آیه فَأَلْقى مُوسى عَصاهُ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ [45]
سپس موسى عصايش را افكند، ناگهان تمام وسايل دروغين آنها را بلعيد
علیبنابراهیم ( فَأَلْقَی مُوسَی (الْعَصَا فَذَابَتْ فِی الْأَرْضِ مِثْلَ الرَّصَاصِ ثُمَّ طَلَعَ رَأْسُهَا وَ فَتَحَتْ فَاهَا وَ وَضَعَتْ شِدْقَهَا الْعُلْیَا عَلَی رَأْسِ قُبَّهًِْ فِرْعَوْنَ ثُمَّ دَارَتْ وَ أَرْخَتْ شَفَتَهَا السُّفْلَی وَ الْتَقَمَتْ عِصِیَّ السَّحَرَهًِْ وَ حِبَالَهَا وَ غَلَبَ کُلَّهُمْ وَ انْهَزَمَ النَّاسُ حِینَ رَأَوْهَا وَ عِظَمَهَا وَ هَوْلَهَا مِمَّا لَمْ تَرَ الْعَیْنُ وَ لَا وَصَفَ الْوَاصِفُونَ مِثْلَهُ فَقُتِلَ فِی الْهَزِیمَهًِْ مِنْ وَطْیِ النَّاسِ عَشَرَهًُْ آلَافِ رَجُلٍ وَ امْرَأَهًٍْ وَ صَبِیٍّ وَ دَارَتْ عَلَی قُبَّهًِْ فِرْعَوْنَ قَالَ فَأَحْدَثَ فِرْعَوْنُ وَ هَامَانُ فِی ثِیَابِهِمَا وَ شَابَ رَأْسُهُمَا وَ غُشِیَ عَلَیْهِمَا مِنَ الْفَزَعِ وَ مَرَّ مُوسَی (فِی الْهَزِیمَهًِْ مَعَ النَّاسِ، فَنَادَاهُ اللَّهُ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِیدُها سِیرَتَهَا الْأُولی فَرَجَعَ مُوسَی (وَ لَفَّ عَلَی یَدِهِ عَبَاءً کَانَتْ عَلَیْهِ ثُمَّ أَدْخَلَ یَدَهُ فِی فَمِهَا فَإِذَا هِیَ عَصَا کَمَا کَانَتْ وَ کَانَ کَمَا قَالَ اللَّهُ فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ لَمَّا رَأَوْا ذَلِکَ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ رَبِّ مُوسی وَ هارُونَ فَغَضِبَ فِرْعَوْنُ عِنْدَ ذَلِکَ غَضَباً شَدِیداً وَ قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ یَعْنِی مُوسَی الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ فَقَالُوا لَهُ کَمَا حَکَی اللَّهُ لا ضَیْرَ إِنَّا إِلی رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ* إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ فَحَبَسَ فِرْعَوْنُ مَنْ آمَنَ بِمُوسَی (حَتَّی أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ فَأَطْلَقَ فِرْعَوْنُ عَنْهُمْ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی (أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ فَخَرَجَ مُوسَی (بِبَنِی إِسْرَائِیلَ لِیَقْطَعَ بِهِمُ الْبَحْرَ. وَ جَمَعَ فِرْعَوْنُ أَصْحَابَهُ وَ بَعَثَ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ وَ حَشَرَ النَّاسَ وَ قَدَّمَ مُقَدِّمَتَهُ فِی سِتِّمِائَهًِْ أَلْفٍ وَ رَکِبَ هُوَ فِی أَلْفِ أَلْفٍ وَ خَرَج.
