آیه ۵۰ - سوره مائده

آیه أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ [50]

آيا آن‌ها حكم جاهليّت را [از تو] مى‌خواهند؟! و چه كسى بهتر از خدا، براى قومى‌كه اهل ايمان و يقين هستند، حكم مى‌كند؟!

۱
(مائده/ ۵۰)

الباقر (علیه السلام)- الْحُکْمُ حُکْمَانِ حُکْمُ اللَّهِ وَ حُکْمُ الْجَاهِلِیَّهًِْ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ وَ اشْهَدُوا عَلَی زَیْدِ‌بْنِ‌ثَابِتٍ لَقَدْ حَکَمَ فِی الْفَرَائِضِ بِحُکْمِ الْجَاهِلِیَّهًِْ.

امام باقر (علیه السلام)- حکم‌کردن دو نوع است: حکم خداوند و حکم جاهلیّت، و خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ الله حُکْمًا لِّقَوْمٍ یُوقِنُونَ، و گواه باشید که زیدبن‌ثابت در واجبات، به حکم جاهلیّت قضاوت کرده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۸۶
الکافی، ج۷، ص۴۰۷/ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۱۷/ بحارالأنوار، ج۱۰۱، ص۳۶۷/ العیاشی، ج۱، ص۳۲۵/ فقه القرآن، ج۲، ص۷/ وسایل الشیعهًْ، ج۲۷، ص۲۳/ نورالثقلین/ البرهان
۲
(مائده/ ۵۰)

الصّادق (علیه السلام)- الْقُضَاهًُْ أَرْبَعَهًٌْ ثَلَاثَهًٌْ فِی النَّارِ وَ وَاحِدٌ فِی الْجَنَّهًِْ رَجُلٌ قَضَی بِجَوْرٍ وَ هُوَ یَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَی بِجَوْرٍ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَی بِالْحَقِّ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَی بِالْحَقِّ وَ هُوَ یَعْلَمُ فَهُوَ فِی الْجَنَّهًِْ وَ قَالَ (علیه السلام) الْحُکْمُ حُکْمَانِ حُکْمُ اللَّهِ وَ حُکْمُ الْجَاهِلِیَّهًِْ فَمَنْ أَخْطَأَ حُکْمَ اللَّهِ حَکَمَ بِحُکْمِ الْجَاهِلِیَّهًِْ.

امام صادق (علیه السلام)- قُضات چهار دسته‌اند: «سه دسته آن‌ها در آتشاند و یک دسته در بهشت؛ مردی که آگاهانه به ستم حکم کند، در آتش است. مردی که ناآگاهانه به ستم حکم کند، او نیز در آتش است، مردی که ناآگاهانه به حقّ حکم کند، او هم در آتش است، امّا مردی که آگاهانه به حقّ حکم کند، جایگاهش در بهشت است». و امام (علیه السلام) فرمود: «حکم‌کردن دو نوع است: حکم خداوند و حکم جاهلیّت؛ هرکس حکم خدا را کنار بگذارد، به حکم جاهلیت قضاوت کرده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۸۶
الکافی، ج۷، ص۴۰۷/ البرهان
۳
(مائده/ ۵۰)

الزّهراء (سلام الله علیها)- رَوَی عَبْدُ اللَّهِ‌بْنُ‌الْحَسَنِ‌بِإِسْنَادِهِ عَنْ آبَائِهِ (علیه السلام) أَنَّهُ لَمَّا أَجْمَعَ أَبُوبَکْرٍ عَلَی مَنْعِ فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) فَدَکَ، وَ بَلَغَهَا ذَلِکَ لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَی رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِی لُمَهًٍْ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ ذُیُولَهَا، مَا تَخْرِمُ مِشْیَتُهَا مِشْیَهًَْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) حَتَّی دَخَلَتْ عَلَی أَبِی‌بَکْرٍ وَ هُوَ فِی حَشَدٍ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ غَیْرِهِمْ فَنِیطَتْ دُونَهَا مُلَاءَهًٌْ، فَجَلَسَتْ ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّهًًْ أَجْهَشَ الْقَوْمُ لَهَا بِالْبُکَاءِ، فَارْتَجَّ الْمَجْلِسُ، ثُمَّ أَمْهَلَتْ هُنَیْئَهًًْ حَتَّی إِذَا سَکَنَ نَشِیجُ الْقَوْمِ وَ هَدَأَتْ فَوْرَتُهُمْ، افْتَتَحَتِ الْکَلَامَ بِحَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ وَ الصَّلَاهًِْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)، ثم قَالَتْ (سلام الله علیها) ... أَنْتُمْ تَزْعُمُونَ أَلَّا إِرْثَ لَنَا أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّهًِْ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ أَفَلَا تَعْلَمُونَ بَلَی، تَجَلَّی لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَهًِْ أَنِّی ابْنَتُهُ أَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ، أَ أُغْلَبُ عَلَی إِرْثِی.

حضرت زهرا (سلام الله علیها)- عبدالله‌بن‌حسن با سندش از پدرانش روایت می‌کند: چون ابوبکر بر آن شد که فاطمه (سلام الله علیها) را از فدک محروم سازد و این خبر به آن حضرت رسید پارچه‌ای (مقنعه) را به سر و صورت و گردن خود پیچید و لباسی‌که از فرق تا قدم او را می‌پوشانید (چادر) بر بدن خود قرار داد و همراه با گروهی از خدمتکاران و زنان خویشاوند خود به‌طرف مسجد حرکت کرد [تا در میان زنان مشخص نباشد] و آن چنان عبا به سرافکنده بود که دامن آن روی زمین کشیده می‌شد و به زیر قدمش می‌آمد راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود تا بر ابو بکر وارد شد، درحالی‌که ابوبکر در میان جماعت مهاجران و انصار و دیگران بود، و در میان زنان مهاجر و انصار در پشت پرده نشست ناله‌ای جانسوز کشید و این ناله همگان را به خروش آورده و صدای شیون از مردم بلند شد به‌گونه‌ای که مسجد را به لرزه انداخت، قدری مکث کرد تا مردم آرام شدند [صدای مردم فرو نشست و هیجانشان آرام گرفت] پس سخن را با حمد و ثنای خداوند و درود بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آغاز نمود آنگاه فرمود... شما چنین می‌پندارید که خداوند ارثی برای ما قرار نداده و ما از پیامبر (صلی الله علیه و آله) ارث نمی‌بریم؛ أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ الله حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ؛ مگر فهم ندارید؟ آری حقیقت آن بر شما چون روز روشن است که من دخت پیامبرم. ای مسلمانان، آیا شایسته است که من از ارث خود محروم باشم؟

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۸۶
بحارالأنوار، ج۲۹، ص۲۲۶/ شرح نهج البلاغهًْ، ج۱۶، ص۲۱۲/ کشف الغمهًْ، ج۱، ص۴۸۷
بیشتر