آیه وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً رَجُلَيْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُما زَرْعاً [32]
[اى پيامبر]! براى آنان مثلى بزن؛ دو مردى، كه براى يكى از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار داديم؛ و گرداگرد آن دو [باغ] را با درختان نخل پوشانديم؛ و در ميان آن دو، كشتزارى [پر بركت] قرار داديم.
علیبنابراهیم ( وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَیْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَیْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُما زَرْعاً قَالَ نَزَلَتْ فِی رَجُلٍ کَانَ لَهُ بُسْتَانَانِ کَبِیرَانِ عَظِیمَانِ کَثِیرُ الثِّمَارِ کَمَا حَکَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ فِیهِمَا نَخْلٌ وَ زَرْعٌ وَ مَاءٌ وَ کَانَ لَهُ جَارٌ فَقِیرٌ فَافْتَخَرَ الْغَنِیُّ عَلَی الْفَقِیرِ وَ قَالَ لَهُ أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مالًا وَ أَعَزُّ نَفَراً ثُمَّ دَخَلَ بُسْتَانَهُ وَ قَالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هذِهِ أَبَداً وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلی رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً مِنْها مُنْقَلَباً فَقَالَ لَهُ الْفَقِیرُ أَ کَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلًا لکِنَّا هُوَ اللهُ رَبِّی وَ لا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَداً ثُمَّ قَالَ الْفَقِیرُ لِلْغَنِیِّ فَهَلَّا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالًا وَ وَلَداً ثُمَّ قَالَ الْفَقِیرُ فَعَسی رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ وَ یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِیداً زَلَقاً أَیْ مُحْتَرِقاً أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَوَقَعَ فِیهَا مَا قَالَ الْفَقِیرُ فِی ذَلِکَ اللَّیْلَهًِْ فَأَصْبَحَ الْغَنِیُّ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلَی مَا أَنْفَقَ فِیهَا وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها وَ یَقُولُ یا لَیْتَنِی لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّی أَحَداً* وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللهِ وَ ما کانَ مُنْتَصِراً وَ هَذِهِ عُقُوبَهًُْ الْغَنِیِّ.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- این آیه وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَیْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَیْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُما زَرْعاً در شأن مردی نازل شد که دو باغ بزرگ و بسیار حاصلخیز داشت. خداوند هم میفرماید: وَ فِیهِمَا نَخْلٌ وَ زَرْعٌ وَ مَاءٌ وَ کَانَ لَهُ جَارٌ فَقِیرٌ فَافْتَخَرَ الْغَنِیُّ عَلَی الْفَقِیرِ و میگفت: من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نیرومندترم. (کهف/۳۴) سپس وارد باغ خود شد و گفت: «من گمان نمیکنم هرگز این باغ نابود شود! و باور نمیکنم قیامت برپا گردد! و اگر بهسوی پروردگارم بازگردانده شوم [و قیامتی در کار باشد]، جایگاهی بهتر از اینجا خواهم یافت»! (کهف/۳۶۳۵) مرد فقیر به او گفت: دوست [با ایمان] وی درحالی که با او گفتگو میکرد گفت: «آیا به خدایی که تو را از خاک، و سپس از نطفه آفرید، و پس از آن تو را مرد کاملی قرار داد، کافر شدی؟! ولی من کسی هستم که «الله» پروردگار من است و هیچکس را شریک پروردگارم قرار نمیدهم! (کهف/۳۸۳۷) سپس فقیر به غنی گفت: چرا هنگامیکه وارد باغت شدی، نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته است؟! قوّت [و نیرویی] جز از ناحیه خدا نیست! و اگر میبینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم [مطلب مهمّی نیست]! شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد و مجازات حساب شدهای از آسمان بر باغ تو فروفرستد، بهگونهای که آن را به زمین بیگیاه لغزندهای مبدّل کند! (کهف/۴۰۳۹) مقصود از صعیداً زَلَقَاً؛ زمین سوخته است. و یا آب آن در اعمال زمین فرو رود، آنگونه که هرگز نتوانی آن را به دست آوری! (کهف/۴۱) اتّفاقی که فقیر گفته بود، همان شب برای باغ ثروتمند افتاد. و أََصبَحَ صاحب باغ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلَی مَا أَنْفَقَ فِیهَا وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها به خاطر از دستدادن آنچه که در باغ هزینه کرده بود، دستهایش را از شدّت حسرت به هم میزد و به باغ خود مینگریست که ویران شده بود و میگفت: ای کاش کسی را همتای پروردگارم قرار نداده بودم»! و گروهی نداشت که او را در برابر [عذاب] خداوند یاری دهند و از خودش [نیز] نمیتوانست یاری گیرد. (کهف/۴۳۴۲) این است عاقبت ظلم و ستم.
