آیه فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ [82]
و هنگامىکه فرمان ما فرارسید، آن (شهرها) را زیرورو کردیم؛ و بارانى از سنگ به صورت گِلهاى متحجّر متراکم، بر آنها فرو ریختیم.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدِبْنِسُلَیْمَانَ عَنْ مَیْمُونٍ الْبَانِ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِیعَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَقُرِئَ عِنْدَهُ آیَاتٌ مِنْ هُودٍ فَلَمَّا بَلَغَ وَ أَمْطَرْنا عَلَیْها حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّکَ وَ ما هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ قَالَ فَقَالَ مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَی اللِّوَاطِ لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَرْمِیَهُ اللَّهُ بِحَجَرٍ مِنْ تِلْکَ الْحِجَارَهًِْ.
امام صادق (علیه السلام)- محمّدبنسلیمان از میمون البان نقل میکند: نزد امام صادق (علیه السلام) بودم که آیاتی از سورهی هود تلاوت شد. وقتی به آیه: که بر آنها نشان پروردگارت بود و چنین عذابی از ستمکاران دور نیست (هود/۸۳)، رسید امام (علیه السلام) فرمود: «هرکس بمیرد و بر عمل قوم لوط (علیه السلام) (لواط) اصرار داشته باشد، حتماً با همان سنگی که قوم لوط بهوسیلهی آن سنگسار شدند، سنگسارشده و کشته میشود».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِیعَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ وَ أَمْطَرْنا عَلَیْها حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ مُسَوَّمَةً قَالَ مَا مِنْ عَبْدٍ یَخْرُجُ مِنَ الدُّنْیَا یَسْتَحِلُّ عَمَلَ قوم لوط (علیه السلام) إِلَّا رَمَی اللَّهُ کَبِدَهُ مِنْ تِلْکَ الْحِجَارَهًِْ.
امام صادق (علیه السلام)- هرکس از دنیا برود و عمل قوم لوط را حلال بشمارد، [و انجام دهد] خداوند با همان سنگهایی که قوم لوط (علیه السلام) را با آنها نابود ساخت، میمیراند».
الباقر (علیه السلام)- أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) سَأَلَ جبرئیل (علیه السلام) کَیْفَ کَانَ مَهْلِکُ قوم لوط (علیه السلام) فَقَالَ إِنَّ قوم لوط (علیه السلام) کَانُوا أَهْلَ قَرْیَهًٍْ لَا یَتَنَظَّفُونَ مِنَ الْغَائِطِ وَ لَا یَتَطَهَّرُونَ مِنَ الْجَنَابَهًِْ بُخَلَاءَ أَشِحَّاءَ عَلَی الطَّعَامِ وَ إِنَّ لُوطاً (علیه السلام) لَبِثَ فِیهِمْ ثَلَاثِینَ سَنَهًًْ وَ إِنَّمَا کَانَ نَازِلًا عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یَکُنْ مِنْهُمْ وَ لَا عَشِیرَهًَْ لَهُ فِیهِمْ وَ لَا قَوْمَ وَ إِنَّهُ دَعَاهُمْ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِلَی الْإِیمَانِ وَ اتِّبَاعِهِ وَ نَهَاهُمْ عَنِ الْفَوَاحِشِ وَ حَثَّهُمْ عَلَی طَاعَهًِْ اللَّهِ فَلَمْ یُجِیبُوهُ وَ لَمْ یُطِیعُوهُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمَّا أَرَادَ عَذَابَهُم ْبَعَثَ إِلَیْهِمْ رُسُلًا مُنْذِرِینَ عُذْراً نُذْراً فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ أَمْرِهِ بَعَثَ إِلَیْهِمْ مَلَائِکَهًًْ لِیُخْرِجُوا مَنْ کَانَ فِی قَرْیَتِهِمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَمَا وَجَدُوا فِیها غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ فَأَخْرَجُوهُمْ مِنْهَا وَ قَالُوا لِلُوطٌ (علیه السلام) أَسْرِ بِأَهْلِکَ مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَهًِْ اللَّیْلَةَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ وَ لا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ فَلَمَّا انْتَصَفَ اللَّیْلُ سَارَ لُوطٌ (علیه السلام) بِبَنَاتِهِ وَ تَوَلَّتِ امْرَأَتُهُ مُدْبِرَهًًْ فَانْقَطَعَتْ إِلَی قَوْمِهَا تَسْعَی بِلُوطٍ (علیه السلام) وَ تُخْبِرُهُمْ أَنَّ لُوطاً (علیه السلام) قَدْ سَارَ بِبَنَاتِهِ وَ إِنِّی نُودِیتُ مِنْ تِلْقَاءِ الْعَرْشِ لَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ یَا جبرئیل (علیه السلام) حَقَّ الْقَوْلُ مِنَ اللَّهِ بِحَتْمِ عَذَابِ قوم لوط (علیه السلام) فَاهْبِطْ إِلَی قَرْیَهًِْ قوم لوط (علیه السلام) وَ مَا حَوَتْ فَاقْلَعْهَا مِنْ تَحْتِ سَبْعِ أَرَضِینَ ثُمَّ اعْرُجْ بِهَا إِلَی السَّمَاءِ فَأَوْقِفْهَا حَتَّی یَأْتِیَکَ أَمْرُ الْجَبَّارِ فِی قَلْبِهَا وَ دَعْ مِنْهَا آیَهًًْ بَیِّنَهًًْ مِنْ مَنْزِلِ لُوطٌ (علیه السلام) عِبْرَهًًْ لِلسَّیَّارَهًِْ فَهَبَطْتُ عَلَی أَهْلِ الْقَرْیَهًِْ الظَّالِمِینَ فَضَرَبْتُ بِجَنَاحِیَ الْأَیْمَنِ عَلَی مَا حَوَی عَلَیْهِ شَرْقِیُّهَا وَ ضَرَبْتُ بِجَنَاحِیَ الْأَیْسَرِ عَلَی مَا حَوَی عَلَیْهِ غَرْبِیُّهَا فَاقْتَلَعْتُهَا یَا مُحَمَّدُ مِنْ تَحْتِ سَبْعِ أَرَضِینَ إِلَّا مَنْزِلَ آلِ لُوطٌ (علیه السلام) آیَهًًْ لِلسَّیَّارَهًِْ ثُمَّ عَرَجْتُ بِهَا فِی جَوَافِی جَنَاحِی حَتَّی أَوْقَفْتُهَا حَیْثُ یَسْمَعُ أَهْلُ السَّمَاءِ زُقَاءَ دُیُوکِهَا وَ نُبَاحَ کِلَابِهَا فَلَمَّا طَلَعَتِ الشَّمْسُ نُودِیتُ مِنْ تِلْقَاءِ الْعَرْشِ یَا جبرئیل (علیه السلام) اقْلِبِ الْقَرْیَهًَْ عَلَی الْقَوْمِ فَقَلَبْتُهَا عَلَیْهِمْ حَتَّی صَارَ أَسْفَلُهَا أَعْلَاهَا وَ أَمْطَرَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ حِجارَهًًْ مِنْ سِجِّیلٍ مُسَوَّمَهًًْ عِنْدَ رَبِّکَ وَ ما هِیَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) مِنَ الظَّالِمِینَ مِنْ أُمَّتِکَ بِبَعِیدٍ قَالَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَا جبرئیل (علیه السلام) وَ أَیْنَ کَانَتْ قَرْیَتُهُمْ مِنَ الْبِلَادِ فَقَالَ جبرئیل (علیه السلام) کَانَ مَوْضِعُ قَرْیَتِهِمْ فِی مَوْضِعِ بُحَیْرَهًِْ طَبَرِیَّهًَْ الْیَوْمَ وَ هِیَ فِی نَوَاحِی الشَّامِ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَ رَأَیْتُکَ حِینَ قَلَبْتَهَا عَلَیْهِمْ فِی أَیِّ مَوْضِعٍ مِنَ الْأَرَضِینَ وَقَعَتِ الْقَرْیَهًُْ وَ أَهْلُهَا فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) وَقَعَتْ فِیمَا بَیْنَ بَحْرِ الشَّامِ إِلَی مِصْرَ فَصَارَتْ تُلُولًا فِی الْبَحْرِ.
