آیه قالَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَيَكيدُوا لَكَ كَيْداً إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبينٌ [5]
گفت: «پسرم! خواب خود را براى برادرانت بازگو مكن، مبادا براى تو نقشهی [خطرناكى] بكشند؛ زيرا شيطان، دشمن آشكار انسان است».
الباقر (علیه السلام)- أَنَّهُ کَانَ لَهُ أَحَدَ عَشَرَ أَخاً وَ کَانَ لَهُ مِنْ أُمِّهِ أَخٌ وَاحِدٌ یُسَمَّی بِنْیَامِینَ وَ کَانَ یَعْقُوبُ (علیه السلام) إِسْرَائِیلَ اللَّهِ وَ مَعْنَی إِسْرَائِیلِ اللَّهِ أَیْ خَالِصَ اللَّهِ ابْنَ إِسْحَاقَ (علیه السلام) نَبِیِّ اللَّهِ ابْنِإِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) خَلِیلِ اللَّهِ فَرَأَی یُوسُفُ (علیه السلام) هَذِهِ الرُّؤْیَا وَ لَهُ تِسْعُ سِنِینَ فَقَصَّهَا عَلَی أَبِیهِ فَقَالَ یَعْقُوبُ (علیه السلام) یا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلی إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْداً إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ قَوْلُهُ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْداً أَیْ یَحْتَالُوا عَلَیْکَ فَقَالَ یَعْقُوبُ لِیُوسُفَ (علیه السلام) وَ کَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلی آلِ یَعْقُوبَ کَما أَتَمَّها عَلی أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ وَ کَانَ یُوسُفُ (علیه السلام) مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهاً وَ کَانَ یَعْقُوبُ (علیه السلام) یُحِبُّهُ وَ یُؤْثِرُهُ عَلَی أَوْلَادِهِ فَحَسَدُوهُ إِخْوَتُهُ عَلَی ذَلِکَ وَ قَالُوا فِیمَا بَیْنَهُمْ مَا حَکَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِذْ قالُوا لَیُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلی أَبِینا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ أَیْ جَمَاعَهًٌْ إِنَّ أَبانا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ فَعَمَدُوا عَلَی قَتْلِ یُوسُفَ (علیه السلام) فَقَالُوا نَقْتُلُهُ حَتَّی یَخْلُوَ لَنَا وَجْهُ أَبِینَا فَقَالَ لَاوَی لَا یَجُوزُ قَتْلُهُ وَ لَکِنْ نُغَیِّبُهُ عَنْ أَبِینَا وَ نَحْنُ نَخْلُو بِهِ فَقَالُوا کَمَا حَکَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا أَبانا ما لَکَ لا تَأْمَنَّا عَلی یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ* أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ أَیْ یَرْعَی الْغَنَمَ وَ یَلْعَبُ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ فَأَجْرَی اللَّهُ عَلَی لِسَانِ یَعْقُوبَ (علیه السلام) إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ فَقَالُوا کَمَا حَکَی اللَّهُ لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ الْعُصْبَهًُْ عَشَرَهًٌْ إِلَی ثَلَاثَهًَْ عَشَرَ فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَ أَجْمَعُوا أَنْ یَجْعَلُوهُ فِی غَیابَتِ الْجُبِّ وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هذا وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ أَیْ تُخْبِرُهُمْ بِمَا هَمُّوا بِهِ.
امام باقر (علیه السلام)- وی یازده برادر ناتنی و یک برادر تنی داشت که نامش بنیامین بود و یعقوب (علیه السلام)، اسرائیل خدا بود. اسرائیل خدا، یعنی بندهی مخلص خدا. یعقوب (علیه السلام) فرزند اسحاق پیامبر بود که او نیز پسر ابراهیم خلیل الله بود. یوسف (علیه السلام) در نهسالگی آن خواب را دید و آن را با پدرش در میان نهاد. یعقوب (علیه السلام) به او گفت: «یَا بُنَیَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَی إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیْدًا ً إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ». سخن خدا فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً؛ یعنی علیه تو، مکر و حیله میکنند. یعقوب (علیه السلام) به یوسف (علیه السلام) گفت: و این گونه پروردگارت تو را برمیگزیند و از تعبیر خوابها به تو میآموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام و کامل میکند، همانگونه که پیش از این، بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد به یقین، پروردگار تو دانا و حکیم است!». (یوسف/۶) یوسف (علیه السلام)، زیباترین مردم زمانهی خود بود، یعقوب (علیه السلام) او را دوست داشت و او را بر دیگر فرزندان خود ترجیح میداد. به همین دلیل، برادرانش به او حسادت کردند و در جمع خودشان، سخنانی را گفتند که خداوند متعال، آن را نقل کرده است: هنگامیکه [برادران] گفتند: «یوسف و برادرش [بنیامین] نزد پدر، از ما محبوبترند درحالیکه ما گروه نیرومندی هستیم!. (یوسف/۸) بنابراین تصمیم به کشتن یوسف (علیه السلام) گرفتند و گفتند: «او را میکشیم تا پدرمان فقط به ما توجّه کند و به ما تعلّق داشته باشد». لاوی گفت: «نباید او را بکشیم، بلکه باید او را از مقابل دیدگان پدر مخفی کنیم و با او تنها میشویم». خداوند، سخن آنان را چنین نقل کرده است: پدرجان! چرا تو دربارهی [برادرمان] یوسف، به ما اطمینان نمیکنی؟! درحالیکه ما خیرخواه او هستیم! فردا او را با ما [به خارج شهر] بفرست، تا غذای کافی بخورد. (یوسف/۱۲۱۱) یعنی به چوپانی گوسفندان بیاید تا غذای کافی بخورد و تفریح کند و ما نگهبان او هستیم. (یوسف/۱۲) بنابراین خداوند، این جملات را بر زبان یعقوب (علیه السلام)، جاری ساخت: من از بردن او غمگین میشوم و از این میترسم که گرگ او را بخورد، و شما از او غافل باشید!. (یوسف/۱۳) آنان، همانطورکه خداوند تبارکوتعالی فرموده است، گفتند: با اینکه ما گروه نیرومندی هستیم، اگر گرگ او را بخورد، ما از زیانکاران خواهیم بود [و هرگز چنین چیزی] ممکن نیست!. (یوسف/۱۴) و مقصود از عُصبهًْ (گروه)، یک جماعت ده تا سیزدهنفره است. هنگامیکه او را با خود بردند، و تصمیم گرفتند وی را در مخفیگاه چاه قرار دهند، [سرانجام مقصد خود را عملی ساختند] و به او وحی فرستادیم که آنها را در آینده از این کارشان باخبر خواهی ساخت درحالیکه آنها نمیدانند! (یوسف/۱۵) یعنی آنچه را که میخواستند با او انجام دهند، به اطلاعشان میرسانی.
الصّادق (علیه السلام)- رَأْیُ الْمُؤْمِنِ وَ رُؤْیَاهُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ عَلَی سَبْعِینَ جُزْءاً مِنْ أَجْزَاءِ النُّبُوَّهًِْ.
امام صادق (علیه السلام)- رأی مؤمن و خوابدیدنش در آخرالزّمان بر هفتاد جزء از اجزاء پیامبری استوار است.