آیه إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى بِرَبِّكَ وَكِيلاً [65]
امّا [بدان] تو هرگز سلطهاى بربندگان من نخواهى يافت [و آنها به دام تو گرفتار نمىشوند]! همين بس كه پروردگارت حافظ آنهاست».
الصّادق ( مُحَمَّدِبْنِسُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ کُنْتُ عِنْدَ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُوبَصِیرٍ وَ قَدْ حَفَزَهُ نَفَسُهُ فَلَمَّا أَنْ أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (یَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا هَذَا النَّفَسُ الْعَالِی قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (کَبِرَتْ سِنِّی وَ دَقَّ عَظْمِی وَ لَسْتُ أَدْرِی مَا أَرِدُ عَلَیْهِ مِنْ أَمْرِآخِرَتِی فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّکَ لَتَقُولُ هَذَا فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ کَیْفَ لَاأَقُولُ هَذَا فَذَکَرَ کَلَاماً فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَکَرَکُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ وَ اللَّهِ مَا أَرَادَ بِهَذَا غَیْرَکُمْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُکَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ زِدْنِی فَقَالَ ذَکَرَکُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ وَ اللَّهِ مَا أَرَادَ بِهَا إِلَّا الْأَئِمَّهًَْ وَ شِیعَتَهُمْ فَهَلْ سَرَرْتُکَ.
امام صادق (علیه السلام)- محمّدبنسلیمان از پدرش نقل میکند: خدمت حضرت صادق (علیه السلام) بودم که ابوبصیر وارد شد درحالیکه نفسش گرفته بود وقتی بهجای خود نشست حضرت (علیه السلام) فرمود: «ای ابومحمّد! این نفس تند از چیست»؟ عرض کرد: «فدایت شوم، ای پسر پیامبر (صلی الله علیه و آله)! پیر شدم و استخوانم نازک گردیده و مرگم نزدیک است با اینکه نمیدانم کار آخرتم چه میشود و وضعم آنجا چگونه است»؟ حضرت (علیه السلام) فرمود: «ای ابومحمّد تو هم این حرف را میزنی». عرض کرد: «قربانت گردم! چگونه این حرف را نگویم و سخنی [گلهآمیز] گفت». حضرت (علیه السلام) فرمود: «ای ابومحمّد! خداوند شما را در کتاب خویش یاد فرموده آنجا که میگوید: درحالیکه همه برابرند، و بر تختها رو به روی یکدیگر قرار دارند. (حجر/۴۷) به خدا از این آیه غیر شما را اراده نفرموده است. ای ابومحمّد! آیا شاد شدی»؟ گوید عرض کردم: «فدایت شوم! بیش از این بفرمایید». فرمود: «باز خدا شما را در کتاب خود یاد کرده وقتی به شیطان میفرماید: إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ بهخدا از این آیه نیز غیر از امامان و شیعیان آنها را اراده نکرده است پس شاد شدی»؟
الصّادق ( عَلِیِّبْنِالنُّعْمَانِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَی أَبِیعَبْدِ اللَّهِ (إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ قَالَ لَیْسَ لَهُ عَلَی هَذِهِ الْعِصَابَهًِْ خَاصَّهًًْ سُلْطَانٌ قَالَ قُلْتُ فَکَیْفَ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ فِیهِمْ مَا فِیهِمْ قَالَ لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا قَوْلُهُ لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ أَنْ یُحَبِّبَ إِلَیْهِمُ الْکُفْرَ وَ یُبَغِّضَ إِلَیْهِمُ الْإِیمَانَ.
امام صادق (علیه السلام)- علیبننعمان از برخی یارانش نقل میکند، امام صادق (علیه السلام) فرمود: إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ فرمود: «برای او بر خصوص این دسته تسلّطی نیست». گفتم: «چطور، با آنچه در میان آنهاست»؟ فرمود: «چنان نیست که میفهمی، معنی اینکه لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ این است که آنها را دوست کفر و دشمن ایمان سازد».
