آیه وَ حَسِبُوا أَلاَّ تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ثُمَّ تابَ اللهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا كَثيرٌ مِنْهُمْ وَ اللهُ بَصيرٌ بِما يَعْمَلُونَ [71]
آنها گمان كردند مجازاتى در كار نخواهد بود؛ از اينرو [از ديدن حقايق] نابينا و [از شنيدن سخنان حق]، ناشنوا شدند؛ سپس [بيدار گشتند، و] خداوند توبهی آنها را پذيرفت؛ ديگر بار [در خواب غفلت فرو رفتند، و] بسيارى از آنها كوروكر شدند؛ و خداوند، به آنچه انجام مىدهند، بيناست.
الصّادق (علیه السلام)- عَن خَالِدِبْنِیَزِیدَ الْقُمِّیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِه عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ حَسِبُوا أَلَّا تَکُونَ فِتْنَةٌ قَالَ حَیْثُ کَانَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ فَعَمُوا وَ صَمُّوا حَیْثُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ تابَ اللهُ عَلَیْهِمْ حَیْثُ قَامَ امیرالمؤمنین (علیه السلام) قَالَ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا إِلَی السَّاعَهًِْ.
امام صادق (علیه السلام)- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که در مورد این آیه: وَحَسِبُواْ أَلاَّ تَکُونَ فِتْنَةٌ فرمود: «در آن زمان، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در میان آنان بود. هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رحلت یافت، کور و کر شدند و هنگامی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به خلافت رسید، خداوند آنان را بخشید». و فرمود: «بعد از آن تا روز قیامت، آنها همچنان، کور و کر خواهند بود».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ ابْنِمَسْعُودٍ قَالَ قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا رَجَعَ مِنْ حَجَّهًِْ الْوَدَاعِ یَا ابْنَمَسْعُودٍ قَدْ قَرُبَ الْأَجَلُ وَ نُعِیَتْ إِلَیَّ نَفْسِی فَمَنْ لَکَ بَعْدِی فَأَقْبَلْتُ أَعُدُّ عَلَیْهِ رَجُلًا رَجُلًا فَبَکَی ثُمَّ قَالَ ثَکِلَتْکَ الثَّوَاکِلُ فَأَیْنَ أَنْتَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) لَمْ تُقَدِّمْهُ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ رُفِعَتْ لِهَذِهِ الْأُمَّهًِْ أَعْلَامٌ فَأَوَّلُ الْأَعْلَامِ لِوَائِیَ الْأَعْظَمُ مَعَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) وَ النَّاسُ أَجْمَعِینَ تَحْتَ لِوَائِی یُنَادِی مُنَادٍ هَذَا الْفَضْلُ یَا ابْنَ أَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) ثُمَّ نَزَلَ کِتَابُ اللَّهِ عَنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ حَسِبُوا أَلَّا تَکُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا أَیْ لَا یَکُونُ اخْتِبَارٌ وَ لَا یَمْتَحِنُهُمُ اللَّهُ بِأَمِیرِالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) فَعَمُوا وَ صَمُّوا حَیْثُ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا حِینَ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أَقَامَ امیرالمؤمنین (علیه السلام) عَلَیْهِمْ فَعَمُوا وَ صَمُّوا فِیهِ حَتَّی السَّاعَهًِْ.
