آیه وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ [56]
و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد با ايمان را بپذيرند، [پيروزند]؛ زيرا حزب خدا (گروه خداپرستان) پيروزند.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فِیخَبَرِالزِّنْدِیقِ الَّذِی سَأَلَ امیرالمؤمنین (علیه السلام) عَمَّا زَعَمَ مِنَ التَّنَاقُضِ فِی الْقُرْآن ... قَالَ (علیه السلام) لِلْإِیمَانِ حَالَاتٌ وَ مَنَازِلُ یَطُولُ شَرْحُهَا وَ مِنْ ذَلِکَ أَنَّ الْإِیمَانَ قَدْ یَکُونُ عَلَی وَجْهَیْنِ إِیمَانٍ بِالْقَلْبِ وَ إِیمَانٍ بِاللِّسَانِ کَمَا کَانَ إِیمَانُ الْمُنَافِقِینَ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا قَهَرَهُمُ السَّیْفُ وَ شَمَلَهُمُ الْخَوْفُ فَإِنَّهُمْ آمَنُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ فَالْإِیمَانُ بِالْقَلْبِ هُوَ التَّسْلِیمُ لِلرَّبِّ وَ مَنْ سَلَّمَ الْأُمُورَ لِمَالِکِهَا لَمْ یَسْتَکْبِرْ عَنْ أَمْرِهِ کَمَا اسْتَکْبَرَ إِبْلِیسُ عَنِ السُّجُودِ لآِدَمَ وَ اسْتَکْبَرَ أَکْثَرُ الْأُمَمِ عَنْ طَاعَهًِْ أَنْبِیَائِهِمْ فَلَمْ یَنْفَعْهُمُ التَّوْحِیدُ کَمَا لَمْ یَنْفَعْ إِبْلِیسَ ذَلِکَ السُّجُودُ الطَّوِیلُ ... وَ قَدْ قَطَعَ اللَّهُ عُذْرَ عِبَادِهِ بِتَبْیِینِ آیَاتِهِ وَ إِرْسَالِ رُسُلِهِ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّهًٌْ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ لَمْ یُخْلِ أَرْضَهُ مِنْ عَالِمٍ بِمَا یَحْتَاجُ الْخَلِیقَهًُْ إِلَیْهِ وَ مُتَعَلِّمٍ عَلَی سَبِیلِ نَجَاهًٍْ أُولَئِکَ هُمُ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ قَدْ بَیَّنَ اللَّهُ ذَلِکَ فِی أُمَمِ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) وَ جَعَلَهُمْ مَثَلًا لِمَنْ تَأَخَّرَ مِثْلَ قَوْلِهِ فِی قَوْمِ نُوحٍ (علیه السلام) وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ ... وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِلْعِلْمِ أَهْلًا وَ فَرَضَ عَلَی الْعِبَادِ طَاعَتَهُمْ بِقَوْلِهِ أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ وَ بِقَوْلِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی الرَّسُولِ وَ إِلی أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ بِقَوْلِهِ اتَّقُوا اللهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ وَ بِقَوْلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ وَ بِقَوْلِهِ وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ الْبُیُوتُ هِیَ بُیُوتُ الْعِلْمِ الَّذِی اسْتَوْدَعَهُ الْأَنْبِیَاءَ (علیهم السلام) وَ أَبْوَابُهَا أَوْصِیَاؤُهُمْ فَکُلُّ عَمَلٍ مِنْ أَعْمَالِ الْخَیْرِ یَجْرِی عَلَی غَیْرِ أَیْدِی أَهْلِ الِاصْطِفَاءِ وَعُهُودِهِمْ وَ حُدُودِهِمْ وَ شَرَائِعِهِمْ وَ سُنَّتِهِمْ وَ مَعَالِمِ دِینِهِمْ مَرْدُودٌ غَیْرُ مَقْبُولٍ وَ أَهْلُهُ بِمَحَلِّ کُفْرٍ وَ إِنْ شَمِلَتْهُمْ صِفَهًُْ الْإِیمَانِ أَ لَمْ تَسْمَعْ إِلَی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللهِ وَ بِرَسُولِهِ. وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ. فَمَنْ لَمْ یَهْتَدِ مِنْ أَهْلِ الْإِیمَانِ إِلَی سَبِیلِ النَّجَاهًِْ لَمْ یُغْنِ عَنْهُ إِیمَانُهُ بِاللَّهِ مَعَ دَفْعِهِ حَقَّ أَوْلِیَائِهِ وَ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ وَ کَذَلِکَ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا وَ هَذَا کَثِیرٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْهِدَایَهًُْ فِی الْوَلَایَهًِْ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَمَنْ یَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُون وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی هَذَا الْمَوْضِعِ هُمُ الْمُؤْتَمَنُونَ عَلَی الْخَلَائِقِ مِنَ الْحُجَجِ وَ الْأَوْصِیَاءِ فِی عَصْرٍ بَعْدَ عَصْرٍ.
