آیه وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلّا غُرُوراً [64]
هركدام از آنها را مىتوانى با صدايت تحريك كن و لشكر سواره و پيادهات را بر آنها گسيلدار و در ثروت و فرزندانشان شركت جوى و آنان را با وعدهها سرگرم ساز! ولى شيطان، جز فريب و دروغ، وعدهاى به آنها نمىدهد.
علیبنإبراهیم ( وَ اسْتَفْزِزْ أی أخدع مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- وَ اسْتَفْزِزْ؛ یعنی خدعه و نیرنگ کن مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ.
ابنعبّاس ( صَاحَ إِبْلِیسُ یَوْمَ أُحُدٍ فِی عَسْکَرِ رَسُولِ اللَّهِ (أَنَّ مُحَمَّداً (قَدْ قُتِلَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ قَالَ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَجْلَبَ إِبْلِیسُ عَلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (کُلَّ خَیْلٍ کَانَتْ فِی غَیْرِ طَاعَهًِْ اللَّهِ وَ اللَّهِ إِنَّ کُلَّ رَاجِلٍ قَاتَلَ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (کَانَ مِنْ رَجَّالَهًِْ إِبْلِیسَ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- ابلیس در روز جنگ احد در میان سپاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فریاد زد: محمّد (صلی الله علیه و آله) کشته شد. وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ؛ بهخدا سوگند! ابلیس هر لشکر سوارهای که در [مسیری] غیر از اطاعت خداوند بود را برضدّ امیرمؤمنان (علیه السلام) گسیل داشت و بهخدا سوگند، هر لشکر پیادهای که با امیرمؤمنان (علیه السلام) به جنگ پرداخت از پیادهنظامِ ابلیس بوده است.
الرّسول ( سُلَیْمِبْنِقَیْسٍ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّهًَْ عَلَی کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِیءٍ قَلِیلِ الْحَیَاءِ لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَهُ فَإِنَّکَ إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلَّا لِغَیَّهًٍْ أَوْ شِرْکِ شَیْطَانٍ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (وَ فِی النَّاسِ شِرْکُ شَیْطَانٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (أَمَا تَقْرَأُ قَوْلَ اللَّهِ عزّوجلّ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- سلیمبنقیس گوید: امام علی (علیه السلام) از قول پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند متعال بهشت را بر هر فحّاش بیآبرو و کمشرمی که باکی از آنچه گوید و آنچه به او گفته شود ندارد، حرام کرده است. زیرا اگر از حالش بازرسی کنی یا از زناست یا از شرکت شیطان، به وی عرض شد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! در میان مردمان شرکت شیطان هم هست»؟ فرمود: «آیا گفتار خدای عزّوجلّ را نخواندهای که [به شیطان فرماید]: وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ».
الباقر ( مُحَمَّدِبْنِمُسْلِمٍ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (قَال سَأَلْتُهُ عَنْ شِرْکِ الشَّیْطَانِ قَوْلِهِ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ قَالَ مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ شِرْکُ الشَّیْطَانِ قَالَ وَ یَکُونُ مَعَ الرَّجُلِ حَتَّی یُجَامِعُ فَیَکُونُ مِنْ نُطْفَتِهِ وَ نُطْفَهًِْ الرَّجُلِ إِذَا کَانَ حَرَاماً.
امام باقر (علیه السلام)- محمدبنمسلم گوید: از امام باقر (علیه السلام) دربارهی سهم و بهره و مشارکت شیطان پرسیدم که در آیه: وَ شَارِکْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَ الأَوْلادِ آمده است، فرمود: «هر مال حرامی سهم و بهرهی شیطان است و همراه مرد و در وجود او خواهد بود تا مجامعت کند. پس فرزند از نطفهی شیطان و مرد خواهد بود، اگر از مال حرام باشد».
