آیه وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائي وَ كانَتِ امْرَأَتي عاقِراً فَهَبْ لي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا [5]
و من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم [كه حقّ پاسدارى از آيين تو را نگاه ندارند]؛ و درحالىكه همسرم نازا و عقيم است؛ تو ازنزد خود جانشينى به من ببخش.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائِی یَعْنِی أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَارِثٌ.
امام علی ( وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائِی یعنی مرا وارثی نیست.
الرّضا (علیه السلام)- عَنِ الرَّیَّانِبْنِشَبِیبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی الرِّضَا (علیه السلام) فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ: یَا ابْنَشَبِیبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ؟ فَقُلْتُ: لَا. فَقَالَ: إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی دَعَا فِیهِ زَکَرِیَّا (علیه السلام) رَبَّهُ فَقَالَ: رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَهًَْ فَنَادَتْ زَکَرِیَّا وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیی فَمَنْ صَامَ هَذَا الْیَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ کَمَا اسْتَجَابَ لِزَکَرِیَّا (علیه السلام).
امام رضا ( ریّانبنشبیب گوید: روز اوّل ماه محرم خدمت امام رضا (رسیدم به من فرمود: «ای پسر شبیب روزهای»؟ گفتم: «نه». فرمود: «این روزهایست که زکریّا (به درگاه پروردگارش دعا کرد و گفت: پروردگارا به من ببخش از پیش خود نژاد پاکی زیرا تو شنوای دعایی خدا برایش اجابت کرد و به فرشتگان دستور داد ندا کردند زکریّا را که در محراب ایستاده بود که خدا تو را به یحیی بشارت میدهد. (آل عمران/۳۹۳۸). هرکه این روز را روزه بدارد و سپس دعا به درگاه خدا کند، خدا دعایش را مستجاب میکند چنانکه برای زکریّا مستجاب کرد».
الباقر (علیه السلام)- وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائِی یَقُولُ خِفْتُ الْوَرَثَهًَْ مِنْ بَعْدِی وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً وَ لَمْ یَکُنْ لِزَکَرِیَّا (علیه السلام) یَوْمَئِذٍ وَلَدٌ یَقُومُ مَقَامَهُ وَ یَرِثُهُ وَ کَانَتْ هَدَایَا بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ نُذُورُهُمْ لِلْأَحْبَارِ وَ کَانَ زَکَرِیَّا رَئِیسَ الْأَحْبَارِ وَ کَانَتِ امْرَأَهًُْ زَکَرِیَّا (علیه السلام) أُخْتَ مَرْیَمَبِنْتِعِمْرَانبْنِمَاثَانَ وَ یَعْقُوبُبْنمَاثَانَ وَ بَنُومَاثَانَ إِذْ ذَاکَ رُؤَسَاءُ بَنِیإِسْرَائِیلَ وَ بَنُو مُلُوکِهِمْ وَ هُمْ مِنْ وُلْدِ سُلَیْمَانَبْنِدَاوُدَ (علیه السلام).
امام باقر ( وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِن وَرَائِی؛ از وارثان بعد از خود میترسم. وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا؛ در آن زمان زکریّا (فرزندی نداشت که جانشین او شود و وارث او گردد و هدیهها و نذرهای بنیاسرائیل به احبار تعلّق میگرفت و زکریّا نیز رئیس احبار بود و زن زکریّا خواهر مریم (دختر عمرانبنماثان بود و بنیماثان در آن زمان رؤسای بنیاسرائیل و شاهزادگان آنها بوده و از فرزندان سلیمانبنداود (بودند.
الصّادق (علیه السلام)- دَعَا زَکَرِیَّا (علیه السلام) رَبَّهُ فَقَالَ فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ فَبَشَّرَهُ اللَّهُ تَعَالَی بِیَحْیَی (علیه السلام).
امام صادق ( زکریّا (پروردگارش را خواند و گفت: «فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ؛ در نتیجه خدای تعالی او را به یحیی (بشارت داد».
المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)- أَسْأَلُکَ بِالِاسْمِ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَ نَبِیُّکَ زَکَرِیَّا (علیه السلام) حِینَ سَأَلَکَ دَاعِیاً رَاجِیاً لِفَضْلِکَ فَقَامَ فِی الْمِحْرَابِ یُنَادِی نِدَاءً خَفِیّاً فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا فَوَهَبْتَ لَهُ یَحْیَی (علیه السلام) وَ اسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَه.
