آیه وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا فيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً [49]
و نامهی اعمال [آنها] در آنجا گذارده مىشود، پس گنهكاران را مىبينى درحالىكه از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و مىگويند: «اى واى بر ما! اين چه نامهاى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرو گذار نمىكند مگر اينكه آن را احصا كرده است»؟! و [اين درحالى است كه همهی] اعمال خود را حاضر مىبينند؛ و پروردگارت به هيچكس ستم نمىكند.
الصّادق ( عَنْ خَالِدِبْنِنَجِیحٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (قَالَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ دُفِعَ إِلَی الْإِنْسَانِ کِتَابُهُ ثُمَّ قِیلَ لَهُ اقْرَأْ قُلْتُ فَیَعْرِفُ مَا فِیهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ یُذَکِّرُهُ فَمَا مِنْ لَحْظَهًٍْ وَ لَا کَلِمَهًٍْ وَ لَا نَقْلِ قَدَمٍ وَ لَا شَیْءٍ فَعَلَهُ إِلَّا ذَکَرَهُ کَأَنَّهُ فَعَلَهُ تِلْکَ السَّاعَهًَْ فَلِذَلِکَ قَالُوا یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها.
امام صادق (علیه السلام)- خالدبننجیح نقل میکند: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «در روز قیامت، نامهی اعمال انسان را به دستش میدهند و میگویند: بخوان». پرسیدم: «آیا انسان میداند در آنچه چیزی نوشته شده است»؟ فرمود: «همهی آن اعمال را به خاطر میآورد، لحظهبهلحظه، کلمهبهکلمه، هر قدمی که برداشته و هر کاری را که انجام داده به خاطر میآورد، گویی در همان لحظه آن را انجام داده است. بههمین سبب میگوید: یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها».
الصّادق ( عَنْ خَالِدِبْنِنَجِیحٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (فِی قَوْلِهِ اقْرَأْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ قَالَ یَذَّکَّرُ الْعَبْدُ جَمِیعَ مَا عَمِلَ وَ مَا کُتِبَ عَلَیْهِ حَتَّی کَأَنَّهُ فَعَلَهُ تِلْکَ السَّاعَهًَْ فَلِذَلِکَ قَوْلُهُ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها.
امام صادق (علیه السلام)- خالدبننجیح نقل میکند: امام صادق (علیه السلام) فرمود: کتابت را بخوان، کافی است که امروز. (اسراء/۱۴) بنده با نگاهکردن به نامهی عمل خود، هر آنچه را که انجام داده و ثبت شده است به یاد میآورد، گویا همان لحظه آن را انجام داده است و بههمینسبب است که میگویند: یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها.
الرّسول ( أَصْبَغَبْنِنُبَاتَهًَْ قَالَ إِنَّ سَلْمَان (قَالَ لِی اذْهَبْ بِی إِلَی الْمَقْبَرَهًِْ فَإِنَّ رَسُولَاللَّهِ (قَالَ لِی یَا سلمان (سَیُکَلِّمُکَ مَیِّتٌ إِذَا دَنَتْ وَفَاتُکَ فَلَمَّا ذَهَبْتُ بِهِ إِلَیْهَا وَ نَادَی الْمَوْتَی أَجَابَهُ وَاحِدٌ مِنْهُمْ فَسَأَلَهُ سلمان (عَمَّا رَأَی مِنَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَهُ فَأَجَابَهُ بِقِصَصٍ طَوِیلَهًٍْ وَ أَهْوَالٍ جَلِیلَهًٍْ وَرَدَتْ عَلَیْهِ إِلَی أَنْ قَالَ لَمَّا وَدَّعَنِی أَهْلِی وَ أَرَادُوا الِانْصِرَافَ مِنْ قَبْرِی أَخَذْتُ فِی النَّدَمِ فَقُلْتُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مِنَ الرَّاجِعِینَ فَأَجَابَنِی مُجِیبٌ مِنْ جَانِبِ الْقَبْرِ کَلَّا إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ فَقُلْتُ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا مُنَبِّهٌ أَنَا مَلَکٌ وَکَّلَنِی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِجَمِیعِ خَلْقِهِ لِأُنَبِّهَهُمْ بَعْدَ مَمَاتِهِمْ لِیَکْتُبُوا أَعْمَالَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ إِنَّهُ جَذَبَنِی وَ أَجْلَسَنِی وَ قَالَ لِی اکْتُبْ عَمَلَکَ فَقُلْتُ إِنِّی لَا أُحْصِیهِ فَقَالَ لِی أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ رَبِّکَ أَحْصاهُ اللهُ وَ نَسُوهُ ثُمَّ قَالَ لِی اکْتُبْ وَ أَنَا أُمْلِی عَلَیْکَ فَقُلْتُ أَیْنَ الْبَیَاضُ فَجَذَبَ جَانِباً مِنْ کَفَنِی فَإِذَا هُوَ وَرَقٌ فَقَالَ هَذِهِ صَحِیفَتُکَ فَقُلْتُ مِنْ أَیْنَ الْقَلَمُ فَقَالَ سَبَّابَتُکَ قُلْتُ مِنْ أَیْنَ الْمِدَادُ قَالَ رِیقُکَ ثُمَّ أَمْلَی عَلَیَّ مَا فَعَلْتُهُ فِی دَارِ الدُّنْیَا فَلَمْ یَبْقَ مِنْ أَعْمَالِی صَغِیرَهًٌْ وَ لَا کَبِیرَهًٌْ إِلَّا أَمْلَاهَا کَمَا قَالَ تَعَالَی وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً ثُمَّ إِنَّهُ أَخَذَ الْکِتَابَ وَ خَتَمَهُ بِخَاتَمٍ وَ طَوَّقَهُ فِی عُنُقِی فَخُیِّلَ لِی أَنَّ جِبَالَ الدُّنْیَا جَمِیعاً قَدْ طَوَّقُوهَا فِی عُنُقِی فَقُلْتُ لَهُ یَا مُنَبِّهُ وَ لِمَ تَفْعَلُ بِی کَذَا قَالَ أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ رَبِّکَ وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً اقْرَأْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً فَهَذَا تُخَاطَبُ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وَ یُؤْتَی بِکَ وَ کِتَابُکَ بَیْنَ عَیْنَیْکَ مَنْشُوراً تَشْهَدُ فِیهِ عَلَی نَفْسِکَ ثُمَّ انْصَرَفَ عَنِّی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- اصبغبننباته گوید: سلمان (رحمة الله علیه) به من گفت: «مرا به گورستان ببر زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: ای سلمان (رحمة الله علیه) چون مرگت نزدیک شود البتّه مردهای با تو سخن میگوید»، و چون او را بردم و مردهها را صدا زد یکی جوابش داد، سلمان (رحمة الله علیه) از آنچه که از مرگ و پس از آن به نظرش رسید از او پرسید و او با داستان های طولانی و هراسهای بزرگ که بر او وارد شده بود جواب داد تا اینکه گفت: «چون خانوادهام با من وداع کردند و خواستند از قبر من برگردند پشیمانی مرا گرفت و گفتم: «ای کاش من هم برمیگشتم». یکی از گوشه قبر به من پاسخ داد که: کَلاَّ إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُون. گفتم: «تو کیستی»؟ گفت: «منبه، فرشتهای که خدا مرا به همهی خلقش گماشته تا پس از مرگ آنها را به کردارشان آگاه کنم تا در برابر خدا کارهای خود را بنویسند سپس مرا کشید و نشانید. و گفت: «کارهایت را بنویس»، گفتم: «نمی توانم آ ها را بشمارم». گفت: «نشنیدی کلام پروردگار را که میفرماید: اعمالی که خداوند حساب آن را نگه داشته و آنها فراموشش کردند. (مجادله/۶)». سپس گفت: «من برایت میگویم و تو بنویس»، گفتم: «کاغذ کجا است»؟ گوشهی کفنم را کشید و کاغذی شد و گفت: «این کاغذ تو است». گفتم: «قلم از کجا بیاورم»؟ گفت: «انگشت سبابهات»، گفتم: «مداد»؟ گفت: «آب دهانت»، و آنگه هرچه در دنیا کرده بودم به من دیکته کرد و ریزی و درشتی را بجا نگذاشت چنانچه خدا فرماید: وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً. سپس نامه را گرفت و مهر نهاد و به گردنم انداخت و گویا همهی کوههای جهان را طوق گردن من کردند، گفتم: «ای منبه چرا با من چنین میکنی»؟ گفت: «کلام پروردگارت را نشنیدهای که میفرماید: و هر انسانی، اعمالش را بر گردنش آویختهایم و روز قیامت، کتابی برای او بیرون میآوریم که آن را در برابر خود، گشوده میبیند! [این همان نامهی اعمال اوست]! [و به او میگوییم]: کتابت را بخوان، کافی است که امروز، خود حسابگر خویش باشی! (اسراء/۱۴۱۳) و این خطاب با توست در روز قیامت و تو را میآورند و نامهات جلو چشمت باز است، خودت گواه خودت هستی، سپس از جلوی چشمانم رفت».
الحسین ( فَأَبْشِرْ یَا مُعَاوِیَهًُْ بِالْقِصَاصِ وَ اسْتَیْقِنْ بِالْحِسَابِ وَ اعْلَمْ أَنَّ لِلَّهِ تَعَالَی کِتَاباً لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ لَیْسَ اللَّهُ بِنَاسٍ لِأَخْذِکَ بِالظِّنَّهًِْ وَ قَتْلِکَ أَوْلِیَاءَهُ عَلَی التُّهَمِ وَ نَفْیِکَ أَوْلِیَاءَهُ مِنْ دُورِهِمْ إِلَی دَارِ الْغُرْبَهًِْ وَ أَخْذِکَ النَّاسَ بِبَیْعَهًِْ ابْنِکَ غُلَامٍ حَدَثٍ یَشْرَبُ الْخَمْرَ وَ یَلْعَبُ بِالْکِلَابِ لَا أَعْلَمُکَ إِلَّا وَ قَدْ خَسَّرْتَ نَفْسَکَ وَ بَتَرْتَ دِینَکَ وَ غَشَشْتَ رَعِیَّتَکَ وَ أَخْزَیْتَ أَمَانَتَکَ وَ سَمِعْتَ مَقَالَهًَْ السَّفِیهِ الْجَاهِلِ وَ أَخَفْتَ الْوَرِعَ التَّقِیَّ لِأَجْلِهِم.
