آیه وَ أَمَّا الَّذينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدينَ فيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ [108]
امّا کسانى که سعادتمند شدند، تا آسمانها و زمین برپاست، جاودانه در بهشت خواهند ماند؛ مگر آنچه پروردگارت بخواهد. [این] بخششى است قطع نشدني.
الصّادق (علیه السلام)- عَن مَسْعَدهًْبنصَدَقهًْ: قَصَّ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قِصَصَ أَهْلِ الْمِیثَاقِ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ وَ أَهْلِ النَّارِ فَقَالَ فِی صِفَاتِ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ فَمِنْهُمْ مَنْ لَقِیَ اللَّهَ شُهَدَاءَ لِرُسُلِهِ ثُمَّ مَنْ فِی صِفَتِهِمْ حَتَّی بَلَغَ مِنْ قَوْلِهِ ثُمَّ جَاءَ الِاسْتِثْنَاءُ مِنَ اللَّهِ فِی الْفَرِیقَیْنِ جَمِیعاً فَقَالَ الْجَاهِلُ بِعِلْمِ التَّفْسِیرِ إِنَّ هَذَا الِاسْتِثْنَاءَ مِنَ اللَّهِ إِنَّمَا هُوَ لِمَنْ دَخَلَ الْجَنَّهًَْ وَ النَّارَ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْفَرِیقَیْنِ جَمِیعاً یَخْرُجَانِ مِنْهُمَا فَیَبْقَیَانِ فَلَیْسَ فِیهِمَا أَحَدٌ وَ کَذَبُوا بَلْ إِنَّمَا عَنَی بِالِاسْتِثْنَاءِ أَنَّ وُلْدَ آدم (علیه السلام) کُلَّهُمْ وَ وُلْدَ الْجَانِّ مَعَهُمْ عَلَی الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتُ یُظِلُّهُمْ {تُظِلُّهُمْ} فَهُوَ یَنْقُلُ الْمُؤْمِنِینَ حَتَّی یُخْرِجَهُمْ إِلَی وَلَایَهًِْ الشَّیَاطِینِ وَ هِیَ النَّارُ فَذَلِکَ الَّذِی عَنَی اللَّهُ فِی أَهْلِ الْجَنَّهًِْ وَ أَهْلِ النَّارِ ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ یَقُولُ فِی الدُّنْیَا وَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَیْسَ بِمُخْرِجٍ أَهْلَ الْجَنَّهًِْ مِنْهَا أَبَداً وَ لَا کُلَّ أَهْلِ النَّارِ مِنْهَا أَبَداً وَ کَیْفَ یَکُونُ ذَلِکَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ خالِدِینَ فِیها أَبَداً لَیْسَ فِیهَا اسْتِثْنَاءٌ وَ کَذَلِکَ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) مَنْ دَخَلَ فِی وَلَایَهًِْ آلِ مُحَمَّدٍ (دَخَلَ الْجَنَّهًَْ وَ مَنْ دَخَلَ فِی وَلَایَهًِْ عَدُوِّهِمْ دَخَلَ النَّارَ وَ هَذَا الَّذِی عَنَی اللَّهُ مِنَ الِاسْتِثْنَاءِ فِی الْخُرُوجِ مِنَ الْجَنَّهًِْ وَ النَّارِ وَ الدُّخُولِ.