علیبنإبراهیم ( وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ قَالَ مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ شِرْکُ الشَّیْطَانِ فَإِذَا اشْتَرَی بِهِ الْإِمَاءَ وَ نَکَحَهُنَ وَ وُلِدَ لَهُ فَهُوَ شِرْکُ الشَّیْطَانِ کَمَا تَلِدُ یَلْزَمُهُ مِنْهُ وَ یَکُونُ مَعَ الرَّجُلِ إِذَا جَامَعَ فَیَکُونُ الْوَلَدُ مِنْ نُطْفَتِهِ وَ نُطْفَهًِْ الرَّجُلِ إِذَا کَانَ حَرَاماً.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- شَارِکْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَ الأَوْلاد، شیطان در هر مال حرامی سهم و بهرهای دارد و اگر با آن اموال حرام کنیزی خریده شود و با او ازدواج کند و او برایش فرزندی بیاورد، در او برای شیطان بهرهای است؛ مانند فرزندی که از او به دنیا میآید و وقتی مرد با او همبستر شود، فرزندی که از نطفهی آن کنیز و آن مرد به دنیا بیاید، حرامزاده است.
الصّادق ( عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (مَا قَوْلُ اللَّهِ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ فَقَالَ قُلْ فِی ذَلِکَ قَوْلًا أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ.
امام صادق (علیه السلام)- سلیمانبنخالد گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «دربارهی آیه: وَ شَارِکْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَ الأَوْلادِ چه میفرمایید»؟ فرمود: «در این مورد بگو: از شرّ شیطان رانده شده به خدا پناه میبرم».
الصّادق ( عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَهُ لَیْلَهًًْ فَذَکَرَ شِرْکَ الشَّیْطَانِ فَعَظَّمَهُ حَتَّی أَفْزَعَنِی فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَا الْمَخْرَجُ مِنْهَا وَ مَا نَصْنَعُ قَالَ إِذَا أَرَدْتَ الْمُجَامَعَهًَْ فَقُلْ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ اللَّهُمَّ إِنْ قَصَدْتَ مِنِّی فِی هَذِهِ اللَّیْلَهًِْ وَلَداً فَلَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ نَصِیباً وَ لَا شِرْکاً وَ لَا حَظّاً وَ اجْعَلْهُ عَبْداً صَالِحاً مصفیا {مُصَفًّی} وَ ذُرِّیَّتَهُ جَلَّ ثَنَاؤُکَ.
امام صادق (علیه السلام)- ابوربیع شامی گوید: شب نزد امام (علیه السلام) بودم. امام (علیه السلام) دربارهی شرک و سهم شیطان سخن گفت و بسیار در آن مبالغه کرد، چنانکه ترسیدم و عرض کردم: «فدایتان شوم! چارهی این امر چیست و ما چه بکنیم»؟ فرمود: «هرگاه خواستی مجامعت کنی، بگو: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، معبودی جز او نیست هستی بخش آسمانها و زمین اوست! خدایا! اگر امشب برای من چیزی مقدّر فرمودی، برای شیطان مشارکت سهم و نصیبی در آن قرار نده و نسل او را بندهای صالح، خالص و مخلص و نیکوکار قرار بده، حمد و ثنای تو بلند و عالی است».
الرّسول ( عَبْدِ اللَّهِبْنِعَبَّاسٍ قَال بَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ (جَالِسٌ إِذَا نَظَرَ إِلَی حَیَّهًٍْ کَأَنَّهَا بَعِیرٌ فَهَمَّ عَلِیٌّ أَنْ یَضْرِبَهَا بِالْعَصَا فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ (إِنَّهُ إِبْلِیسُ وَ إِنِّی قَدْ أَخَذْتُ عَلَیْهِ شُرُوطاً مَا یُبْغِضُکَ مُبْغِضٌ إِلَّا شَارَکَ فِی رَحِمِ أُمِّهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- عبداللهبنعباس گوید: هنگامیکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نشسته بود، نگاهش به ماری افتاد که به اندازهی شتر بود، علی (علیه السلام) خواست او را با عصا بزند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) به او گفت: «دست نگهدار! که او ابلیس است و من با او شرط کردهام که کسی تو (علی (علیه السلام)) را دشمن ندارد مگر اینکه [شیطان] در رحم مادرش شرکت کند و این است سخن خداوند متعال: وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ».