امام حسین (علیه السلام)- ای معاویه! مواظب باش که از تو قصاص خواهد شد و یقین داشته باش که حساب تو را خواهند رسید! بدان خدای توانا نامهی اعمالی ترتیب داده که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرو گذار نمیکند مگر اینکه آن را احصا کرده است. خدا این جنایات تو را فراموش نخواهد کرد. جنایاتی که به مردم ظنین میشوی، دوستان خدا را تهمت میزنی و میکشی، دوستان خدا را از خانههاشان به دیار غربت تبعید مینمایی مردم را مجبور میکنی با پسرت که کودکی است نورس و شرابخوار و سگباز بیعت کنند من تو را اینطور میدانم که خود را دچار زیان خواهی کرد، و دین خود را از دست خواهی داد، با رعیت خویشتن حقه بازی خواهی نمود، امانت خود را خیانت مینمایی، گوش به سخن شخص سفیه و نادان میدهی و افراد پرهیزکار را به خاطر اینگونه تبهکاران دچار خوف میکنی!!
السّجّاد ( عَن مُحَمَّدِبْنِعَجْلَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (یَقُول: کَانَ عَلِیبْنالحُسَیْن (إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ لَا یَضْرِبُ عَبْداً لَهُ وَ لَا أَمَهًًْ وَ کَانَ إِذَا أَذْنَبَ الْعَبْدُ وَ الْأَمَهًُْ یَکْتُبُ عِنْدَهُ أَذْنَبَ فُلَانٌ أَذْنَبَتْ فُلَانَهًُْ یَوْمَ کَذَا وَ کَذَا وَ لَمْ یُعَاقِبْهُ فَیَجْتَمِعُ عَلَیْهِمُ الْأَدَبُ حَتَّی إِذَا کَانَ آخِرُ لَیْلَهًٍْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ دَعَاهُمْ وَ جَمَعَهُمْ حَوْلَهُ ثُمَّ أَظْهَرَ الْکِتَابَ ثُمَّ قَالَ یَا فُلَانُ فَعَلْتَ کَذَا وَ کَذَا وَ لَمْ أُؤَدِّبْکَ أَ تَذْکُرُ ذَلِکَ فَیَقُولُ بَلَی یَا ابْنَرسول الله (حَتَّی یَأْتِیَ عَلَی آخِرِهِمْ وَ یُقَرِّرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ یَقُومُ وَسْطَهُمْ وَ یَقُولُ لَهُمُ ارْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ وَ قُولُوا یا عَلِیبْنالحُسَیْن (إِنَّ رَبَّکَ قَدْ أَحْصَی عَلَیْکَ کُلَّ مَا عَمِلْتَ کَمَا أَحْصَیْتَ عَلَیْنَا کُلَّ مَا عَمِلْنَا وَ لَدَیْهِ کِتَابٌ یَنْطِقُ عَلَیْکَ بِالْحَقِّ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً مِمَّا أَتَیْتَ إِلَّا أَحْصاها وَ تَجِدُ کُلَّ مَا عَمِلْتَ لَدَیْهِ حَاضِراً کَمَا وَجَدْنَا کُلَّ مَا عَمِلْنَا لَدَیْکَ حَاضِراً فَاعْفُ وَ اصْفَحْ کَمَا تَرْجُو مِنَ الْمَلِیکِ الْعَفْوَ وَ کَمَا تُحِبُّ أَنْ یَعْفُوَ الْمَلِیکُ عَنْکَ فَاعْفُ عَنَّا تَجِدْهُ عَفُوّاً وَ بِکَ رَحِیماً وَ لَکَ غَفُوراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً کَمَا لَدَیْکَ کِتَابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقِّ عَلَیْنَا لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً مِمَّا أَتَیْنَاهَا إِلَّا أَحْصاها فَاذْکُرْ یا عَلِیبْنالحُسَیْن (ذُلَّ مُقَامِکَ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّکَ الْحَکَمِ الْعَدْلِ الَّذِی لَا یَظْلِم.
امام سجّاد (علیه السلام)- محمّدبنعجلان گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که میفرمود: «وقتی ماه رمضان فرا میرسید، حضرت علیبنحسین (علیه السلام) هرگز غلامان و کنیزهای خود را تأدیب نمیکرد. هرگاه غلام یا کنیزی تخلّف میکرد، آن را با نام و تاریخ یادداشت میکرد و او را تنبیه نمیکرد و تا اینکه جمع میشد، و وقتی شب آخر ماه رمضان فرا میرسید، همه را فرا میخواند و گرد خود جمع میکرد و نوشتهای را که یادداشت نموده بود در میآورد و به آنها نشان میداد و هر کدام را به نام صدا میکرد و او میگفت: «بله، ای پسر رسول خدا». تا اینکه یادداشت به آخر میرسید و بدین سان از همه اقرار میگرفت، سپس در میان آن ها به پا میخاست و میفرمود: «با صدای بلند بگویید: ای علیبنحسین! همانگونه که تو تمام اعمال ما را به شماره درآوردی، پروردگار تو نیز تمام اعمال تو را به شماره درآورده است و نزد او نوشتهای است که علیه تو به حق میگوید و هیچ یک از اعمال تو، اعم از کوچک و بزرگ را فرو نمیگذارد و همه را به شماره در میآورد و همانگونه که ما اعمال خود را نزد تو حاضر یافتیم، تو نیز تمام اعمالت را نزد او حاضر خواهی یافت، پس همانطورکه امید داری فرمانروای مطلق تو را عفو کند، ما را عفو کن و از ما درگذر و همانگونه که دوست داری پادشاه مطلق تو را عفو کند، ما را عفو کن که او را بسیار بخشاینده و مهربان و آمرزنده خواهی دید و پروردگار تو به هیچکس ستم نمیکند. همانگونه که نزد تو نوشتهای است که علیه ما به حق سخن میگوید و هیچ یک از اعمال ما، از کوچک و بزرگ را رها نکرد و همه را به شماره در آورد. ای علیبنحسین! ایستادن خود به حالت خاکساری در پیشگاه پروردگارت را به یادآور، دادگری که به اندازه یک دانه خردل به هیچ کس ستم نمیکند.
