آیه أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ [204]
يا براى عذاب ما عجله مىكنند؟!
الرّسول ( أَبُوعُبَیْدٍ وَ الثَّعْلَبِیُّ وَ النَّقَّاشُ وَ سُفْیَانُبْنُعُیَیْنَهًَْ وَ الرَّازِیُّ وَ الْقَزْوِینِیُّ وَ النَّیْسَابُورِیُّ وَ الطَّبْرِسِیُّ وَ الطُّوسِیُّ فِی تَفَاسِیرِهِم: أَنَّهُ لَمَّا بَلَّغَ رَسُولُ اللَّهِ (بِغَدِیرِ خُمٍّ مَا بَلَّغَ وَ شَاعَ ذَلِکَ فِی الْبِلَادِ أَتَی الْحَارِثُبْنُالنُّعْمَانِ الْفِهْرِیُّ وَ فِی رِوَایَهًِْ أَبِیعُبَیْدٍ جَابِرُبْنُالنَّضْرِبْنِالْحَارِثِبْنِکَلَدَهًَْ العیدری {الْعَبْدَرِیُ} فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (أَمَرْتَنَا عَنِ اللَّهِ بِشَهَادَهًِْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ بِالصَّلَاهًِْ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الزَّکَاهًِْ فَقَبِلْنَا مِنْکَ ثُمَّ لَمْ تَرْضَ بِذَلِکَ حَتَّی رَفَعْتَ بِضَبُعِ ابْنِ عَمِّکَ فَفَضَّلْتَهُ عَلَیْنَا وَ قُلْتَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ فَهَذَا شَیْءٌ مِنْکَ أَمْ مِنَ اللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (وَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِنَّ هَذَا مِنَ اللَّهِ فَوَلَّی الْحَارِثُ یُرِیدُ رَاحِلَتَهُ وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ مَا یَقُولُ مُحَمَّدٌ حَقّاً فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ فَمَا وَصَلَ إِلَیْهَا حَتَّی رَمَاهُ اللَّهُ بِحَجَرٍ فَسَقَطَ عَلَی هَامَتِهِ وَ خَرَجَ مِنْ دُبُرِهِ وَ قَتَلَهُ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ الْآیَهًَْ.
پیامبر ( هنگامیکه رسول خدا (در غدیر خمّ، ولایت امیرمؤمنان علی (را ابلاغ فرمود و این خبر در همه جا منتشر شد حارثبننعمانفِهریّ و طبق نقل ابوعُبَید، جابربننضربنحارث بنکلده عَیدَری نزد پیامبر (آمد و عرض کرد: «ای محمّد (! از جانب خدا به ما دستور دادی شهادت دهیم معبودی جز خدای یگانه نیست و محمّد فرستادهی خداست و به نماز و روزه و حج و زکات فرمان دادی و ما از تو پذیرفتیم؛ ولی به این دستورات راضی نشدی تا اینکه بازوی پسر عمویت (علیّبنابیطالب () را گرفتی و بالا برده و او را بر ما برتری دادی و گفتی هرکس من مولای او هستم علی مولای اوست، آیا این سخنی از پیش خودت میباشد یا دستوری از طرف خداست»؟ رسول خدا (فرمود: «قسم به خدایی که معبودی جز او نیست این دستوری از ناحیهی خداوند است». نعمان با شنیدن این سخن برگشت و بهطرف شترش حرکت کرد درحالیکه میگفت: «خداوندا! اگر آنچه محمّد (میگوید حقیقت دارد و از ناحیهی توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکی برای ما بفرست. (انفال/۳۲). هنوز به شترش نرسیده بود که خداوند سنگی بهسویش فرو فرستاد و بر مغزش فرود آمد و از پشتش خارج شد و او را به هلاکت رساند و خداوند آیهی تقاضاکنندهای تقاضای عذابی کرد که واقع شد! را نازل فرمود».