آیه أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً [57]
كسانى را كه آنان [بهعنوان معبود] مىخوانند، خودشان وسيلهاى [براى تقرّب] به پروردگارشان مىجويند، وسيلهاى هرچه نزديكتر و به رحمت او اميدوارند و از عذاب او مىترسند؛ چرا كه عذاب پروردگارت، همواره هراسناك است!
الرّسول ( عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ کَانَ النَّبِیُّ (یَقُول إِذَا سَأَلْتُمُ اللَّهَ لِی فَاسْأَلُوهُ الْوَسِیلَهًَْ فَسَأَلْنَا النَّبِیَّ (عَنِ الْوَسِیلَهًِْ فَقَالَ هِیَ دَرَجَتِی فِی الْجَنَّهًِْ وَ هِیَ أَلْفُ مِرْقَاهًٍْ بَیْنَ الْمِرْقَاهًِْ إِلَی الْمِرْقَاهًِْ حُضْرُ الْفَرَسِ فَرَسِ الْجَوَادِ شَهْراً وَ هِیَ مَا بَیْنَ مِرْقَاهًِْ جَوْهَرٍ إِلَی مِرْقَاهًِْ زَبَرْجَدٍ إِلَی مِرْقَاهًِْ یَاقُوتٍ إِلَی مِرْقَاهًِْ ذَهَبٍ إِلَی مِرْقَاهًِْ فِضَّهًٍْ فَیُؤْتَی بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ حَتَّی تُنْصَبَ مَعَ دَرَجَهًِْ النَّبِیِّینَ فَهِیَ فِی دَرَجِ النَّبِیِّینَ کَالْقَمَرِ بَیْنَ الْکَوَاکِبِ فَلَا یَبْقَی یَوْمَئِذٍ نَبِیٌّ وَ لَا صِدِّیقٌ وَ لَا شَهِیدٌ إِلَّا قَالَ طُوبَی لِمَنْ کَانَتْ هَذِهِ الدَّرَجَهًُْ دَرَجَتَهُ فَیُنَادِی مُنَادٍ یَسْمَعُ النِّدَاءَ جَمِیعُ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الْمُؤْمِنِینَ هَذِهِ دَرَجَهًُْ مُحَمَّدٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (فَأُقْبِلُ أَنَا یَوْمَئِذٍ مُتَّزِراً بِرَیْطَهًٍْ مِنْ نُورٍ عَلَیَّ تَاجُ الْمُلْکِ وَ إِکْلِیلُ الْکَرَامَهًِْ وَ الْمَلَائِکَهًُْ الْکِرَامُ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَمَامِی وَ لِوَائِی بِیَدِهِ وَ هُوَ لِوَاءُ الْحَمْدِ مَکْتُوبٌ عَلَیْهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمُفْلِحُونَ هُمُ الْفَائِزُونَ بِاللَّهِ فَإِذَا مَرَرْنَا بِالنَّبِیِّینَ قَالُوا مَلَکَیْنِ مُقَرَّبَیْنِ وَ إِذَا مَرَرْنَا بِالْمَلَائِکَهًِْ قَالُوا هَذَانِ مَلَکَانِ وَ لَمْ نَعْرِفْهُمَا وَ لَمْ نَرَهُمَا وَ إِذَا مَرَرْنَا بِالْمُؤْمِنِینَ قَالُوا هَذَانِ نَبِیَّانِ مُرْسَلَانِ حَتَّی أَعْلُوَ الدَّرَجَهًَْ وَ عَلِیٌّ یَتْبَعُنِی حَتَّی إِذَا صِرْتُ فِی أَعْلَی دَرَجَهًٍْ مِنْهَا وَ عَلِیٌّ أَسْفَلَ مِنِّی بِدَرَجَهًٍْ وَ بِیَدِهِ لِوَائِی فَلَا یَبْقَی یَوْمَئِذٍ نَبِیٌّ وَ لَا وَصِیٌّ وَ لَا مُؤْمِنٌ إِلَّا رَفَعُوا رُءُوسَهُمْ إِلَیَّ یَقُولُونَ طُوبَی لِهَذَیْنِ الْعَبْدَیْنِ مَا أَکْرَمَهُمَا عَلَی اللَّهِ تَعَالَی فَیَأْتِی النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ تَعَالَی یَسْمَعُ النَّبِیُّونَ وَ جَمِیعُ الْخَلْقِ هَذَا حَبِیبِی مُحَمَّدٌ وَ هَذَا وَلِیِّی عَلِیٌّ طُوبَی لِمَنْ أَحَبَّهُ وَ وَیْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُ وَ کَذَّبَ عَلَیْهِ قَالَ النَّبِیُّ (لِعَلِیٍّ (یَا عَلِیُّ فَلَا یَبْقَی یَوْمَئِذٍ فِی مَشْهَدِ الْقِیَامَهًِْ أَحَدٌ یُحِبُّکَ إِلَّا اسْتَرْوَحَ إِلَی هَذَا الْکَلَامِ وَ ابْیَضَّ وَجْهُهُ وَ فَرِحَ قَلْبُهُ وَ لَا یَبْقَی أَحَدٌ مِمَّنْ عَادَاکَ أَوْ نَصَبَ لَکَ حَرْباً أَوْ جَحَدَ لَکَ حَقّاً إِلَّا اسْوَدَّ وَجْهُهُ وَ اضْطَرَبَتْ قَدَمَاهُ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (فَبَیْنَا أَنَا کَذَلِکَ إِذَا مَلَکَانِ قَدْ أَقْبَلَا إِلَیَّ أَمَّا أَحَدُهُمَا فَرِضْوَانُ خَازِنُ الْجَنَّهًِْ وَ أَمَّا الْآخَرُ فَمَالِکٌ خَازِنُ النَّارِ فَیَدْنُو رِضْوَانُ فَیُسَلِّمُ عَلَیَّ فَیَقُولُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَرُدُّ عَلَیْهِ السَّلَامَ وَ أَقُولُ أَیُّهَا الْمَلَکُ الطَّیِّبُ الرِّیحِ الْحَسَنُ الْوَجْهِ الْکَرِیمُ عَلَی رَبِّهِ مَنْ أَنْتَ فَیَقُولُ أَنَا رِضْوَانُ خَازِنُ الْجَنَّهًِْ أَمَرَنِی رَبِّی أَنْ آتِیَکَ بِمَفَاتِیحِ الْجَنَّهًْ فَأَدْفَعَهَا إِلَیْکَ فَخُذْهَا یَا أَحْمَدُ فَأَقُولُ قَدْ قَبِلْتُ ذَلِکَ مِنْ رَبِّی فَلَهُ الْحَمْدُ عَلَی مَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَیَّ فَادْفَعْهَا إِلَی أَخِی عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ فَیَدْفَعُهَا إِلَی عَلِیٍّ وَ یَرْجِعُ رِضْوَانُ ثُمَّ یَدْنُو مَالِکٌ فَیَقُولُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَحْمَدُ فَأَقُولُ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَلَکُ مَا أَنْکَرَ رُؤْیَتَکَ وَ أَقْبَحَ وَجْهَکَ مَنْ أَنْتَ فَیَقُولُ أَنَا مَالِکٌ خَازِنُ النَّارِ أَمَرَنِی رَبِّی أَنْ آتِیَکَ بِمَقَالِیدِ النَّارِ فَأَقُولُ قَدْ قَبِلْتُ ذَلِکَ مِنْ رَبِّی فَلَهُ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَضَّلَنِی بِهِ ادْفَعْهَا إِلَی أَخِی عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ فَیَدْفَعُهَا إِلَیْهِ ثُمَّ یَرْجِعُ مَالِکٌ فَیُقْبِلُ عَلِیٌّ وَ مَعَهُ مَفَاتِیحُ الْجَنَّهًِْ وَ مَقَالِیدُ النَّارِ حَتَّی یَقِفَ عَلَی حُجْزَهًِْ جَهَنَّمَ فَیَأْخُذَ زِمَامَهَا بِیَدِهِ وَ قَدْ عَلَا زَفِیرُهَا وَ اشْتَدَّ حَرُّهَا وَ تَطَایَرَ شَرَرُهَا فَتُنَادِی جَهَنَّمُ جُزْنِی یَا عَلِیُّ فَقَدْ أَطْفَأَ نُورُکَ لَهَبِی فَیَقُولُ لَهَا عَلِیٌّ قِرِّی یَا جَهَنَّمُ خُذِی هَذَا وَ اتْرُکِی هَذَا خُذِی هَذَا عَدُوِّی وَ اتْرُکِی هَذَا وَلِیِّی فَلِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ أَشَدُّ مُطَاوَعَهًًْ لِعَلِیٍّ مِنْ غُلَامِ أَحَدِکُمْ لِصَاحِبِهِ فَإِنْ شَاءَ یُذْهِبُهَا یَمْنَهًًْ وَ إِنْ شَاءَ یُذْهِبُهَا یَسْرَهًًْ وَ لِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ أَشَدُّ مُطَاوَعَهًًْ لِعَلِیٍّ فِیمَا یَأْمُرُهَا بِهِ مِنْ جَمِیعِ الْخَلَائِق وَ ذَلِکَ اَنَّ عَلِیّاً (یَوْمَئِذٍ قَسِیمُ الْجَنَّهًِْ وَ النَّارِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابوسعید خدری گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هرگاه از خدا برای من طلب و سؤال نمودید، وسیله را بخواهید». از محضرش پرسیدم: «وسیله چیست»؟ فرمود: «نردبان من در بهشت میباشد و آن هزار پلّه دارد بین هر پلّه تا پلّهی بعدی فاصلهاش بهمقداریست که اسب تندرو یک ماه بدود، پلّههای این نردبان از سنگ قیمتی و زبرجد و یاقوت و طلا و نقره میباشند، این نردبان را روز قیامت میآورند و نردبانهای انبیاء (را نصب میکنند این نردبان در بین آنها بهمنزلهی ماه بین ستارگان میباشد، هیچ پیامبر (صلی الله علیه و آله) و صدّیق و شهیدی نیست مگر آنکه میگوید: خوشا بهحال آنکسی که این نردبان و درجه، تعلّق به او دارد. در این وقت منادی با صدایی که تمام انبیاء و صدّیقین و شهداء و مؤمنین آن را میشنوند ندا میکند: «این نردبان و درجه تعلّق به محمّد (صلی الله علیه و آله) دارد». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «در این روز من درحالیکه جامهای نازک از جنس نور به دوش انداخته و تاج پادشاهی و اکلیل کرامت به سر نهاده جلو آمده و علیّبنابیطالب (علیه السلام) جلوی من بوده و پرچم من را که پرچم حمد است و بر آن لا اله الّا اللهُ المفلحون هم الفائزون باللهِ نوشته بهدست دارد با این هیئت حرکت کرده و بر انبیاء (میگذریم، ایشان میگویند این دو دو ملک مقرّب هستند و وقتی بر فرشتگان و ملائکه عبور مینماییم». آنها میگویند: «این دو فرشتهای هستند که ما نه آنها را شناخته و نه دیدهایم و هنگامیکه به مؤمنین مرور میکنیم آنها میگویند: این دو، دو پیامبر مرسل میباشند، باری! به حرکت ادامه میدهیم تا به بالاترین پلّهی نردبان رسیده و علی (علیه السلام) نیز بهدنبال من آمده تا در پلّهای پایینتر از من قرار گرفته و در دستش پرچم من میباشد در آن روز پیامبر (صلی الله علیه و آله) و وصیّ پیامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنی نیست مگر آنکه سرهای خود را به طرف من بالا کرده و میگویند: خوشا به حال این دو بنده چقدر نزد خدا عزیز هستند، پس ندایی از جانب خدا بلند میشود که انبیاء (و تمام خلق آن را میشنوند و آن این استکه: این حبیب من محمّد (صلی الله علیه و آله) و آن ولیّ من علی (علیه السلام) است. خوشابهحال کسانی که دوستدار او بوده و بد بهحال آنانکه او را دشمن داشته و تکذیبش مینمایند». پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) فرمود: «ای علی (علیه السلام) در آن روز که روز قیامت است، احدی از دوستانت نیست مگر آنکه با این کلام آرامش پیدا کرده و صورتش درخشیده و قلبش شادمان میگردد و احدی از دشمنانت یا آنان که با تو به محاربه پرداختند یا حقّت را انکار کردند نیست، مگر آنکه در آن روز صوتش سیاه شده و دو پایش مضطرب و لرزان میگردد». سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «باری! پیوسته ما بدینمنوال هستیم که دو فرشته بهطرف من آمده یکی رضوان خازن بهشت و دیگری مالک خازن دوزخ، رضوان نزدیک آمده و سلام نموده و میگوید: سلام بر تو، ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)»! جوابش را داده و به او میگویم: «ای فرشتهی خوشبوی نیکو منظر و عزیز نزد پروردگار! تو کیستی»؟ میگوید: «من رضوان خازن بهشتم، پروردگارم مرا فرمان داده که کلیدهای بهشت را نزد شما آورده و تسلیمتان کنم، پس آنها را از من بگیر. به او میگویم از پروردگارم پذیرفتم و سپاس و شکرش را بهجا میآورم ولی آنها را به برادرم علیّبنابیطالب (علیه السلام) بده». رضوان آنها را تحویل علی (علیه السلام) میدهد و بهجای خودش برمیگردد و سپس مالک پیش میآید و میگوید: «سلام بر تو ای احمد (صلی الله علیه و آله)»! من در جوابش میگویم: «و بر تو باد سلام ای فرشته! چقدر بد رؤیت بوده و قبیح و زشت صورت هستی تو کیستی»؟ در جواب میگوید: «من مالک خازن دوزخ میباشم، پروردگارم امر نموده که کلیدهای دوزخ را تحویل شما دهم». به او میگویم: «از پروردگارم پذیرفته و سپاس و شکرش را بهجا میآورم ولی آنها را به برادرم علیّبنابیطالب (علیه السلام) بده»، مالک آنها را به علی (علیه السلام) میسپارد و سپس بهجای خویش برمیگردد. پس علی (علیه السلام) درحالیکه کلیدهای بهشت و دوزخ با اوست پیش میآید تا جایی که روی پشت دوزخ مینشیند و افسار آن را به دست گرفته همچون سواری که بر مرکب نشسته باشد، در این وقت نعره جهنّم بلند و حرارتش شدید و شعلههای آتش آن زبانه میکشد، ندا میکند: «ای علی (علیه السلام)! از من بگذر نورت شعلههای من را خاموش نمود». علی (علیه السلام) میفرماید: «ای جهنّم، آرام باش! این را بگیر و این را رها کن، این دشمن منست، بگیرش و آن دوست من بوده، واگذارش». در آن روز جهنّم سخت مطیع علی (علیه السلام) بوده و حتّی از غلامی که فرمانبردار آقایش هست بیشتر حالت اطاعت دارد، باری! امیرالمؤمنین (علیه السلام) اگر بخواهد دوزخ را به راست و اگر بخواهد به چپ میبرد همچون راکبی که مرکبش را به اینطرف و آنطرف بدواند و نسبت به آنچه علی (علیه السلام) فرمان و دستور میدهند جهنّم از تمام خلایق انقیاد و اطاعتش از آن حضرت (علیه السلام) بیشتر میباشد.
الصّادق ( عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَهًِْ أَوْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا کَانَ فِی وَصِیَّهًِْ لُقْمَانَ قَالَ کَانَ فِیهَا الْأَعَاجِیبُ وَ کَانَ أَعْجَبَ مَا کَانَ فِیهَا أَنْ قَالَ لِابْنِهِ خَفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خِیفَهًًْ لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَیْنِ لَعَذَّبَکَ وَ ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَیْنِ لَرَحِمَکَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (کَانَ أَبِی یَقُولُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا {وَ} فِی قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِیفَهًٍْ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ یَزِدْ عَلَی هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ یَزِدْ عَلَی هَذَا.
امام صادق (علیه السلام)- حارثبنمغیره گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: از آن حضرت (علیه السلام) پرسید: «در وصیّت لقمان چه بود»؟ فرمود: «در وصیّتنامهی او چیزهای شگفتانگیزی بود و یکی از آن وصیّتهای تعجّبانگیز این بود که به پسرش گفت: از خداوند چنان بترس که اگر نیکی ثقلین را با خود بردی باز ممکن است که خداوند تو را عذاب کند و از خداوند چنان امیدوار باش که اگر گناه ثقلین را بردی باز تو را رحمت کند». بعد از این امام صادق (علیه السلام) فرمود: «پدرم (علیه السلام) فرمود: هر بندهی مؤمنی در دلش دو نور دارد، نور خوف و نور رجاء اگر آن دو را با هم وزن کنند هر دو مساوی خواهند شد».