الصّادق ( عَنِ الْقَاسِمِبْنِ عُرْوَهًَْ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَیْنِ قَالَ هُمَا عَلِیٌّ (وَ رَجُلٌ آخَرُ مَعْنَی هَذَا التَّأْوِیلِ ظَاهِرٌ وَ هُوَ یَحْتَاجُ إِلَی بَیَانِ حَالِ هَذَیْنِ الرَّجُلَیْنِ وَ بَیَانُ ذَلِکَ أَنَّ حَالَ عَلِیٍّ (لَا یَحْتَاجُ إِلَی بَیَانٍ وَ أَمَّا الْبَحْثُ عَنِ الرَّجُلِ الْآخَرِ وَ هُوَ عَدُوُّهُ فَقَوْلُهُ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَیْنِ هُمَا عِبَارَهًٌْ عَنِ الدُّنْیَا فَجَنَّهًٌْ مِنْهُمَا لَهُ فِی حَیَاتِهِ وَ الْأُخْرَی لِلتَّابِعِینَ لَهُ بَعْدَ وَفَاتِهِ لِأَنَّهُ کَافِرٌ وَ الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّهًُْ الْکَافِرِ وَ إِنَّمَا جَعَلَ الْجَنَّتَیْنِ لَهُ لِأَنَّهُ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَهَا وَ غَرَسَ أَشْجَارَهَا وَ أَجْرَی أَنْهَارَهَا وَ ذَلِکَ عَلَی سَبِیلِ الْمَجَازِ مَعْنَی ذَلِکَ أَنَّ الدُّنْیَا یَسْتَوْثِقُ لَهُ وَ لِأَتْبَاعِهِ لِیَتَمَتَّعُوا بِهَا حَتَّی حِینٍ ثُمَّ قَالَ تَعَالَی فَقالَ أَیْ صَاحِبُ الْجَنَّهًِْ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ عَلِیٌّ (أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مالًا أَیْ دُنْیَا وَ سُلْطَاناً وَ أَعَزُّ نَفَراً أَیْ عَشِیرَهًًْ وَ أَعْوَاناً وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ أَیْ دَخَلَ دُنْیَاهُ وَ أَنْعَمَ فِیهَا وَ ابْتَهَجَ بِهَا وَ رَکَنَ إِلَیْهَا وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ بِقَوْلِهِ وَ فِعْلِهِ وَ لَمْ یَکْفِهِ ذَلِکَ حَتَّی قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هذِهِ أَبَداً أَیْ جَنَّتُهُ وَ دُنْیَاهُ ثُمَّ کَشَفَ عَنِ اعْتِقَادِهِ فَقَالَ وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلی رَبِّی کَمَا تَزْعُمُونَ أَنْتُمْ مَرَدّاً إِلَی اللهِ لَأَجِدَنَّ خَیْراً مِنْها أَیْ مِنْ جَنَّتِهِ مُنْقَلَباً فَقَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَ هُوَ عَلِیٌّ (أَ کَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلًا لکِنَّا هُوَ اللهُ رَبِّی مَعْنَی ذَلِکَ أَنْتَ کَفَرْتَ بِرَبِّکَ فَإِنِّی أَنَا أَقُولُ هُوَ اللَّهُ رَبِّی وَ خَالِقِی وَ رَازِقِی وَ لا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَداً ثُمَّ دَلَّهُ عَلَی مَا کَانَ أَوْلَی لَوْ قَالَهُ فَقَالَ وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللهُ کَانَ فِی جَمِیعِ أُمُورِی وَ لَا قُوَّهًَْ لِی عَلَیْهَا إِلَّا بِاللَّهِ ثُمَّ إِنَّهُ (أَرْجَعَ الْقَوْلَ إِلَی نَفْسِهِ فَقَالَ لَهُ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالًا وَ وَلَداً أَیْ فَقِیراً مُحْتَاجاً إِلَی اللَّهِ تَعَالَی وَ مَعَ ذَلِکَ فَعَسی رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ وَ دُنْیَاکَ فِی الدُّنْیَا بِقِیَامِ وَلَدِیَ القائم (دَوْلَهًًْ وَ مُلْکاً وَ سُلْطَاناً وَ فِی الْآخِرَهًِْ حُکْماً وَ شَفَاعَهًًْ وَ جِنَاناً