آیه وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ [143]
و شما مرگ [و شهادت در راه خدا] را، پيش از آنكه با آن روبهرو شويد، آرزو مىكرديد؛ سپس آن را [با چشم خود] ديديد، درحالىكه به آن نگاه مىكرديد [و حاضر نبوديد به آن تن در دهيد].
الباقر (علیه السلام)- فِی قَوْلِهِ وَلَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ الْآیَهًَْ إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ لَمَّا أَخْبَرَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَنَازِلِ شُهَدَائِهِمْ یَوْمَ بَدْرٍ مِنَ الْجَنَّهًِْ رَغِبُوا فِی ذَلِکَ وَ قَالُوا اللَّهُمَّ أَرِنَا قِتَالًا نَسْتَشْهِدُ فِیهِ فَأَرَاهُمُ اللَّهُ إِیَّاهُ یَوْمَ أُحُدٍ فَلَمْ یَثْبُتُوا إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْهُمْ.
امام باقر (علیه السلام) وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ ... آمده است: «هنگامیکه خدای عزّوجلّ در روز بدر مؤمنان را به جایگاه شهدایشان در بهشت آگاه کرد، نسبت به آن مقام و منزلت علاقهمند شدند و گفتند: «خداوندا! ما را به نبردی رهنمون شو که در آن شهید شویم». پس خداوند آن نبرد را در روز اُحد به آنها نشان داد ولی در جنگ احد همه فرار کردند و جز افرادی که خداوند خواست پایداری نکردند.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ حُذَیْفَهًَْ {بْنِ} الْیَمَانِی إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی هَزَمَ جَمْعَ الْمُشْرِکِینَ وَ تَشَتَّتَ أَمْرُهُمْ فَمَضَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) بَیْنَ یَدَیْهِ وَ مَعَهُ اللِّوَاءُ قَدْ خَضَبَهُ بِالدَّمِ وَ أَبُودُجَانَهًَْ خَلْفَهُ فَلَمَّا أَشْرَفَ عَلَی الْمَدِینَهًِْ فَإِذَا نِسَاءُ الْأَنْصَارِ یَبْکِینَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَلَمَّا نَظَرُوا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) اسْتَقْبَلَهُ أَهْلُ الْمَدِینَهًِْ بِأَجْمَعِهِمْ وَ مَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی الْمَسْجِدِ وَ نَظَرَ إِلَی النَّاسِ فَتَضَرَّعُوا إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِهِ وَ أَقَرُّوا بِالذَّنْبِ وَ طَلَبُوا التَّوْبَهًَْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِمْ قُرْآناً یَعِیبُهُمْ بِالْبَغْیِ الَّذِی کَانَ مِنْهُمْ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی: وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ یَقُولُ قَدْ عَایَنْتُمُ الْمَوْتَ وَ الْعَدُوَّ فَلِمَ نَقَضْتُمُ الْعَهْدَ وَ جَزِعْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ قَدْ عَاهَدْتُمُ اللَّهَ أَنْ لَا تَنْهَزِمُوا.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در روز احد بعد از فرار مسلمانان خدای تعالی بهوسیلهی فرشتگان و امام علی (علیه السلام) گروه مشرکان را شکست داد و کارشان دچار پراکندگی و بینظمی شد. رسولخدا (صلی الله علیه و آله) بهسمت مدینه حرکت کرد درحالیکه علیّبنابیطالب (علیه السلام) پیشاپیش ایشان بود و همراهش پرچمی خونآلود بود و ابودجانه که خدا از او راضی باشد پشت سر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود. وقتی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) مدینه را دید ناگهان زنان انصار را دیدند که بر رسولخدا (صلی الله علیه و آله) گریه میکنند و هنگامیکه رسولخدا (صلی الله علیه و آله) را دیدند همهی اهل مدینه از او استقبال کردند و رسولخدا (صلی الله علیه و آله) بهطرف مسجد رفت و مردم به او نگاه کردند و به درگاه خداوند و نزد پیامبرش (صلی الله علیه و آله) گریه و زاری نمودند و به گناه خود اعتراف کردند و طلب توبه نمودند؛ پس خداوند آیاتی از قرآن دربارهی آنها نازل فرمود و به خاطر زیادهروی آنها در آرزوی مرگ قبل از جنگ احد آنها را سرزنش کرد و آن آیات این سخن خداوند است: وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُون؛ خداوند در این آیه میفرماید: «شما مرگ و دشمن را با چشم خود دیدید پس چرا عهد و پیمان خود را شکستید و از مرگ نالیدید درحالیکه با خداوند عهد و پیمان بسته بودید که از میدان جنگ فرار نکنید».