امام مهدی ( ای خدای من و از تو میخواهم بدان نام که بندهی تو و پیغمبر تو زکریا (تو را بدان نام خواند، هنگامی که از تو مسالت نمود. دعاکننده و امیدوار به افزایش احسان تو، پس در محراب ایستاد و تو را خواند به ندای پنهان و گفت: رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا پس به او یحیی (را بخشیدی و دعای او را اجابت کردی.
الباقر (علیه السلام)- فَأَصَابَ الْقُرْعَهًُْ زَکَرِیَّا (علیه السلام) وَ هُوَ زَوْجُ أُخْتِهَا وَ کَفَّلَهَا وَ أَدْخَلَهَا الْمَسْجِدَ فَلَمَّا بَلَغَتْ مَا تَبْلُغُ النِّسَاءُ مِنَ الطَّمْثِ وَ کَانَتْ أَجْمَلَ النِّسَاءِ وَ کَانَتْ تُصَلِّی فَتُضِیءُ الْمِحْرَابَ لِنُورِهَا فَدَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا (علیه السلام) فَإِذَا عِنْدَهَا فَاکِهَهًُْ الشِّتَاءِ فِی الصَّیْفِ وَ فَاکِهَهًُْ الصَّیْفِ فِی الشِّتَاءِ فَقَالَ أَنَّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ {فَ} هُنَالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائِی ... .
امام باقر ( [چون پدر حضرت مریم (از دنیا رفته بود، افراد متعدّدی برای سرپرستی حضرت مریم (داوطلب بودند. با هم به توافق نرسیدند تا اینکه برای حلّ اختلاف و مشخص شدن سرپرست حضرت مریم (قرعه زدند] قرعه به نام زکریّا (افتاد و او همسر خواهر مریم (بود. کفالت او را به عهده گرفت و او را وارد مسجد کرد. زمانیکه مریم (به سنّی رسید که زنان میرسند و خون حیض دید و زیباترین زنان بود و نماز میخواند و با نورش محراب را نورانی میکرد، پس زکریّا (نزد او آمد، ناگهان [دید که] در تابستان میوهی زمستان و در زمستان میوهی تابستان نزد اوست؛ پس گفت: «این روزی از کجا نصیب تو شده است»؟! گفت: «این از سوی خداست. پس آنجا بود که زکریّا (، [با مشاهدهی آن همه شایستگی در مریم (]، پروردگار خویش را خواند و گفت: «وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائی وَ کانَتِ امْرَأَتی عاقِراً فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا ...».
الهادی (علیه السلام)- قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فِی قِصَّهًِْ یَحْیَی ... هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ یَعْنِی لَمَّا رَأَی زَکَرِیَّا (علیه السلام) عِنْدَ مَرْیَمَ (سلام الله علیها) فَاکِهَهًَْ الشِّتَاءِ فِی الصَّیْفِ وَ فَاکِهَهًَْ الصَّیْفِ فِی الشِّتَاءِ وَ قَالَ لَهَا یا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ وَ أَیْقَنَ زَکَرِیَّا (علیه السلام) أَنَّهُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِذْ کَانَ لَا یَدْخُلُ عَلَیْهَا أَحَدٌ غَیْرُهُ قَالَ عِنْدَ ذَلِکَ فِی نَفْسِهِ: إِنَّ الَّذِی یَقْدِرُ أَنْ یَأْتِیَ مَرْیَمَ (سلام الله علیها) بِفَاکِهَهًِْ الشِّتَاءِ فِی الصَّیْفِ وَ فَاکِهَهًِْ الصَّیْفِ فِی الشِّتَاءِ لَقَادِرٌ أَنْ یَهَبَ لِی وَلَداً وَ إِنْ کُنْتُ شَیْخاً وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً {فَ} هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ {فَ} قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ قَالَ اللَّهُ عزّوجلّ فَنادَتْهُ الْمَلائِکَةُ یَعْنِی نَادَتْ زَکَرِیَّا (علیه السلام) وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیی مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللهِ قَالَ: مُصَدِّقاً بِعِیسَی (علیه السلام) یُصَدِّقُ یَحْیَی بِعِیسَی (علیها السلام)وَ سَیِّداً یَعْنِی رَئِیساً فِی طَاعَهًِْ اللَّهِ عَلَی أَهْلِ طَاعَتِهِ وَ حَصُوراً وَ هُوَ الَّذِی لَا یَأْتِی النِّسَاءَ وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ.
امام هادی ( خدای تعالی در داستان یحیی (فرمود: ... آنجا بود که زکریّا (، [با مشاهدهی آن همه شایستگی در مریم (]، پروردگار خویش را خواند و گفت: پروردگارا! از سوی خود، فرزند پاکیزهای [نیز] به من عطا فرما، که تو دعا را میشنوی. (آل عمران/۳۸). یعنی هنگامیکه زکریّا (میوهی زمستان را در تابستان و میوهی تابستان را در زمستان نزد مریم (دید، به او گفت: «ای مریم! این روزی از کجا نصیب تو شده»؟! گفت: «این از سوی خداست. خداوند به هرکس بخواهد، بیحساب روزی میدهد. (آلعمران/۳۷)». و زکریّا (یقین پیدا کرد که آن از نزد خدا است؛ چون غیر از او کسی نزد مریم (نمیآمد. دراین هنگام پیش خود گفت: «کسی که میتواند میوهی زمستان را در تابستان و میوهی تابستان را در زمستان برای مریم (بیاورد، میتواند برای من فرزندی ببخشد، اگرچه پیر شدهام و همسرم نازاست؛ پس آنجا بود که زکریّا (، [با مشاهدهی آن همه شایستگی در مریم (]، پروردگار خویش را خواند؛ سپس گفت: «پروردگارا! از سوی خود، فرزند پاکیزهای [نیز] به من عطا فرما، که تو دعا را میشنوی». خدای عزّوجلّ در این فرمود: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزهای (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را میشنوی!. (آل عمران/۳۸). و درحالیکه او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، فرشتگان او را صدا زدند یعنی زکریّا (را صدا زدند که: «خدا تو را به «یحیی (» بشارت میدهد؛ [کسی] که کلمهی خدا (مسیح) را تصدیق میکند؛ یحیی عیسی (را تصدیق میکند و رهبر خواهد بود، یعنی در اطاعت خداوند بر اهل اطاعتش رئیس خواهد بود و از هوسهای سرکش برکنار و او کسی است که به سراغ زنان نمیرود و پیامبری از صالحان است».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عِیسَیبْنِدَاوُد النَّجَّارِ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُوالْحَسَنِمُوسَیبْنُجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی یَوْماً قَاعِداً حَتَّی أَتَی رَجُلٌ فَوَقَفَ بِهِ قَالَ أَفِیکُمْ بَاقِرُ الْعِلْمِ وَ رَئِیسُهُ مُحَمَّدبْنُعَلِیٍّ قِیلَ لَهُ نَعَمْ فَجَلَسَ طَوِیلًا ثُمَّ قَامَ إِلَیْهِ فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عزّوجلّ فِی قِصَّهًِْ زَکَرِیَّا (علیه السلام) وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائِی وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً قَالَ نِعْمَ الْمَوَالِی بَنُو الْعَمِّ وَ أَحَبَّ اللَّهُ أَنْ یَهَبَ لَهُ وَلِیّاً مِنْ صُلْبِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ فِیمَا کَانَ عَلِمَ مِنْ فَضْلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) قَالَ یَا رَبِّ أمَعَ مَا شَرَّفْتَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ کَرَّمْتَهُ وَ رَفَعْتَ ذِکْرَهُ حَتَّی قَرَنْتَهُ بِذِکْرِکَ فَمَا یَمْنَعُکَ یَا سَیِّدِی أَنْ تَهَبَ لَهُ ذُرِّیَّهًًْ مِنْ صُلْبِهِ فَیَکُونَ فِیهَا النُّبُوَّهًُْ قَالَ یَا زَکَرِیَّا قَدْ فَعَلْتُ ذَلِکَ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ لَا نُبُوَّهًَْ بَعْدَهُ وَ هُوَ خَاتَمُ الْأَنْبِیَاءِ وَ لَکِنَّ الْإِمَامَهًَْ لِابْنِ عَمِّهِ وَ أَخِیهِ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) مِنْ بَعْدِهِ وَ أَخْرَجْتُ الذُّرِّیَّهًَْ مِنْ صُلْبِ عَلِیٍّ (علیه السلام) إِلَی بَطْنِ فَاطِمَهًَْ بِنْتِ مُحَمَّدٍ (سلام الله علیها) وَ صَیَّرْتُ بَعْضَهَا مِنْ بَعْضٍ فَخَرَجَتْ مِنْهُ الْأَئِمَّهًُْ حُجَجِی عَلَی خَلْقِی وَ إِنِّی مُخْرِجٌ مِنْ صُلْبِکَ وَلَداً یَرِثُکَ وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ فَوَهَبَ اللَّهُ لَهُ یَحْیَی (علیه السلام).
امام صادق ( عیسیبنداود نجّار گوید: امام کاظم (برایم حدیث کرد و فرمود: «روزی نزد پدرم نشسته بودم، تا اینکه مردی آمد و در مقابلش ایستاد و گفت: «آیا شکافندهی علم که زعیمش محمّدبنعلی (است در میان شما است»؟ گفته شد: «آری». سپس او برای مدّت زمانی طولانی نشست، آنگاه در برابر حضرت برخاست و گفت: «ای فرزند رسول خدا (! مرا از این آیهی خداوند در مورد قصّهی زکریّا (باخبر ساز: وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِن وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا». ایشان فرمود: «آری، موالی فرزندان عمو میباشند و خداوند دوست داشت که از پشت او برایش یک ولی برگزیند و این بدینخاطر بود که وقتی زکریّا از فضیلت محمّد (آگاه شد، گفت: «ای پروردگار من، آیا محمّد (را مفتخر نساختی و او را بزرگ نداشتی و او را بلند آوازه نساختی تا جاییکه نامش را همراه نام خود قرار دادی، حال ای سرور من چه میشود که به او ذرّیّهای از پشتش ببخشی که نبوّت در میانشان باشد»؟ خداوند فرمود: «ای زکریّا (! من این کار را با محمّد (انجام دادم و نبوّتی بعد از او نیست و او خاتم پیامبران است. امّا امامت را بعد از او به پسر عمو و برادرش علیّبنابیطالب (واگذار نمودم و ذرّیّه را از پشت علی (به رحم فاطمه (منتقل ساختم و آنها را از [نسل] یکدیگر به وجود آوردم و از او امامانم (را که حجّتهای من در میان بندگانم هستند، خارج گرداندم. من از پشت تو فرزندی بیرون میآورم که وارث تو و وارث آل یعقوب (باشد. پس خداوند یحیی (را به او بخشید».
الصّادق (علیه السلام)- مَرَّ عِیسَیابْنمَرْیَمَ (علیه السلام) بِقَبْرٍ یُعَذَّبُ صَاحِبُهُ ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا هُوَ لَا یُعَذَّبُ فَقَالَ یَا رَبِّ مَرَرْتُ بِهَذَا الْقَبْرِ عَامَ أَوَّلَ فَکَانَ یُعَذَّبُ وَ مَرَرْتُ بِهِ الْعَامَ فَإِذَا هُوَ لَیْسَ یُعَذَّبُ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّهُ أَدْرَکَ لَهُ وَلَدٌ صَالِحٌ فَأَصْلَحَ طَرِیقاً وَ آوَی یَتِیماً فَلِهَذَا غَفَرْتُ لَهُ بِمَا فَعَلَ ابْنُهُ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِیرَاثُ اللَّهِ عزّوجلّ مِنْ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ وَلَدٌ یَعْبُدُهُ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ تَلَا أَبُوعَبْداللَّهِ (علیه السلام) آیَهًَْ زَکَرِیَّا (علیه السلام) رَبِّ فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا* یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا.
امام صادق ( عیسی (از کنار قبری که صاحب آن عذاب میشد، گذر کرد. در سال بعد، از کنار همان قبر رد شد و دید که عذاب نمیشود. پس عرض کرد: «پروردگارا! من سال اوّل از کنار این قبر گذر کردم، او داشت عذاب میشد و بعد از یک سال که دوباره از کنارش رد شدم، دیدم که دیگر عذاب نمیشود، حکمت آن چیست»؟ سپس خداوند به او وحی نمود: «او فرزند صالحی دارد که بزرگ شده و راهی را مرّمت کرده و یتیمان را پناه داده است. به خاطر کارهایی که فرزندش انجام میدهد، او را آمرزیدم». سپس رسول خدا (ادامه داد: «میراث خداوند بعد از مرگ بندهی مؤمنش، فرزندی است که بعد از او خدا را میپرستد». سپس امام صادق (آیهی زکریّا (را تلاوت کرد: پروردگارا پس از جانب خود ولی [و جانشینی] به من ببخش* که از من ارث برد و از خاندان یعقوب [نیز] ارث برد و او را ای پروردگار من، پسندیده گردان.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ الْفَضْلِبْنِأَبِیقُرَّهًَْ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله) مِیرَاثُ اللَّهِ عزّوجلّ مِنْ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ وَلَدٌ یَعْبُدُهُ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ تَلَا أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) آیَهًَْ زَکَرِیَّا (علیه السلام) فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا.
پیامبر ( فضلبنابوقرّه از امام صادق (روایت کرده است که فرمود: رسول خدا (فرمود: «میراث خدای تعالی از بندهی مؤمنش فرزند صالحی است که بعد از پدر خدای تعالی را عبادت کند». سپس امام صادق (آیهی زکریّا (را قرائت کرد: فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا* یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا.