آیه ۳۷ - سوره یوسف

آیه قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَالِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنىِ رَبىّ‌ِ إِنىّ‌ِ تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ بِاللهِ‌ وَ هُم بِالاَْخِرَةِ هُمْ كَفِرُون [37]

[يوسف] گفت: «غذاى روزانه‌ی شما را نمى‌آورند، مگر اينكه پيش از آن، شما را از تعبير خوابتان آگاه خواهم ساخت. اين، از دانشى است كه پروردگارم به من آموخته است. زيرا من آيين قومى را كه به خدا ايمان ندارند، و به سراى ديگر كافرند، ترك گفتم [و شايسته‌ی چنين موهبتى شدم].

دو جوان نیز با او به زندان افتادند. یکی از آن دو گفت: در خواب، خود را دیدم که انگور می‌فشارم. دیگری گفت: خود را دیدم که نان بر سر نهاده می‌برم و پرندگان از آن می‌خورند. ما را از تعبیر آن آگاه کن

۱ -۱
(یوسف/ ۳۷)

الباقر (علیه السلام)- دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ یَقُولُ عَبْدَانِ لِلْمَلِکِ أَحَدُهُمَا خَبَّازُهُ وَ الْآخَرُ صَاحِبُ الشَّرَابِ وَ الَّذِی کَذَبَ وَ لَمْ یَرَ الْمَنَامَ هُوَ الْخَبَّازُ.

امام باقر (علیه السلام)- وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ؛ آن دو جوان از غلامان فرعون مصر هستند که به یوسف (علیه السلام) ملحق گشتند؛ یکی از آن دو نانوا بود و دیگری ساقی شراب.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۶
بحارالأنوار، ج۱۲، ص۲۲۸/ القمی، ج۱، ص۳۴۴
۱ -۲
(یوسف/ ۳۷)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- وَکَّلَ الْمَلِکُ بِیُوسُفَ (علیه السلام) رَجُلَیْنِ یَحْفَظَانِهِ فَلَمَّا دَخَلَ السِّجْنَ قَالُوا لَهُ مَا صِنَاعَتُکَ قَالَ أَعْبُرُ الرُّؤْیَا فَرَأَی أَحَدُ الْمُوَکَّلَینِ فِی نَوْمِهِ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَعْصِرُ خَمْراً قَالَ یُوسُفُ (علیه السلام) تَخْرُجُ مِنَ السِّجْنِ وَ تَصِیرُ عَلَی شَرَابِ الْمَلِکِ وَ تَرْتَفِعُ مَنْزِلَتُکَ عِنْدَهُ وَ قَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ وَ لَمْ یَکُنْ رَأَی ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ یُوسُفُ (علیه السلام) أَنْتَ یَقْتُلُکَ الْمَلِکُ وَ یَصْلِبُکَ وَ تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْ دِمَاغِکَ فَجَحَدَ الرَّجُلُ وَ قَالَ إِنِّی لَمْ أَرَ ذَلِکَ فَقَالَ یُوسُفُ (علیه السلام) کَمَا حَکَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا صاحِبَیِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُکُما فَیَسْقِی رَبَّهُ خَمْراً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِیَ الْأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیانِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- پادشاه مصر، دو نفر را مأمور یوسف (علیه السلام) کرد تا مواظب او باشند، وقتی با او وارد زندان شدند، به او گفتند: «شغل تو چیست»؟ گفت: «خواب‌گزار هستم». یکی از آن دو مأمور، خوابی دید که خداوند متعال در قرآن به آن اشاره فرموده است: أعصر خمراً یوسف (علیه السلام) در تأویل خواب او گفت: از زندان، خارج می‌شوی و ساقی پادشاه خواهی شد و شأن و منزلت تو نزد او بالا می‌رود. وَ قَالَ الآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ درحالی‌که وی چنین خوابی را ندیده بود. یوسف (علیه السلام) به او گفت: «مفهوم خواب تو آن است که پادشاه، تو را می‌کشد و به دار می‌آویزد و پرندگان از سر تو می‌خورند». آن مرد خندید و گفت: «من خوابی ندیده‌ام». امّا یوسف (علیه السلام)، چنان‌که پروردگار متعال از او نقل می‌کند، گفت: ای دوستان زندانی من! امّا یکی از شما [دو نفر، آزاد می‌شود و] ساقی شراب برای صاحب خود خواهد شد و امّا دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سر او می‌خورند! و مطلبی که درباره‌ی آن [از من] نظر خواستید، قطعی و حتمی است!. (یوسف/۴۱).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۶
بحارالأنوار، ج۱۲، ص۲۲۹/ القمی، ج۱، ص۳۴۴/ البرهان؛ بتفاوت یسیر
۱ -۳
(یوسف/ ۳۷)