الرّسول ( جَابِرٌ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (یَا عَلِیُّ (ائْتِ الْوَادِیَ فَدَخَلَ الْوَادِیَ وَ دَارَ فِیهِ فَلَمْ یَرَ أَحَداً حَتَّی إِذَا صَارَ عَلَی بَابِهِ لَقِیَهُ شَیْخٌ فَقَالَ مَا تَصْنَعُ هُنَا قَالَ أَرْسَلَنِی رَسُولُ اللَّهِ (قَالَ تَعْرِفُنِی قَالَ یَنْبَغِی أَنْ تَکُونَ أَنْتَ الْمَلْعُونَ فَقَالَ مَا تَرَی أُصَارِعُکَ فَصَارَعَهُ فَصَرَعَهُ عَلِیٌّ (فَقَالَ قُمْ عَنِّی حَتَّی أُبَشِّرَکَ فَقَامَ عَنْهُ فَقَالَ بِمَ تُبَشِّرُنِی یَا مَلْعُونُ قَال ... وَ اللَّهِ یَا ابْنَأَبِیطَالِبٍ مَا أَحَدٌ یُبْغِضُکَ إِلَّا شَرِکْتُ أَبَاهُ فِی رَحِمِ أُمِّهِ وَ وُلْدِهِ وَ مَالِهِ أَمَا قَرَأْتَ کِتَابَ اللَّهِ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ ...
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- جابر گوید: از امام باقر (علیه السلام) روایت است: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای علی (علیه السلام)! وارد شکاف کوه شو». علی (علیه السلام) وارد شکاف کوه شد و گشتی در آن زد و کسی را [در آنجا] مشاهده نکرد، تا اینکه به ورودی آن رسید و پیرمردی با حضرت (علیه السلام) روبرو گردید و عرض کرد: «اینجا چه میکنی»؟ فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مرا فرستاده است». عرض کرد: «مرا میشناسی»؟ فرمود: «تو باید شیطان رانده شده [از درگاه الهی] باشی». عرض کرد: «نظرت چیست که با تو کُشتی بگیرم»؟ شیطان با علی (علیه السلام) کشتی گرفت و علی (علیه السلام) او را بر زمین افکند. شیطان عرض کرد: «از روی من برخیز تا مژدهای به تو دهم». علی (علیه السلام) از روی شیطان برخواست و فرمود: «چه مژدهای به من میدهی ای رانده شده»؟! عرض کرد: «ای پسرابوطالب (علیه السلام)! بهخدا سوگند! کسی نیست که کینهی تو را داشته باشد مگر اینکه من با پدرش در رحِم مادر و فرزندان و داراییاش شریک میشوم، آیا کتاب خدا را نخواندهای [که میفرماید]: وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ».
أمیرالمؤمنین ( عَنْ مُسْلِمٍ الْمُلَّائِیِّ عَنْ حَبَّهًَْ الْعُرَنِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ یَقُولُ دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (فِی وَقْتٍ کُنْتُ لَا أَدْخُلُ عَلَیْهِ فِیهِ، فَوَجَدْتُ رَجُلًا جَالِساً عِنْدَهُ مُشَوَّهَ الْخِلْقَهًِْ لَمْ أَعْرِفْهُ قَبْلَ ذَلِکَ، فَلَمَّا رَآنِی خَرَجَ الرَّجُلُ مُبَادِراً قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ ذَا الَّذِی لَمْ أَرَهُ قَبْل ذِی قَالَ: هَذَا إِبْلِیسُ الْأَبَالِسَهًِْ سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یُرِیَنِیهِ، وَ مَا رَآهُ أَحَدٌ قَطُّ فِی هَذِهِ الْخِلْقَهًِْ غَیْرِی وَ غَیْرُکَ. قَالَ: فَعَدَوْتُ فِی أَثَرِهِ فَرَأَیْتُهُ عِنْدَ أَحْجَارِ الزَّیْتِ فَأَخَذْتُ بِمَجَامِعِهِ وَ ضَرَبْتُ بِهِ الْبَلَاطَ وَ قَعَدْتُ عَلَی صَدْرِهِ، فَقَالَ: مَا تَشَاءُ یَا عَلِیُّ قُلْتُ: أَقْتُلُکَ. قَالَ: إِنَّکَ لَنْ تُسَلَّطَ عَلَیَّ. قُلْتُ: لِمَ قَالَ: لِأَنَّ رَبَّکَ أَنْظَرَنِی إِلَی یَوْمِ الدِّینِ، خَلِّ عَنِّی یَا عَلِیُّ فَإِنَّ لَکَ عِنْدِی وَسِیلَهًًْ لَکَ وَ لِأَوْلَادِکَ. قُلْتُ: مَا هِیَ قَالَ: لَا یُبْغِضُکَ وَ لَا یُبْغِضُ وُلْدَکَ أَحَدٌ إِلَّا شَارَکْتُهُ فِی رَحِمِ أُمِّهِ، أَ لَیْسَ اللَّهُ قَالَ: وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلاد.