امیرالمؤمنین ( فَإِنَّ النَّاسَ اثْنَانِ بَرٌّ تَقِیٌّ وَ آخَرُ شَقِیٌّ وَ الدَّارُ دَارَانِ لَا ثَالِثَ لَهُمَا وَ الْکِتَابُ وَاحِدٌ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها.
امام علی (علیه السلام)- مردم دو دسته هستند؛ نیکوکار و تقی و بدکار و شقیّ و خانه فقط دو تا است سوّمی ندارد و نامهی عمل یکی است؛ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها.
امیرالمؤمنین ( فَکَیْفَ بِکُمْ لَوْ قَدْ تَنَاهَتِ الْأُمُورُ وَ بُعْثِرَتِ الْقُبُورُ وَ حُصِّلَ مَا فِی الصُّدُورِ وَ وَقَفْتُمْ لِلتَّحْصِیلِ بَیْنَ یَدَیْ مَلَکٍ جَلِیلٍ فَطَارَتِ الْقُلُوبُ لِإِشْفَاقِهَا مِنْ سَالِفِ الذُّنُوبِ وَ هَتَکَتْ عَنْکُمُ الْحُجُبُ وَ الْأَسْتَارُ وَ ظَهَرَتْ مِنْکُمُ الْعُیُوبُ وَ الْأَسْرَارُ هُنَالِکَ تُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی وَ قَالَ وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً.
امام علی (علیه السلام)- هنگامیکه کارها پایان یابد و کسانی که در قبرها هستند برانگیخته میشوند، و آنچه در درون سینههاست آشکار میگردد. (عادیات/۱۰۹) شما درآنهنگام مقابل خداوند بزرگ قرار خواهید گرفت، دلها از ترس گناهان خائف و پریشان میباشند و میدانند چه کردهاند، پردهها بالا میروند و فاش میشوند و عیبها آشکار میگردند و رازها برملا میشوند در آن روز هرکس کاری در دنیا انجام داده خواهد یافت و عواقب اعمال خود را خواهد دید، خداوند میفرماید: و برای خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است تا بدکاران را به کیفر کارهای بدشان برساند و نیکوکاران را در برابر اعمال نیکشان پاداش دهد! (نجم/۳۱) و وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَی الْمجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً.
ابنعبّاس ( قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ (فِی قَوْلِهِ تَعَالَی یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها الصَّغِیرَهًُْ التَّبَسُّمُ بِالاسْتِهْزَاءِ بِالْمُؤْمِنِ وَ الْکَبِیرَهًُْ الْقَهْقَهَهًُْ بِذَلِک.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها؛ صغیره، لبخند مسخرهآمیز به مؤمن است، و کبیره، خندهی قهقهه به این منظور است.
علیبنابراهیم ( وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ إلی قوله وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً قَالَ یَجِدُونَ کُلَّمَا عَمِلُوا مَکتُوباً.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَی الْمجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ ... لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً هرچه را که انجام دادهاند، مکتوب مییابند.
امیرالمؤمنین ( خَطَبَ أمیرالمومنین (ثُمَّ مِنْ دُونِ ذَلِکَ أَهْوَالُ یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ وَ یَوْمِ الْحَسْرَهًِْ وَ النَّدَامَهًِْ یَوْمَ تُنْصَبُ الْمَوَازِینُ وَ تُنْشَرُ الدَّوَاوِینُ بِإِحْصَاءِ کُلِّ صَغِیرَهًٍْ وَ إِعْلَانِ کُلِّ کَبِیرَهًٍْ یَقُولُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدا.
امام علی (علیه السلام)- از جمله سخنان امیرالمؤمنین (علیه السلام): آنگاه بیمهای روز قیامت، روز افسوس و پشیمانی غیر از اینهاست؛ روزی که میزانها نصب میشود و نامهها، برای شمردن هر گناه کوچکی و آشکار کردن گناهان بزرگ، باز میشوند. خدای تعالی در کتابش میفرماید: وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً.
الصّادق ( سَأَلَ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (قَالَ فَخَلَقَ الْخَلْقَ لِلرَّحْمَهًِْ أَمْ لِلْعَذَابِ قَالَ خَلَقَهُمْ لِلرَّحْمَهًِْ وَ کَانَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ خَلْقِهِ إِیَّاهُمْ أَنَّ قَوْماً مِنْهُمْ یَصِیرُونَ إِلَی عَذَابِهِ بِأَعْمَالِهِمُ الرَّدِیئَهًِْ وَ جَحْدِهِمْ بِهِ قَالَ یُعَذِّبُ مَنْ أَنْکَرَ فَاسْتَوْجَبَ عَذَابَهُ بِإِنْکَارِهِ فَبِمَ یُعَذِّبُ مَنْ وَحَّدَهُ وَ عَرَفَهُ قَالَ یُعَذِّبُ الْمُنْکِرَ لِإِلَهِیَّتِهِ عَذَابَ الْأَبَدِ وَ یُعَذِّبُ الْمُقِرَّ بِهِ عَذَاباً عُقُوبَهًًْ لِمَعْصِیَتِهِ إِیَّاهُ فِیمَا فَرَضَ عَلَیْهِ ثُمَّ یَخْرُجُ وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً.
