آیه وَ أَمَّا الْغُلامُ فَكانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشينا أَنْ يُرْهِقَهُما طُغْياناً وَ كُفْراً [80]
و امّا آن جوان، پدر و مادرش باايمان بودند؛ و بيم داشتيم كه آنان را به طغيان و كفر وادارد.
علیبنابراهیم ( وَ أَمَّا الْغُلامُ فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ وَ طُبِعَ کَافِراً کَذَا نَزَلَتْ فَنَظَرْتُ إِلَی جَبِینِهِ وَ عَلَیْهِ مَکْتُوبٌ طُبِعَ کَافِراً فَخَشِینا أَنْ یُرْهِقَهُما طُغْیاناً وَ کُفْرا.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- وَ امّا الْغُلامُ فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ؛ من در چهرهاش خواندم که بهزودی به کفر گرایش پیدا خواهد کرد و با تأثیر روحی که بر پدر و مادرش خواهد گذارد و بیم داشتیم که آنان را به طغیان و کفر وادارد.
الصّادق ( عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (فِی قَوْلِهِ فَخَشِینا خَشِیَ إِنْ أَدْرَکَ الْغُلَامُ أَنْ یَدْعُوَ أَبَوَیْهِ إِلَی الْکُفْرِ فَیُجِیبَانِهِ مِنْ فَرْطِ حُبِّهِمَا لَهُ.
امام صادق (علیه السلام)- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که در تفسیر فَخَشِینا فرمود: «خداوند از این ترسید که وقتی پسر بچّه بزرگ شد، پدر و مادرش را دعوت به کفر کند و آنها هم از فرط عشق به او کافر شوند».
الصّادقین ( أَبْدَلَهُمَا مَکَانَ الِابْنِ بِنْتاً فَوَلَدَتْ سَبْعِینَ نبیا (.
امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام)- خداوند بهجای آن پسر به آن دو، دختری داد که هفتاد پیامبر از نسلش زاده شد.
الصّادقین ( فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ فطبع کافرا.
امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام)- فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ امّا خود او کافر بود.
الصّادق ( أَمَّا الْغُلامُ فَکانَ کافراً و أَبَواهُ مُؤْمِنَیْن.
امام صادق (علیه السلام)- و امّا آن جوان، کافر بود و پدر و مادرش با ایمان بودند.
الصّادق ( عَنْ إِسْحَاقَبْنِعَمَّارٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ بَیْنَمَا الْعَالِمُ یَمْشِی مَعَ مُوسَی إِذَا بِغُلَامٍ یَلْعَبُ قَالَ فَوَکَزَهُ الْعَالِمُ فَقَتَلَهُ فَقَالَ لَهُ مُوسَی أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً قَال: فَأَدْخَلَ الْعَالِمُ یَدَهُ فَاقْتَلَعَ کَتِفَهُ فَإِذَا عَلَیْهِ مَکْتُوبٌ کَافِرٌ مَطْبُوع.
امام صادق (علیه السلام)- اسحاقبنعمّار گوید: شنیدم که امام صادق (علیه السلام) فرمود: خضر (علیه السلام) با موسی (علیه السلام) راه میرفتند که با یک پسر نوجوانی برخورد کردند که بازی میکرد. خضر (علیه السلام) آن را گرفت و بر زمین خواباند و کشت، موسی (علیه السلام) به او گفت: «أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَیْئًا نُّکْرًا». خضر (علیه السلام) دست او را در آورد و شانهاش را از بیخ کند که بر روی شانهاش نوشته شده بود: کافر بالذّات.