آیه ۱۲ - سوره هود

آیه فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّما أَنْتَ نَذيرٌ وَ اللهُ‌ عَلى كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَكيلٌ [12]

شاید [ابلاغ] بعض آیاتى را که به تو وحى مى‌شود، [به‌ خاطر عدم پذیرش آن‌ها] ترک کنى [و به تأخیر اندازى] و سینه‌ات از این جهت تنگ [و ناراحت] شود که مى‌گویند: «چرا گنجى بر او نازل نشده و یا چرا فرشته‌اى همراه او نیامده است»؟! [نگران مباش! چراکه] تو فقط بیم‌دهنده‌اى؛ و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه‌چیز است [و به حساب آنان مى‌رسد].

شاید [ابلاغ] بعض آیاتی را که به تو وحی می‌شود، [به خاطر عدم پذیرش آن‌ها] ترک کنی [و به تأخیر اندازی] و سینه‌ات از این جهت تنگ [و ناراحت] شود

۱ -۱
(هود/ ۱۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عن عبدالله‌بن‌عباس: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ ... فَتَقَدَّمَ (صلی الله علیه و آله) مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَتَقَدَّمَ حَتَّی سَمِعَ مَا قَالَ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنَا الْمَحْمُودُ وَ أَنْتَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) شَقَقْتُ اسْمَکَ مِنِ اسْمِی فَمَنْ وَصَلَکَ وَصَلْتُهُ وَ مَنْ قَطَعَکَ بَتَکْتُهُ انْزِلْ إِلَی عِبَادِی فَأَخْبِرْهُمْ بِکَرَامَتِی إِیَّاکَ وَ أَنِّی لَمْ أَبْعَثْ نَبِیّاً إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ وَزِیراً وَ أَنَّکَ رَسُولِی وَ أَنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) وَزِیرُکَ فَهَبَطَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَکَرِهَ أَنْ یُحَدِّثَ النَّاسَ بِشَیْءٍ کَرَاهِیَهًَْ أَنْ یَتَّهِمُوهُ لِأَنَّهُمْ کَانُوا حَدِیثِی الْعَهْدِ بِالْجَاهِلِیَّهًِْ حَتَّی مَضَی لِذَلِکَ سِتَّهًُْ أَیَّامٍ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ فَاحْتَمَلَ رَسُولُ‌اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ذَلِکَ حَتَّی کَانَ یَوْمُ الثَّامِنِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- عبدالله‌بن‌عبّاس نقل می‌کند: شبی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آسمان عروج کرد ... تا آنجا که خدا می‌خواست بالا رفت و سخنان و کلمات خداوند متعال را شنید که می‌فرمود: «من محمودم و تو محمّد (صلی الله علیه و آله) و نام تو را از نام خودم گرفته‌ام. هرکس که با تو پیوند داشته باشد، من نیز با وی پیوند دارم و هرآنکه از تو جدا شود، من نیز از او جدا می‌شوم. نزد بندگانم برو و بزرگواری مرا در حقّ خویش به اطلاع آنان برسان و بگو: «من پیامبری را مبعوث نکرده‌ام، مگر آنکه برای او وزیری برگزیده‌ام. تو پیامبر من هستی و علی (علیه السلام) وزیر توست». وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از معراج بازگشت، دوست نداشت چیزی از آن موضوع را با مردم در میان بگذارد مبادا که او را متّهم سازند؛ چراکه عربها تازه از جاهلیّت فاصله گرفته بودند. از آن موضوع شش روز گذشت و خداوند آیه: فَلَعَلَّکَ تَارِکٌ بَعْضَ مَا یُوحَی إِلَیْکَ وَ ضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُکَ را نازل کرد. باز رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن را بروز نداد و صبر کرد تا هشت روز از آن ماجرا گذشت و پروردگار متعال آیه: ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان. اگر چنین نکنی امر رسالت او را ادا نکرده‌ای. خدا تو را از مردم حفظ می‌کند. (مائده/۶۷) را نازل فرمود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۶۱۶
بحار الأنوار، ج۳۷، ص۱۰۹/ الأمالی للصدوق، ص۳۵۴ و تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۱۶۲، فیهما: «فأحتمل... من الناس» محذوف
۱ -۲
