آیه ۸۳ - سوره نحل

آیه يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ [83]

آن‌ها نعمت خدا را میشناسند؛ سپس آن را انکار مىکنند و اکثرشان کافرند.

۱
(نحل/ ۸۳)

السَّجاد (علیه السلام)- لَمَّا نَزَلَتْ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ اجْتَمَعَ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی مَسْجِدِ الْمَدِینَهًِْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ مَا تَقُولُونَ فِی هَذِهِ الْآیَهًِْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ إِنْ کَفَرْنَا بِهَذِهِ الْآیَهًِْ نَکْفُرُ بِسَائِرِهَا وَ إِنْ آمَنَّا فَإِنَّ هَذَا ذُلٌّ حِینَ یُسَلِّطُ عَلَیْنَا ابْنَ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) فَقَالُوا قَدْ عَلِمْنَا أَنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) صَادِقٌ فِیمَا یَقُولُ وَ لَکِنَّا نَتَوَلَّاهُ وَ لَا نُطِیعُ عَلِیّاً (علیه السلام) فِیمَا أَمَرَنَا قَالَ فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها یَعْرِفُونَ یَعْنِی وَلَایَهًَْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) وَ أَکْثَرُهُمُ الْکَافِرُونَ بِالْوَلَایَهًِْ.

امام سجّاد (علیه السلام)- وقتی آیه: سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند همان‌ها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند. (مائده/۵۵) نازل شد، گروهی از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مسجد مدینه جمع شدند و به یکدیگر گفتند: «درباره‌ی این آیه چه می‌اندیشید»؟ گفتند: «اگر این آیه را انکار کنیم، به کل قرآن کافر می‌شویم و اگر به آن ایمان بیاوریم و آن را بپذیریم باید آن هنگام که علیّبنابی‌طالب (علیه السلام) بر ما مسلّط شد از او اطاعت کنیم. می‌دانیم که محمّد (صلی الله علیه و آله) هرچه می‌گوید راست و حقیقت است؛ ما از او اطاعت می‌کنیم، امّا امر او درباره‌ی علی (علیه السلام) را نمی‌پذیریم. سپس این آیه نازل شد: یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ یُنکِرُونَهَا؛ منظور ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) است. وَ أَکْثَرُهُمُ الْکَافِرُونَ یعنی ولایت را انکار می‌کنند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۹۶
الکافی، ج۱، ص۴۲۷/ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۶۳/ المناقب، ج۳، ص۴؛ فیه: «الذین آمنوا ... راکعون» محذوف/ الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۶۱/ نورالثقلین/ البرهان
۲
(نحل/ ۸۳)

الصّادق (علیه السلام)- نِعْمَةُ اللهِ هُمُ الْأَئِمَّهًُْ (علیهم السلام) وَ الدَّلِیلُ عَلَی أَنَّ الْأَئِمَّهًَْ (علیهم السلام) نِعْمَهًُْ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللهِ کُفْراً قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) نَحْنُ وَ اللَّهِ نِعْمَهًُْ اللَّهِ الَّتِی أَنْعَمَ بِهَا عَلَی عِبَادِهِ وَ بِنَا فَازَ مَنْ فَازَ.

امامصادق (علیه السلام)- نِعْمَتَ اللهِ، ائمّه (هستند و دلیل اینکه ائمّه (نِعْمَتَ اللهِ هستند، این کلام خداوند است که فرمود: أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللهِ کُفْراً؛ به خدا قسم! ما همان نعمت خدا هستیم که خدا به بندگانش عطا کرده و هرکس رستگار شد با پیروی از ما رستگار شده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۹۸
بحارالأنوار، ج۲۴، ص۵۱/ القمی، ج۱، ص۳۸۷؛ «قال الصادق (نحن ... فاز» محذوف/ نورالثقلین/ البرهان؛ «نعمهًْ الله هم الایمه ... کفرا» محذوف
۳
(نحل/ ۸۳)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهًَْ عَن عَلِیٍّ (علیه السلام) قَالَ فَمَا بَالُ قَوْمٍ غَیَّرُوا سُنَّهًَْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عَدَلُوا عَنْ وَصِیِّهِ لَا یَخَافُونَ أَنْ یَنْزِلَ بِهِمُ الْعَذَابُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ ثُمَّ قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ نِعْمَهًُْ اللَّهِ الَّتِی أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَی عِبَادِهِ بِنَا فَازَ مَنْ فَازَ.

امام علی (علیه السلام)- اصبغبننباته گوید: امام علی (علیه السلام) فرمود: «آن قومی که سنّت رسولخدا (صلی الله علیه و آله) را تغییرداده و از وصیّت او عُدول کردند، چه می‌اندیشند؟ آیا نمی‌ترسند از اینکه عذاب بر آن‌ها نازل شود»؟ سپس این آیه را تلاوت نمود: کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟! [سرای نیستی و نابودی، همان] جهنّم است که آنها در آتش آن وارد می‌شوند و بد قرارگاهی است. (ابراهیم/۲۹۲۸)». سپس فرمود: «به خدا! ما همان نعمت خدا هستیم که خدا به بندگانش عطا کرده و هرکس رستگار شد با پیروی از ما رستگار شده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۹۸
بحارالأنوار، ج۵۵، ص۲۲/ البرهان
۴
(نحل/ ۸۳)

الباقر (علیه السلام)- قَدْ عَرَّفَهُمْ وَلَایَهًَْ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ أَمَرَهُمْ بِوَلَایَتِهِ ثُمَّ أَنْکَرُوا بَعْدَ وَفَاتِهِ.

امام باقر (علیه السلام)- پیامبر (صلی الله علیه و آله) ولایت علی (علیه السلام) را به آن‌ها شناساند و آن‌ها را به پذیرفتن آن امر کرد، امّا بعد از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن را انکار کردند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۹۸
بحارالأنوار، ج۳۵، ص۴۲۴/ المناقب، ج۳، ص۹۹/ البرهان
۵
(نحل/ ۸۳)

الصّادق (علیه السلام)- یَعْرِفُونَ یَوْمَ الْغَدِیرِ وَ یُنْکِرُونَهَا یَوْمَ السَّقِیفَهًِْ.

امام صادق (علیه السلام)- نعمت روز غدیر را میشناسند و آن را در روز سقیفه انکار میکنند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۹۸
بحارالأنوار، ج۳۷، ص۱۶۵/ جامع الأخبار، ص۱۱
۶
(نحل/ ۸۳)

الکاظم (علیه السلام)- أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ هَذِهِ الْآیَهًِْ یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ قَالَ عَرَفُوهُ ثُمَّ أَنْکَرُوهُ.

امام کاظم (علیه السلام)- [از ایشان] درباره‌ی آیه: یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ یُنکِرُونَهَا وَأَکْثَرُهُمُ الْکَافِرُونَ سؤال شد، فرمود: «یعنی ابتدا او را می‌شناختند، سپس انکارش کردند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۹۸
بحارالأنوار، ج۲۴، ص۵۶/ العیاشی، ج۲، ص۲۶۶/ نورالثقلین/ البرهان
۷
(نحل/ ۸۳)

الحسین (علیه السلام)- عَنْ سَلَمَهًَْ‌بْنِ‌عَطَاءٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ خَرَجَ الْحُسَیْنُ‌بْنُ‌عَلِیٍّ (علیه السلام) عَلَی أَصْحَابِه فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَهًِْ مَا سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَمَا مَعْرِفَهًُْ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَهًُْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ.