امام صادق (علیه السلام)- [شخص زندیق] از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «خداوند خلق را برای رحمت آفرید یا عذاب»؟ فرمود: «برای رحمت، و پیش از خلقت میدانسته که گروهی از ایشان به جهت اعمال زشت و انکارشان رهسپار عذاب او خواهند شد». پرسید: «گیریم عذاب منکرین، مستوجب عذاب صحیح باشد، چرا یکتاپرستان و عارفان را عذاب میکند»؟! فرمود: «منکرین خدایی خود را گرفتار عذابی ابدی میسازد، و معترفان (موحّدان و عارفان) خود را به خاطر سرپیچی از واجبات عذاب میکند، سپس از آن عذاب خارج میشوند، وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً».
العسکری ( مِمَّا أَجَابَ بِهِ أَبُوالْحَسَنِ (علِیُّبْنُمُحَمَّدٍالْعَسْکَرِیُّ (فِی رِسَالَتِهِ إِلَی أَهْلِ الْأَهْوَازِ حِینَ سَأَلُوهُ عَنِ الْجَبْرِ وَ التَّفْوِیض قال (فَأَمَّا الْجَبْرُ فَهُوَ قَوْلُ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَبَرَ الْعِبَادَ عَلَی الْمَعَاصِی وَ عَاقَبَهُمْ عَلَیْهَا وَ مَنْ قَالَ بِهَذَا الْقَوْلِ فَقَدْ ظَلَّمَ اللَّهَ وَ کَذَّبَهُ وَ رَدَّ عَلَیْهِ قَوْلَهُ وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً وَ قَوْلَهُ جَلَّ ذِکْرُهُ ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ یَداکَ وَ أَنَّ اللهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ مَعَ آیٍ کَثِیرَهًٍْ فِی مِثْلِ هَذَا فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَجْبُورٌ عَلَی الْمَعَاصِی فَقَدْ أَحَالَ بِذَنْبِهِ عَلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ ظَلَّمَهُ فِی عُقُوبَتِهِ لَهُ وَ مَنْ ظَلَّمَ رَبَّهُ فَقَدْ کَذَّبَ کِتَابَهُ وَ مَنْ کَذَّبَ کِتَابَهُ لَزِمَهُ الْکُفْرُ بِاجْتِمَاعِ {بِإِجْمَاعِ} الْأُمَّهًِْ وَ الْمَثَلُ الْمَضْرُوبُ فِی ذَلِکَ مَثَلُ رَجُلٍ مَلَکَ عَبْداً مَمْلُوکاً لَا یَمْلِکُ إِلَّا نَفْسَهُ وَ لَا یَمْلِکُ عَرَضاً مِنْ عُرُوضٍ الدُّنْیَا وَ یَعْلَمُ مَوْلَاهُ ذَلِکَ مِنْهُ فَأَمَرَهُ عَلَی عِلْمٍ مِنْهُ بِالْمَصِیرِ إِلَی السُّوقِ بِحَاجَهًٍْ یَأْتِیهِ بِهَا وَ لَا یُمَلِّکُهُ ثَمَنَ مَا یَأْتِیهِ بِهِ وَ عَلِمَ الْمَالِکُ أَنَّ عَلَی الْحَاجَهًِْ رَقِیباً لَا یَطْمَعُ أَحَدٌ فِی أَخْذِهَا مِنْهُ إِلَّا بِمَا یَرْضَی بِهِ مِنَ الثَّمَنِ وَ قَدْ وَصَفَ مَالِکُ هَذَا الْعَبْدِ نَفْسَهُ بِالْعَدْلِ وَ النَّصَفَهًِْ وَ إِظْهَارِ الْحِکْمَهًِْ وَ نَفْیِ الْجَوْرِ فَأَوْعَدَ عَبْدَهُ إِنْ لَمْ یَأْتِهِ بِالْحَاجَهًِْ أَنْ یُعَاقِبَهُ فَلَمَّا صَارَ الْعَبْدُ إِلَی السُّوقِ وَ حَاوَلَ أَخْذَ الْحَاجَهًِْ الَّتِی بَعَثَهُالْمَوْلَی لِلْإِتْیَانِ بِهَا وَجَدَ عَلَیْهَا مَانِعاً یَمْنَعُهُ مِنْهَا إِلَّا بِالثَّمَنِ وَ لَا یَمْلِکُ الْعَبْدُ ثَمَنَهَا فَانْصَرَفَ إِلَی مَوْلَاهُ خَائِباً بِغَیْرِ قَضَاءِ حَاجَتِهِ فَاغْتَاظَ مَوْلَاهُ لِذَلِکَ وَ عَاقَبَهُ عَلَی ذَلِکَ فَإِنَّهُ کَانَ ظَالِماً مُتَعَدِّیاً مُبْطِلًا لِمَا وَصَفَ مِنْ عَدْلِهِ وَ حِکْمَتِهِ وَ نَصَفَتِهِ وَ إِنْ لَمْ یُعَاقِبْهُ کَذَّبَ نَفْسَهُ أَ لَیْسَ یَجِبُ أَنْ لَا یُعَاقِبَهُ وَ الْکَذِبُ وَ الظُّلْمُ یَنْفِیَانِ الْعَدْلَ وَ الْحِکْمَهًَْ تَعَالَی اللَّهُ عَمَّا یَقُولُ الْمُجَبِّرَهًُْ عُلُوّاً کَبِیراثُمَّ قَالَ الْعَالِمُ (بَعْدَ کَلَامٍ طَوِیلٍ فَأَمَّا التَّفْوِیضُ الَّذِی أَبْطَلَهُ الصَّادِقَ (وَ خَطَّأَ مَنْ دَانَ بِهِ فَهُوَ قَوْلُ الْقَائِلِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی فَوَّضَ إِلَی الْعِبَادِ اخْتِیَارَ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ وَ أَهْمَلَهُمْ وَ فِی هَذَا کَلَامٌ دَقِیقٌ لَمْ یَذْهَبْ إِلَی غَوْرِهِ وَ دِقَّتِهِ إِلَّا الْأَئِمَّهًُْ الْمَهْدِیَّهًُْ (مِنْ عِتْرَهًِْ آلِ الرَّسُولِ (فَإِنَّهُمْ قَالُوا لَوْ فَوَّضَ اللَّهُ أَمْرَهُ إِلَیْهِمْ عَلَی جِهَهًِْ الْإِهْمَالِ لَکَانَ لَازِماً لَهُ رِضَا مَا اخْتَارَهُ وَ اسْتَوْجَبُوا بِهِ مِنَ الثَّوَابِ وَ لَمْ یَکُنْ عَلَیْهِمْ فِیمَا اجْتَرَمُوا الْعِقَابُ إِذَا کَانَ الْإِهْمَالُ وَاقِعاً وَ تَنْصَرِفُ هَذِهِ الْمَقَالَهًُْ عَلَی مَعْنَیَیْنِ إِمَّا أَنْ یَکُونَ الْعِبَادُ تَظَاهَرُوا عَلَیْهِ فَأَلْزَمُوهُ قَبُولَ اخْتِیَارِهِمْ بِآرَائِهِمْ ضَرُورَهًًْ کَرِهَ ذَلِکَ أَمْ أَحَبَّهُ فَقَدْ لَزِمَهُ الْوَهْنُ أَوْ یَکُونُ جَلَّ وَ تَقَدَّسَ عَجَزَ عَنْ تَعَبُّدِهِمْ بِالْأَمْرِ وَ النَّهْیِ عَنْ إِرَادَتِهِ فَفَوَّضَ أَمْرَهُ وَ نَهْیَهُ إِلَیْهِمْ وَ أَجْرَاهُمَا عَلَی مَحَبَّتِهِمْ إِذْ عَجَزَ عَنْ تَعَبُّدِهِمْ بِالْأَمْرِ وَ النَّهْیِ عَلَی إِرَادَتِهِ فَجَعَلَ الِاخْتِیَارَ إِلَیْهِمْ فِی الْکُفْرِ وَ الْإِیمَانِ وَ مَثَلُ ذَلِکَ مَثَلُ رَجُلٍ مَلَکَ عَبْداً ابْتَاعَهُ لِیَخْدُمَهُ وَ یُعَرِّفَ {یَعْرِفَ} لَهُ فَضْلَ وِلَایَتِهِ وَ یَقِفَ عِنْدَ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ وَ ادَّعَی مَالِکُ الْعَبْدِ أَنَّهُ قَادِرٌ قَاهِرٌ عَزِیزٌ حَکِیمٌ فَأَمَرَ عَبْدَهُ وَ نَهَاهُ وَ وَعَدَهُ عَلَی اتِّبَاعِ أَمْرِهِ عَظِیمَ الثَّوَابِ وَ أَوْعَدَهُ عَلَی مَعْصِیَتِهِ أَلِیمَ الْعِقَابِ فَخَالَفَ الْعَبْدُ إِرَادَهًَْ مَالِکِهِ وَ لَمْ یَقِفْ عِنْدَ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ فَأَیُّ أَمْرٍ أَمَرَهُ بِهِ أَوْ نَهْیٍ نَهَاهُ عَنْهُ لَمْ یَأْتَمِرْ عَلَی إِرَادَهًِْ الْمَوْلَی بَلْ کَانَ الْعَبْدُ یَتَّبِعُ إِرَادَهًَْ نَفْسِهِ وَ بَعَثَهُ فِی بَعْضِ حَوَائِجِهِ وَ فِیهَا الْحَاجَهًُْ لَهُ فَصَارَ الْعَبْدُ بِغَیْرِ تِلْکَ الْحَاجَهًِْ خِلَافاً عَلَی مَوْلَاهُ وَ قَصَدَ إِرَادَهًَْ نَفْسِهِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَلَمَّا رَجَعَ إِلَی مَوْلَاهُ نَظَرَ إِلَی مَا أَتَاهُ فَإِذَا هُوَ خِلَافُ مَا أَمَرَهُ فَقَالَ الْعَبْدُ اتَّکَلْتُ عَلَی تَفْوِیضِکَ الْأَمْرَ إِلَیَّ فَاتَّبَعْتُ هَوَایَ وَ إِرَادَتِی لِأَنَّ الْمُفَوَّضَ إِلَیْهِ غَیْرُ مَحْظُورٍ عَلَیْهِ لِاسْتِحَالَهًِْ اجْتِمَاعِ التَّفْوِیضِ وَ التَّحْصِیرِ ثُمَّ قَالَ ع فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ فَوَّضَ قَبُولَ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ إِلَی عِبَادِهِ فَقَدْ أَثْبَتَ عَلَیْهِ الْعَجْزَ وَ أَوْجَبَ عَلَیْهِ قَبُولَ کُلِّ مَا عَمِلُوا مِنْ خَیْرٍ أَوْ شَرٍّ وَ أَبْطَلَ أَمْرَ اللَّهِ تَعَالَی وَ نَهْیَه.