وَ مِنَ اللَّهِ رِضْوَاناً وَ یُرْسِلَ عَلَیْها أَیْ عَلَی جَنَّتِکَ حُسْباناً مِنَ السَّماءِ أَیْ عَذَاباً وَ نِیرَاناً فَتُحْرِقَهَا أَوْ سَیْفاً مِنْ سُیُوفِ القائم (فَیَمْحَقَهَا فَتُصْبِحَ صَعِیداً أَیْ أَرْضاً لَا نَبَاتَ بِهَا زَلَقاً أَیْ یَزْلَقُ الْمَاشِی عَلَیْهَا وَ أُحِیطَ بِثَمَرِهِ الَّتِی أَثْمَرَتْهَا جَنَّتُهُ یَعْنِی ذَهَبَتْ دُنْیَاهُ وَ سُلْطَانُهُ فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلی ما أَنْفَقَ فِیها مِنْ دِینِهِ وَ دُنْیَاهُ وَ آخِرَتِهِ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها وَ یَقُولُ یا لَیْتَنِی لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّی أَحَداً وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ وَ لَا عَشِیرَةٌ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللهِ وَ ما کانَ مُنْتَصِرا ً.
امام صادق (علیه السلام)- قاسمبنعروه از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که دربارهی سخن خدای عزّوجلّ: وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَیْنِ؛ فرمود: «آن دو علی (علیه السلام) و مرد دیگری است. معنای این تأویل روشن است و آن به بیان حال این دو مرد نیاز دارد و بیان آن این است که حال علی (علیه السلام) نیاز به توضیح ندارد و امّا بحث از مرد دیگر که دشمن علی (علیه السلام) است، این سخن خداوند است؛ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَیْنِ. آن دو [باغ] عبارت است از دنیا که یکی از آن دو باغ، درحال زندهبودنش برای او است و دیگری برای پیروانش بعد از وفات او است؛ چون او کافر است و دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است و دو باغ را برای او قرار داده است چون او است که آن را ایجاد کرده و درختانش را کاشته و نهرهایش را جاری کرده است و این [تعبیر]، مجازی است و معنایش این است که دنیا برای او و پیروانش محکم و مورد اعتماد است برای اینکه تا مدّتی از آن بهرهمند شوند. سپس خدای تعالی فرمود: فَقالَ یعنی صاحب باغ، لِصاحِبِهِ و او علی (علیه السلام) است أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مالًا؛ (کهف/۳۴) یعنی از نظر دنیا و فرمانروایی وَ أَعَزُّ نَفَراً؛ (کهف/۳۴) یعنی از نظر خویشاوند و یاور، وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ؛ (کهف/۳۵) یعنی وارد دنیایش شد و در آن به نازونعمت در آمد و به آن خورسند و شادمان شد و به آن اعتماد نمود، وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ؛ و درحالیکه نسبت به خود ستمکار بود. (کهف/۳۵)». با سخنش و کارش و به آن اکتفا نکرد تا اینکه ما أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هذِهِ أَبَداً؛ من گمان نمیکنم هرگز این باغ نابود شود! (کهف/۳۵) یعنی باغش و دنیایش. سپس از اعتقادش پرده برداشت و گفت: و باور نمیکنم قیامت برپا گردد! و اگر بهسوی پروردگارم بازگردانده شوم [و قیامتی در کار باشد]، جایگاهی بهتر از اینجا خواهم یافت»! (کهف/۳۶) همنشینش و او علی (علیه السلام) است به او فرمود: آیا به خدایی که تو را از خاک، و سپس از نطفه آفرید، و