امامحسین (علیه السلام)- سلمهًْ‌بن‌عطا از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است: امام حسین (علیه السلام) به‌سوی یارانش رفت [و فرمود]: ای مردم! حقیقتاً خداوند، قسم به ذاتش، بنده‌ها را نیافریده جز برای اینکه او را بشناسند و چون او را شناختند او را بپرسند و با پرستش او از پرستش هرچه جز او، درگذرند. مردی به امام (علیه السلام) گفت: «ای پسر رسولخدا (صلی الله علیه و آله)، پدر و مادرم به فدایت! شناخت خدا چیست»؟ فرمود: «اینکه مردم هر زمان، امام خود را که بر آن‌ها فرمانبردن از او واجب است، بشناسند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۹۸
بحارالأنوار، ج۵، ص ۳۱۲
۸
(نحل/ ۸۳)

الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِی حَمْزَهًَْ الثُّمَالِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) یَا أَبَا حَمْزَهًَْ إِنَّمَا یَعْبُدُ اللَّهَ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ أَمَّا مَنْ لَا یَعْرِفُ اللَّهَ کَأَنَّمَا یَعْبُدُ غَیْرَهُ هَکَذَا ضَالًّا قُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ وَ مَا مَعْرِفَهًُْ اللَّهِ قَالَ یُصَدِّقُ اللَّهَ وَ یُصَدِّقُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی مُوَالاهًِْ عَلِیٍّ وَ الِایتِمَامِ بِهِ وَ بِأَئِمَّهًِْ الْهُدَی مِنْ بَعْدِهِ وَ الْبَرَاءَهًُْ إِلَی اللَّهِ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ کَذَلِکَ عِرْفَانُ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَیُّ شَیْءٍ إِذَا عَمِلْتُهُ أَنَا اسْتَکْمَلْتُ حَقِیقَهًَْ الْإِیمَانِ قَالَ تُوَالِی أَوْلِیَاءَ اللَّهِ وَ تُعَادِی أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ تَکُونُ مَعَ الصَّادِقِینَ کَمَا أَمَرَکَ اللَّهُ قَالَ قُلْت وَ مَنْ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ فَقَالَ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ثُمَّ انْتَهَی الْأَمْرُ إِلَیْنَا ثُمَّ ابْنِی جَعْفَرٌ وَ أَوْمَأَ إِلَی جَعْفَرٍ وَ هُوَ جَالِسٌ فَمَنْ وَالَی هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَالَی أَوْلِیَاءَ اللَّهِ وَ کَانَ مَعَ الصَّادِقِینَ کَمَا أَمَرَهُ اللَّهُ قُلْتُ وَ مَنْ أَعْدَاءُ اللَّهِ أَصْلَحَکَ اللَّهُ قَالَ الْأَوْثَانُ الْأَرْبَعَهًُْ قَالَ قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ أَبُو الْفَصِیلِ وَ رُمَعُ وَ نَعْثَلٌ وَ مُعَاوِیَهًُْ وَ مَنْ دَانَ دِینَهُمْ فَمَنْ عَادَی هَؤُلَاءِ فَقَدْ عَادَی أَعْدَاءَ اللَّهِ.

امام باقر (علیه السلام)- ابوحمزه ثمالی گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: «تنها کسانی‌که خدا را شناخته باشند او را عبادت می‌کنند و کسانی‌که او را نمی‌شناسند گویا کسی غیر از او را عبادت می‌کنند و به این ترتیب گمراهند». گفتم: «خداوند موفّقت بدارد، معرفت خدا چیست»؟ فرمود: «تصدیق خداوند و تصدیق کلام محمّد (صلی الله علیه و آله) فرستاده‌ی خدا در مورد جانشین خود علی (علیه السلام) و تصدیق امام، قراردادن او و امامان هدایت پس از او و اعلام برائت به خدا از دشمنان خداست؛ این معنای شناخت خداست». گفتم: «خداوند موفّقت بدارد، آن چیست که اگر بدانم [درک] حقیقت ایمان را کامل کرده‌ام»؟ فرمود: دوستان خدا را دوست بدار و با دشمنان خدا دشمنی کن و همان‌گونه که خداوند به تو امر کرده از زمره‌ی راستگویان باش». گفتم: «دوستان و دشمنان خدا چه کسانی هستند»؟ فرمود: «اولیای خدا عبارتند از: محمّد (صلی الله علیه و آله) فرستاده‌ی خدا و علی (علیه السلام) و حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) و علی‌بن‌الحسین (علیه السلام) و انتهای این سلسله به من می‌رسد و درحالی‌که با دست به امام باقر (علیه السلام) که در مجلس نشسته بود اشاره می‌کرد، فرمود: «و پس از او به پسر جعفر (علیه السلام) می‌رسد. پس هرکس این‌ها را دوست بدارد [و پیروی کند] از اولیای خدا پیروی کرده و طبق دستور الهی از راستگویان است». گفتم: «خداوند موفّقت گرداند، دشمنان خدا چه کسانی هستند»؟ فرمود: «آن بت‌های چهارگانه». گفتم: «آن‌ها چه کسانی هستند»؟ فرمود: «ابوالفصیل و رمع و نعثل و معاویه و تمام کسانی که پیرو منش آن‌ها بودند؛ هرکس با اینان دشمنی کند با دشمنان خدا دشمنی کرده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۹۸
بحارالأنوار، ج۲۷، ص۵۷
۹
(نحل/ ۸۳)

الصّادق (علیه السلام)- عَنِ‌ابْنِ‌حَازِمٍ قَال قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ یُعْرَفَ بِخَلْقِهِ بَلِ الْخَلْقُ یُعْرَفُونَ بِاللَّهِ، قَالَ صَدَقْتَ، قَالَ، قُلْتُ إِنَّ مَنْ عَرَفَ أَنَّ لَهُ رَبّاً فَقَدْ یَنْبَغِی أَنْ یَعْرِفَ أَنَّ لِذَلِکَ الرَّبِّ رِضًا وَ سَخَطاً، وَ أَنَّهُ لَا یُعْرَفُ رِضَاهُ وَ سَخَطُهُ إِلَّا بِرَسُولٍ لِمَنْ لَمْ یَأْتِهِ الْوَحْیُ، فَیَنْبَغِی أَنْ یُطْلَبَ الرُّسُلُ، فَإِذَا لَقِیَهُمْ عَرَفَ أَنَّهُمُ الْحُجَّهًُْ وَ أَنَ لَهُمُ الطَّاعَهًَْ الْمُفْتَرَضَهًَْ، فَقُلْتُ لِلنَّاسِ أَ لَیْسَ یَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کَانَ هُوَ الْحُجَّهًُْ مِنَ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ قَالُوا بَلَی، قُلْتُ فَحِینَ مَضَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَنْ کَانَ الْحُجَّهًُْ قَالُوا الْقُرْآنُ، فَنَظَرْتُ فِی الْقُرْآنِ فَإِذَا هُوَ یُخَاصِمُ بِهِ الْمُرْجِئِیُّ وَ الْقَدَرِیُّ وَ الزِّنْدِیقُ الَّذِی لَا یُؤْمِنُ بِهِ حَتَّی یَغْلِبَ الرِّجَالَ بِخُصُومَتِهِ، فَعَرَفْتُ أَنَّ الْقُرْآنَ لَا یَکُونُ حُجَّهًًْ إِلَّا بِقَیِّمٍ، مَا قَالَ فِیهِ مِنْ شَیْءٍ کَانَ حَقّاً، فَقُلْتُ لَهُمْ مَنْ قَیِّمُ الْقُرْآنِ فَقَالُوا ابْنُ مَسْعُودٍ قَدْ کَانَ یَعْلَمُ وَ عُمَرُ یَعْلَمُ وَ حُذَیْفَهًُْ، قُلْتُ کُلُّهُ قَالُوا لَا، فَلَمْ أَجِدْ أَحَداً، فَقَالُوا إِنَّهُ مَا کَانَ یَعْرِفُ ذَلِک کُلَّهُ إِلَّا عَلِیٌّ (علیه السلام)، وَ إِذَا کَانَ الشَّیْءُ بَیْنَ الْقَوْمِ وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِی وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِی وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِی، وَ قَالَ هَذَا أَدْرِی وَ لَمْ یُنْکَرْ عَلَیْهِ: کَانَ الْقَوْلُ قَوْلَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) کَانَ قَیِّمَ الْقُرْآنِ وَ کَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَهًًْ وَ کَانَ حُجَّهًًْ عَلَی النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أَنَّهُ مَا قَالَ فِی الْقُرْآنِ فَهُوَ حَقٌّ، فَقَالَ رَحِمَکَ اللَّهُ، فَقُلْتُ إِنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) لَمْ یَذْهَبْ حَتَّی تَرَکَ حُجَّهًًْ مِنْ بَعْدِهِ کَمَا تَرَکَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أَنَّ الْحُجَّهًَْ بَعْدَ عَلِیٍّ (علیه السلام) الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (علیه السلام).