پیامبر (علیه السلام)- ابنمسعود گوید: ابن مسعود گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پس از بازگشت از حجّۀالوداع به من فرمود: «ای پسرمسعود، اجل من نزدیک شده و خبر مرگم را به من دادهاند، پس از من چه کسی را داری»؟ پس شروع کردم به نام بردن یک یک مردان، که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گریسته سپس فرمود: «زنان داغدار به سوگت بنشینند، چرا علیبنابیطالب (علیه السلام) را بر همه مقدّم نداشتی؟ ای پسر مسعود، چون روز قیامت فرا رسد، پرچمهایی برای این اُمّت برافراشته خواهد شد، نخستین این پرچمها لوای اعظم من است که به همراه علیبنابیطالب (علیه السلام) خواهد بود. و همهی مردم زیر لوای من هستند، منادی ندا میدهد: «ای پسر ابوطالب، فضیلت این است. سپس کتاب خدا درباره اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل گردد که: وَ حَسِبُوا أَلَّا تَکُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا؛ یعنی اینکه گمان کردند امتحانی نخواهند بود و خداوند آنان را به امیرالمؤمنین (علیه السلام) نخواهند آزمو». پس در حالی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در میان ایشان بود کور و کر شدند و پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، بعد از آنکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) را بر ایشان گمارد نیز کور و کر شدند و تا این ساعت نیز درباره امیرالمؤمنین (علیه السلام) کور و کر هستند.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ عَبْدِاللَّهبْنِوَأْلٍ التَّیْمِیِّ قَالَ إِنِّی لَعِنْدَ أَمِیرِالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) إِذاً یبج {فَیْجٌ} قَدْ جَاءَهُ یَسْعَی بِکِتَابٍ مِنْ قَرَظَهًَْبْنِکَعْبٍ الْأَنْصَارِیِّ وَ کَانَ أَحَدُ عُمَّالِهِ یُخْبِرُهُ بِأَنَّ خَیْلًا مَرَّتْ مِنْ قِبَلِ الْکُوفَهًِْ مُتَوَجِّهَهًًْ نَحْوَ نَفَرٍ وَ أَنَّ رَجُلًا مِنْ دَهَاقِینِ أَسْفَلِ الْفُرَاتِ قَدْ أَسْلَمَ وَ صَلَّی یُقَالُ لَهُ زَاذَانُ فَرُّوخٍ فَلَقُوهُ فَقَالُوا لَهُ أَمُسْلِمٌ أَنْتَ قَالَ نَعَمْ قَالُوا فَمَا تَقُولُ فِی عَلِیٍّ (علیه السلام) قَالَ أَقُولُ إِنَّهُ أَمِیرُالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) وَ سَیِّدُ الْبَشَرِ وَ وَصِیُّ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالُوا کَفَرْتَ یَا عَدُوَّ اللَّهِ ثُمَّ حَمَلَتْ عَلَیْهِ عِصَابَهًٌْ مِنْهُمْ فَقَطَعُوهُ بِأَسْیَافِهِمْ وَ أَخَذُوا مَعَهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الذِّمَّهًِْ یَهُودِیّاً فَقَالُوا خَلُّوا سَبِیلَ هَذَا لَا سَبِیلَ لَکُمْ عَلَیْهِ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَمِیرُالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ فَهِمْتُ مَا ذَکَرْتَ مِنْ أَمْرِ الْعِصَابَهًِْ الَّتِی مَرَّتْ بِعَمَلِکَ فَقَتَلَتِ الْبَرَّ الْمُسْلِمَ وَ أَمِنَ عِنْدَهُمُ الْمُخَالِفُ الْمُشْرِکُ وَ أَنَّ أُولَئِکَ قَوْمٌ اسْتَهْوَاهُمُ الشَّیْطَانُ فَضَلُّوا کَالَّذِینَ حَسِبُوا أَلَّا تَکُونَ فِتْنَهًٌْ فَعَمُوا وَ صَمُّوا فَ أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ یَوْمَ یُحْشَرُ أَعْمَالُهُمْ.
امام علی (علیه السلام)- عبداللهبنوال تیمی گوید: ... زمانی که ییج، درحالیکه با نامهای از قرظهًْبنکعب انصاری که از کارگزاران او بود، نزد امیرمؤمنان (علیه السلام) آمد، نزد او بودم در آن نامه خبر میداد که سوارانی از جانب کوفه به قصد نفّر گذر کرد و اینکه مردی از دهقانان پایین فرات اسلام آورده و نماز خواند که زاذان فرّوخ نامیده میشود. با او دیدار کردند و به او گفتند: «آیا تو مسلمانی»؟ گفت: «آری». گفتند: «درباره علی (علیه السلام) چه میگویی»؟ گفت: «میگویم: او امیرمؤمنان، سرور بشر و وصی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است». گفتند: «ای دشمن خدا کفر گفتی». سپس گروهی از آنان بر او حمله کردند و با شمشیرشان او را قطعه قطعه کردند. و همراه او مردی یهودی بود از اهل ذمه را گرفتند و گفتند: «راه او را بازگذارید که برای شما راهی بر او نیست». پس امیرمؤمنان برای او نوشت: «اما بعد، آنچه که در خصوص امر آن گروهی که در حوزهی عملت گذشتند، ذکر کردی را فهمیدم، درستکار مسلمان را کشتند و مخالف مشرک نزد آنان ایمن است و به راستی اینان قومی هستند که شیطان آنان را فریب داد. پس مانند کسانی که پنداشتند که فتنه نیست، گمراه شدند، پس کور و کر شدند، وَ حَسِبُوا أَلاَّ تَکُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا؛ ولی در روزی که اعمالشان محشور میگردد چه گوشهای شنوا و چه چشمهای بینایی پیدا میکنند.