امام باقر (علیه السلام)- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از جبرئیل پرسید: «هلاکت قوم لوط به چه کیفیّتی بود»؟ جبرئیل عرض کرد: «قوم لوط از قریهای بودند که مخرج غایطشان را تطهیر نمیکرده و غسل جنابت نیز نمینمودند، بخیل بودند و بر طعام حریص بودند». جناب لوط (علیه السلام) سی سال در بین آنها بود، به شهر آنان وارد شد ولی از آنها نبود، عشیره و خویشاوندی در بین آنها نداشت، پیوسته ایشان را به خدا و ایمان به او و پیروی از فرامینش دعوت میکرد و از انجام فواحش و قبایح بازشان میداشت. آن حضرت قومش را بر طاعت خدا دعوت میکرد ولی آنها اجابتش نکرده و از حقتعالی اطاعت نمینمودند. و خداوند تبارکوتعالی وقتی خواست این قوم را عذاب کند، رسولانی که حجّت و بیمدهنده بودند را فرستاد تا آنها را از کردار قبیح و زشتشان باز دارند ولی آنها همچنان به سرکشی و طغیان خود ادامه میدادند و چون آن قوم امر و فرمان پروردگار را اطاعت نکرده و از آن سرپیچی نمودند باریتعالی فرشتگانی را بهسوی آن قوم فرستاد؛ تا مؤمنین را از قریهی آنها بیرونکنند. امّا آنان در کلّ آن شهر غیر از یک خانواده از مسلمان و مؤمنان، مؤمن دیگری پیدا نکردند. فرشتگان آن خانواده را نیز بیرون برده و به حضرت لوط (علیه السلام) عرضه داشتند. چون پاسی از شب بگذرد، خاندان خود را بیرون ببر. و خود از پی آنها رو و نباید هیچیک از شما به عقب بنگرد. به هرجا که فرمانتان دادهاند بروید. (حجر/۶۵) چون نیمه شب فرارسید، جناب لوط (علیه السلام) دختران خود را حرکت داد ولی همسرش برگشت و بهجانب خویشان خود رفت و به آنها خبر داد که لوط (علیه السلام) دخترانش را از قریه خارج کرده است». سپس جبرئیل ادامه داد: «وقتی صبح دمید از ناحیهی عرش الهی به من ندا آمد: «ای جبرئیل! عذاب قوم لوط حتمی شد، پس به نزد این گروه فرود آی و قریهی ایشان و اطراف آن را از زیر هفت زمین برکَن و آن را به آسمان ببر و سپس آن را نگهدار؛ تا امر خالق جبّار برسد و به تو فرمان دهد که آن را واژگون نمایی. منتهی باید منزل لوط (علیه السلام) را از جا نکَنی و به منظور عبرت برای عابرین بهجای بگذاری». من به زمین فرود آمده و خود را به قریهی ستمگران رسانده و سپس بال راست را بر اطراف شرقی آن قریه زده و بعد بال چپ خود را بر مغرب آن زده و شهر را با اطرافش از بیخ کَندم. تنها منزل لوط (علیه السلام) را برای عبرت عابرین باقی گذاشتم، پس از آن شهر را به پشت بالهایم نگهداشته، به حدّی که اهل آسمان بانگ خروسها و زوزهی سگهای شهر را میشنیدند. در بامداد و هنگام طلوع آفتاب از عرش الهی به من ندا آمد: «ای جبرئیل! شهر را بر اهلش واژگون نما! من شهر را بر اهلش واژگونکرده؛ بهطوریکه آن را زیرورو نمودم. بعد حقتعالی سنگهای بلا که از امر خدا نشاندار و معیّن بود بر سر آنها بارید. البتّه ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! اینگونه بلا و هلاکت نیز از ستمگران امّت تو دور نخواهد بود! رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای جبرئیل! قریهی آنها در کدام سرزمین بود»؟ جبرئیل عرض کرد: «جای قریه آنها در مکانی از دریاچهای که امروزه طبریّه به آن گفته میشود و در نواحی شام میباشد قرار داشت». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به جبرئیل فرمود: «وقتی شهر را بر ایشان واژگون نمودی در کدام نقطهی زمین پایین آمد»؟ جبرئیل عرض کرد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! بین دریای شام بهطرف مصر افتاد و مثل تپّههایی در روی سطح آب قرار گرفت».
علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- قَوْلُهُ مَنْضُودٍ یَعْنِی: بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ مُنَضَّدَهًٌْ.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- مَنْضُودٍ؛ [یعنی] بعضی بر روی بعض دیگر به صورت متراکم چیده شدهاست.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- لَمَّا عَمِلَ قَوْمُ لُوطٍ (علیه السلام) مَا عَمِلُوا بَکَتِ الْأَرْضُ إِلَی رَبِّهَا حَتَّی بَلَغَتْ دُمُوعُهَا السَّمَاءَ ... فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی السَّمَاءِ أَنِ احْصِبِیهِمْ وَ أَوْحَی إِلَی الْأَرْضِ أَنِ اخْسِفِی بِهِم.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- آنگاه که قوم لوط (علیه السلام) آن کار زشت را انجام دادند، زمین به پیشگاه خدا چنانگریست که اشکهایش به عرش رسید؛ خدای عزّوجلّ نیز به آسمان وحی نمود: «برآنان سنگ ببار! و به زمین وحی نمود که آنان را در خویش فرو ببر»!