امامصادق (علیه السلام)- ابنِ‌حازم گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «خداوند بزرگوارتر و گرامی‌تر است از اینکه به‌وسیله‌ی مخلوقش شناخته شود؛ بلکه مخلوقات به‌وسیله‌ی خدا شناخته می‌شوند». فرمود: «درست گفتی»! عرض کردم: «هرکه بداند پروردگاری دارد سزاوار است که بداند برای او خرسندی و خشمی است. و خرسندی و خشم او جز به‌وسیله‌ی وحی یا پیغمبر فهمیده نمی‌شود و کسی که وحی بر خودش نازل نشود باید که در طلب پیغمبران باشد و چون ایشان را ملاقات کرد، بداند که ایشانند حجّت خدا و اطاعتشان لازم است. من با چند نفر مناظره کرده به آن‌ها گفتم: مگر شما نمی‌دانید که: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، حجّت خدا در میان مردم است وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت چه کسی حجّت خدا بعد از اوست»؟ گفتند: «قرآن». من دقت کردم، دیدم در مورد آیات قرآن مرجئه و خوارج و قدری (آن‌ها که قائل به جبر و قدر هستند) و طبیعی مذهبان اختلاف میکنند و به بحث و انتقاد میپردازند، یکی بر دیگری پیروز شود، فهمیدم که قرآن نمیتواند حجّت باشد مگر به‌وسیله‌ی امام و رهبری دیگر. هرچه در قرآن فرموده است، حق است [امّا تشخیص معنی آن احتیاج به مفسّر معصوم دارد]. به آن‌ها گفتم: «چه کسی راهبر و راهنمای قرآن است». جواب دادند: «عبداللّهبنمسعود، فلانی، فلانی و فلانی از قرآن اطّلاع داشتند». گفتم: «به تمام قرآن وارد بودند». گفتند: «نه»! کسی را نیافتم که بگوید همه‌ی قرآن را میداند جز علیبنابی‌طالب (علیه السلام). وقتی قرآن میان آن‌ها باشد این یکی میگوید: نمیدانم؛ آن دیگری نیز اظهار بی‌اطّلاعیکند پس در این صورت من یقین میکنم و گواهی میدهم که رهبر خلق و راهنمای آن‌ها علیبنابی‌طالب (علیه السلام) است [که نگهبان قرآن است]. اطاعت از او واجب و او حجّت خدا پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است و هرچه او درباره‌ی قرآن بگوید، صحیح است». فرمود: «احسنت بر تو، خدا تو را رحمتکند»! من پیشانی امام (علیه السلام) را بوسیده، گفتم: «علیبنابی‌طالب (علیه السلام) از دنیا نرفت مگر اینکه حجّتی بعد از خود به‌جای گذاشت؛ مثل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که جانشین تعیین کرد و امام حسن (علیه السلام) جانشین علی (علیه السلام) است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۷۰۰
رجال الکشی، ص۴۲۰
بیشتر