امام علی (علیه السلام)- حبه عرنی گوید: شنیدم امام علی (علیه السلام) فرمود: نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفتم در زمانیکه درآنوقت نزد او نمیرفتم، مردی را دیدم که نزد او نشسته و قیافهی به هم ریختهای دارد و او را پیش از آن نمیشناختم، چون مرا دید بهسرعت بیرون شد، گفتم: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! او چه کسی است که من پیشتر او را ندیده بودم»؟ گفت: «این ابلیس، بزرگ ابلیسهاست. از پروردگارم خواستم که او را به من نشان بدهد و او را جز من و تو کسی در این قیافه ندیده است». میگوید: «او را دنبالکردم و او را نزد سنگهای روغن دیدم پس او را گرفتم و به آن سنگ زدم و بر سینهاش نشستم». گفت: «یا علی (علیه السلام) چه میخواهی»؟ گفتم: «میخواهم تو را بکشم». گفت: «تو بر من تسلّطی نداری»، گفتم: «چرا»؟ گفت: «چون پروردگارت تا روز قیامت به من مهلت داده است، مرا رها کن یا علی (علیه السلام) که نزد من وسیلهای برای تو و فرزندانت وجود دارد». گفتم: «آن چیست»؟ گفت: «هیچ کسی تو و فرزندانت را دشمن نمیدارد مگر اینکه من در رحم مادرش شرکت میکنم، آیا خداوند نگفته است؛ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ».
الرّسول ( ِ عَنْ أَبِیهُدَیَّهًَْ عَنْ أَنَسِبْنِمَالِک أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (کَانَ ذَاتَ یَوْمٍ جَالِساً عَلَی بَابِ الدَّارِ وَ مَعَهُ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (إِذْ أَقْبَلَ شَیْخٌ فَسَلَّمَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (ثُمَّ انْصَرَفَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (لِعَلِیٍّ (أَ تَعْرِفُ الشَّیْخَ فَقَالَ عَلِیٌّ (مَا أَعْرِفُهُ فَقَالَ (هَذَا إِبْلِیسُ فَقَالَ عَلِیٌّ (لَوْ عَلِمْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (لَضَرَبْتُهُ ضَرْبَهًًْ بِالسَّیْفِ فَخَلَّصْتُ أُمَّتَکَ مِنْهُ قَالَ فَانْصَرَفَ إِبْلِیسُ إِلَی عَلِیٍّ (فَقَالَ لَهُ ظَلَمْتَنِی یَا أَبَا الْحَسَنِ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عزّوجلّ یَقُولُ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ فَوَ اللَّهِ مَا شَرِکْتُ أَحَداً أَحَبَّکَ فِی أُمِّه.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- انسبن مالک نقل میکند: روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر در خانهاش به همراه علیّبنابیطالب (علیه السلام) نشسته بود که شیخی جلو آمد و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سلام کرد و برگشت. رسول خدا به علی (علیه السلام) فرمود: «آیا آن شیخ را میشناسی»؟ گفت: «نه»! فرمود: «این ابلیس است». علی (علیه السلام) گفت: «اگر میشناختم با زدن یک تیغ کارش را ساخته و امّتت را از او آسوده میکردم». ابلیس نزد علی (علیه السلام) برگشت و گفت: «ای اباالحسن (علیه السلام) مرا کم گرفتی، نشنیدی خداوند فرموده: وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ؛ به خدا با کسی که تو را دوست دارد در مادرش شرکت نکردم».
الرّسول ( جَابِرِبْنِعَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ کُنَّا بِمِنًی مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (إِذْ بَصَرْنَا بِرَجُلٍ سَاجِدٍ وَ رَاکِعٍ وَ مُتَضَرِّعٍ فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ (مَا أَحْسَنَ صَلَاتَهُ فَقَالَ (هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ أَبَاکُمْ مِنَ الْجَنَّهًِْ فَمَضَی إِلَیْهِ عَلِیٌّ (غَیْرَ مُکْتَرِثٍ فَهَزَّهُ هَزَّهًًْ أَدْخَلَ أَضْلَاعَهُ الْیُمْنَی فِی الْیُسْرَی وَ الْیُسْرَی فِی الْیُمْنَی ثُمَّ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَنْ تَقْدِرَ عَلَی ذَلِکَ إِلَی أَجَلٍ مَعْلُومٍ مِنْ عِنْدِ رَبِّی مَا لَکَ تُرِیدُ قَتْلِی فَوَ اللَّهِ مَا أَبْغَضَکَ أَحَدٌ إِلَّا سَبَقَتْ نُطْفَتِی إِلَی رَحِمِ أُمِّهِ قَبْلَ نُطْفَهًِْ أَبِیهِ وَ لَقَدْ شَارَکْتُ مُبْغِضِیکَ فِی الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عزّوجلّ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- جابربنعبدالله انصاری گوید: ما در منی همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودیم مردی را دیدیم که سجود و رکوع میکند و تضرّع دارد، عرض کردیم: «ای رسول خدا! چقدر نیکو نماز میخواند»! حضرت فرمود: «این مرد همان است که پدر شما را از بهشت اخراج نمود»، علی (علیه السلام) بدون پروا به طرفش رفته پس او را تکان داد به طوری که دندههای راستش در چپ و دندههای چپش در راست او فرو رفت، سپس حضرت به او فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را خواهم کُشت». شیطان گفت: «تا زمان معهود که پروردگارم معیّن نموده تو بر این کار قادر نیستی، چرا مرا میخواهی بکشی به خدا سوگند احدی تو را دشمن ندارد مگر آن که نطفه من زودتر از نطفه پدرش در رحم مادرش قرار گرفته است و من در اموال و اولاد دشمنان تو شرکت دارم چنانچه خداوند عزّوجلّ در کتاب محکمش میفرماید: وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلاد».
الرّسول ( بِالْإِسْنَادِ یَرْفَعُهُ إِلَی عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ لَمَّا رَجَعْنَا مِنْ حَجِّ بَیْتِ اللَّهِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (فَجَلَسْنَا حَوْلَهُ وَ هُوَ فِی مَسْجِدِهِ إِذْ ظَهَرَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ فَتَبَسَّمَ (تَبَسُّماً شَدِیداً حَتَّی بَانَتْ ثَنَایَاهُ فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ مِمَ تَبَسَّمْتَ قَالَ مِنْ إِبْلِیسَ اجْتَازَ بِنَفَرٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ عَلَیْنَا فَوَقَفَ أَمَامَهُمْ فَقَالُوا مَنْ ذَا الَّذِی أَمَامَنَا فَقَالَ أَنَا أَبُو مُرَّهًَْ فَقَالُوا تَسْمَعُ کَلَامَنَا فَقَالَ نَعَمْ سَوْأَهًًْ لِوُجُوهِکُمْ وَیْلَکُمْ أَ تَسُبُّونَ مَوْلَاکُمْ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ (فَقَالُوا لَهُ أَبَا مُرَّهًَْ مِنْ أَیْنَ عَلِمْتَ أَنَّهُ مَوْلَانَا فَقَالَ وَیْلَکُمْ أَ نَسِیتُمْ قَوْلَ نَبِیِّکُمْ بِالْأَمْسِ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ فَقَالُوا یَا أَبَا مُرَّهًَْ أَنْتَ مِنْ شِیعَتِهِ وَ مَوَالِیهِ فَقَالَ مَا أَنَا مِنْ شِیعَتِهِ وَ مَوَالِیهِ وَ لَکِنِّی أُحِبُّهُ لِأَنَّهُ مَا أَبْغَضَهُ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا شَارَکْتُهُ فِی وُلْدِهِ وَ مَالِهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلاد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- عبداللهبنعبّاس گوید: هنگامیکه از حجّ خانهی خدا [در سال دهم هجرت] به همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برگشتیم، گرداگرد حضرت (صلی الله علیه و آله) که در مسجدش بود نشستیم که ناگهان [آثار نازلشدنِ] وحی برایشان آشکار شد. پس از آن، پیامبر (صلی الله علیه و آله) به شدّت خندید بهطوریکه دندانهای پیشین حضرت (علیه السلام) نمایان شد. عرض کردیم: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خندهی شما از چیست»؟! فرمود: «خندهام از ابلیس است که از گروهی گذشت که به امیرمؤمنان (علیه السلام) ناسزا میگفتند، ابلیس مقابل آنها ایستاد». گفتند: «چهکسی در مقابل ماست»؟ گفت: «من ابومُرّه هستم». گفتند: «گفتگوی ما را شنیدی»؟ گفت: «آری! بدا به حالتان! آیا به مولای خود علیّبنابیطالب (علیه السلام) ناسزا میگویید»؟ به او گفتند: «ای ابومرّه! از کجا دانستی او مولای ماست»؟ گفت: «وای بر شما! آیا سخن پیامبرتان در روز گذشته را فراموش کردید که گفت: هرکس من مولا و سرپرست اویم علی (علیه السلام) مولای اوست»؟! گفتند: «ای ابومرّه! تو از شیعیان و دوستداران او هستی»؟ گفت: «من از شیعیان و دوستداران او نیستم ولی او را دوست میدارم چرا که کسی از شما نیست که کینهی او را داشته باشد مگر اینکه من در فرزندان و دارایی او شریک میشوم و این گفتار خداوند است [که فرموده]: وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ».
أمیرالمؤمنین ( فَأَمَّا مَا جَاءَ مِنْ ذِکْرِ الشِّرْکِ فِی کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی فَمِنْ أَرْبَعَهًِْ أَوْجُه ... وَ أَمَّا الْوَجْهُ الثَّالِثُ مِنَ الشِّرْکِ فَهُوَ شِرْکُ الزِّنَی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَشارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ فَمَنْ أَطَاعَ نَاطِقاً فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْکَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنِ اللَّهِ تَعَالَی فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ یَنْطِقُ عَنْ غَیْرِ اللَّهِ تَعَالَی فَقَدْ عَبَدَ غَیْرَ اللَّه.
امام علی (علیه السلام)- در قرآن مجید از شرک هم در چهار موضوع گفتگو شده است ... سوّم از شرک، شرک زنا میباشد، خداوند متعال در قرآن میفرماید: وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ، هرکس به ناطقی گوش فرا دهد او را عبادت کرده است، اگر ناطق از خداوند سخن میگوید خدا را عبادت کرده و اگر غیر از خدا میگوید غیر خدا را پرستیده است.
الصّادق ( ِ عَنْ مُوسَیبْنِبَکْرٍ عَنْ أَبِیبَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (یَا أَبَامُحَمَّدٍ أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَیْهِ امْرَأَتُهُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیَسْتَطِیعُ الرَّجُلُ أَنْ یَقُولَ شَیْئاً فَقَالَ أَلَا أُعَلِّمُکَ مَا تَقُولُ قُلْتُ بَلَی قَالَ تَقُولُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ اسْتَحْلَلْتُ فَرْجَهَا وَ فِی أَمَانَهًِْ اللَّهِ أَخَذْتُهَا اللَّهُمَّ إِنْ قَضَیْتَ لِی فِی رَحِمِهَا شَیْئاً فَاجْعَلْهُ بَارّاً تَقِیّاً وَ اجْعَلْهُ مُسْلِماً سَوِیّاً وَ لَا تَجْعَلْ فِیهِ شِرْکاً لِلشَّیْطَانِ قُلْتُ وَ بِأَیِّ شَیْءٍ یُعْرَفُ ذَلِکَ قَالَ أَمَا تَقْرَأُ کِتَابَ اللَّهِ عزّوجلّ ثُمَّ ابْتَدَأَ هُوَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الشَّیْطَانَ لَیَجِیءُ حَتَّی یَقْعُدَ مِنَ الْمَرْأَهًِْ کَمَا یَقْعُدُ الرَّجُلُ مِنْهَا وَ یُحْدِثُ کَمَا یُحْدِثُ وَ یَنْکِحُ کَمَا یَنْکِحُ قُلْتُ بِأَیِّ شَیْءٍ یُعْرَفُ ذَلِکَ قَالَ بِحُبِّنَا وَ بُغْضِنَا فَمَنْ أَحَبَّنَا کَانَ نُطْفَهًَْ الْعَبْدِ وَ مَنْ أَبْغَضَنَا کَانَ نُطْفَهًَْ الشَّیْطَانِ.