الصّادق ( عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخُزَاعِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (یَذْکُرُ فِی حَدِیثِ غَدِیرِ خُمٍّ أَنَّهُ لَمَّا قَالَ النَّبِیُّ (لِعَلِیٍّ (مَا قَالَ وَ أَقَامَهُ لِلنَّاسِ صَرَخَ إِبْلِیسُ صَرْخَهًًْ فَاجْتَمَعَتْ لَهُ الْعَفَارِیتُ فَقَالُوا یَا سَیِّدَنَا مَا هَذِهِ الصَّرْخَهًُْ فَقَالَ وَیْلَکُمْ یَوْمُکُمْ کَیَوْمِ عِیسَی وَ اللَّهِ لَأُضِلَّنَّ فِیهِ الْخَلْقَ قَالَ فَنَزَلَ الْقُرْآنُ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ فَصَرَخَ إِبْلِیسُ صَرْخَهًًْ فَرَجَعَتْ إِلَیْهِ الْعَفَارِیتُ فَقَالُوا یَا سَیِّدَنَا مَا هَذِهِ الصَّرْخَهًُْ الْأُخْرَی فَقَالَ وَیْحَکُمْ حَکَی اللَّهُ وَ اللَّهِ کَلَامِی قُرْآناً وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ لَأُلْحِقَنَّ الْفَرِیقَ بِالْجَمِیعِ قَالَ فَقَالَ النَّبِیُّ (بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ قَالَ ثُمَّ صَرَخَ إِبْلِیسُ صَرْخَهًًْ فَرَجَعَتْ إِلَیْهِ الْعَفَارِیتُ فَقَالُوا یَا سَیِّدَنَا مَا هَذِهِ الصَّرْخَهًُْ الثَّالِثَهًُْ قَالَ وَ اللَّهِ مِنْ أَصْحَابِ عَلِیٍّ وَ لَکِنْ وَ عِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ یَا رَبِّ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمُ الْمَعَاصِی حَتَّی أُبَغِّضَهُمْ إِلَیْکَ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (وَ الَّذِی بَعَثَ بِالْحَقِّ مُحَمَّداً لَلْعَفَارِیتُ وَ الْأَبَالِسَهًُْ عَلَی الْمُؤْمِنِ أَکْثَرُ مِنَ الزَّنَابِیرِ عَلَی اللَّحْمِ وَ الْمُؤْمِنُ أَشَدُّ مِنَ الْجَبَلِ وَ الْجَبَلُ تَدْنُو إِلَیْهِ بِالْفَأْسِ فَتَنْحِتُ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنُ لَا یُسْتَقَلُّ عَنْ دِینِهِ.
امام صادق (علیه السلام)- جعفربن محمد خزاعی از پدرش نقل میکند: شنیدم امام صادق (علیه السلام) در بیان حدیث غدیرخم میفرمود: وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) هرآنچه را که باید، دربارهی علی (علیه السلام) فرمود و او را میان مردم برپا کرد، ابلیس فریاد بلندی کشید و همهی عفریتها را جمع کرد و گفتند: «سرور ما! علّت این فریاد چیست»؟ گفت: «وای بر شما! امروز همانند روز عیسی (علیه السلام) است. بهخدا سوگند که مردم را نسبت به [حق] او گمراه خواهم کرد». و آن حضرت (علیه السلام) فرمود: «پس این آیه از قرآن نازل شد؛ [آری] بیقین، ابلیس گمان خود را دربارهی آنها محقّق یافت که همگی از او پیروی کردند جز گروه اندکی از مؤمنان!. (سبأ/۲۰) ابلیس فریاد بلندی کشید و عفریتها نزد او بازگشتند. گفتند: «سرور ما! دوباره چرا فریاد کشیدید»؟ گفت: «وای بر شما! خداوند سخن مرا در قرآن حکایت کرده است و بر او نازل شد: [آری] بیقین، ابلیس گمان خود را دربارهی آنها محقّق یافت که همگی از او پیروی کردند جز گروه اندکی از مؤمنان!. (سبأ/۲۰) پس سرش را به آسمان بلند کرد و گفت به عزّت و جلال تو سوگند! که آن گروه را نیز به دیگران ملحق خواهم کرد». فرمود: پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «بسمالله الرحمن الرحیم إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ، ابلیس فریاد بلندی کشید و عفریتها نزد او آمدند و گفتند: «ای بزرگ ما و سرور ما! سوّمین فریاد برای چه بود»؟ گفت: «به خدا بهخاطر یاران و اصحاب علی (علیه السلام) بود. ولی پروردگارا! به عزّت و جلالتت سوگند که گناهان را برای آنها زینت خواهم داد تا آنها را دشمن تو بکنم». امام صادق (علیه السلام) فرمود: «قسم به آن که محمّد (صلی الله علیه و آله) را به حق مبعوث کرده است! ابلیسها و عفریتهها بیشتر از آنکه مگس بر روی گوشت بنشیند، در اطراف مؤمن جمع میشوند، امّا مؤمن سختتر از کوه است؛ زیرا کوه را میتوان با تیشه زد و آن را تراشید، ولی نمیتوان از دین مؤمن کاست».