الصّادق (علیه السلام)- لَمَّا أَمَرَ الْمَلِکُ فَحُبِسَ یُوسُفُ (علیه السلام) فِی السِّجْنِ أَلْهَمَهُ اللَّهُ عِلْمَ تَأْوِیلِ الرُّؤْیَا فَکَانَ یُعَبِّرُ لِأَهْلِ السِّجْنِ رُؤْیَاهُمْ وَ إِنَّ فَتَیَیْنِ أُدْخِلَا مَعَهُ السِّجْنَ یَوْمَ حَبْسِهِ فَلَمَّا بَاتَا أَصْبَحَا فَقَالَا لَهُ إِنَّا رَأَیْنَا رُؤْیَا فَعَبِّرْهَا لَنَا فَقَالَ وَ مَا رَأَیْتُمَا فَقَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ وَ قَالَ الْآخَرُ رَأَیْتُ أَنِّی أَسْقِی الْمَلِکَ خَمْراً فَفَسَّرَ لَهُمَا رُؤْیَاهُمَا عَلَی مَا فِی الْکِتَاب.

امام صادق (علیه السلام)- هنگامی‌که به دستور پادشاه (عزیز مصر) یوسف (علیه السلام) به زندان افتاد، خداوند به او دانش تعبیر خواب را الهام فرمود و یوسف (علیه السلام) برای دیگر زندانیان خواب‌هایشان را تعبیر می‌کرد. دو جوان، همزمان با یوسف (علیه السلام) وارد زندان شدند؛ چون آن دو جوان صبح از خواب بیدار شدند به یوسف (علیه السلام) گفتند: «ما خوابی دیده‌ایم و تو برایمان تعبیر کن». یوسف (علیه السلام) گفت: «چه خوابی دیده‌اید»؟ یکی از آن دو گفت: «إِنِّی أَرانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ»، و دیگری گفت: «خودم را دیدم که به پادشاه شراب می‌نوشانم». و طبق بیان قرآن، یوسف (علیه السلام) خوابشان را تعبیر کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۶
بحارالأنوار، ج۱۲، ص۳۰۱/ العیاشی، ج۲، ص۱۷۶/ نورالثقلین
۱ -۴
(یوسف/ ۳۷)

الصّادق (علیه السلام)- قالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً قَالَ أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی جَفْنَهًًْ فِیهَا خُبْزٌ تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ.

امام صادق (علیه السلام)- قَالَ الآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا؛ یعنی ظرف بزرگی پر از نان، بالای سر داشتم و پرندگان از آن می‌خوردند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۶
بحارالأنوار، ج۱۲، ص۳۰۲/ العیاشی، ج۲، ص۱۷۷/ نورالثقلین/ البرهان

که از نیکوکارانت می‌بینیم

۲ -۱
(یوسف/ ۳۷)

الصّادق (علیه السلام)- عَنِ ابْنِ‌أَبِی‌عُمَیْرٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ قَالَ کَانَ یُوَسِّعُ الْمَجْلِسَ وَ یَسْتَقْرِضُ لِلْمُحْتَاجِ وَ یُعِینُ الضَّعِیفَ.

امام صادق (علیه السلام)- ابن‌ابی‌عمیر از کسی که آن را از امام صادق (علیه السلام) ذکر کرده است روایت می‌کند که امام (علیه السلام) درباره‌ی این آیه: إِنَّا نَراکَ مِنَ المُحْسِنِینَ فرمود: «او در نشستن جا را برای دیگران باز می‌کرد، و به نیازمندان وام می‌داد، و به یاری ناتوانان برمی‌خاست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۶
الکافی، ص۶۳۷، ص۲/ وسایل الشیعهًْ، ج۱۲، ص۱۴/ مشکاهًْ الأنوار، ص۱۸۹/ مشکاهًْ الأنوار، ص۲۱۱
۲ -۲
(یوسف/ ۳۷)

الصّادق (علیه السلام)- فِی قَوْلِهِ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ قَالَ کَانَ یَقُومُ عَلَی الْمَرِیضِ وَ یَلْتَمِسُ الْمُحْتَاجَ وَ یُوَسِّعُ عَلَی الْمَحْبُوس.

امام صادق (علیه السلام)- إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمحْسِنِینَ؛ یوسف (علیه السلام) بر سر بالین بیماران، حضور می‌یافت و بینوا و محتاج را سرپرستی می‌کرد و نیاز زندانیان را برآورده می‌ساخت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۸
بحارالأنوار، ج۱۲، ص۲۲۹/ نورالثقلین/ البرهان
بیشتر