امام صادق (علیه السلام)- ابو بصیر گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ای ابا محمّد! وقتی همسر یکی از شما به نزد او میآید، او چه میگوید»؟ پرسیدم: «فدایتان شوم! آیا مرد میتواند چیزی بگوید»؟ فرمود: «آیا میخواهی به تو یاد دهم»؟ عرض کردم: «آری»! فرمود: «بگو؛ با کلمات خدا فرج او را حلال کردهام، با امانت خدا او را گرفتهام. خدایا! اگر در رحم او برای من چیزی قرار دادی، آن را نیکو و پرهیزکار بگردان و او را مسلمانی میانهرو و در مسیر مستقیم قرار بده و در او هیچ بهرهای از شیطان نباشد». عرض کردم: «دلیل و نشان این امر چیست»؟ فرمود: «آیا کتاب خدا را نخواندهای»؟ سپس تلاوت آغاز کرد و فرمود: «وَ شَارِکْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَ الأَوْلادِ شیطان میآید و همانند مرد در کنار زن قرار میگیرد. و همانند او با زن درمیآمیزد». گفتم: «علامت و نشانهی این امر چیست»؟ فرمود: «دوستی و دشمنی با ما، هرکس از نطفهی مرد مؤمن باشد، ما را دوست دارد و هرکس از نطفهی شیطان باشد، با ما دشمنی میکند».
الصّادق ( صَفْوَانُ الْجَمَّالُ قَالَ کُنْتُ عِنْدَأَبِیعَبْدِاللَّهِ (فَاسْتَأْذَنَ عِیسَیبْنُمَنْصُورٍ عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُ مَا لَکَ وَ لِفُلَانٍ یَا عِیسَی أَمَا إِنَّهُ مَا یُحِبُّکَ فَقَالَ بِأَبِی وَ أُمِّی یَقُولُ قَوْلَنَا وَ یَتَوَلَّی مَنْ نَتَوَلَّی فَقَالَ إِنَّ فِیهِ نَخْوَهًَْ إِبْلِیسَ فَقَالَ بِأَبِی وَ أُمِّی أَلَیْسَ یَقُولُ إِبْلِیسُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (وَ قَدْ یَقُولُ اللَّهُ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ فَالشَّیْطَانُ یُبَاضِعُ ابْنَ آدَمَ (هَکَذَا وَ قَرَنَ بَیْنَ إِصْبَعَیْهِ.
امام صادق (علیه السلام)- صفوان جمال گوید: نزد امام صادق (علیه السلام) بودم، عیسیبنمنصور اجازهی ورود خواست. امام (علیه السلام) به او فرمود: «تو را با فلانی چه کار، ای عیسی!؟ او تو را دوست ندارد». عیسی عرض کرد: «پدر و مادرم فدایتان! او اعتقاد ما را دارد و هرکس را ما دوست داریم و ولایتش را پذیرفتهایم، او هم دوست دارد و ولایتش را پذیرفته است». امام (علیه السلام) به او فرمود: «او نخوت ابلیس را دارد». عرض کردم: «پدر و مادرم فدایتان! آیا جز این است که ابلیس گفته؛ مرا از آتش آفریدهای و او را از گل. (ص/۷۶)». امام فرمود: «آیا جز این است که خدا فرموده است: وَ شَارِکْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَ الأَوْلادِ، شیطان به این ترتیب در میان فرزندان آدم، تخمگذاری میکند». و امام (علیه السلام) دو انگشت خود را در کنار یکدیگر قرار داد.
الحسن ( فِی قَوْلِهِ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ أَنَّهُ جَلَسَ الْحَسَنُبْنُعَلِیٍّ وَ یَزِیدُبْنُمُعَاوِیَهًَْ بْنِأَبِیسُفْیَانَ یَأْکُلَانِ الرُّطَبَ فَقَالَ یَزِیدُ یَا حَسَنُ (إِنِّی مُذْ کُنْتُ أُبْغِضُکَ قَالَ الْحَسَنُ (اعْلَمْ یَا یَزِیدُ أَنَّ إِبْلِیسَ شَارَکَ أَبَاکَ فِی جِمَاعِهِ فَاخْتَلَطَ الْمَاءَانِ فَأَوْرَثَکَ ذَلِکَ عَدَاوَتِی لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ شَارَکَ الشَّیْطَانُ حَرْباً عِنْدَ جِمَاعِه فَوُلِدَ لَهُ صَخْرٌ فَلِذَلِکَ کَانَ یُبْغِضُ جَدِّی رَسُولَ اللَّهِ (.