پس از آن تو را مرد کاملی قرار داد، کافر شدی؟! ولی من کسی هستم که «الله» پروردگار من است. (کهف/۳۸۳۷) معنای آن این است که تو به پروردگارت کافر شدی و من میگویم که خدای یگانه پروردگار من، آفریننده من و روزی رسان من است وَ لا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَداً. سپس او را راهنمایی کرد بر چیزی که اگر آن را میگفت سزاوار بود؛ پس فرمود: در همهی کارهایم [هرچه خدا خواسته همان] بوده و من قدرتی جز بهوسیلهی خدا بر آن ندارم. سپس علی (علیه السلام) سخن را به خودش برگرداند و به او فرمود: و اگر میبینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم [مطلب مهمّی نیست]! (کهف/۳۹) یعنی فقیر و نیازمند به خدای تعالی، با این وجود شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد و مجازات حساب شدهای. (کهف/۴۰) و دنیای تو در این دنیا، با قیام فرزندم قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نظر دولت، حکومت و فرمانروایی، و در آخرت از نظر حکمکردن، شفاعت، بهشت و خشنودی خداوند، وَ یُرْسِلَ عَلَیْها؛ (کهف/۴۰) یعنی بر باغ تو، حُسْباناً مِنَ السَّماءِ (کهف/۴۰) یعنی عذابی و آتشی و آن را بسوزاند یا شمشیری از شمشیرهای قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و آن را نابود کند، فَتُصْبِحَ صَعِیداً (کهف/۴۰) یعنی زمینی که در آن گیاهی نیست. زَلَقاً یعنی راه رونده بر روی آن میلغزد، أُحِیطَ بِثَمَرِهِ که باغش آن را میوه داد؛ یعنی دنیایش و حکومتش از بین رفت. فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلی ما أَنْفَقَ فِیها (کهف/۴۲) از دینش و دنیایش و آخرتش. درحالیکه تمام باغ بر داربستهایش فرو ریخته بود. (کهف/۴۲) و میگوید: ای کاش کسی را همتای پروردگارم قرار نداده بودم! و گروهی نداشت که او را در برابر [عذاب] خداوند یاری دهند و از خودش [نیز] نمیتوانست یاری گیرد. (کهف/۴۳۴۲)».
الصّادق ( أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (قَالَ: عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَی أَرْبَعٍ ... عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَی قَوْلِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ اسْمُهُ یَقُولُ بِعَقِبِهَا إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالًا وَ وَلَداً* فَعَسی رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ وَ عَسَی مُوجِبَهًٌْ.
امام صادق (علیه السلام)- محمّدبنحمران از امام صادق (علیه السلام) روایت میکند که فرمود: «تعجّب میکنم از کسی که از چهار چیز میترسد و در مقابل آن به چهار چیز امید ندارد ... و عجب دارم از کسی که خواهان دنیا و نعم دنیوی است و به این سخن خداوند پناه نمیبرد که فرمود: قوّت [و نیرویی] جز از ناحیهی خدا نیست! (کهف/۳۹) زیرا من شنیدم که خداوند بهدنبال آن میفرماید: و اگر میبینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم [مطلب مهمّی نیست]! شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد. (کهف/۴۰۳۹) و کلمهی عسی در این آیه، موجبه است [یعنی بهمعنای امید تنها نیست، بلکه بهمعنای اثبات و تحقّقیافتن است]».