علیّبنابراهیم ( آنگاه موسی (عصایش را افکند و عصا [در ابتدا] مانند سرب، روی زمین ذوب گردید و سپس سَرش آشکار شد و دهانش را بازکرده و آروارهی بالاییاش را بر روی جایگاه فرعون قرار داد. آنگاه چرخیزده و لبِ پایینش را فرو افکند و تمام عصاها و ریسمانهای ساحران را بلعید و بر تمام آنها غلبه پیدا کرد و مردم با دیدن اژدها و عظمت و ترسناکیاش که چشمی مانند آن را ندیده و کسی مثلش را توصیف نکرده بود پا به فرار گذاشتند. گفته شده هنگام فرارکردن، در اثر اینکه مردم یکدیگر را زیر دست و پا له میکردند ده هزار مرد و زن و بچّه کشته شدند. آنگاه اژدها به قصد جایگاه فرعون چرخید. فرعون و هامان با دیدن این صحنه از وحشت، جامهی خود را آلوده کرده و موی سرشان سفید شد و از هوش رفتند. خود موسی (هم با مردم فرار نمود تا اینکه خداوند او را چنین خطاب فرمود: آن را بگیر و نترس، ما آن را بهصورت اوّلش بازمیگردانیم. (طه/۲۱). بنابراین موسی (بازگشت و عبایی که بر دوشش بود را دور دستش پیچیده و دست خود را در دهان اژدها برد و ناگهان اژدها همچون قبل، به صورت عصا درآمد. چون ساحران چنین دیدند طبق بیان خداوند، فوراً همه ساحران به سجده افتادند؛ گفتند: ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم، پروردگار موسی و هارون. (شعراء/۴۸۴۶). دراینهنگام، فرعون بهشدّت خشمگین شد و گفت: «آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! مسلّماً او بزرگ و استاد شماست که به شما سحر آموخته [و این یک توطئه است]! امّا بهزودی خواهید دانست! دستها و پاهای شما را بعکس یکدیگر قطع میکنم، و همهی شما را به دار میآویزم»! (شعراء/۴۹)». ساحران طبق بیان خداوند، به او گفتند: «مهمّ نیست، [هر کاری از دستت ساخته است بکن]! ما بهسوی پروردگارمان بازمیگردیم! ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد، چرا که ما نخستین ایمان آورندگان بودیم!. (شعراء/۵۱۵۰)». فرعون هرکس را که به موسی (ایمان آورده بود به زندان انداخت تا اینکه خداوند، [بلایِ] طوفان، ملخ، کَنِه، قورباغهها و خون را بر فرعونیان فرستاد و سرانجام فرعون [از روی ناچاری] زندانیان را آزاد کرد. آن وقت، خداوند عزّوجلّ به موسی (چنین وحی فرمود: شبانه بندگانم را [از مصر] کوچ ده، زیرا شما مورد تعقیب هستید. (شعراء/۵۲). بنابراین موسی (همراه بنیاسرائیل [از مصر] خارج شد تا آنها را از دریا عبور دهد. فرعون نیز یاران خود را جمع کرده و مأمورانی را برای گردآوری مردم، به تمامی شهرها اعزام نمود و مردم را جمع کرد و پیش قراولان سپاهش را که ششصدهزار نفر بودند، پیشاپیش فرستاد و خود همراه دو هزار نفر سوار بر مرکب شد و از شهر [به تعقیب موسی (] خارج گردید.
