آیه فَأَرَدْنا أَنْ يُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَيْراً مِنْهُ زَكاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً [81]
ازاينرو، خواستيم كه پروردگارشان بهجاى او، فرزندى پاكتر و با محبّتتر به آن دو بدهد.
الصّادق ( عَنِ الْحَسَنِبْنِسَعِیدٍ اللَّخْمِیِّ قَالَ: وُلِدَ لِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا جَارِیَهًٌْ فَدَخَلَ عَلَی أَبِیعَبْدِاللَّهِ (فَرَآهُ مُتَسَخِّطاً فَقَالَ لَهُ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (أَ رَأَیْتَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَیْکَ أَنْ أَخْتَارُ لَکَ أَوْ تَخْتَارُ لِنَفْسِکَ مَا کُنْتَ تَقُولُ قَالَ کُنْتُ أَقُولُ یَا رَبِّ تَخْتَارُ لِی قَالَ فَإِنَّ اللَّهَ قَدِ اخْتَارَ لَکَ قَالَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْغُلَامَ الَّذِی قَتَلَهُ الْعَالِمُ الَّذِی کَانَ مَعَ مُوسَی (وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً أَبْدَلَهُمَا اللَّهُ بِهِ جَارِیَهًًْ وَلَدَتْ سَبْعِینَ نبیا (.
امام صادق (علیه السلام)- حسنبنسعید لخمی گوید: یکی از یاران ما صاحب دختری شد و درحالیکه عصبانی و خشمگین بود به نزد امام صادق (علیه السلام) رفت. امام (علیه السلام) به او فرمود: «به من بگو که اگر خداوند به تو وحی کند که فرزندت را من برایت انتخاب کنم، یا خودت میخواهی انتخاب کنی، چه میگویی»؟ پاسخ داد: «در جواب میگفتم: خداوندا، خودت انتخاب کن». امام فرمود: «اکنون خداوند برایت دختری را برگزیده است». سپس فرمود: «خداوند بهجای آن پسر بچّهای که خضر (علیه السلام) او را به قتل رساند، فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً، به والدینش دختری داد که هفتاد پیامبر از نسل او زاده شد».
علیبنابراهیم ( فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً فَأَبْدَلَ اللَّهُ وَالِدَیْهِ بِنْتاً وَلَدَتْ سَبْعِینَ نبیا (.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً؛ خداوند متعال بهجای آن پسر، دختری به آنان داد که از نسل آن دختر، هفتاد پیامبر (صلی الله علیه و آله) به دنیا آمدند.
الصّادق ( ثُمَّ قَالَ خِضْر (وَ أَمَّا الْغُلامُ فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ وَ طَلَعَ کَافِراً وَ عَلِمَ اللَّهُ تَعَالَی ذِکْرُهُ أَنَّهُ إِنْ بَقِیَ کَفَرَ أَبَوَاهُ وَ افْتَتَنَا بِهِ وَ ضَلَّا بِإِضْلَالِهِ إِیَّاهُمَا فَأَمَرَنِی اللَّهُ تَعَالَی ذِکْرُهُ بِقَتْلِهِ وَ أَرَادَ بِذَلِکَ نَقْلَهُمْ إِلَی مَحَلِّ کَرَامَتِهِ فِی الْعَاقِبَهًِْ فَاشْتَرَکَ بِالْإِبَانَهًِْ بِقَوْلِهِ فَخَشِینا أَنْ یُرْهِقَهُما طُغْیاناً وَ کُفْراً فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً وَ إِنَّمَا اشْتَرَکَ فِی الْإِبَانَهًِْ لِأَنَّهُ خَشِیَ وَ اللَّهُ لَا یَخْشَی لِأَنَّهُ لَا یَفُوتُهُ شَیْءٌ وَ لَا یَمْتَنِعُ عَلَیْهِ أَحَدٌ أَرَادَهُ وَ إِنَّمَا خَشِیَ الخِضْر (مِنْ أَنْ یُحَالَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَا أَمَرَ فِیهِ فَلَا یُدْرِکُ ثَوَابَ الْإِمْضَاءِ فِیهِ وَ وَقَعَ فِی نَفْسِهِ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکْرُهُ جَعَلَهُ سَبَباً لِرَحْمَهًِْ أَبَوَیِ الْغُلَامِ فَعَمِلَ فِیهِ وَسَطَ الْأَمْرِ مِنَ الْبَشَرِیَّهًِْ مِثْلَ مَا کَانَ عَمِلَ فِی مُوسَی (لِأَنَّهُ صَارَ فِی الْوَقْتِ مُخْبِراً وَ کَلِیمُ اللَّهِ مُوسَی (مُخْبِراً وَ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ بِاسْتِحْقَاقٍ لِلْخَضِرِ (لِلرُّتْبَهًِْ عَلَی مُوسَی (وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنَ الخِضْر (بَلْ کَانَ لِاسْتِحْقَاقِ مُوسَی (لِلتَّبْیِینِ.
امام صادق (علیه السلام)- خضر (علیه السلام) فرمود: امّا آن جوان، پدر و مادرش باایمان بودند؛ ولی او سرشت کافری داشت. و خداوند متعال میدانست که اگر او زنده بماند پدر و مادرش را کافر میکند و به خاطر او فریب میخورند و گمراه میشوند، خداوند به من دستور داد که او را بکشم و خواست با این کار، انان را سرانجام به محل کرامتش منتقل کند عاقبت آنها را نیکو گرداند و خودش را در این کار با خدا شریک کرد با این قول: فَخَشِینَا أَن یُرْهِقَهُمَا طُغْیَانًا وَکُفْرًا* فَأَرَدْنَا أَن یُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَیْرًا مِّنْهُ زَکَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا، خودش را در این کار شریک کرد و چون او بود که ترسید و خداوند نمیترسد، چون او چیزی را از دست نمیدهد و هیچ کس نمی تواند مانع اراده او بشود. خضر بود که ترسید که چیزی مانع شود و نتواند از دستور خدا را اجرا کند و به ثواب انجام آن برسد و فهمید که خداوند او سبب و باعث برای رحمت پدر و مادر آن پسر است، و فطرت انسانی او را نیز تحریک کرد، همانطور که موسی (علیه السلام) را تحریک کرده بود چون خضر (علیه السلام) خودش را خبرآورنده خداوند فرض کرد درحالیکه موسی کلیم الله خبر آورنده خدا بود، و این مرتبه استحقاق خضر (علیه السلام) نبود چون بیشتر حق موسی (علیه السلام) بود و موسی (علیه السلام) از خضر (علیه السلام) برتر بود بلکه تبیین و توضیح بیشتر استحقاق موسی (علیه السلام) بود.