الرّسول ( عَنْ حَمْزَهًَْ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (یَقُولُ إِنَّ مِمَّا حُفِظَ مِنْ خُطَبِ النَّبِیِّ (أَنَّهُ قَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لَکُمْ مَعَالِمَ فَانْتَهُوا إِلَی مَعَالِمِکُمْ وَ إِنَّ لَکُمْ نِهَایَهًًْ فَانْتَهُوا إِلَی نِهَایَتِکُمْ أَلَا إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَعْمَلُ بَیْنَ مَخَافَتَیْنِ بَیْنَ أَجَلٍ قَدْ مَضَی لَا یَدْرِی مَا اللَّهُ صَانِعٌ فِیهِ وَ بَیْنَ أَجَلٍ قَدْ بَقِیَ لَا یَدْرِی مَا اللَّهُ قَاضٍ فِیهِ فَلْیَأْخُذِ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ مِنْ نَفْسِهِ لِنَفْسِهِ وَ مِنْ دُنْیَاهُ لآِخِرَتِهِ وَ فِی الشَّبِیبَهًِْ قَبْلَ الْکِبَرِ وَ فِی الْحَیَاهًِْ قَبْلَ الْمَمَاتِ فَوَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ مَا بَعْدَ الدُّنْیَا مِنْ مُسْتَعْتَبٍ وَ مَا بَعْدَهَا مِنْ دَارٍ إِلَّا الْجَنَّهًُْ أَوِ النَّار.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- حمزهًْبنحمران گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود: «متوجّه باشید! مؤمن بین دو ترس عمل میکند، کارهایی که انجام داده و نمیداند خداوند با او چه خواهد کرد و بین آنچه در آینده میآید و نمیداند چه خواهد شد، اینک مؤمن باید از دنیای خودش برای خودش بردارد و از دنیا برای آخرتش استفاده کند. مؤمن باید در ایّام جوانی برای روزگار پیری ذخیره کند و در زندگی برای مرگش چیزهایی فراهم سازد، به خدایی سوگند که جان محمّد (صلی الله علیه و آله) در دست او میباشد! بعد از دنیا دیگر مؤاخذهای نیست، بعد از آن یا بهشت است و یا دوزخ».
الصّادق ( عَنْ أَبِی عُبَیْدَهًَْ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (قَالَ: الْمُؤْمِنُ بَیْنَ مَخَافَتَیْنِ ذَنْبٍ قَدْ مَضَی لَا یَدْرِی مَا صَنَعَ اللَّهُ فِیهِ وَ عُمُرٍ قَدْ بَقِیَ لَا یَدْرِی مَا یُکْتَبُ فِیهِ مِنَ الْمَهَالِکِ فَهُوَ لَا یُصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْخَوْفُ.
امام صادق (علیه السلام)- ابوعبیده حذاء گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مؤمن بین دو ترس قرار گرفته؛ گناهی که نمیداند خداوند با او چگونه معامله خواهد کرد و عمری که از وی مانده و نمیداند او را چگونه خواهد گذرانید، او همواره درحال خوف است و او را خوف اصلاح میکند».
الصّادق ( لَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّی یَکُونَ خَائِفاً رَاجِیاً وَ لَا یَکُونُ خَائِفاً رَاجِیاً حَتَّی یَکُونَ عَامِلًا لِمَا یَخَافُ وَ یَرْجُو.
امام صادق (علیه السلام)- بنده به درجهی ایمان نمیرسد؛ مگر آنکه هم امیدوار باشد و هم خائف و امیدوار و خائف نمیگردد؛ مگر آنکه برطبق ترس و رجائش عملکند.
الصّادق ( لُقْمانُ وَ وَعْظُهُ لِأبْنِهِ وَ فیهِ: یَا بُنَیَّ لَوِ اسْتُخْرِجَ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ فَشُقَ لَوُجِدَ فِیهِ نُورَانِ نُورٌ لِلْخَوْفِ وَ نُورٌ لِلرَّجَاءِ لَوْ وُزِنَا مَا رُجِّحَ أَحَدُهُمَا عَلَی الْآخَرِ بِمِثْقَالِ ذَرَّهًْ.
امام صادق (علیه السلام)- لقمان پسرش را پند داده و گفت: «ای پسرم! اگر قلب مؤمن را بیرون بیاورند و بشکافند در آن دو نور یافت میشود؛ نور خوف و نور رجاء که اگر آن دو را وزن کنند، دقیقاً با هم یکسان و هموزن است و ذرّهًْ المثقالی تفاوت ندارد».