امام علی (علیه السلام)- در یک روایت که ذکر میکند مردی از کفار خدمت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسید و سؤالهایی از آیات قرآنکه خیال میکرد این آیات تناقض دارد پرسید... و ایمان را حالات و منازلی است که شرح آنها به درازا میکشد و از آن جمله اینکه ایمان گاه بر دو وجه است: ایمان با دل و ایمان با زبان؛ همچون ایمانی که منافقان در روزگار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) داشتند، وقتی حضرت (صلی الله علیه و آله) با شمشیر، آنان را در هم شکست و ترس در دلشان افتاد، با زبانهایشان ایمان آوردند، حال آنکه با دلهایشان ایمان نیاورده بودند. ایمان با دل، تسلیم پروردگارشدن است و هرکه امور را به صاحبش تسلیم کند، در برابر او تکبّر نورزیده است؛ آنچنان که ابلیس در سجده به آدم بزرگی فروخت و بیشتر امّتها در برابر فرمانبری از پیامبران تکبّر پیشه کردند و اینگونه توحید سودی به آنان نرساند؛ همچنان که آن سجده طولانی برای ابلیس سودمند نیفتاد... خداوند با تبیین و روشنگری آیات و فرستادن رسولان خود، راه هرعذری را بر بندگانش بسته است تا پس از فرستادگان، مردم هیچ حجّتی بر خداوند نداشته باشند و زمینش از کسی که دانای نیاز بندگان است و رهنمای راه نجات است، تهی نمیشود و ایشان شمارشان بسی اندک است. خداوند این امر را دربارهی امّتهای پیامبران بیان کرده و آنان را مثالی برای پسینیان قرار داده است، همچون کلامش دربارهی قوم نوح (علیه السلام) که فرمود: اما جز عدّهی کمی همراه او ایمان نیاوردند!. (هود/۴۰) خداوند برای علم، اهلی قرار داد و بر بندگان، فرمانبرداری از ایشان را واجب کرد و فرمود: اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیای پیامبر] را!. (نساء/۵۹). و حال آن که اگر در آن به پیامبر و اولو الامرشان رجوع میکردند، حقیقت امر را از آنان درمییافتند. (نساء/۸۳) و از خدا بترسید و با راستگویان باشید. (توبه/۱۱۹) و درحالیکه تأویل آن را جز خدای نمیداند. و آنانکه قدم در دانش استوار کردهاند. (آل عمران/۷) و از درها به خانهها درآیید. (بقره/۱۸۹) و منظور از خانهها، خانههای علم است که نزد پیامبران به امانت است و درهای این خانهها اوصیا (علیهم السلام) هستند. پس هر عمل نیکی که بر دستی به جز دست اهل برگزیده و بر اساسی جز پیمانها و حدود و قانونها و سنتها و نشانههای دین ایشان جاری شود، مردود است و پذیرفته نمیشود و اهل چنین عملی، گرچه مشمول صفت ایمان باشند، در جایگاه کفر هستند؛ مگر نشنیدهای که خداوند متعال فرمود: هیچ چیز مانع قبول انفاقهایشان نشده مگر آنکه به خدا و پیامبرش ایمان نیاوردهاند. (توبه/۵۹) و مردند درحالیکه کافر بودند. (توبه/۱۲۵) پس هر که از اهل ایمان بهسوی راه نجات، هدایت نیابد، ایمان او به خداوند تبارکوتعالی همراه با پایمالکردن حقّ اولیای خدا، هیچ بهرهای به او نمیرساند و عملش به هیچ میانجامد و در آخرت از جمله زیانکاران خواهد بود. همچنین خداوند سبحان فرمود: امّا بدان هنگام که عذاب ما را دیدند دیگر ایمانشان برایشان سودی نبخشید. (غافر/۸۵) و از این دست آیه، در کتاب خداوند عزّوجلّ بسیار است و هدایت همان ولایت است، چنانچه خداوند عزّوجلّ فرمود: وَمَن یَتَوَلَّ الله وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ الله هُمُ الْغَالِبُونَ و کسانی که در این جایگاه ایمان آوردهاند، همان کسانی هستند که از جانب حجّتها و اوصیا (علیهم السلام) و در هر عصری بر آفریدگان گمارده شدهاند.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- وَ مَنْ یَتَوَلَ اللهَ یَعْنِی یُحِبُ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یَعْنِی مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ الَّذِینَ آمَنُوا یَعْنِی وَ یُحِبُّ عَلِیَّبْنَأَبِیطَالِبٍ (صلی الله علیه و آله) فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ یَعْنِی شِیعَهًَْ اللَّهِ وَ شِیعَهًَْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ شِیعَهًَْ عَلِیٍّ (صلی الله علیه و آله) هُمُ الْغَالِبُونَ یَعْنِی الْعَالُونَ عَلَی جَمِیعِ الْعِبَادِ الظَّاهِرُونَ عَلَی الْمُخَالِفِینَ لَهُمْ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: فَبَدَأَ اللَّهُ فِی هَذِهِ الْآیَهًِْ بِنَفْسِهِ ثُمَّ ثَنَّی بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)، ثُمَّ ثَلَّثَ بِعَلِیٍّ (صلی الله علیه و آله) {ثُمَّ قَالَ}: فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): رَحِمَ اللَّهُ عَلِیّاً (صلی الله علیه و آله) اللَّهُمَّ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَهُ حَیْثُ دَارَ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- وَ مَنْ یَتَوَلَّ الله یعنی خدا را دوست بدارد وَ رَسُولَهُ یعنی محمّد (صلی الله علیه و آله) را. وَ الَّذِینَ آمَنُوا یعنی علیّبنابیطالب (علیه السلام) را دوست داشته باشد. فَإِنَّ حِزْبَ الله هُمُ الْغالِبُونَ یعنی شیعهی خدا و شیعهی محمّد (صلی الله علیه و آله) و شیعهی علی (علیه السلام) آنان هستند که پیروزند، یعنی بر تمام بندگان برتر و بر مخالفانشان چیرهاند. خداوند در این آیه از خودش شروع کرد، در مرحلهی دوّم محمّد (صلی الله علیه و آله) و در مرحلهی سوّم علی (علیه السلام) را گفت، وقتی این آیه نازل شد، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خدا رحمت کند علی (علیه السلام) را، خدایا حق را با او بگردان هرکجا که بگردد».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَن أبی جَعفَر (علیه السلام) قال: إِنَ رَهْطاً مِنَ الْیَهُودِ أَسْلَمُوا مِنْهُمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ أُسَیْدٌ وَ ثَعْلَبَهًُْ وَ بِنْیَامِینُ وَ سَلَامٌ وَ ابْنُ صُورِیَا فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ مُوسَی (علیه السلام) أَوْصَی إِلَی یُوشَعَ بْنِ نُونٍ فَمَنْ وَصِیُّکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَنْ وَلَّیْتَ بَعْدَکَ فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قُومُوا فَقَامُوا فَأَتَوُا الْمَسْجِدَ فَإِذَا السَّائِلُ خَارِجٌ فَقَالَ یَا سَائِلُ مَا أَعْطَاکَ أَحَدٌ شَیْئاً قَالَ نَعَمْ هَذَا الْخَاتَمَ قَالَ مَنْ أَعْطَاکَهُ قَالَ أَعْطَانِیهِ ذَلِکَ الرَّجُلُ الَّذِی یُصَلِّی قَالَ عَلَی أَیِّ حَالٍ أَعْطَاکَ قَالَ رَاکِعاً فَکَبَّرَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) وَ کَبَّرَ أَهْلُ الْمَسْجِدِ فَقَالَ (صلی الله علیه و آله) عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) وَلِیُّکُمْ بَعْدِی فَقَالُوا رَضِینَا بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِیناً وَ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) نَبِیّاً وَ بِعَلِیٍّ (علیه السلام) وَلِیّاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ ...