(هود/ ۱۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ جَابِرِ‌بْنِ‌أَرْقَمَ قَالَ بَیْنَا نَحْنُ فِی مَجْلِسٍ لَنَا وَ أَخِی زَیْدُ‌بْنُ‌أَرْقَمَ یُحَدِّثُنَا إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ عَلَی فَرَسِهِ عَلَیْهِ زِیُّ السَّفَرِ فَسَلَّمَ عَلَیْنَا ثُمَّ وَقَفَ فَقَالَ أَ فِیکُمْ زَیْدُ‌بْنُ‌أَرْقَمَ فَقَالَ زَیْدٌ أَنَا زَیْدُ‌بْنُ‌أَرْقَمَ فَمَا تُرِیدُ فَقَالَ الرَّجُلُ أَ تَدْرِی مِنْ أَیْنَ جِئْتُ قَالَ لَا قَالَ مِنْ فُسْطَاطِ مِصْرَ لِأَسْأَلَکَ عَنْ حَدِیثٍ بَلَغَنِی عَنْکَ تَذْکُرُهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهُ زَیْدٌ وَ مَا هُوَ قَالَ حَدِیثُ غَدِیرِ خُمٍّ فِی وَلَایَهًِْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) فَقَالَ یَا ابْنَ أَخِی إِنَّ قَبْلَ غَدِیرِ خُمٍّ مَا أُحَدِّثُکَ بِهِ إِنَّ جبرئیل (علیه السلام) الرُّوحَ الْأَمِینَ (علیه السلام) نَزَلَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِوَلَایَهًِْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) فَدَعَا قَوْماً أَنَا فِیهِمْ فَاسْتَشَارَهُمْ فِی ذَلِکَ لِیَقُومَ بِهِ فِی الْمَوْسِمِ فَلَمْ نَدْرِ مَا نَقُولُ لَهُ وَ بَکَی (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهُ جبرئیل (علیه السلام) مَا لَکَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) أَ جَزِعْتَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ فَقَالَ کَلَّا یَا جبرئیل (علیه السلام) وَ لَکِنْ قَدْ عَلِمَ رَبِّی مَا لَقِیتُ مِنْ قُرَیْشٍ إِذْ لَمْ یُقِرُّوا لِی بِالرِّسَالَهًِْ حَتَّی أَمَرَنِی بِجِهَادِی وَ أَهْبَطَ إِلَیَّ جُنُوداً مِنَ السَّمَاءِ فَنَصَرُونِی فَکَیْفَ یقروا {یُقِرُّونَ} لِعَلِیٍّ (علیه السلام) مِنْ بَعْدِی فَانْصَرَفَ عَنْهُ جبرئیل (علیه السلام) ثُمَّ نَزَلَ عَلَیْهِ فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُک.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- جابربن ارقم می‌گوید: «من و برادرم زیدبن ارقم در مجلسی نشسته بودیم و حرف می‌زدیم که مردی اسب سوار که بار سفر داشت به ما نزدیک شد و سلام کرد، ایستاد و گفت: «آیا در بین شما فردی به نام زیدبن ارقم است»؟ زید گفت: «آری من زیدبن ارقم هستم». آن مرد گفت: «آیا می‌دانی من از کجا آمده‌ام»؟ گفت: «نه»! گفت: «از شهر فسطاط مصر آمده‌ام تا در مورد حدیثی که از تو به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من رسیده سؤال کنم». زید گفت: «چه حدیثی»؟ گفت: «حدیث غدیر خم در مورد ولایت علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام)». زید گفت: «ای برادرزاده‌ی من! آیا برای تو داستانی که قبل از غدیر خم اتّفاق افتاده را حکایت نکنم»؟ جبرئیل روح الأمین (علیه السلام) خبر ولایت علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام)را به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) داد. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به این خاطر، جماعتی را که من نیز در میان آنان بودم، به حضور خود فرا خواند تا با آنان در آن مورد به رایزنی و مشورت بپردازد و تصمیم بگیرند که آیا آن را در مراسم حج اعلام کند [یا نه]؟ ما نمی‌دانستیم چه بگوییم و حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) گریه کرد و جبرئیل به ایشان عرض کرد: «آیا به خاطر فرمان الهی بی‌تابی می‌کنی و ناراحت هستی»»؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «نه! هرگز ای جبرئیل! امّا خداوند خودش خوب می‌داند که من از دست قریش چه رنج‌ها کشیده‌ام. آن زمان‌که رسالت مرا نپذیرفتند، پروردگار به من فرمان مبارزه و جهاد با آنان را صادر فرمود و لشکریانی از آسمان به کمک من فرستاد تا یاریم کنند. پس این جماعت، با این اوصاف چطور ممکن است به ولایت علی (علیه السلام) پس از من اقرار کرده و آن را بپذیرند»؟! پس جبرئیل از نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفت و این آیه‌ی نازل شد: فَلَعَلَّکَ تَارِکٌ بَعْضَ مَا یُوحَی إِلَیْکَ وَ ضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُکَ»».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۶۱۶
بحار الأنوار، ج۳۷، ص۱۵۱/ العیاشی، ج۲، ص۹۷/ العیاشی، ج۲، ص۱۴۱/ شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۵۶/ نور الثقلین / البرهان