الصّادق ( مَنْ خَافَ اللَّهَ أَخَافَ اللَّهُ مِنْهُ کُلَ شَیْءٍ وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللَّهَ أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ.
امام صادق (علیه السلام)- هرکس از خدا بترسد، خداوند همه چیز را از او میترساند و هرکس از خدا نترسد، خداوند او را از همه چیز میترساند.
الصّادق ( عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (قَالَ: قُلْتُ لَهُ: قَوْمٌ یَعْمَلُونَ بِالْمَعَاصِی وَ یَقُولُونَ: نَرْجُو فَلَا یَزَالُونَ کَذَلِکَ حَتَّی یَأْتِیَهُمُ الْمَوْتُ. فَقَالَ: هَؤُلَاءِ قَوْمٌ یَتَرَجَّحُونَ فِی الْأَمَانِیِّ کَذَبُوا لَیْسُوا بِرَاجِینَ، إِنَّ مَنْ رَجَا شَیْئاً طَلَبَهُ وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَیْءٍ هَرَبَ مِنْهُ.
امام صادق (علیه السلام)- ابن ابینجران از قول کسی که از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است گوید: سؤال کردم: «گروهی معصیت میکنند و میگویند امیدواریم که خداوند از ما بگذرد، آنها همچنین مشغول گناه میباشند تا از دنیا میروند». امام (علیه السلام) فرمود: «اینها مردمانی هستند که در آمال و آرزوها بهسر میبرند، آنها دروغ میگویند که امیدوار میباشند! هرکس امیدی داشته باشد دنبال آن میرود و هرکس از چیزی بترسد از آن فرار میکند».
الصّادق ( إِنَّ حُبَ الشَّرَفِ وَ الذِّکْرِ لَا یَکُونَانِ فِی قَلْبِ الْخَائِفِ الرَّاهِبِ.
امام صادق (علیه السلام)- در دل کسی که از خدا بترسد، علاقه به عنوان و نام وجود ندارد.
الصّادق ( مَنْ عَرَفَ اللَّهَ خَافَ اللَّهَ، وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنِ الدُّنْیَا.
امام صادق (علیه السلام)- هرکس خداوند را شناخت از وی میترسد و هرکس از خداوند ترسید نفسش از دنیا خواهد گذشت.
أمیرالمؤمنین ( وَ أَمَّا الرُّخْصَهًُْ الَّتِی ظَاهِرُهَا خِلَافُ بَاطِنِهَا وَ الْمُنْقَطِعُ الْمَعْطُوفُ فِی التَّنْزِیلِ هُوَ أَنَّ الْآیَهًَْ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عزّوجلّ کَانَتْ تَجِیءُ بِشَیْءٍ مَا ثُمَّ تَجِیءُ مُنْقَطِعَهًَْ الْمَعْنَی بَعْدَ ذَلِکَ وَ تَجِیءُ بِمَعْنَی غَیْرِهِ ثُمَّ تَعْطِفُ بِالْخِطَابِ عَلَی الْأَوَّلِ مِثْلُ قَوْلِهِ تَعَالَی وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً ثُمَّ قَطَعَ الْکَلَامَ فَقَالَ قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَ لا تَحْوِیلًا ثُمَّ عَطَفَ عَلَی الْقَوْلِ الْأَوَّلِ فَقَالَ تَمَامُهُ فِی مَعْنَی ذِکْرِ الْأَنْبِیَاءِ وَ ذِکْرِ دَاوُدَ أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلی رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ یَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ کانَ مَحْذُوراً.
امام علی (علیه السلام)- امّا رخصتی که ظاهرش خلاف باطن است و آیهای که در ظاهر منقطع و معطوف است مانند آن است که آیهای در کتاب خدا در موضوعی بیاید و پس از آن مطلبی که از نظر معنا متفاوت با آن است بیاید سپس کلامی بیاید که در ادامهی سخن اول است. مانند این آیه: ... وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً سپس کلام را قطع میکند و میفرماید: قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلاَ یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَ لاَ تَحْوِیلاً و پس از آن در ادامه سخن اول، کلام را در ذکر داستان انبیا (و داود (علیه السلام) میآورد: أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَی رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ یَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُوراً.