آیه ۷۴ - سوره توبه

آیه يَحْلِفُونَ بِاللهِ ‌ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللهُ‌ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللهُ‌ عَذاباً أَليماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ [74]

به خدا سوگند ياد مى‌كنند كه [در غياب پيامبر، سخنان كفرآميز] نگفته‌اند، درحالى‌كه به يقين سخنان كفرآميز گفته‌اند و پس از اسلام آوردنشان، كافر شده‌اند و تصميم به امرى [خطرناك] گرفتند، كه به آن نرسيدند. آن‌ها فقط از اين ايراد مى‌گيرند كه خداوند و پيامبرش، آنان را به فضل [و كَرَم] خود، بى‌نياز ساختند. [بااين‌حال] اگر توبه كنند، براى آن‌ها بهتر است و اگر روى‌گردانند، خداوند آن‌ها را در دنيا و آخرت، به مجازات دردناكى كيفر خواهد داد و در سراسر زمين، نه ولىّ و سرپرستى دارند و نه ياورى.

به خدا سوگند یاد می‌کنند که [در غیاب پیامبر، سخنان کفرآمیز] نگفته‌اند، درحالی‌که به یقین سخنان کفرآمیز گفته‌اند و پس از اسلام آوردنشان، کافر شده‌اند و تصمیم به امری [خطرناک] گرفتند، که به آن نرسیدند

۱ -۱
(توبه/ ۷۴)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ جَعْفَرِ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ الْخُزَاعِی عَنْ أَبِیهِ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللهِ (علیه السلام) یَقُولَُ: لَمَّا قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) مَا قَالَ فِی غَدِیرِ‌خُمٍّ وَ صَارُوا بِالْأَخْبِیَهًِْ مَرَّ الْمِقْدَادُ بِجَمَاعَهًٍْ مِنْهُمْ وَ هُمْ یَقُولُونَ وَ اللَّهِ إِنْ کُنَّا أَصْحَابَ کِسْرَی وَ قَیْصَرَ لَکُنَّا فِی الْخَزِّ وَ الْوَشْیِ وَ الدِّیبَاجِ وَ النِّسَاجَاتِ وَ إِنَّا مَعَهُ فِی الْأَخْشَنَیْنِ نَأْکُلُ الْخَشِنَ وَ نَلْبَسُ الْخَشِنَ حَتَّی إِذَا دَنَا مَوْتُهُ وَ فَنِیَتْ أَیَّامُهُ وَ حَضَرَ أَجَلُهُ أَرَادَ أَنْ یُوَلِّیَهَا عَلِیّاً (علیه السلام) مِنْ بَعْدِهِ أَمَا وَ اللَّهِ لَیَعْلَمَنَّ قَالَ فَمَضَی الْمِقْدَادُ وَ أَخْبَرَ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) بِهِ فَقَالَ الصَّلَاهًَْ جَامِعَهًًْ قَالَ فَقَالُوا قَدْ رَمَانَا الْمِقْدَادُ فَنَقُومُ نَحْلِفُ عَلَیْهِ قَالَ فَجَاءُوا حَتَّی جَثَوْا بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالُوا بِآبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَا وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ وَ الَّذِی أَکْرَمَکَ بِالنُّبُوَّهًِْ مَا قُلْنَا مَا بَلَّغَکَ لَا وَ الَّذِی اصْطَفَاکَ عَلَی الْبَشَرِ قَالَ فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِکَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) لَیْلَهًَْ الْعَقَبَهًِْ وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ کَانَ أَحَدُهُمْ یَبِیعُ الرُّءُوسَ وَ آخَرُ یَبِیعُ الْکُرَاعَ وَ یَنْقُلُ الْقَرَامِلَ فَأَغْنَاهُمُ اللَّهُ بِرَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ جَعَلُوا حَدَّهُمْ وَ حَدِیدَهُمْ عَلَیْهِ قَالَ أَبَانُ‌بْنُ‌تَغْلِبَ عَنْه (علیه السلام) لَمَّا نَصَبَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلِیّاً (علیه السلام) یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ فَقَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ (علیه السلام) مَوْلَاهُ ضَمَّ رَجُلَانِ مِنْ قُرَیْشٍ رُءُوسَهَا وَ قَالَا وَ اللَّهِ لَا نُسَلِّمُ لَهُ مَا قَالَ أَبَداً فَأُخْبِرَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) فَسَأَلَهُمْ عَمَّا قَالَا فَکَذَّبَا وَ حَلَفَا بِاللَّهِ مَا قَالَا شَیْئاً فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا الْآیَهًَْ قَالَ أَبُوعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) لَقَدْ تَوَلَّیَا وَ مَا تَابَا.

امام صادق (علیه السلام)- جعفربن‌محمّد خزاعی از پدرش نقل کرده است که گفت: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: «هنگامی‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن سخنرانی را در غدیرخم ایراد کرد و وارد خیمه‌ها شد، مقداد (رحمة الله علیه) نزد گروهی از آنان آمد، درحالی‌که می‌گفتند: «به خدا اگر اصحاب کسری و قیصر بودیم، اکنون ابریشم و لباس‌های زردوز و دیبا و منسوجات را برتن داشتیم، درحالی‌که ما با او از دو چیز رنج می‌بریم؛ غذای خشن را می‌خوریم و لباس خشن برتن می‌کنیم. وانگهی هنگامی‌که مرگش نزدیک شده و سال‌های زندگیش به اتمام رسیده و اجلش فرا رسیده نیز می‌خواهد خلافت را پس از خود به علی (علیه السلام) واگذار کند. به خدا قسم خواهد دانست که چه کار خواهیم کرد». مقداد به پیامبر (صلی الله علیه و آله) خبر داد. حضرت (علیه السلام) فرمود: «به جماعت حاضر شوید». آنان با خود گفتند: «بی‌گمان، مقداد مشت ما را باز کرده است، برخیزید تا برعلیه او سوگند بخوریم». پس نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدند و در برابرش به خاک افتادند و گفتند: «قسم به پدران و مادران ما ای رسول خدا! قسم بر آنکه تو را به حق فرستاده است و تو را با نبوّت مشرّف کرده است، ما آنچه را به تو رسیده است، نگفته‌ایم. نه، قسم به آنکه تو را برای بشر برگزیده است، چنین نگفته‌ایم». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم، به خدا سوگند می‌خورند که [در غیاب پیامبر، سخنان نادرست] نگفته‌اند درحالی‌که قطعاً سخنان کفرآمیز به تو در شب عقبه گفته‌اند و پس از اسلام‌آوردنشان، کافر شده‌اند و تصمیم [به کار خطرناکی] گرفتند، که به آن نرسیدند. آنها فقط از این انتقام می‌گیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل [و کرم] خود، بی‌نیاز ساختند! بعضی از آنان [قبلاً] کلّه و برخی پاچه می‌فروختند و گیسوی پشمین یا ابریشمی می‌تافتند. پس خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) آنان را بی‌نیاز کرد. سپس همانان اسلحه‌شان را علیه او کشیدند. از ابان‌بن‌تغلب، از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: «هنگامی‌که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روز غدیرخم علی (علیه السلام) را به‌عنوان خلیفه تعیین نمود و فرمود: «هرکه مولای اویم پس علی (علیه السلام) مولای اوست»، دو مرد از قریش سرهایشان را پنهان کردند و گفتند: «به خدا قسم، هیچ‌وقت تسلیم آنچه گفت نمی‌شویم». سخن ایشان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسید و از آنان درباره‌ی آنچه که گفتند، پرسید. آنان انکار کردند و به خدا سوگند یاد کردند که چیزی نگفته‌اند. جبرئیل بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرود آمد و این آیه نازل شد: یحْلِفُونَ بِاللهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِم وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ وَ إِنْ یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللهُ عَذاباً أَلیماً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِی الْأَرْضِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ». امام صادق (علیه السلام) فرمود: «همانا آنان بی‌آنکه توبه کنند، رفتند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۴۸
البرهان/ الصراط المستقیم، ج۱، ص۳۱۴/ العیاشی، ج۲، ص۱۰۰/ بحار الأنوار، ج۳۷، ص۱۵۴/ نور الثقلین
۱ -۲
(توبه/ ۷۴)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ جَابِرِ‌بْنِ‌أَرْقَمَ قَالَ ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) فَرَفَعَهُ إِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ (علیه السلام) مَوْلَاه ... وَ کَانَ إِلَی جَانِبِ خِبَائِی خِبَاءٌ لِنَفَرٍ مِنْ قُرَیْشٍ وَ هُمْ ثَلَاثَهًٌْ وَ مَعِی حُذَیْفَهًُْ‌بْنُ‌الْیَمَانِ فَسَمِعْنَا أَحَدَ الثَّلَاثَهًِْ وَ هُوَ یَقُولُ وَ اللَّهِ إِنَّ مُحَمَّداً لَأَحْمَقُ إِنْ کَانَ یَرَی أَنَّ الْأَمْرَ یَسْتَقِیمُ لِعَلِیٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ قَالَ آخَرُ أَ‌تَجْعَلُهُ أَحْمَقَ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّهُ مَجْنُونٌ قَدْ کَادَ أَنْ یُصْرَعَ عِنْدَ امْرَأَهًِْ ابْنِ‌أَبِی‌کَبْشَهًَْ وَ قَالَ الثَّالِثُ دَعُوهُ إِنْ شَاءَ أَنْ یَکُونَ أَحْمَقَ وَ إِنْ شَاءَ أَنْ یَکُونَ مَجْنُوناً وَ اللَّهِ مَا یَکُونُ مَا یَقُولُ أَبَداً فَغَضِبَ حُذَیْفَهًُْ مِنْ مَقَالَتِهِم ... وَ اللَّهِ لَأُخْبِرَنَّهُ بُکْرَهًًْ بِمَقَالَتِکُم ... ثُمَّ مَضَی حَتَّی أَتَی رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٌّ (علیه السلام) إِلَی جَانِبٍ مُحْتَبٍ بِحَمَائِلِ سَیْفِهِ فَأَخْبَرَهُ بِمَقَالَهًِْ الْقَوْمِ فَبَعَثَ إِلَیْهِمْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَأَتَوْهُ فَقَالَ لَهُمْ مَا ذَا قُلْتُمْ فَقَالُوا وَ اللَّهِ مَا قُلْنَا شَیْئاً فَإِنْ کُنْتَ بُلِّغْتَ عَنَّا شَیْئاً فَمَکْذُوبٌ عَلَیْنَا فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ الْآیَهًِْ یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) عِنْدَ ذَلِکَ لِیَقُولُوا مَا شَاءُوا وَ اللَّهِ إِنَّ قَلْبِی بَیْنَ أَضْلَاعِی وَ إِنَّ سَیْفِی لَفِی عُنُقِی وَ لَئِنْ هَمُّوا لَأَهُمَّنَّ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لِلنَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) اصْبِرْ لِلْأَمْرِ الَّذِی هُوَ کَائِنٌ فَأَخْبَرَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) عَلِیّاً (علیه السلام) بِمَا أَخْبَرَهُ بِهِ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ إِذاً أَصْبِرُ لِلْمَقَادِیرِ قَالَ أَبُوعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) وَ قَالَ رَجُلٌ مِنَ الْمَلَإِ شَیْخٌ لَئِنْ کُنَّا بَیْنَ أَقْوَامِنَا کَمَا یَقُولُ هَذَا لَنَحْنُ أَشَرُّ مِنَ الْحَمِیرِ قَالَ وَ قَالَ آخَرُ شَابٌّ إِلَی جَنْبِهِ لَئِنْ کُنْتَ صَادِقاً لَنَحْنُ أَشَرُّ مِنَ الْحَمِیرِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- جابربن‌ارقم گوید: سپس دست علیّ‌ّّّبن‌ابی‌طالب (علیه السلام) را گرفته و به‌سوی خود بالا برد. سپس فرمود: «خدایا! هرکه من مولای او هستم، علی (علیه السلام) مولای اوست ...». در کنار خیمه‌ی من خیمه‌ای برای گروهی از قریش بود و آنان سه نفر بودند و حذیفهًْ‌بن‌یمان نیز همراه من بود. از یکی از آن سه نفر شنیدیم که می‌گفت: «به خدا قسم، محمّد احمق است، اگر گمان می‌کند که این امر پس از او برای علی دوام می‌آورد»! و دیگری گفت: «او را احمق می‌خوانی، آیا نمی‌دانی که او دیوانه است؟ او نزدیک بود نزد زن پسر ابوکبشه دچار صرع شود»؟ و سوّمی گفت: «او را رها کنید، این امر به او مربوط است، می‌خواهد احمق باشد یا دیوانه، به خدا قسم آنچه را می‌گوید، هیچ‌گاه به واقعیّت نمی‌پیوندد». پس حذیفه از گفته‌ی ایشان به خشم آمد ... و گفت: «به خدا قسم فردا سخنان شما را به او خواهم گفت». ... تا اینکه نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و علی (علیه السلام) در کنار او بود و شمشیر خود را با حمایلش پوشانده بود. حذیفه سخنان آن اشخاص را به او گفت و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به دنبال آنان فرستاد و به آنان فرمود: «چه گفته‌اید»؟ گفتند: «به خدا قسم! چیزی نگفته‌ایم. اگر چیزی درمورد ما گفته شده است، دروغ است». جبرئیل با این آیه نازل شد؛ یَحْلِفُونَ بِاللهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَ هَمُّواْ بِمَا لَمْ یَنَالُواْ. و آنگاه علی (علیه السلام) فرمود: «بگذار آنچه را می‌خواهند بگویند، به خدا قسم! قلبم در میان دنده‌های سینه‌ام و شمشیرم در گردنم است. اگر بخواهند مرا بکشند، من نیز آنان را خواهم کشت». جبرئیل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «برای امری که اتّفاق افتاده است، صبر کن». پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنچه را جبرئیل گفت، به علی (علیه السلام) رساند و سپس فرمود: «صبر می‌کنم تا ببینم چه سرنوشتی رقم خواهد خورد». امام صادق (علیه السلام) فرمود: «در این میان، پیرمردی از آن جماعت گفت: اگر ما در میان قبایل خویش چنان که این می‌گوید بوده‌ایم، پس ما از الاغ بدتر باشیم». فرمود: «و یک‌نفر دیگر که جوانی بود و در کنارش ایستاده بود، گفت: اگر تو در گفته‌ات صادق باشی، ما از الاغ بدتریم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۴۸
بحار الأنوار، ج۳۷، ص۱۵۳/ العیاشی، ج۲، ص۹۹/ البرهان/ نور الثقلین
۱ -۳
(توبه/ ۷۴)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللهُ جَمِیعاً قَالَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ جَمَعَ اللَّهُ الَّذِینَ غَصَبُوا آلَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) حَقَّهُمْ فَیَعْرِضُ عَلَیْهِمْ أَحْمَالُهُمْ فَیَحْلِفُونَ لَهُ أَنَّهُمْ لَمْ یَعْمَلُوا مِنْهَا شَیْئاً کَمَا حَلَفُوا لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی الدُّنْیَا حِینَ حَلَفُوا أَنْ لَا یَرُدُّوا الْوَلَایَهًَْ فِی بَنِی‌هَاشِمٍ وَ حِینَ هَمُّوا بِقَتْلِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی الْعَقَبَهًِْ فَلَمَّا أَطْلَعَ اللَّهُ نَبِیَّهُ (صلی الله علیه و آله) وَ أَخْبَرَهُمْ حَلَفُوا لَهُ أَنَّهُمْ لَمْ یَقُولُوا ذَلِکَ وَ لَمْ یَهُمُّوا بِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ قَالَ إِذَا عَرَضَ اللَّهُ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ فِی الْقِیَامَهًِْ یُنْکِرُونَهُ وَ یَحْلِفُونَ لَهُ کَمَا حَلَفُوا لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ قَوْلُهُ: یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللهُ جَمِیعاً فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللهُ جَمِیعاً (مجادله/۶)، وقتی روز قیامت فرا می‌رسد خدا کسانی را که حقّ آل محمّد (صلی الله علیه و آله) را غصب کردند جمع می‌کند و آنچه با خود آورده‌اند را بر آنان عرضه می‌کند؛ پس آنان قسم می‌خورند که چیزی از این کارها را انجام نداده‌اند چنانکه در دنیا برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سوگند خوردند هنگامی‌که قسم یاد کردند که ولایت را به بنی‌هاشم برنگردانند و هنگامی‌که در عقبه تصمیم به قتل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گرفتند؛ وقتی خدا پیامبرش را مطّلع ساخت و حضرت به آنان خبر داد، قسم خوردند که آنان چنین نکرده‌اند و چنین تصمیمی نداشته‌اند، خدا بر پیامبرش چنین نازل فرمود: یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ. وقتی خدا آن را روز قیامت بر ایشان عرضه می‌کند منکر می‌شوند و برای آن قسم یاد می‌کنند چنانچه برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قسم خوردند و آن این آیه است: خداوند همه‌ی آن‌ها را برمی‌انگیزد، آن‌ها برای خدا نیز سوگند [دروغ] یاد می‌کنند. (مجادله/۱۸)».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۵۰
القمی، ج۲، ص۳۵۷/ نور الثقلین/ بحار الأنوار، ج۷، ص۲۰۹
۱ -۴
(توبه/ ۷۴)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- رُوِیَ أَنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا فَرَغَ مِنْ غَدِیرِ خُمٍّ وَ تَفَرَّقَ النَّاسُ اجْتَمَعَ نَفَرٌ مِنْ قُرَیْشٍ یَتَأَسَّفُونَ عَلَی مَا جَرَی فَمَرَّ بِهِمْ ضَبٌّ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لَیْتَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) أَمَّرَ عَلَیْنَا هَذَا الضَّبَّ دُونَ عَلِیٍّ فَسَمِعَ ذَلِکَ أَبُوذَرٍّ (رحمة الله علیه) فَحَکَی ذَلِکَ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَبَعَثَ إِلَیْهِمْ وَ أَحْضَرَهُمْ وَ عَرَضَ عَلَیْهِمْ مَقَالَهُمْ فَأَنْکَرُوا وَ حَلَفُوا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا الْآیَهًَْ فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ أَصْدَقَ لَهْجَهًٍْ مِنْ أَبِی ذَرٍّ (رحمة الله علیه) وَ فِی خَبَرٍ أَنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) قَالَ: أَمَّا جَبْرَئِیلُ نَزَلَ عَلَیَ وَ أَخْبَرَنِی أَنَّهُ یُؤْتَی یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ بِقَوْمٍ إِمَامُهُمْ ضَبٌّ فَانْظُرُوا أَنْ لَا تَکُونُوا أُولَئِکَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- در روایت است که هنگامی‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از غدیرخم فارغ شد و مردم پراکنده شدند، گروهی از قریش گردهم آمدند و بر آنچه که اتّفاق افتاد، تأسّف خوردند. پس سوسماری از کنار آنان رد شد. برخی از آنان گفتند: «کاش که این سوسمار را بر ما گماشته بود و علی را بر ما نگماشته بود». ابوذر (رحمة الله علیه) این سخن را شنید و آن را با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در میان گذاشت. حضرت (صلی الله علیه و آله) به‌دنبال آنان فرستاد و آنان را احضار کرد. امّا ایشان انکار کردند و قسم خوردند که آن سخن را نگفته‌اند. خدای عزّوجلّ این آیه را نازل کرد: یَحْلِفُونَ بِاللهِ مَاقَالُواْ ... پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «همانا آسمان بر کسی سایه نینداخته و زمین، کسی را بر دوش خویش حمل نکرده است که راستگوتر از ابوذر (رحمة الله علیه) باشد». در خبری آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «امّا جبرئیل، بر من نازل شد و به من خبر داد که در روز قیامت قومی خواهند آمد که پیشوای ایشان یک سوسمار است، پس نیک بنگرید که شما آن قوم نباشید که خدای متعال میفرماید: [به یاد آورید] روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان می‌خوانیم!. (اسراء/۷۱)».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۵۰
بحار الأنوار، ج۳۷، ص۱۶۳/ المناقب، ج۳، ص۴۱/ البرهان
۱ -۵
(توبه/ ۷۴)

الباقر (علیه السلام)- کَانُوا ثَمَانِیَهًًْ مِنْهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ وَ أَرْبَعَهًٌْ مِنَ الْعَرَبِ.

امام باقر (علیه السلام)- برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در گردنه، در شب عقبه، هشت تن از قریش و چهارتن از عرب کمین کرده بودند [تا او را بکشند].

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۵۲
نور الثقلین/ البرهان
۱ -۶
(توبه/ ۷۴)

الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) فِی قِصَّهًِْ النَّضْرِ بْنِ الْحَارِثِ الْفِهْرِیِّ مَعَ جَمَاعَهًِْ الْمُنَافِقِینَ الَّذِینَ اجْتَمَعُوا عِنْدَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ لَیْلًا، وَ ذَکَرَ الْحَدِیثَ وَ قَالَ فِیهِ: فَلَمَّا رَأَوْهُ یَعْنِی النَّضْرَ الْفِهْرِیَّ بِظَهْرِ الْمَدِینَهًِْ مَیِّتاً بِحَجْرَهًٍْ مِنْ طِینٍ انْتَحَبُوا وَ بَکَوْا وَ قَالُوا: مَنْ أَبْغَضَ عَلِیّاً (علیه السلام) وَ أَظْهَرَ بُغْضَهُ قَتَلَهُ بِسَیْفِهِ وَ مَنْ خَرَجَ مِنَ الْمَدِینَهًِْ بُغْضاً لِعَلِیٍّ (علیه السلام) أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ مَا نَرَی، لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ مِنْ شِیعَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) مِثْلِ سَلْمَانَ (رحمة الله علیه) وَ أَبِی ذَرٍّ (رحمة الله علیه) وَ الْمِقْدَادِ (رحمة الله علیه) وَ عَمَّارٍ (رحمة الله علیه) وَ أَشْبَاهِهِمْ مِنْ ضُعَفَاءِ الشِّیعَهًِْ. فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی نَبِیِّهِ مَا قَالُوا فَلَمَّا انْصَرَفُوا إِلَی الْمَدِینَهًِْ أَعْلَمَهُمْ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) فَحَلَفُوا بِاللَّهِ کَاذِبِینَ أَنَّهُمْ لَمْ یَقُولُوا فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِمْ یَحْلِفُونَ بِاللهِ مَا قَالُوا وَ لَقَدْ قَالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ بِظَاهِرِ الْقَوْلِ لِرَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله): إِنَّا قَدْ آمَنَّا وَ أَسْلَمْنَا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ فِیمَا أَمَرْنَا بِهِ مِنْ طَاعَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ هَمُّوا بِمَا لَمْ یَنَالُوا مِنْ قَتْلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) لَیْلَهًَْ الْعَقَبَهًِْ وَ إِخْرَاجِ ضُعَفَاءِ الشِّیعَهًِْ مِنَ الْمَدِینَهًِْ بُغْضاً لِعَلِیٍّ (علیه السلام) وَ مَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ بِسَیْفِ عَلِیٍّ فِی حُرُوبِ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) وَ فُتُوحِهِ فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ وَ إِنْ یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللهُ عَذَاباً أَلِیماً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لَا نَصِیرٍ.