امام صادق (علیه السلام)- مسعدهًْبنصدقه گوید: «امام صادق (علیه السلام) داستان بهشتیان و دوزخیانی را که خداوند از ایشان پیمان گرفته، بیان فرمود و در اوصاف بهشتیان فرمود: «برخی از آنان با خداوند دیدار کرده و در محضر او حضور مییابند، درحالیکه گواهان صدق پیامبران خدایند». سپس امام (علیه السلام) اوصاف آنان را ذکر کرد تا به این جمله رسید که: «سپس در بیان پروردگار دربارهی بهشتیان و دوزخیان، حرفِ استثناء آمده است، آنکه از علم تفسیر اطّلاعی ندارد و نسبت به آن جاهل است، اظهار داشته است که؛ این ادات استثنا، در بیان پروردگار متعال، دربارهی کسی است که وارد بهشت و دوزخ گشته است، چراکه هر دو گروهِ بهشتی و دوزخی، از آنجا خارج میشوند. و بهشت و دوزخ، باقی میماند درحالیکه هیچکس در این دو مکان نیست. امّا برداشت چنین اشخاصی و تفسیر آنها غلط و کذب است و منظور خداوند متعال از این استثنا، آن است که همهی فرزندان آدم (علیه السلام) و فرزندان جنّیان، در این دنیا بر روی زمین هستند و آسمانها بر آنان سایه میافکند، و خداست که [بهارادهی خود مؤمنان] مؤمنان را منتقل میکند؛ تا آنکه به ولایت شیاطین یعنی آتش در میآورد. و این همان مفهومی است که خداوند دربارهی بهشتیان و دوزخیان به آن اشاره فرموده است: مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الأَرْضُ؛ [یعنی] در این دنیا (نه در روز قیامت). ذات باریتعالی هرگز بهشتیان را از بهشت بیرون نمیکند، همچنان که هرگز همهی دوزخیان را از دوزخ، خارج نمیکند؛ و اصلاَ چگونه چنین چیزی ممکن است درحالیکه خداوند در قرآن فرموده است: خالِدِینَ فِیها أَبَداً؛ در این آیهی کریمه کسی را استثناء نکرده است. همچنین امام باقر (علیه السلام) فرموده است: «هرکه در ولایت آل محمّد (وارد گردد، داخل بهشت خواهد شد، و هر آنکس که در ولایت دشمنان آنها وارد گردد، دوزخی خواهد شد؛ و این همان مفهومی است که خداوند متعال از استثناء در خروج و ورود به بهشت و آتش، قصد کرده است».
الباقر (علیه السلام)- عن ابیبصیر عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام): فِی قَوْلِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ قَالَ فِی ذِکْرِ أَهْلِ النَّارِ اسْتَثْنَی وَ لَیْسَ فِی ذِکْرِ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ اسْتِثْنَاءٌ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّکَ عَطَاءً غَیْرَ مَجْدُودٍ.
امام باقر (علیه السلام)- ابوبصیر گوید: «از امام باقر (علیه السلام) توضیح آیهی فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ را پرسیدم». فرمود: «استثنای این آیه، دربارهی دوزخیان است و در ذکر اهل بهشت، استثناء وجود ندارد». وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُواْ فَفِی الجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّکَ عَطَاء غَیْرَ مَجْدُودٍ.
الرّضا (علیه السلام)- عَن الْحَسَنَبْنَمُحَمَّدٍ النَّوْفَلِی یَقُولُ: ... قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) یَا سُلَیْمَانُ هَلْ یَعْلَمُ اللَّهُ جَمِیعَ مَا فِی الْجَنَّهًِْ وَ النَّارِ قَالَ سُلَیْمَانُ نَعَمْ قَالَ فَیَکُونُ مَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنَّهُ یَکُونُ مِنْ ذَلِکَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَإِذَا کَانَ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ إِلَّا کَانَ أَ یَزِیدُهُمْ أَوْ یَطْوِیهِ عَنْهُمْ قَالَ سُلَیْمَانُ بَلْ یَزِیدُهُمْ قَالَ فَأَرَاهُ فِی قَوْلِکَ قَدْ زَادَهُمْ مَا لَمْ یَکُنْ فِی عِلْمِهِ أَنَّهُ یَکُونُ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَالْمَزِیدُ لَا غَایَهًَْ لَهُ قَالَ فَلَیْسَ یُحِیطُ عِلْمُهُ عِنْدَکُمْ بِمَا یَکُونُ فِیهِمَا إِذَا لَمْ یَعْرِفْ غَایَهًَْ ذَلِکَ وَ إِذَا لَمْ یُحِطْ عِلْمُهُ بِمَا یَکُونُ فِیهِمَا لَمْ یَعْلَمْ مَا یَکُونُ فِیهِمَا أَنْ یَکُونَ تَعَالَی اللَّهُ عَنْ ذَلِکَ عُلُوّاً کَبِیراً قَالَ سُلَیْمَانُ إِنَّمَا قُلْتُ لَا یَعْلَمُهُ لِأَنَّهُ لَا غَایَهًَْ لِهَذَا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَصَفَهُمَا بِالْخُلُودِ وَ کَرِهْنَا أَنْ نَجْعَلَ لَهُمَا انْقِطَاعاً قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) لَیْسَ عِلْمُهُ بِذَلِکَ بِمُوجِبٍ لِانْقِطَاعِهِ عَنْهُمْ لِأَنَّهُ قَدْ یَعْلَمُ ذَلِکَ ثُمَّ یَزِیدُهُمْ ثُمَّ لَا یَقْطَعُهُ عَنْهُمْ وَ کَذَلِکَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ فِی کِتَابِهِ کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها لِیَذُوقُوا الْعَذابَ وَ قَالَ لِأَهْلِ الْجَنَّهًِْ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ وَ فاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ فَهُوَ جَلَّ وَ عَزَّ یَعْلَمُ ذَلِکَ وَ لَا یَقْطَعُ عَنْهُمُ الزِّیَادَهًَْ أَ رَأَیْتَ مَا أَکَلَ أَهْلُ الْجَنَّهًِْ وَ مَا شَرِبُوا أَ لَیْسَ یُخْلِفُ مَکَانَهُ قَالَ بَلَی قَالَ أَ فَیَکُونُ یَقْطَعُ ذَلِکَ عَنْهُمْ وَ قَدْ أَخْلَفَ مَکَانَهُ قَالَ سُلَیْمَانُ لَا قَالَ فَکَذَلِکَ کُلَّمَا یَکُونُ فِیهَا إِذَا أَخْلَفَ مَکَانَهُ فَلَیْسَ بِمَقْطُوعٍ عَنْهُمْ قَالَ سُلَیْمَانُ بَلْ یَقْطَعُهُ عَنْهُمْ وَ لَا یَزِیدُهُمْ قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) إِذاً یَبِیدُ مَا فِیهِمَا وَ هَذَا یَا سُلَیْمَانُ إِبْطَالُ الْخُلُودِ وَ خِلَافُ الْکِتَابِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ وَ یَقُولُ عَزَّوَجَلَّ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ وَ یَقُولُ عَزَّوَجَلَّ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ وَ یَقُولُ عَزَّوَجَلَّ خالِدِینَ فِیها أَبَداً وَ یَقُولُ عَزَّوَجَلَّ وَ فاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ فَلَمْ یُحِرْ جَوَاباً.
امام رضا (علیه السلام)- حسنبنمحمّد نوفلی میگوید: «امام رضا (علیه السلام) فرمود: «ای سلیمان! آیا خداوند به تمام آنچه در بهشت و دوزخ است، علم دارد»؟ سلیمان گفت: «بله»! امام (علیه السلام) فرمود: «آیا آنچه را که خداوند میداند که در آینده ایجاد خواهد شد، ایجاد میشود»؟ گفت: «بله»! امام (علیه السلام) فرمود: «حال اگر موجود شد بهگونهای که دیگر چیزی باقی نماند، آیا باز هم خداوند میتواند چیزهای دیگری به آنها بیفزاید یا از آنها منع کند»؟ سلیمان گفت: «اضافه میکند». امام (علیه السلام) فرمود: «بنا بر گفتهی تو که خداوند اضافه میکند، چیزی به آنها اضافه کرده است که خود نمیدانسته ایجاد خواهد شد. [چون فرض بر این بود که تمام آنچه را خدا به وجود آنان در آینده علم داشته، موجود شده است و دیگر چیزی باقی نیست]». سلیمان گفت: «قربانت گردم! اضافهکردن غایت و نهایت ندارند». حضرت فرمود: «پس از نظر شما علم خداوند به آنچه در آنها (بهشت و دوزخ) قرار خواهد گرفت احاطه ندارد، چون نهایتی برای آن قابل تصوّر نیست و اگر علم او به آنچه در آنها خواهد بود احاطه نداشته باشد، آنچه را که در آینده در آنها خواهد بود، قبل از وجودشان، نخواهد دانست! خداوند از چنینگفتهها و عقائدی منزّه و بالاتر است». سلیمان گفت: «اگر گفتم خداوند به آنها علم ندارد، از اینرو بود که آنها نهایتی ندارند و خود خداوند آنها را به جاودانگی وصف فرموده است و لذا ما نخواستیم پایانی برای آنها قراردهیم». حضرت فرمود: «علم خداوند به آنها باعث نمیشود آنها متناهی باشند، زیرا چهبسا خداوند به آنها علم دارد، سپس بر آنها میافزاید و افزودهها را از آنها قطع نمینماید، و خداوند نیز خود چنین فرموده است: هرگاه پوست تنشان بپزد پوستی دیگرشان دهیم، تا عذاب خدا را بچشند. (نساء/۵۶)، و نیز در مورد بهشتیان فرموده است: عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ. و نیز؛ و میوهای بسیار، که نه منقطع میگردد و نه کس را از آن باز دارند. (واقعه/۳۳۳۲) پس خداوند عزّوجلّ این زیادیها را میداند و آن را از آنان دریغ نمینماید، آیا آنچه اهل بهشت میخورند و میآشامند خداوند چیزی جایگزین آن نمیکند»؟ گفت: «چرا»! حضرت فرمود: «آیا اکنون که به جای آن خوردنیها و نوشیدنیهای مصرفشده، چیز جدیدی جایگزین فرموده، آیا عطا خود را قطع کرده است»؟ سلیمان گفت: «نه»! حضرت فرمود: «پس اینچنین است هرآنچه در بهشت باشد و مصرف شود و چیز دیگری را جای آن قرار دهد، این جایگزین شدهها از اهل بهشت منقطع نشده است و نخواهد شد». سلیمان گفت: «خوب، اضافات را از آنها دریغ میکند و چیز اضافی به آنان نمیدهد». حضرت فرمود: «دراینصورت آنچه در بهشت و جهنّم است از بین خواهد رفت و تمام خواهد شد. ای سلیمان! این مطلب، برخلاف کتاب خدا و ضدّ خلود و جاودانگی است. زیرا خداوند میفرماید: در آنجا هرچه بخواهند هست و بیشتر از آن نزد ما هست. (ق/۳۵) و نیز میفرماید: عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ؛ و نیز فرموده است: و از آنجا بیرونشان نرانند. (حجر/۴۸) و میفرماید: خالِدِینَ فِیها أَبَداً؛ و نیز فرموده است: وَ فاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ؛ سلیمان جوابی نداشت».
الباقر (علیه السلام)- هَاتَانِ الْآیَتَانِ فِی غَیْرِ أَهْلِ الْخُلُودِ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَهًِْ وَ السَّعَادَهًِْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ یَجْعَلُهُمْ خَارِجِینَ وَ لَا تَزْعُمْ یَا زُرَارَهًُْ أَنِّی أَزْعُمُ ذَلِکَ.
امام باقر (علیه السلام)- این دو آیه، دربارهی غیر اهل خلود (جاودانگی در جهنّم) است؛ بدبختانی [که گرفتار آتش هستند] و خوشبختانی که امید است خداوند آنها را از جهنّم خارج کند. ای زراره! گمان نکنی که من چنین میپندارم و ادّعا میکنم.
علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ یَعْنِی غَیْرَ مَقْطُوعٍ مِنْ نَعِیمِ الْآخِرَهًِْ فِی الْجَنَّهًِْ یَکُونُ مُتَّصِلًا بِهِ.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذ؛ ٍ [یعنی] نعمتهای دنیوی آنها قطع نمیشود بلکه به نعمتهای آخرت در بهشت متصل میشود.
امیرالمومنین (علیه السلام)- لَمَّا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ أَتَی الْمِقْدَادُبْنُالْأَسْوَدِ الْکِنْدِیُّ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَا طُوبَی قَالَ شَجَرَهًٌْ فِی الْجَنَّهًِْ وَ یَتَفَجَّرُ مِنْ أَصْلِهَا السَّلْسَبِیلُ وَ الرَّحِیقُ وَ الْمَعِینُ فَظِلُّهَا مَجْلِسٌ مِنْ مَجَالِسِ شِیعَهًِْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) یَجْمَعُهُمْ فَبَیْنَمَا هُمْ یَوْماً فِی ظِلِّهَا یَتَحَدَّثُونَ ... قَالَ لَهُمْ رَبُّهُمْ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَقَدْ قَصَّرْتُمْ فِی أَمَانِیِّکُمْ وَ رَضِیتُمْ بِدُونِ مَا یَحِقُّ لَکُمْ فَانْظُرُوا إِلَی مَوَاهِبِ رَبِّکُمْ فَإِذَا بِقُبَابٍ وَ قُصُورٍ فِی أَعْلَی عِلِّیِّینَ مِنَ الْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ وَ الْأَخْضَرِ وَ الْأَبْیَضِ وَ الْأَصْفَرِ یَزْهَرُ نُورُهَا فَلَوْ لَا أَنَّهُ مُسَخَّرٌ مُسَخَّدٌ إِذاً لَلَمَعَتِ الْأَبْصَارُ مِنْهَا فَمَا کَانَ مِنْ تِلْکَ الْقُصُورِ مِنَ الْیَاقُوتِ مَفْرُوشٌ بِالسُّنْدُسِ الْأَخْضَرِ وَ مَا کَانَ مِنْهَا مِنَ الْیَاقُوتِ الْأَبْیَضِ فَهُوَ مَفْرُوشٌ بِالرِّیَاطِ الصُّفْرِ مَبْثُوثَهًٌْ بِالزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ وَ الْفِضَّهًِْ الْبَیْضَاءِ وَ الذَّهَبِ الْأَحْمَرِ قَوَاعِدُهَا وَ أَرْکَانُهَا مِنَ الْجَوْهَرِ یُنَوِّرُ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ أَعْرَاضِهَا نُورٌ شُعَاعُ الشَّمْسِ عِنْدَهُ مِثْلُ الْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ فِی النَّهَارِ الْمُضِیءِ وَ إِذَا عَلَی بَابِ کُلِّ قَصْرٍ مِنْ تِلْکَ الْقُصُورِ جَنَّتَانِ مُدْهامَّتانِ. فِیهِما مِنْ کُلِّ فاکِهَةٍ زَوْجانِ فَلَمَّا أَرَادُوا الِانْصِرَافَ إِلَی مَنَازِلِهِمْ حُوِّلُوا عَلَی بَرَاذِینَ مِنْ نُورٍ بِأَیْدِی وِلْدَانٍ مُخَلَّدِینَ بِیَدِ کُلِّ وَلِیدٍ مِنْهُمْ حَکَمَهًُْ بِرْذَوْنٍ مِنْ تِلْکَ الْبَرَاذِینِ لُجُمُهَا وَ أَعِنَّتُهَا مِنَ الْفِضَّهًِْ الْبَیْضَاءِ وَ أَثْفَارُهَا مِنَ الْجَوَاهِرِ فَإِذَا دَخَلُوا مَنَازِلَهُمْ وَجَدُوا الْمَلَائِکَهًَْ یُهَنِّئُونَهُمْ بِکَرَامَهًِْ رَبِّهِمْ حَتَّی إِذَا اسْتَقَرَّ قَرَارَهُمْ قِیلَ لَهُمْ هَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَکُمْ رَبُّکُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ رَبَّنَا رَضِینَا فَارْضَ عَنَّا قَالَ بِرِضَایَ عَنْکُمْ وَ بِحُبِّکُمْ أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّی حَلَلْتُمْ دَارِی وَ صَافَحْتُمُ الْمَلَائِکَهًَْ فَهَنِیئاً هَنِیئاً عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ لَیْسَ فِیهِ تَنْغِیصٌ فَعِنْدَهَا قالُوا الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ الَّذِی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوب.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- وقتی آیهی طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ. (رعد/۲۹)، بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد... مقدادبناسود کندی نزد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! طُوبی در آیهی شریفه به چه معنی است»؟ فرمود: «درختی است در بهشت که از ریشهی آن درخت، رودهای سلسبیل و رحیق و معین سرچشمه میگیرد. و سایهی آن درخت، مجلس شیعیان علیّبنابیطالب (علیه السلام) است که گِرد هم جمع میشوند و با هم صحبت میکنند». پروردگارشان میفرماید: «آرزویتان کوچک بود و به آنچه که کمتر از شایستگی شما بود راضی شدید. هماکنون بخششهای پروردگار خود را بنگرید، ناگاه گنبدها و قصرهایی از یاقوت سرخ و سبز و سفید و زرد در نقاط بالایی بهشت میبینند که نور آنها میدرخشد و بهطوری که اگر اینطور نبود که آن نور کنترل شده [و از نظر رنگهای مختلف آن]، درهم و تودرتو نبود، برق روشنایی آن قصرها دیدهها را سفید میکرد و میبرد. آن قصرهایی که از یاقوت است با حریر سبز، فرششده و آنچه که از یاقوت سفید است، فرش یکپارچهی نازک زرد دارد و که به زبرجد سبز و نقره سفید و طلای سرخ گسترده شده، پایهها و ستونهای قصرها از گوهر است، از درها و دیوارهای آن قصرها نوری میدرخشد، که نور شعاع آفتاب در برابر آن همچون نور ستارهی درخشانی در روز روشن است، در مقابل در هرکدام از این قصرها دو بوستان سرسبز با درختهای سربهمکشیده، که از شدّت سبزی میل به سیاهی میزند. (الرّحمن/۶۴) و در آن دو بوستان از هر میوهای دو جفت [و دوگونه] وجود دارد. (الرّحمن/۵۲) هرگاه بخواهند به منزلهای خود بازگردند بر مرکبهای نیرومندی از نور که [مهار آنها] به دست پسران زیبایی که تا ابد در خدمت آناناند، سوار میشوند در دست هرکدام از آنها دهنهی یکی از آن مرکبهاست، که مهار و افسار آن از نقرهی سفید و طنابی که زیر دم اوست از جواهر است؛ وقتی به منزلهایشان وارد میشوند، فرشتگان کرامت خداوند را آنها تبریک و تهنیت میگویند. تا وقتی در محلّ خود قرار گیرند. آنگاه به آنها گفته میشود: «آیا وعدهی خدا را دربارهی خود درست یافتید»؟ گویند: «بلی! ای پروردگار ما! ما خشنودیم تو نیز از ما خشنود باش». خطابمیشود به جهت خشنودی از شما و دوستی شما با خاندان پیامبر من به خانه من درآمدید و با فرشتهها دست دادید، شما را گوارا باد! گوارا باد! این بخششی قطعنشدنی است که هیچگاه کم و کسر نمیشود، در اینهنگام میگویند: حمد و ستایش سزاوار خدایی است که اندوه را از ما برد، خدای ما بسیار آمرزنده و قدردان است که به فضل و کرم خویش ما را به خانهی همیشگی وارد کرد خانهای که در آن رنج و خستگی نخواهیم دید. (فاطر/۳۵۳۴)».