امام حسن (علیه السلام)- در مورد وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ، روایت است: روزی امام حسن (علیه السلام) و یزیدبنمعاویه نشسته بودند و خرمای تازه میخوردند. یزید به امام حسن (علیه السلام) گفت: «من مدت هاست کینه تو را داشته و دارم». امام (علیه السلام) در جوابش فرمود: «ای یزید! بدان که شیطان در زمانی که پدرت با مادرت جماع میکرد با وی شرکت کرد چون دو آب با یکدیگر ممزوج شدند [تو از آن نطفه حاصل شدی]؛ لذا تو کینهی مرا به ارث بردی. زیرا خدا در قرآن میفرماید: وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ. همچنین شیطان در هنگام جماع حرب [که از اجداد یزید بود] شرکت نمود که در نتیجهی آن صخر بهوجود آمد. بههمین دلیل بود که صخر بغض جدّم پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را در دل داشت».
الباقر ( عَنْ زُرَارَهًَْ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ کَانَ الْحَجَّاجُ ابْنَ شَیْطَانٍ یُبَاضِعُ ذِی الرَّدْهَهًِْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ یُوسُفَ دَخَلَ عَلَی أُمِّ الْحَجَّاجِ فَأَرَادَ أَنْ یُصِیبَهَا فَقَالَتْ أَ لَیْسَ إِنَّمَا عَهْدُکَ بِذَلِکَ السَّاعَهًَْ فَأَمْسَکَ عَنْهَا فَوَلَدَتِ الْحَجَّاجَ.
امام باقر (علیه السلام)- زراره گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: «حجّاج پسر شیطان است. که از جماع ذی الرّدهه [ردهه شکافی است در کوه که آب در آن جمع شود] بود»، سپس فرمود: «یوسف نزد امّ حجّاج رفت و خواست از او کام بگیرد، زن گفت: مگر هم اکنون همبستر نشدیم»؟ و او دست از او برداشت و زن، حجّاج را به دنیا آورد.
الصّادق ( عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَهًَْ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (مَنْ لَمْ یُبَالِ مَا قَالَ وَ مَا قِیلَ فِیهِ فَهُوَ شِرْکُ شَیْطَانٍ وَ مَنْ لَمْ یُبَالِ أَنْ یَرَاهُ النَّاسُ مُسِیئاً فَهُوَ شِرْکُ شَیْطَانٍ وَ مَنِ اغْتَابَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ مِنْ غَیْرِ تِرَهًٍْ بَیْنَهُمَا فَهُوَ شِرْکُ شَیْطَانٍ وَ مَنْ شُغِفَ بِمَحَبَّهًِْ الْحَرَامِ وَ شَهْوَهًِْ الزِّنَاءِ فَهُوَ شِرْکُ شَیْطَان.
امام صادق (علیه السلام)- سیفبن عمیره گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «کسانی که باک ندارند چه میگویند و یا دربارهی آنها چه گفته میشود شیطان در آنها نفوذ میکند و هرکس باکی نداشته باشد که مردم او را در کارهای زشت بنگرند او هم در دام شیطان است، هرکس برادر مؤمن خود را غیبت کند و بدون اینکه بین آنها سخنی باشد از وی بدگویی نماید او هم در دام شیطان قرار دارد و هرکس اشتیاق به مال حرام داشته باشد و یا علاقهمند به زنا گردد او هم در دام شیطان گرفتار است».
الباقر ( إِذَا زَنَی الرَّجُلُ أَدْخَلَ الشَّیْطَانُ ذَکَرَهُ ثُمَ عَمِلَا جَمِیعاً ثُمَّ تَخْتَلِفُ النُّطْفَتَانِ فَیَخْلُقُ اللَّهُ مِنْهُمَا فَیَکُونُ شِرْکَ الشَّیْطَانِ.
امام باقر (علیه السلام)- وقتی که مردی زنا میکند، شیطان در آلت رجُلیّت او وارد میشود و هر دو با هم با زن درمیآمیزند و دو نطفه با هم مخلوط میشوند و خدا از آن مرد و شیطان، جنینی را خلق میکند؛ این مشارکت و بهرهی شیطان است.