امام عسکری (علیه السلام)- از جمله فرمایشاتی که امام هادی (علیه السلام) در ضمن نامهاش در جواب به مردم اهواز که از ایشان در مورد جبر و تفویض سؤال نموده بودند، این بیانات است: ... امام (علیه السلام) فرمود: «امّا جبر؛ جبر سخن کسی است معتقد است خداوند عزّوجلّ بندگان را بر انجام معاصی مجبور کرده و [با این حال] آنها را به سبب [ارتکاب] معاصی کیفر میکند. کسی که چنین اعتقادی داشته باشد، بر خداوند ستم کرده و او را تکذیب نموده و این سخن خداوند: وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً. و نیز این سخن خداوند: [و به آنان میگوییم]: این در برابر چیزی است که دستهایتان از پیش برای شما فرستاده و خداوند هرگز به بندگان ظلم نمیکند! (حج/۱۰) و همچنین آیات زیاد دیگری با این مضمون را رد کرده است. بنابراین کسی که معتقد است که مجبور بر معاصی میباشد، [در حقیقت] گناه خود را بر خداوند عزّوجلّ حواله کرده است و از آن روی که معتقد شده خداوند [با این حال] او را کیفر مینماید، خداوند را ظالم شمرده است، و کسی که خداوند را ظالم شمرد، کتاب او را تکذیب کرده و کسی که کتاب خداوند را تکذیب کند، طبق نظر همه [فرقههای] امّت، کافر است. و مثالی که در این مورد زده شده است، مثال مردی است که غلامی دارد که آن غلام جز خودش چیزی ندارد و متاعی از اموال دنیا را مالک نیست و مولایش نیز این را میداند و با اینکه میداند به او دستور میدهد به بازار برود و جنس مورد نیازش را بخرد، ولی پول آن جنس را به او نمیدهد، مالک میداند بر بالای سر آن جنس نگهبانی است که هیچ کس نمیتواند بدون این که قیمتی که به آن راضی میشود را به او بدهد، آن جنس را از او بگیرد. [و اینها همه در حالی است که] مولای این غلام خود را به متصف به عدل و انصاف و اظهار حکمت و نفی ستم نموده است و غلامِ خود را بیم داده که اگر آن جنس مورد نیاز را پیش او نیاورد، او را کیفر کند. غلام به بازار میرود و سعی میکند آن جنس مورد نیازی که مولا او را در پی آن فرستاده بیاورد، ولی کسی را بر بالای آن جنس میبیند که نمیگذارد بدون پول آن را ببرد، غلام که پول آن جنس را ندارد مأیوس و بدون اینکه نیاز مولا را برآورده کند، پیش او بازمیگردد، مولا خشمگین میشود و او را به سبب آن کیفر میکند. این مولا [به حقیقت] ظالم و متعدی است و ادعایش مبتنی بر داشتن عدل و حکمت و انصاف، ادعایی باطل است. و اگر هم او را کیفر نکند، سخن [قبلی] خود را تکذیب کرده است. آیا واجب نیست که او را کیفر نکند!؟ و حال آنکه کذب و ظلم با عدل و حکمت منافات دارد. خداوند بسیار بلند مرتبهتر از آنی است که جبریون به آن معتقدند». سپس امام (علیه السلام) بعد از بیانات طولانی دیگری فرمود: «امّا تفویضی که امام صادق (علیه السلام) آن را باطل شمردند و معتقدین به آن را بر خطا دانستند این است که کسی قائل باشد که خداوند متعال، اختیار امر و نهی خود را به بندگان واگذارده و آنها را به حال خود رها کرده است. سخن در اینباره دارای نکته دقیقی است که جز ائمه هدایتگر خاندان رسول (کسی به عمق و دقت آن نرسیده است. ایشان فرمودهاند اگر خداوند امر خویش را به جهت اهمال [و بیاعتنایی] به بندگان واگذار میکرد، لازم میآمد که به آنچه اختیار نموده راضی باشد و آنان مستوجب ثواب باشند و اگر اهمالی در کار باشد، آنان نباید به سبب اعمالی که مرتکب شدهاند، عقاب شوند. این سخن دو معنا میتواند داشته باشد؛ یا بندگان در مقابل خداوند متحد شدهاند و خداوند را با آراء خودشان وادار کردهاند که چه خوش نداشته باشد و خوش داشته باشد، باید اختیار داشتن آنان را قبول کند؛ که این مستلزم ضعف خداوند است. و یا این که خداوند بلندمرتبه و منزه نتوانسته آنان را به امر و نهیای که خود میخواهد متعبد کند و به این جهت امر و نهی خویش را به آنان واگذارده و چون از متعبد کردن آنان به امر و نهیای که خواست خود است عاجز بوده، امر و نهیاش را به دلخواه آنان واگذارده است و اختیار کفر و ایمان را به خود آنان سپرده است. مَثَل این به مردی میماند که غلامی خریده است تا [آن غلام] حق بالادستی او را ادا کند و امر و نهیاش را به جا آورد و خود مرد نیز ادّعا دارد که قادر و عزیز و حکیم است؛ مرد غلامش را امر و نهی میکند و به او وعده میدهد که در صورت پیروی از فرمانش او را ثواب بزرگ دهد و بیم میدهد که اگر معصیتش کند، او را کیفری دردناک کند. ولی غلام با خواسته مولایش مخالفت میکند و امر و نهی او را به جا نمیآورد و چیزهایی که مولایش به آن امر نموده یا از آن نهی کرده را بر طبق خواست مولا انجام نمیدهد و بلکه به خواست خود عمل میکند. مولا او را به دنبال چیزی مورد نیاز میفرستد، اما غلام برای مخالفت با مولا به دنبال چیز دیگری میرود... و خواست خود را پیش میگیرد و از هوای خود پیروی میکند. وقتی پیش مولایش بازمیگردد، مولا میبیند چیزی که او آورده، بر خلاف چیزی است که او امر کرده است، غلام میگوید: من به تفویضی که در امور به من دادی اتکا نمودم و هوا و خواسته خود را پیروی کردم؛ زیرا کسی که امر به دستش واگذار شده، دیگر مانعی بر سر راهش نیست؛ چون نمیشود هم تفویض کرد و هم منع نمود. امام (علیه السلام) سپس فرمود: بنابراین کسی که معتقد است خداوند قبول نمودن امر و نهی خویش را به بندگان واگذارده، قائل به عجز خداوند شده و بر خداوند واجب شمرده که همه اعمال خوب و بد بندگان را قبول نماید، و امر و نهی خداوند متعال را باطل فرض کرده است».
الرّسول ( عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ قَال: دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِاللَّهِ (یَوْماً فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیَّ قَالَ یَا سلمان (إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ یَبْعَثْ نبیا (وَ لَا رَسُولًا إِلَّا جَعَلَ لَهُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً قَالَ قُلْتُ یَا رسول الله (لَقَدْ عَرَفْتُ هَذَا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابَیْنِ قَالَ یَا سلمان (فَهَلْ عَلِمْتَ مَنْ نُقَبَائِی الِاثْنَیْ عَشَرَ الَّذِینَ اخْتَارَهُمُ اللَّهُ لِلْإِمَامَهًِْ مِنْ بَعْدِی ... قَالَ سلمان (فَبَکَیْتُ ثُمَّ قُلْتُ یَا رسول الله (فَأَنَّی لِسلمان (لِإِدْرَاکِهِمْ قَالَ یَا سلمان (إِنَّکَ مُدْرِکُهُمْ وَ أَمْثَالُکَ وَ مَنْ تَوَلَّاهُمْ حَقِیقَهًَْ الْمَعْرِفَهًِْ قَالَ سلمان (فَشَکَرْتُ اللَّهَ کَثِیراً ثُمَّ قُلْتُ یَا رسول الله (إِنِّی مُؤَجَّلٌ إِلَی عَهْدِهِمْ قَالَ یَا سلمان (اقْرَأْ فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً قَالَ سلمان (فَاشْتَدَّ بُکَائِی وَ شَوْقِی وَ قُلْتُ یَا رسول الله (بِعَهْدٍ مِنْکَ فَقَالَ إِی وَ الَّذِی أَرْسَلَ مُحَمّدا (إِنَّهُ لَبِعَهْدٍ مِنِّی وَ لِعَلِیٍّ (وَ فَاطِمَهًَْ (وَ الْحَسَنِ (وَ الْحُسَیْنِ (وَ تِسْعَهًِْ أَئِمَّهًٍْ (وَ کُلِّ مَنْ هُوَ مِنَّا وَ مَظْلُومٌ فِینَا إِی وَ اللَّهِ یَا سلمان (ثُمَّ لَیَحْضُرَنَّ إِبْلِیسُ وَ جُنُودُهُ وَ کُلُّ مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً وَ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً حَتَّی یُؤْخَذَ بِالْقِصَاصِ وَ الْأَوْتَارِ وَ الثَّارَاتِ وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- سلمان فارسی (رحمة الله علیه) گوید: روزی به خدمت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) رسیدم. حضرت فرمود: «ای سلمان (رحمة الله علیه) خداوند هیچ پیغمبری را مبعوث نکرد جز اینکه دوازده نقیب برای او قرار داد». عرض کردم: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! این مطلب را من از یهود و نصارا هم شنیدهام». فرمود: «ای سلمان (رحمة الله علیه)! میدانی آن دوازده تن که خداوند بعد از من برای پیشوایی برگزیده است چه کسانی هستند»؟. ... من گریستم و عرض کردم: «آیا من آنها را درک میکنم»؟ فرمود: «ای سلمان (رحمة الله علیه)! تو و امثال تو که آنها را دوست بدارند با معرفت آنها را درک میکنند». سلمان (رحمة الله علیه) گوید: خدا را شکر کردم سپس عرض کردم: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آیا من تا زمان آنها خواهم بود»؟ فرمود: «ای سلمان (رحمة الله علیه) این آیه را بخوان: هنگامیکه نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضدّ شما میانگیزیم [تا شما را سخت درهم کوبند حتی برای به دست آوردن مجرمان]، خانهها را جستجو میکنند و این وعدهای است قطعی! سپس شما را بر آنها چیره میکنیم و شما را بهوسیلهی داراییها و فرزندانی کمک خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر [از دشمن] قرار میدهیم. (اسراء/۶۵)». گریهی من از روی شوق شدّت یافت و گفتم: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این در زمان شما خواهد بود»؟ فرمود: «آری و اللَّه در آن زمان من و علی و فاطمه و حسن و حسین و نه امام اولاد حسین (که همه مظلوم اهل بیت من بودند، همه یکجا جمع خواهیم بود. آنگاه ابلیس و لشکریان او و مؤمنین واقعی و کافران حقیقی حاضر میشوند تا از یکدیگر قصاص کنند، وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً».