آیه وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ [24]
آن زن قصد او كرد؛ و او نيز، اگر برهان پروردگار را نمىديد، قصد وى مىنمود. اينچنين كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم؛ چراكه او از بندگان خالص شدهی ما بود.
الرّضا (علیه السلام)- أَبُوالصَّلْتِ الْهَرَوِیُّ قَالَ: لَمَّا جَمَعَ الْمَأْمُونُ لِعَلِیِّبْنِمُوسَی الرِّضَا (علیه السلام) أَهْلَ الْمَقَالَاتِ مِنْ أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ الدِّیَانَاتِ مِنَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَی وَ الْمَجُوسِ وَ الصَّابِئِینَ وَ سَائِرِ أَهْلِ الْمَقَالَاتِ فَلَمْ یَقُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَ قَدْ أُلْزِمَ حُجَّتَهُ کَأَنَّهُ قَدْ أُلْقِمَ حَجَراً فَقَامَ إِلَیْهِ عَلِیُّبْنُمُحَمَّدِبْنِالْجَهْمِ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَتَقُولُ بِعِصْمَهًِْ الْأَنْبِیَاءِ (قَالَ بَلَی قَالَ فَمَا تَعْمَلُ فِی قَوْلِ اللَّهِ عزّوجلّ فِی یُوسُفَ (علیه السلام) وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها ... فَقَالَ مَوْلَانَا الرِّضَا (علیه السلام) وَیْحَکَ یَا عَلِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَنْسُبْ إِلَی أَنْبِیَاءِ اللَّهِ (الْفَوَاحِشَ وَ لَا تَتَأَوَّلْ کِتَابَ اللَّهِ بِرَأْیِکَ ... وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ فِی یُوسُفَ وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها فَإِنَّهَا هَمَّتْ بِالْمَعْصِیَهًِْ وَ هَمَّ یُوسُفُ بِقَتْلِهَا إِنْ أَجْبَرَتْهُ لِعِظَمِ مَا دَاخَلَهُ.
امام رضا (علیه السلام)- اباصلتهروی گوید: هنگامیکه مأمون، دانشمندان مسلمان و دیگر دانشمندان ادیان یهودی و مسیحی و مجوس و صائبیها (ستارهپرستان) و دانشمندان سایر مذاهبی که حرفی برای گفتن داشتند را جمع کرد تا با امام رضا (علیه السلام) مناظره کنند، هرکدام که موضوعی را مطرح میکردند. امام (علیه السلام)، او را با دلیل و برهان قانع میکرد و سر جایش مینشاند؛ گویی سنگ در دهانش مینهاد. در این میان، علیّبنمحمّدبنجهم برخاست و از امام پرسید: «ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آیا به عصمت پیامبران (اعتقاد داری»؟ فرمود: «بلی». پس گفت: «نظر شما دربارهی این کلام خداوند متعال درباره حضرت یوسف (علیه السلام) چیست؟: وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا المُخْلَصینَ». امام رضا (علیه السلام) فرمود: «وای بر تو ای علی! [علیّبنمحمّدبنجهم مراد است] از خدا بترس! و گناهان زشت را به پیامبران الهی (نسبت نده و کتاب خدا را براساس نظر خودت تفسیر نکن ... و امّا گفتار خداوند دربارهی یوسف (علیه السلام) که فرمود: وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها به این معناست که زلیخا قصد گناه نمود و یوسف (علیه السلام) قصد داشت اگر زلیخا او را مجبور به گناه نماید وی را به قتل برساند، به خاطر بزرگی گناهی که او از یوسف (علیه السلام) میخواست».
الرّضا (علیه السلام)- عَنْ عَلِیِّبْنِمُحَمَّدِبْنِالْجَهْمِ قَالَ: حَضَرْتُ مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ وَ عِنْدَهُ الرِّضَا عَلِیُّبْنُمُوسَی (علیه السلام) فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ یَا ابْنَرَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) أَلَیْسَ مِنْ قَوْلِکَ أَنَّ الْأَنْبِیَاءَ (مَعْصُومُونَ قَالَ بَلَی ... فَقَالَ الْمَأْمُونُ ... فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ فَقَالَ الرِّضَا (علیه السلام) لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ لَوْ لَا أَنْ رَأَی بُرْهَانَ رَبِّهِ لَهَمَّ بِهَا کَمَا هَمَّتْ لَکِنَّهُ کَانَ مَعْصُوماً وَ الْمَعْصُومُ لَا یَهُمُّ بِذَنْبٍ وَ لَا یَأْتِیهِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ الصَّادِقِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ هَمَّتْ بِأَنْ تَفْعَلَ وَ هَمَّ بِأَنْ لَا یَفْعَلَ فَقَالَ الْمَأْمُونُ لِلَّهِ دَرُّکَ یَا أَبَاالْحَسَنِ (علیه السلام).
امام رضا (علیه السلام)- علیّبنمحمّدبنجهم گوید: به مجلس مأمون وارد شدم و امام رضا (علیه السلام) نیز آنجا حضور داشت، مأمون به حضرت گفت: «ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آیا شما نمیگویید که پیامبران (معصوم هستند»؟ حضرت فرمود: «چرا»! مأمون گفت: «اکنون در مورد این آیه توضیح دهید: وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ». حضرت فرمود: «زلیخا قصد یوسف (علیه السلام) کرد و اگر یوسف (علیه السلام) برهان پروردگارش را نمیدید، او نیز قصد زلیخا میکرد، لکن او معصوم بود و معصوم نه قصد گناه میکند و نه مرتکب آن میشود، و پدرم از پدرش حضرت صادق (علیه السلام) نقل نمود که ایشان چنین فرمود: «زلیخا تصمیم گرفت که انجام دهد و یوسف (علیه السلام) تصمیم گرفت که انجام ندهد». مأمون گفت: «آفرین بر شما ای اباالحسن»!».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فِی کِتَابِ الِاحْتِجَاجِ لِلطَّبْرِسِیِّ (رحمة الله علیه) عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) حَدِیثٌ طَوِیلٌ یَقُولُ فِیهِ مُجِیباً لِبَعْضِ الزَّنَادِقَهًِْ وَ قَدْ قَالَ وَ أَجِدُهُ قَدْ شَهَرَ هَفَوَاتِ أَنْبِیَائِهِ (بِقَوْلِهِ فِی یُوسُفَ (علیه السلام) وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ: وَ أَمَّا هَفَوَاتُ الْأَنْبِیَاءِ (علیه السلام) وَ مَا بَیَّنَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَدَلِ الدَّلَائِلِ عَلَی حِکْمَهًِْ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الْبَاهِرَهًِْ وَ قُدْرَتِهِ الْقَاهِرَهًِْ وَ عِزَّتِهِ الظَّاهِرَهًِْ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ بَرَاهِینَ الْأَنْبِیَاءِ (تَکْبُرُ فِی صُدُورِ أُمَمِهِمْ وَ أَنَّ مِنْهُمْ مَنْ یَتَّخِذُ بَعْضَهُمْ إِلَهاً کَالَّذِی کَانَ مِنَ النَّصَارَی فِی ابْنِ مَرْیَمَ (سلام الله علیها) فَذِکْرُهَا دَلَالَهًٌْ عَلَی تَخَلُّفِهِمْ عَنِ الْکَمَالِ الَّذِی تَفَرَّدَ بِهِ عَزَّوَجَلَّ.
امام علی (علیه السلام)- در کتاب احتجاج در حدیثی طولانی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده که ایشان، طیّ گفتگویی با یک نفر مُلحد و بیدین به اشکالات او پاسخ میدهند؛ درجایی از این گفتگو، شخص ملحد میگوید: «خداوند [در آیات گوناگون] خطاها و لغزشهای پیامبران خود را آشکارا بیان نموده است [مثلاً] در مورد یوسف میگوید: وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ». حضرت در جواب فرمود: «امّا خطاها و لغزشهای پیامبران (که خداوند در قرآن بیان فرموده، خود بهترین دلیل و برهان بر حکمت خیرهکنندهی خداوند عزّوجلّ، و قدرت غالب و عزّت آشکار اوست، چراکه او به خوبی میدانست حجّتهای آشکار پیامبران (در قلب و جان امّتهای ایشان بسیار بزرگ مینماید و بههمینخاطر برخی، آنان را به خدایی پرستش خواهند کرد، مانند آنچه مسیحیان نسبت به عیسیبنمریم (علیه السلام) مرتکب شدند، بدینجهت این اشارات را دلیل بر تخلّف و عقبماندن پیامبران از کمال مخصوص خداوند عزّوجلّ قرار داده است [تا مورد پرستش قرار نگیرند]».
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ رِضَا النَّاسِ لَا یُمْلَکُ وَ أَلْسِنَتَهُمْ لَا تُضْبَطُ وَ کَیْفَ تَسْلَمُونَ مِمَّا لَمْ یَسْلَمْ مِنْهُ أَنْبِیَاءُ اللَّهِ وَ رُسُلُهُ وَ حُجَجُ اللَّهِ (علیه السلام) أَ لَمْ یَنْسُبُوا یُوسُفَ (علیه السلام) إِلَی أَنَّهُ هَمَّ بِالزِّنَا.
امام صادق (علیه السلام)- رضایت مردم را نمیتوان به دست آورد، زیرا زبانهای آنها قابل ضبط نیست و هرچه بخواهند میگویند. شما چگونه میتوانید از دست و زبان مردم سالم بمانید درصورتی که پیامبران هم از آن سالم نماندند و حجّتهای خداوند از زخم زبانها آسوده نبودند مگر آنها نگفتند که یوسف (علیه السلام) تصمیم به زنا گرفت.
الصّادق (علیه السلام)- لَمَّا هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِهَا قَالَتْ کَمَا أَنْتَ قَالَ وَ لِمَ قَالَتْ حَتَّی أُغَطِّیَ وَجْهَ الصَّنَمِ لَا یَرَانَا فَذَکَرَ اللَّهَ عِنْدَ ذَلِکَ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ یَرَاهُ فَفَرَّ مِنْهَا.
امام صادق (علیه السلام)- وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ؛ [زلیخا] به یوسف (علیه السلام) گفت: «همان جایی که هستی، بمان». یوسف (علیه السلام) گفت: «چرا»؟ گفت: «میخواهم روی بت را بپوشانم تا ما را نبیند». یوسف (علیه السلام) خدا را در همین حین به یاد آورد و یقین پیدا کرد که خداوند متعال او را میبیند، پس از چنگ او گریخت».
السّجّاد (علیه السلام)- قَامَتِ امْرَأَهًُْ الْعَزِیزِ إِلَی الصَّنَمِ فَأَلْقَتْ عَلَیْهِ ثَوْباً فَقَالَ لَهَا یُوسُفُ (علیه السلام) مَا هَذَا فَقَالَتْ أَسْتَحِی مِنَ الصَّنَمِ أَنْ یَرَانَا فَقَالَ لَهَا یُوسُفُ (علیه السلام) أَتَسْتَحْیِینَ مَنْ لَایَسْمَعُ وَ لَایُبْصِرُ وَ لَا یَفْقَهُ وَ لَا یَأْکُلُ وَ لَا یَشْرَبُ وَ لَا أَسْتَحِی أَنَا مِمَّنْ خَلَقَ الْإِنْسَانَ وَ عَلَّمَهُ فَذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ.
امام سّجاد (علیه السلام)- همسر عزیز بهسوی بت رفت و لباسی بر روی آن افکند. یوسف (علیه السلام) از او پرسید: «چرا چنین کردی»؟ آن زن گفت: «خجالت میکشم که این بت، ما را ببیند». یوسف (علیه السلام) به او گفت: «تو از چیزی که نه میشنود و نه میبیند، نه درک دارد و نه میخورد و نه مینوشد، شرم میکنی؛ امّا من از کسی که انسان را آفریده و به او تعلیم داده است، شرم نکنم»؟! و این تفسیر همین آیه است که خداوند فرموده است: لَوْلا أَن رَّأَی بُرْهَانَ رَبِّهِ.
الباقر (علیه السلام)- فی تفسیر العیاشی: عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُ النَّاسُ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ قُلْتُ یَقُولُونَ رَأَی یَعْقُوبَ عَاضّاً عَلَی إِصْبَعِهِ فَقَالَ لَا لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ فَقُلْتُ فَأَیَّ شَیْءٍ رَأَی قَالَ لَمَّا هَمَّتِ بِهِ وَ هَمَّ بِهَا قَامَتْ إِلَی صَنَمٍ مَعَهَا فِی الْبَیْتِ فَأَلْقَتْ عَلَیْهِ ثَوْباً فَقَالَ لَهَا یُوسُفُ (علیه السلام) مَا صَنَعْتِ قَالَتْ طَرَحْتُ عَلَیْهِ ثَوْباً أَسْتَحِی أَنْ یَرَانَا قَالَ فَقَالَ یُوسُفُ (علیه السلام) فَأَنْتِ تَسْتَحِینَ مِنْ صَنَمِکِ وَ هُوَ لَا یَسْمَعُ وَ لَا یُبْصِرُ وَ لَا أَسْتَحِی أَنَا مِنْ رَبِّی.
امام باقر (علیه السلام)- تفسیر عیاشی از بعضی از شیعیان از امام باقر (علیه السلام) روایت است که حضرت از من پرسید: «مردم دربارهی آیهی لَوْلا أَن رَّأَی بُرْهَانَ رَبِّهِ چه میگویند»؟ عرض کردم: «میگویند: یوسف (علیه السلام)، یعقوب (علیه السلام) را دید که انگشتش را میگزید». امام فرمود: «خیر، چنانکه ایشان میگویند، نیست». عرض کردم: «پس یوسف (علیه السلام) چه چیزی را دید»؟ فرمود: «زمانیکه آن زن خواست با یوسف (علیه السلام) درآویزد و یوسف (علیه السلام) نیز بر آن شد، آن زن بهسوی بتی که در خانه نگه میداشت، رفت و لباسی را روی آن انداخت». یوسف (علیه السلام) به او گفت: «چرا چنین کردی»؟ زن گفت: «لباسی را بر روی آن انداختم، شرم دارم از اینکه ما را ببیند». یوسف (علیه السلام) گفت: «تو از این بتی که نه میبیند و نه میشنود، شرم میکنی، پس چگونه من از پروردگارم شرم نکنم»؟!
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّهُ النُّبُوَّهًُْ الْمَانِعَهًُْ مِنِ ارْتِکَابِ الْفَوَاحِشِ وَ الْحِکْمَهًُْ الصَّارِفَهًُْ عَنِ الْقَبَایِحِ.
امام صادق (علیه السلام)- منظور از برهان، همان مقام نبوّت است که مانع از ارتکاب هرکار زشت میشود و حکمتی است که از انجام هر عمل ناپسند جلوگیری میکند.
الصّادق (علیه السلام)- قَالَ عَزَّوَجَلَّ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ یَعْنِی أَنْ یَدْخُلَ فِی الزِّنَا.
امام صادق (علیه السلام)- کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء؛ یعنی مانع شدیم که در زنا وارد شود.
الباقر (علیه السلام)- فَالسُّوءُ هُنَا الزِّنَا.
امام باقر (علیه السلام)- السُّوءَ در این آیه، زنا است.
الرّضا (علیه السلام)- فَصَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ قَتْلَهَا وَ الْفَاحِشَهًَْ وَ هُوَ قَوْلُهُ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ یَعْنِی الْقَتْلَ وَ الْفَحْشاءَ یَعْنِی الزِّنَا.
امام رضا (علیه السلام)- پس خداوند، یوسف (علیه السلام) را از قتل و ارتکاب فحشا رهانید. خداوند در این مورد فرمود: کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاء که مقصود از واژهی السُّوءَ قتل است و منظور از الْفَحْشَاء زنا است.