الرّسول ( عَنْ مَعْمَرِبْنِرَاشِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (یَقُولُ: أَتَی یَهُودِیٌّ النَّبِیَّ (فَقَامَ بَیْنَ یَدَیْهِ یُحِدُّ النَّظَرَ إِلَیْهِ فَقَالَ یَا یَهُودِیُّ مَا حَاجَتُکَ قَالَ أَنْتَ أَفْضَلُ أَمْ مُوسَیبْنُعِمْرَانَ (النَّبِیُّ الَّذِی کَلَّمَهُ اللَّهُ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ التَّوْرَاهًَْ وَ الْعَصَا وَ فَلَقَ لَهُ الْبَحْرَ وَ أَظَلَّهُ بِالْغَمَامِ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ (إِنَّهُ یُکْرَهُ لِلْعَبْدِ أَنْ یُزَکِّیَ نَفْسَهُ وَ لَکِنِّی أَقُولُ إِنَّ آدَمَ (لَمَّا أَصَابَ الْخَطِیئَهًَْ کَانَتْ تَوْبَتُهُ أَنْ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (لَمَّا غَفَرْتَ لِی فَغَفَرَهَا اللَّهُ لَهُ وَ إِنَّ نُوحاً (لَمَّا رَکِبَ فِی السَّفِینَهًِْ وَ خَافَ الْغَرَقَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (لَمَّا أَنْجَیْتَنِی مِنَ الْغَرَقِ فَنَجَّاهُ اللَّهُ عَنْهُ وَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ (لَمَّا أُلْقِیَ فِی النَّارِ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (لَمَّا أَنْجَیْتَنِی مِنْهَا فَجَعَلَهَا اللَّهُ عَلَیْهِ بَرْداً وَ سَلاماً وَ إِنَّ مُوسَی (لَمَّا أَلْقَی عَصَاهُ وَ أَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ خِیفَةً قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (لَمَّا آمَنْتَنِی فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلی یَا یَهُودِیُّ إِنَّ مُوسَی (لَوْ أَدْرَکَنِی ثُمَّ لَمْ یُؤْمِنْ بِی وَ بِنُبُوَّتِی مَا نَفَعَهُ إِیمَانُهُ شَیْئاً وَ لَا نَفَعَتْهُ النُّبُوَّهًُْ یَا یَهُودِیُّ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِیَ الْمَهْدِیُّ (إِذَا خَرَجَ نَزَلَ عِیسَیبْنُمَرْیَمَ (ِ نُصْرَتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صَلَّی خَلْفَهُ.
امام صادق ( معمربنراشد گوید: شنیدم امام صادق (فرمود: مردی یهودی نزد رسول خدا (آمده و در مقابل آن حضرت ایستاد و به ایشان خیره شد. رسول خدا (به او فرمود: «ای یهودی! چه میخواهی»؟ عرض کرد: «ای محمّد (! آیا تو برتری یا موسیبنعمران (که خداوند با او صحبت کرد و تورات و عصا بر او نازل فرمود و دریا را برایش شکافت و با ابر، بر او سایه افکند»؟! پیامبر (در جوابش فرمود: «اینکه انسان خودش را بستاید امر ناپسندی است ولی [چون سؤال کردی] ناگزیر میگویم: وقتی آدم (آن خطا را مرتکب شد با این جملات توبه نمود: «خداوندا! به حقّ محمّد و آلش (از تو درخواست میکنم مرا بیامرزی؛ خداوند نیز از خطایش درگذشت. و نوح (وقتی سوار کشتی شد و از غرقشدن ترسید، چنین گفت: «خداوندا! به حقّ محمّد و آلش (از تو درخواست میکنم مرا از غرقشدن نجات بخشی»؛ خداوند عزّوجلّ نیز او را نجات داد. و حضرت ابراهیم (وقتی در آتش افکنده شد. چنین گفت: «خدایا! به حقّ محمّد و آلش (از تو درخواست میکنم مرا از این آتش نجات دهی»؛ خداوند نیز آتش را بر او سرد و بیآسیب ساخت. و موسی (چون عصایش را بر زمین انداخت و در دلش ترسی احساس کرد اینگونه گفت: «بار الها! به حقّ محمّد و آلش (از تو درخواست میکنم مرا آسودهخاطر سازی»؛ و خداوند متعال نیز فرمود: نترس! تو مسلّماً [پیروز و] برتری!. (طه/۶۸). ای یهودی! از نسل من، مهدی (است، همان که چون خروج [و ظهور] کند؛ عیسیبنمریم (برای یاریاش فرود آید و او را پیش انداخته و پشت سرش نماز گزارد.