امام صادق (علیه السلام)- مفضّل‌بن‌عمر از امام صادق (علیه السلام) ... فرمود: «هنگامی‌که او یعنی نضر فهری را در اطراف مدینه دیدند، درحالی‌که [در اثر ضربت] کلوخی مرده بود، ولوله کردند و گریستند، و گفتند: «هرکه با علی دشمنی کند و این دشمنی را آشکار کند، او را با شمشیرش خواهد کشت. و هرکه به سبب دشمنی با علی از مدینه خارج شود، خدا بر او آنچه را می‌بینیم نازل می‌کند. اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان، ذلیلان پیروان علی را مانند سلمان و ابوذر و عمّار و مانند آنان [یعنی مستضعفان شیعه] را بیرون می‌کنند. (منافقون/۸)». خدا آنچه را گفتند به پیامبرش (صلی الله علیه و آله) وحی کرد. هنگامی‌که به مدینه رفتند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) موضوع را به اطّلاع آنان رساند. آنان به دروغ سوگند یاد کردند که آن را نگفته‌اند. سپس خدا این آیه را درباره‌ی آنان نازل فرمود: یَحْلِفُونَ بِاللهِ مَا قَالُواْ وَ لَقَدْ قَالُواْ کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ؛ اسلام ظاهریشان با گفتن این سخن به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که همانا ما ایمان آورده‌ایم و برای خدا و رسولش در اطاعت از علی (علیه السلام) تسلیم شده‌ایم، کافر شده‌اند، و تصمیم [به کار خطرناکی] گرفتند، که به آن نرسیدند؛ از کشتن محمّد (صلی الله علیه و آله) در شب عقبه و اخراج ضعفای شیعه از مدینه از روی دشمنی با علی (علیه السلام). آنها فقط از این انتقام می‌گیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل [و کرم] خود، بی‌نیاز ساختند! با شمشیر علی (علیه السلام) در جنگ‌های رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و فتوحات او. [با این حال،] اگر توبه کنند، برای آنها بهتر است و اگر روی گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد و در سراسر زمین، نه ولیّ و حامی دارند، و نه یاوری!».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۵۲
البرهان
۱ -۷
(توبه/ ۷۴)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ الضَّحَّاکُ: خَرَجَ الْمُنَافِقُونَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی تَبُوکَ فَکَانَ إِذَا خَلَی بَعْضُهُمْ بِبَعْضٍ سَبُّوا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أَصْحَابَهُ وَ طَعَنُوا فِی الدِّینِ فَنَقَلَ مَا قَالُوا حُذَیْفَهًُْ (رحمة الله علیه) إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا أَهْلَ النِّفَاقِ مَا هَذَا الَّذِی بَلَغَنِی عَنْکُمْ فَحَلَفُوا لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا قَالُوا شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ضحّاک گوید: منافقان به‌همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به‌سمت تبوک خارج شدند و پیوسته هر وقت با یکدیگر خلوت می‌کردند، به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و یارانش دشنام می‌دادند و در دین طعنه می‌زدند. حذیفه سخن آن‌ها را به رسول (صلی الله علیه و آله) انتقال داد. فرمود: «ای منافقان! این چیزهایی که از شما به من رسیده است، چیست»؟ آن‌ها برای رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) سوگند یاد کردند که چیزی از آن سخنان را نگفتند. ازاین‌رو خداوند متعال این آیه را نازل کرد: یَحْلِفُونَ بِاللهِ مَاقَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِم وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ وَ إِنْ یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللهُ عَذاباً أَلیماً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِی الْأَرْضِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۵۲
العمدهًْ، ص۳۴۰
۱ -۸
(توبه/ ۷۴)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- إِنَّ سَادَاتِ قُرَیْشٍ کَتَبَتْ صَحِیفَهًًْ تَعَاهَدَتْ فِیهَا عَلَی قَتْلِ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ دَفَعُوهَا إِلَی أَبِی عُبَیْدَهًَْ الْجَرَّاحِ أَمِیرِ قُرَیْشٍ فَنَزَلَتِ الْآیَهًُْ فَطَلَبَهَا النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) مِنْهُ فَدَفَعَهَا إِلَیْهِ فَقَالَ أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِسْلامِکُمْ فَحَلَفُوا بِاللَّهِ لَمْ یَهِمُّوا بِشَیْءٍ مِنْهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ یَحْلِفُونَ بِاللهِ مَا قَالُوا وَ لَقَدْ قَالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِمَا لَمْ یَنَالُوا.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- بزرگان قریش نوشته‌ای را تنظیم کردند و در آن پیمان بستند که علی (علیه السلام) را بکشند و آن [نوشته] را به ابوعبیده جراح (قبرکَن) امیر قریش، دادند. آیه نازل شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن [نوشته] را از ابوعبیده خواست او آن را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) داد. فرمود: «آیا بعد از اسلام‌آوردنتان کافر شدید»؟. آن‌ها قسم خوردند که قصد انجام هیچ چیزی از آن را نداشتند که خداوند این آیه را نازل کرد؛ یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۵۴
الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۹۶
۱ -۹
(توبه/ ۷۴)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- نَزَلَتْ فِی الَّذِینَ تَحَالَفُوا فِی الْکَعْبَهًِْ أَنْ لَا یَرُدُّوا هَذَا الْأَمْرَ فِی بَنِی‌هَاشِمٍ فَهِیَ کَلِمَهًُْ الْکُفْرِ ثُمَّ قَعَدُوا لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی الْعَقَبَهًِْ وَ هَمُّوا بِقَتْلِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- این آیه درباره‌ی کسانی نازل شده است که در کعبه سوگند یاد کردند که این امر را به بنی‌هاشم واگذار نکنند و آن، همان کلمه‌ی کفر است. سپس برای کشتن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در عقبه به کمین نشستند و خواستند او را بکشند و این همان سخن خدای تبارک‌وتعالی است که فرمود: وَ هَمُّواْ بِمَا لَمْ یَنَالُواْ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۵۴
البرهان/ نور الثقلین/ القمی، ج۱، ص۳۰۱/ بحار الأنوار، ج۱۷، ص۲۰۴
۱ -۱۰
(توبه/ ۷۴)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- قَوْلُهُ تَعَالَی یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا ... تَأوِیلُهُ ذَکَرَهُ عَلِیُّ‌بْنُ‌إبْرَاهِیمَ (رحمة الله علیه) فِی تَفْسِیرِهِ قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ بَعْدَ مَا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنْ حِجَّهًِْ الْوَدَاعِ فِی أَصْحَابِ الْعَقَبَهًِْ الَّذِینَ تَحَالَفُوا فِی الْکَعْبَهًِْ أَنْ لَا یَرُدُّوا الْخِلَافَهًَْ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ ثُمَّ قَعَدُوا لَهُ فِی الْعَقَبَهًِْ لِیَقْتُلُوهُ مَخَافَهًَْ إِذَا رَجَعَ إِلَی الْمَدِینَهًِْ أَنْ یَأْخُذَهُمْ بِبَیْعَهًِْ أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَأَطْلَعَ اللَّهُ رَسُولَهُ (صلی الله علیه و آله) عَلَی مَا هَمُّوا بِهِ مِنْ قَتْلِهِ وَ عَلَی مَا تَعَاهَدُوا عَلَیْهِ فَلَمَّا جَاءُوا إِلَیْهِ حَلَفُوا أَنَّهُمْ مَا قَالُوا وَ لَا هَمُّوا بِشَیْءٍ مِنْ ذَلِکَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ هَذِهِ الْآیَهًَْ تَکْذِیباً لَهُمْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا، ... این آیه درباره‌ی اصحاب عقبه، بعد از بازگشت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از حجّهًْ الوداع (آخرین حج پیامبر (صلی الله علیه و آله)) نازل شد؛ همان‌ها که در کعبه هم‌قسم شدند که خلافت را به اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) برنگردانند و سپس در عقبه به کمین او نشستند تا اینکه او را بکشند زیرا می‌ترسیدند وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مدینه برگشت آن‌ها را وادار به بیعت با امیرالمؤمنین (علیه السلام) کند ولی خداوند رسولش را از تصمیم آنان به کشتن او و هم‌پیمان‌شدنشان بر این‌کار آگاه ساخت. هنگامی‌که نزد او (رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله)) آمدند سوگند خوردند که آن‌ها نگفتند و قصد انجام هیچ‌یک از آن‌ها را نداشتند که خداوند متعال این آیه را برای تکذیب آن‌ها نازل کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۵۴
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۲۱۳
۱ -۱۱
(توبه/ ۷۴)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَرَفَعَهَا حَتَّی بَدَا لِلنَّاسِ بِیَاضُ إِبْطَیْهِمَا ثُمَّ قَالَ (صلی الله علیه و آله) أَلَا مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه ... فَقَالَ أَصْحَابُهُ الَّذِینَ ارْتَدُّوا بَعْدَهُ قَدْ قَالَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) فِی مَسْجِدِ الْخِیفِ مَا قَالَ وَ قَالَ هَاهُنَا مَا قَالَ وَ إِنْ رَجَعَ إِلَی الْمَدِینَهًِْ یَأْخُذُنَا بِالْبَیْعَهًِْ لَهُ فَاجْتَمَعُوا أَرْبَعَهًَْ عَشَرَ نَفَراً وَ تَآمَرُوا عَلَی قَتْلِ رَسُولِ اللَّه (صلی الله علیه و آله) وَ قَعَدُوا لَهُ فِی الْعَقَبَهًِْ وَ هِیَ عَقَبَهًُْ أَرْشَی {هَرْشَی} بَیْنَ الْجُحْفَهًِْ وَ الْأَبْوَاءِ فَقَعَدُوا سَبْعَهًٌْ عَنْ یَمِینِ الْعَقَبَهًِْ وَ سَبْعَهًٌْ عَنْ یَسَارِهَا لِیُنَفِّرُوا نَاقَهًَْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَلَمَّا جَنَّ اللَّیْلُ تَقَدَّمَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی تِلْکَ اللَّیْلَهًِْ الْعَسْکَرِ فَأَقْبَلَ یَنْعُسُ عَلَی نَاقَتِهِ فَلَمَّا دَنَا مِنَ الْعُقْبَهًِْ نَادَاهُ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ فُلَاناً وَ فُلَاناً وَ فُلَاناً قَدْ قَعَدُوا لَکَ فَنَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ مَنْ هَذَا خَلْفِی فَقَالَ حُذَیْفَهًُْ‌بْنُ‌الْیَمَانِ أَنَا حُذَیْفَهًُْ‌بْنُ‌الْیَمَانِ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ سَمِعْتَ مَا سَمِعْتُ قَالَ بَلَی قَالَ فَاکْتُمْ ثُمَّ دَنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنْهُمْ فَنَادَاهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا سَمِعُوا نِدَاءَ رَسُولِ اللَّهُ (صلی الله علیه و آله) فَرُّوا وَ دَخَلُوا فِی غُمَارِ النَّاسِ وَ قَدْ کَانُوا عَقَلُوا رَوَاحِلَهُمْ فَتَرَکُوهَا وَ لَحِقَ النَّاسُ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ طَلَبُوهُمْ وَ انْتَهَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی رَوَاحِلِهِمْ فَعَرَفَهَا فَلَمَّا نَزَلَ قَالَ مَا بَالُ أَقْوَامٍ تَحَالَفُوا فِی الْکَعْبَهًِْ إِنْ أَمَاتَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) أَوْ قَتَلَهُ أَنْ لَا یَرُدُّوا هَذَا الْأَمْرَ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ أَبَداً فَجَاءُوا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَحَلَفُوا أَنَّهُمْ لَمْ یَقُولُوا مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً وَ لَمْ یُرِیدُوهُ وَ لَمْ یَهُمُّوا بِشَیْءٍ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَأَنْزَلَ اللَّهُ یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا مِنْ قَتْلِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ وَ إِنْ یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللهُ عَذاباً أَلِیماً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِی الْأَرْضِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ فَرَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی الْمَدِینَهًِْ وَ بَقِیَ بِهَا الْمُحَرَّمَ وَ النِّصْفَ مِنْ صَفَرٍ لَا یَشْتَکِی شَیْئاً ثُمَّ ابْتَدَأَ بِهِ الْوَجَعُ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ رسول الله (صلی الله علیه و آله).

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- [پیامبر (صلی الله علیه و آله)] دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) را گرفته و آن را چنان بالا برد که سفیدی زیر بغل هر دو برای مردم عیان گردید، سپس فرمود: «آگاه باشید که هرکه من مولای او بودهام، اینک علی (علیه السلام) مولای اوست ...». پس آن دسته از صحابه وی که بعد از او مرتد شدند گفتند: «محمّد هرچه خواست در مسجد خیف گفت و در اینجا نیز هرچه خواست گفت، و اگر به مدینه باز گردیم، ما را وادار خواهد کرد که با علی بیعت کنیم». پس آن چهارده نفر گرد آمده و برای قتل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) توطئه چیدند و در عقبه که «عقبه ارشی» نام دارد و میان جحفه و ابواء قرار دارد، به کمین نشستند. پس هفت نفر از ایشان در سمت راست گردنه و هفت نفر دیگر در سمت چپ گردنه کمین کردند تا ناقه‌ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را رم دهند. و چون شب فرا رسید، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن شب در پیشاپیش سپاه سوار بر ناقهاش حرکت میکرد و دچار خواب آلودگی شده بود، پس چون به گردنه نزدیک شد. جبرئیل به وی گفت: یا محمّد (صلی الله علیه و آله)، فلانی‌وفلانی و فلانی در کمین تو نشستهاند. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اینکه پشت سر من است کیست»؟ حذیفه‌بن‌یمان عرض کرد: «من هستم، حذیفه‌بن‌یمان ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)»! فرمود: «آیا آنچه را که من شنیدم تو هم شنیدی»؟ عرض کرد: «بلی»! فرمود: «آن را پوشیده دار». سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ایشان نزدیک گشته و آنان را به نام صدا زد، پس چون صدای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را شنیدند، گریخته و به میان جمع مردم رفتند درحالی‌که زانوان شترهای خود را بسته و رها ساخته بودند، و مردم به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسیده به جستجوی آن‌ها پرداختند تا اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به شترهای آنان رسید و آن‌ها را شناخت، پس چون پیاده گشت، فرمود: «جماعتی در چه فکری هستند که در کعبه پیمان بستهاند اگر خداوند محمّد (صلی الله علیه و آله) را بمیراند یا بکشد، اجازه ندهند هرگز امامت و خلافت در خاندان او باقی بماند»؟! پس آن جماعت نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده و سوگند یاد کردند که نه چنین چیزی گفتهاند و نه خواستار چنین امری هستند و تصمیم به انجام هیچ کاری علیه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نداشتهاند، پس خداوند چنین نازل فرمود: یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا همان کشتن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است. وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ وَ إِنْ یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللهُ عَذاباً أَلِیماً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِی الْأَرْضِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به مدینه بازگشت و محرم تا نیمی از ماه صفر در آن ماند بی‌آنکه از چیزی شکوه کند. سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) دچار بیماری گردید که بر اثر آن وفات یافت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۵۴
القمی، ج۱، ص۱۷۴/ بحار الأنوار، ج۳۷، ص۱۱۵
۱ -۱۲
(توبه/ ۷۴)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- رَوَی أَبُوسَعِیدِ السِّمَانُ بِإِسْنَادِهِ أَنَّ إِبْلِیسَ أَتَی رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی صُورَهًِْ شَیْخٍ حَسَنِ السَّمْتِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) مَا أَقَلَّ مَنْ یُبَایِعُکَ عَلَی مَا تَقُولُ فِی ابْنِ‌عَمِّکَ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاجْتَمَعَ جَمَاعَهًٌْ مِنَ الْمُنَافِقِینَ الَّذِینَ نَکَثُوا عَهْدَهُ فَقَالُوا قَدْ قَالَ مُحَمَّدٌ بِالْأَمْسِ فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ مَا قَالَ وَ قَالَ هَاهُنَا مَا قَالَ فَإِنْ رَجَعَ إِلَی الْمَدِینَهًِْ یَأْخُذُ الْبَیْعَهًَْ لَهُ وَ الرَّأْیُ أَنْ نَقْتُلَ مُحَمَّداً قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ الْمَدِینَهًَْ فَلَمَّا کَانَ فِی تِلْکَ اللَّیْلَهًِْ قَعَدَ لَهُ (صلی الله علیه و آله) أَرْبَعَهًَْ عَشَرَ رَجُلًا فِی الْعَقَبَهًِْ لِیَقْتُلُوهُ وَ هِیَ عَقَبَهًٌْ بَیْنَ الْجُحْفَهًِْ وَ الْأَبْوَاءِ فَقَعَدَ سَبْعَهًٌْ عَنْ یَمِینِ الْعَقَبَهًِْ وَ سَبْعَهًٌْ عَنْ یَسَارِهَا لِیُنَفِّرُوا نَاقَتَهُ فَلَمَّا أَمْسَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) صَلَّی وَ ارْتَحَلَ وَ تَقَدَّمَ أَصْحَابَهُ وَ کَانَ عَلَی نَاقَهًٍْ نَاجِیَهًٍْ فَلَمَّا صَعِدَ الْعَقَبَهًَْ نَادَاهُ جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ فُلَاناً وَ فُلَاناً وَ سَمَّاهُمْ کُلَّهُمْ وَ ذَکَرَ صَاحِبُ الْکِتَابِ أَسْمَاءَ الْقَوْمِ الْمُشَارِ إِلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ قَالَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) هَؤُلَاءِ قَدْ قَعَدُوا لَکَ فِی الْعَقَبَهًِْ لِیَغْتَالُوکَ فَنَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی مَنْ خَلْفَهُ فَقَالَ مَنْ هَذَا خَلْفِی فَقَالَ حُذَیْفَهًُْ‌بْنُ‌الْیَمَانِ أَنَا حُذَیْفَهًُْ یَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ (صلی الله علیه و آله) سَمِعْتَ مَا سَمِعْنَاهُ قَالَ نَعَمْ قَالَ اکْتُمْ ثُمَّ دَنَا مِنْهُمْ فَنَادَاهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ فَلَمَّا سَمِعُوا نِدَاءَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَرُّوا وَ دَخَلُوا فِی غُمَارِ النَّاسِ وَ تَرَکُوا رَوَاحِلَهُمْ وَ قَدْ کَانُوا عَقَلُوهَا دَاخِلَ الْعَقَبَهًِْ وَ لَحِقَ النَّاسُ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ انْتَهَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی رَوَاحِلِهِمْ فَعَرَفَهَا فَلَمَّا نَزَلَ قَالَ مَا بَالُ أَقْوَامٍ تَحَالَفُوا فِی الْکَعْبَهًِْ إِنْ أَمَاتَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) أَوْ قُتِلَ لَا یُرَدُّ هَذَا الْأَمْرُ إِلَی أَهْلِ بَیْتِهِ ثُمَّ هَمُّوا بِمَا هَمُّوا بِهِ فَجَاءُوا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَحْلِفُونَ أَنَّهُمْ لَمْ یَهُمُّوا بِشَیْءٍ مِنْ ذَلِکَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا ...

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابوسعید سمّان با اسناد خود روایت کرده که ابلیس در هیأت پیرمردی نیکو منظر نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده و گفت: «ای محمّد! چه اندکاند کسانی که به خاطر سخنانی که درباره‌ی پسر عمویت علی میگویی، از تو پیروی میکنند»؟! پس خداوند این آیه را نازل فرمود: [آری] به یقین، ابلیس گمان خود را درباره‌ی آن‌ها محقّق یافت که همگی از او پیروی کردند جز گروه اندکی از مؤمنان!. (سبأ/۲۰). پس جمعی از منافقان که پیمان او را شکسته بودند گرد آمده و گفتند: «محمّد دیروز در مسجد خیف سخنانی گفت و امروز اینجا سخنانی بر زبان راند، اگر وی به مدینه باز گردد، بیعت را برای علی خواهد گرفت و صلاح در آن است که محمّد را قبل از اینکه به مدینه برسد، به قتل برسانیم». و چون شب فرا رسید، چهارده مرد بر سر گردنه به کمین نشستند تا وی را به قتل رسانند و آن گردنهای است میان جحفه و ابواء . پس هفت‌تن ایشان در سمت راست گردنه و هفت‌تن دیگر در سمت چپ مستقر شدند تا ناقه آن حضرت را رم دهند. چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روز را به شب رساند و سوار بر ناقه خود که «ناجیه» نام داشت، پیشاپیش صحابهاش حرکت فرموده و به گردنه رسید، جبرئیل ندا داد: ای محمّد! فلانی‌وفلانی». جبرئیل گفت: «ای محمّد! اینان در گردنه در کمین تو نشستهاند تا تو را غفلتاً به قتل برسانند». پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به نفر پشت‌سر خود نگاه کرده و پرسید: «پشت‌سر من کیست»؟ حذیفۀبن‌یمان عرض کرد: «من حذیفه هستم، ای رسول خدا»! فرمود: «آیا آنچه را که ما شنیدیم تو هم شنیدی»؟ عرض کرد: «آری»! فرمود: «پوشیده دار»!. سپس به آن چهارده نفر نزدیک گشته و تکتک آنان را به نام و نام پدر صدا زد. و چون آن‌ها صدای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را شنیدند، پراکنده شده و به جمع مردم پیوستند درحالی‌که شتران خود را زانو بسته در گردنه رها ساخته بودند. و چون پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مرکبهای ایشان رسید، آن‌ها را شناخت و چون از مرکب پیاده شد فرمود: «آن مردان را چه می‌شود که در کعبه پیمان بستند که اگر خداوند محمّد را بکشد یا کشته شود، امر جانشینی وی به خاندانش واگذار نشود سپس چه توطئهها که نچیدند»؟! پس آن‌ها نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده و سوگند یاد کردند که قصد هیچ توطئهای را نداشتهاند! و خداوند تبارک‌وتعالی فرمود: یَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۵۶
إقبال الأعمال، ص۴۵۸/ بحار الأنوار، ج۳۷، ص۱۳۵

آن‌ها فقط از این ایراد می‌گیرند که خداوند و پیامبرش، آنان را به فضل [و کَرَم] خود، بی‌نیاز ساختند

۲ -۱
(توبه/ ۷۴)

الرّضا (علیه السلام)- کَیْفَ یُوصَفُ بِکُنْهِهِ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) وَ قَدْ قَرَنَهُ الْجَلِیلُ بِاسْمِهِ وَ شَرِکَهُ فِی عَطَائِهِ وَ أَوْجَبَ لِمَنْ أَطَاعَهُ جَزَاءَ طَاعَتِهِ إِذْ یَقُولُ وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِه.

امام رضا (علیه السلام)- چگونه می‌توان حقیقت ذاتش را توصیف نمود. محمّد (صلی الله علیه و آله) را هم‌ردیف اسم خود قرار داده و در بخشش و عطای خویش او را شریک کرده و برای کسی که از او اطاعت نموده پاداش مقرّر و لازم کرده است؛ زیرا می‌فرماید: وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۵۸
بحار الأنوار، ج۵۰، ص۱۷۷/ بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۶۶/ کشف الغمهًْ، ج۲، ص۳۸۶
بیشتر