردم گفتند: «علی (با پروردگارش نجوا می‌کند [و خصوصی سخن می‌گوید]» و هنگامی‌که [مدّتی] ماند، دستور داد از شهری که فتح کرده بود غنیمت ببرند. ابورافع گوید: نزد رسول خدا (آمدم و عرض کردم: «علی (همانطور که به او دستور دادی بین مردم ایستاد؛ پس گروهی گفتند که خدا با او نجوا کرد». فرمود: «بله ای ابارافع! خداوند در روز طائف، روز عقبه تبوک و روز خیبر با او نجوا کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۸۴
بصایر الدرجات، ج۱، ص ۴۱۱ /نورالثقلین
۵
(مریم/ ۵۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لِأَهْلِ الطَّائِفِ لَأَبْعَثَنَ إِلَیْکُمْ رَجُلًا کَنَفْسِی یَفْتَحُ اللَّهُ بِهِ الْخَیْبَرَ سَیْفُهُ سَوْطُهُ فَیُشْرِفُ النَّاسُ لَهُ فَلَمَّا أَصْبَحَ وَ دَعَا عَلِیّاً (علیه السلام) فَقَالَ اذْهَبْ بِالطَّائِفِ ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) أَنْ یَرْحَلَ إِلَیْهَا بَعْدَ أَنْ رَحَلَهُ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَلَمَّا صَارَ إِلَیْهَا کَانَ عَلَی رَأْسِ الْجَبَلِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) اثْبُتْ فَسَمِعْنَاهُ مِثْلَ صَرِیرَ الرَّجُلِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا هَذَا قَالَ إِنَّ اللَّهَ یُنَاجِی عَلِیّاً (علیه السلام).

پیامبر ( از امام صادق (روایت است: رسول خدا (به اهل طائف فرمود: «مردی را که مانند خودم است به‌سوی شما می‌فرستم. خداوند خیبر را به‌وسیله‌ی او فتح می‌کند. تازیانه‌اش شمشیر اوست و مردم در اختیار او قرار می‌گیرند». وقتی صبح کرد، علی (را خواند و فرمود: «به طائف برو». سپس خداوند به پیامبر (دستور داد که بعد از اینکه علی (به آن وارد شد، وارد شود. وقتی به‌سوی آن منتقل شد، علی (بالای کوه بود. رسول خدا (به او فرمود: «[درجای خود] بمان»؛ پس ماند و [صدایی] مثل صدای آسیاب شنیدیم. عرض شد: «این چیست ای رسول خدا (»؟! فرمود: «خداوند با علی (نجوا می‌کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۸۴
بصایر الدرجات، ج۱، ص ۴۱۲/ نورالثقلین
بیشتر