۱ -۳
(هود/ ۱۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أَبِی‌الجَارُود عَنْ أَبی‌جعفَرٍ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) سَأَلْتُ رَبِّی مُؤَاخَاهًَْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) وَ مُؤَازَرَتَهُ وَ إِخْلَاصَ قَلْبِهِ وَ نَصِیحَتَهُ فَأَعْطَانِی قَالَ فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ یَا عَجَباً لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ سَأَلْتُ مُؤَاخَاهًَْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) وَ مُؤَازَرَتَهُ وَ إِخْلَاصَ قَلْبِهِ عَنْ رَبِّی فَأَعْطَانِی مَا کَانَ بِالَّذِی یَدْعُو ابْنَ عَمِّهِ إِلَی شَیْءٍ إِلَّا أَجَابَهُ إِلَیْهِ وَ اللَّهِ لَشَنَّهًٌْ بَالِیَهًٌْ فِیهَا صَاعٌ مِنْ تَمْرٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا سَأَلَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) رَبَّهُ {أَلَّا سَأَلَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) رَبَّهُ} مَلَکاً یُعِینُهُ أَوْ کَنْزاً یَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی عَدُوِّهِ قَالَ فَبَلَغَ ذَلِکَ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) فَضَاقَ مِنْ ذَلِکَ ضِیقاً شَدِیداً قَالَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَن یَقُولُواْ لَوْ لَا أُنزِلَ عَلَیْهِ کَنزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِیرٌ وَ اللهُ عَلیَ کلُ‌ِّ شیَ‌ْءٍ وَکِیل إِلَی آخِرِ الْآیَهًِْ قَالَ فَکَأَنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) تَسَلَّی مَا بِقَلْبِهِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابوالجارود از امام باقر (علیه السلام) نقل می‌کند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «از پروردگارم خواستم که علی‌ّبن‌ابی‌طالب (علیه السلام) را برادر و وزیر من قرار دهد و اخلاص قلبش و خیرخواهی او را خواستم، خدا نیز به من عطا فرمود». امام باقر (علیه السلام) فرمود: «مردی از افرادی که همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودند گفت: «کار محمّد (صلی الله علیه و آله) شگف‌آور است! می‌گوید: «برادریِ علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام)، وزارتش و اخلاص قلبش را از پروردگارم خواستم و به من عطا فرمود»». [اینکه نیازمند دعا نبود زیرا] هرکس پسر عمویش را به‌سوی چیزی فراخواند اجابتش می‌کند. به خدا سوگند! مَشک کهنه و پوسیده‌ای که در آن یک صاع (تقریبا سه کیلو) از خرما باشد نزد من از آنچه محمّد (صلی الله علیه و آله) از پروردگارش خواسته است، دوست داشتنی‌تر است! چرا محمّد (صلی الله علیه و آله) از پروردگارش فرشته‌ای نخواست تا یاریش کند و یا گنجی که از آن برای غلبه بر دشمن یاری طلبد»؟! امام (علیه السلام) فرمود: «این سخنان را پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنید و به‌شدّت دلتنگ شد». پس خدای تعالی این آیه‌ی را نازل کرد: فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکََ أَن یَقُولُواْ لَوْ لَا أُنزِلَ عَلَیْهِ کَنزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِیرٌ وَ اللهُ عَلیَ کلُ‌ِّ شَی‌ْءٍ وَکِیل؛ و پیامبر (صلی الله علیه و آله) از آنچه در قلبش بود آرامش خاطر پیدا کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۶۱۸
بحار الأنوار، ج۳۶، ص۱۴۰/ فرات الکوفی، ص۱۸۶ / شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۵۸
۱ -۴
(هود/ ۱۲)

الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا قَالَ لِعَلِیٍّ (علیه السلام) إِنِّی سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یُوَالِیَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ فَفَعَلَ وَ سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یُؤَاخِیَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ فَفَعَلَ وَ سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یَجْعَلَکَ وَصِیِّی فَفَعَلَ فَقَالَ رَجُلَانِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ اللَّهِ لَصَاعٌ مِنْ تَمْرٍ فِی شَنٍّ بَالٍ أَحَبُّ إِلَیْنَا مِمَّا سَأَلَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) رَبَّهُ فَهَلَّا سَأَلَهُ مَلَکاً یَعْضُدُهُ عَلَی عَدُوِّهِ أَوْ کَنْزاً یَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی فَاقَتِهِ وَ اللَّهِ مَا دَعَاهُ إِلَی بَاطِلٍ إِلَّا أَجَابَهُ لَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ قَالَ وَ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی آخِرِ صَلَاتِهِ رَافِعاً بِهَا صَوْتَهُ یُسْمِعُ النَّاسَ یَقُولُ اللَّهُمَّ هَبْ لِعَلِیّ (علیه السلام) الْمَوَدَّهًَْ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْهَیْبَهًَْ وَ الْعَظَمَهًَْ فِی صُدُورِ الْمُنَافِقِینَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا بَنِی أُمَیَّهًَْ فَقَالَ رُمَعُ وَ اللَّهِ لَصَاعٌ مِنْ تَمْرٍ فِی شَنٍّ بَالٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا سَأَلَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) رَبَّهُ أَ فَلَا سَأَلَهُ مَلَکاً یَعْضُدُهُ أَوْ کَنْزاً یَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَی فَاقَتِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ عَشْرَ آیَاتٍ مِنْ هُودٍ أَوَّلُهَا فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ إِلَی أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ وَلَایَهًَْ عَلِی (علیه السلام).

امام صادق (علیه السلام)- وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) فرمود: «از خداوند درخواست کردم که میان من و تو ولایت و دوستی را ایجاد کند، خداوند چنین کرد. از خداوند خواستم که بین من و تو عهد اخوّت ایجاد کند، او نیز چنین کرد. و از او درخواست کردم که تو را وصّی من قرار دهد و خداوند چنین کرد». در این لحظه دو نفر از قریش گفتند: «به خداوند سوگند! که یک پیمانه خرما در مشکی پوسیده نزد ما محبوب‌تر است، از آنچه که محمّد (صلی الله علیه و آله) از خداوند درخواست نموده است. چرا محمّد (صلی الله علیه و آله) از خداوند نخواست که فرشته‌ای را به کمک او بفرستد تا او را بر دشمنان یاری دهد یا گنجی را نطلبید تا او را بر فقر یاری کند؟! [یاری علی (علیه السلام) نیاز به دعا نداشت زیرا] به خدا قسم! محمّد (صلی الله علیه و آله) از علی (علیه السلام) کمکی حتّی در باطل نمی‌خواهد مگر آنکه او را اجابت می‌کند». خداوند این آیه را نازل فرمود: فَلَعَلَّکَ تَارِکٌ بَعْضَ مَا یُوحَی إِلَیْکَ وَ ضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُکَ پس از آن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آخر نمازش و با صدای بلند به‌طوری که مردم آن را می‌شنیدند این‌چنین برای امیر مؤمنان (علیه السلام) دعا می‌نمود: «خداوندا! محبّت علی (علیه السلام) را در دل مؤمنان و هیبت و عظمت او را در دل منافقان قرار ده». خداوند این آیه را نازل فرمود: خدای رحمان کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، محبوب همه گرداند. این قرآن را بر زبان تو آسان کردیم تا پرهیزگاران را مژده دهی و ستیزه‌گران را بترسانی. (مریم ۹۷) که منظور، بنی‌امیّه است. فردی به نام رُمَع گفت: «به خدا قسم! یک پیمانه خرما در مَشکی پوسیده و کهنه برای من محبوب‌تر است از آن چه محمّد (صلی الله علیه و آله) از پروردگارش درخواست کرد. چرا محمّد (صلی الله علیه و آله) از خدا درخواست نکرد فرشته‌ای را به کمک او بفرستد تا او را یاری کند یا گنجی را نطلبید تا او را از فقر برهاند»؟! پس خداوند در منزلت علی (علیه السلام) ده آیه از سوره‌ی هود را نازل فرمود که با فَلَعَلَّکَ تَارِکٌ بَعْضَ مَا یُوحَی إِلَیْکَ آغاز و تا أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ؛ ادامه دارد که [در آیه: أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ منظور آن است که [کفّار] ولایت علی (علیه السلام) را دروغ می‌پندارند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۶۱۸
بحار الأنوار، ج۳۶، ص۱۰۰/ العیاشی، ج۲، ص۱۴۱
بیشتر