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- در روایتی از امام باقر (علیه السلام) آمده است: جمعی از یهودیان مسلمان شدند مانند عبداللَّهبنسلام و اسید و ثعلبه و بنیامین و سلام و ابنصوریا و نزد پیغمبر (صلی الله علیه و آله) آمدند و گفتند: «ای پیامبر خدا! موسی (علیه السلام) یوشعبننون را وصی خود کرد وصی شما کیست؟ چه کسی پس از شما سرپرست ما است»؟ این آیه نازل شد: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَ هُمْ رَاکِعُون، سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «برخیزید»! برخاستند و به مسجد آمدند ناگاه سائلی بیرون میشد فرمود: «ای سائل کسی چیزی به تو نداد»؟ گفت: «چرا این خاتم را داد». و فرمود: «چه کسی به تو داد»؟ گفت: «این مردی که نماز میخواند». فرمود: «در چه حالی به تو داد»؟ گفت: «درحال رکوع». پیغمبر (صلی الله علیه و آله) تکبیر گفت و اهل مسجد هم تکبیر گفتند، فرمود: «علیّبنابیطالب (علیه السلام) پس از من ولی شما است». گفتند: «به پروردگاری خدا خشنودیم و به دین اسلام و به پیغمبری محمّد (صلی الله علیه و آله) و به ولایت علیّبنابیطالب». و خدا این آیه را نازل کرد: وَ مَنْ یَتَوَلَّ الله وَ رَسُولَهُ.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- یَا عَلِیُّ (علیه السلام) أَنْتَ أَخِی وَ أَنَا أَخُوکَ أَنَا الْمُصْطَفَی لِلنُّبُوَّهًِْ وَ أَنْتَ الْمُجْتَبَی لِلْإِمَامَهًْ ... یَا عَلِیُّ (علیه السلام) أَنْتَ أَمِینُ أُمَّتِی وَ حُجَّهًُْ اللَّهِ عَلَیْهَا بَعْدِی قَوْلُکَ قَوْلِی وَ أَمْرُکَ أَمْرِی وَ طَاعَتُکَ طَاعَتِی وَ زَجْرُکَ زَجْرِی وَ نَهْیُکَ نَهْیِی وَ مَعْصِیَتُکَ مَعْصِیَتِی وَ حِزْبُکَ حِزْبِی وَ حِزْبِی حِزْبُ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- تو برادر منی و من برادر توأم، من برای نبوّت برگزیده شدهام و تو برای امامت انتخاب شدهای ... ای علی، تو امین اُمّت منی و بعد از من حجّت خدا بر آنهایی، سخن تو سخن من است و فرمان تو فرمان من است و اطاعت از تو اطاعت من، بازداشتن تو بازداشتن من است و نهی تو نهیِ من، نافرمانی تو نافرمانی من است و حزب تو حزب من و حزب من حزب خداست؛ مَنْ یَتَوَلَّ الله وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ الله هُمُ الْغالِبُونَ.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِیمُ الَّذِی أَمَرَکُمُ اللَّهُ أَنْ تَسْلُکُوا الْهُدَی إِلَیْهِ ثُمَّ عَلِیٌّ (علیه السلام) مِنْ بَعْدِی ثُمَّ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّهًُْ الْهُدَی یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ ثُمَّ قَرَأَ (صلی الله علیه و آله) الْحَمْدَ وَ قَالَ فِیمَنْ ذُکِرَتْ ذُکِرَتْ فِیهِمْ وَ اللَّهِ فِیهِمْ نَزَلَتْ وَ لَهُمْ وَ اللَّهِ شَمِلَتْ وَ آبَاءَهُمْ خَصَّتْ وَ عَمَّتْ أُولَئِکَ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ الَّذِینَ لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ وحِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُون.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- «ای مردم! من راه مستقیم خدا هستم که خداوند به شما دستور داده که مسیر هدایت را بهسوی آن بپیمایید. سپس علی (علیه السلام) بعد از من و سپس فرزندانم از نسل او امامان هدایت هستند که بهسوی حقّ هدایت میکنند؛ و با آن، عدالت را اجرا میکنند». سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) سورهی حمد را خواند و فرمود: «دربارهی چه کسانی بیان شده است»؟ دربارهی آنها بیان شده است. به خدا سوگند دربارهی آنها نازل شده است و به خدا سوگند شامل آنها است و به پدرانشان اختصاص دارد و شامل آنها است. آنها اولیای خدا هستند که نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند!. (بقره/۶۲) و حزب خدا (گروه خداپرستان) پیروزند.
الصّادق (علیه السلام)- فَنَحْنُ وَ شِیعَتُنَا حِزْبُ اللَّهِ وَحِزْبُ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ.
امام صادق (علیه السلام)- پس ما و شیعیانمان حزب خداییم؛ و حزب خدا (گروه خداپرستان) پیروزند.
الباقر (علیه السلام)- إِنَّهَا نَزَلَت فِی عَلِیٍّ (علیه السلام).
امام باقر (علیه السلام)- این آیه در شأن علی (علیه السلام) نازل شد.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَن أبی عَبدالله أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ لِعَلِیٍّ (علیه السلام) ... یَا عَلِیُّ (علیه السلام) لَکَ فِی الْجَنَّهًِْ کَنْزٌ وَ أَنْتَ ذُو قَرْنَیْهَا وَ شِیعَتُکَ حِزْبُ اللَّهِ وَ حِزْبُ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از امام صادق (علیه السلام) روایت است: پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: ... یا علی (علیه السلام) تو در بهشت صاحب گنجی هستی و تو صاحب دو کران آن هستی و پیروان تو حزب خدا هستند؛ و حِزْبَ الله هُمُ الْغالِبُون.
الصّادق (علیه السلام)- لَقَدْ حَضَرَ الْغَدِیرَ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ رَجُلٍ یَشْهَدُونَ لِعَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) فَمَا قَدَرَ عَلَی أَخْذِ حَقِّهِ وَ إِنَ أَحَدَکُمْ یَکُونُ لَهُ الْمَالُ وَ لَهُ شَاهِدَانِ فَیَأْخُذُ حَقَّهُ فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ فِی عَلِیٍّ (علیه السلام).
امام صادق (علیه السلام)- دوازده هزار نفر در غدیر حاضر و شاهد این ماجرا بودند، ولی علی (علیه السلام) نتوانست حقّش را بگیرد. این درحالی است که هرکس از شما که مالی داشته باشد و دو شاهد داشته باشد، میتواند حقّش را ثابت کند: فإنَّ حزبَ اللهِ همُ الْغالِبُون و این در حقّ علی (علیه السلام) است.