آیه ۱۵۴ - سوره آل‌عمران

آیه ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً يَغْشى طائِفَةً مِنْكُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلّهِ يُخْفُونَ في أَنْفُسِهِمْ ما لا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ في بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلِيَ اللهُ ما في صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما في قُلُوبِكُمْ وَ اللهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ [154]

سپس به‌دنبال اين غم و اندوه، آرامشى بر شما فرستاد. اين آرامش، به‌صورت خواب سبكى بود كه [در شب بعد از حادثه احد]، گروهى از شما را فرا گرفت امّا گروه ديگرى در فكر جان خويش بودند [و خواب به چشمانشان نرفت]. آن‌ها گمان‌هاى نادرستى‌ همچون گمان‌هاى دوران جاهليّت‌ درباره‌ی خدا داشتند و مى‌گفتند: «آيا چيزى از پيروزى نصيب ما مى‌شود»؟! بگو: «همه‌ی كارها [و پيروزي‌ها] به دست خداست»! آن‌ها در دل خود، چيزى را پنهان مى‌دارند كه براى تو آشكار نمى‌سازند مى‌گويند: «اگر ما سهمى از پيروزى داشتيم، در اينجا كشته نمى‌شديم!» بگو: «اگر هم در خانه‌هاى خود بوديد، آنهايى كه كشته‌شدن بر آن‌ها مقرّر‌ شده بود، قطعاً به‌سوى آرامگاه‌هاى خود، بيرون مى‌آمدند [و آن‌ها را به قتل مى‌رساندند]. و اين‌ها براى اين است كه خداوند، آنچه در سينه‌هايتان پنهان داريد، بيازمايد و آنچه را در دل‌هاى شما [از ايمان] است، خالص گرداند و خداوند از آنچه در درون سينه‌هاست، با خبر است.

۱
(آل‌عمران/ ۱۵۴)

إبن‌عباس (رحمة الله علیه)- ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً یَغْشی طائِفَةً مِنْکُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ (علیه السلام) غَشِیَهُ النُّعَاسُ یَوْمَ أُحُدٍ وَ الْخَوْفُ مُسْهِرٌ وَ الْأَمْنُ مُنِیمٌ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً یَغْشی طائِفَةً مِنْکُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُم؛ این آیه درباره‌ی علی (علیه السلام) نازل شد؛ روز اُحُد خواب سبکی او را فراگرفت، حال آنکه ترس باعث بیدارماندن در شب و آرامش، مایه‌ی خواب راحت است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۷۹۶
بحارالأنوار، ج۴۱، ص۸۱/ فرات الکوفی، ص۹۸/ شواهدالتنزیل، ج۱، ص۱۷۳/ المناقب، ج۱۲۲، ص۳
۲
(آل‌عمران/ ۱۵۴)

ألباقر (علیه السلام)- فِی رِوَایَهًِْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَر (علیه السلام) فِی قَوْلِه ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ قَالَ یَعْنِی الْهَزِیمَهًَْ وَ تَرَاجَعَ أَصْحَابُ رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) الْمَجْرُوحُونَ وَ غَیْرُهُمْ فَأَقْبَلُوا یَعْتَذِرُونَ إِلَی رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) فَأَحَبَّ اللَّهُ أَنْ یُعَرِّفَ رَسُولَهُ (صلی الله علیه و آله) مَنِ الصَّادِقُ مِنْهُمْ وَ مَنِ الْکَاذِبُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ النُّعَاسَ فِی تِلْکَ الْحَالَهًِْ حَتَّی کَانُوا یَسْقُطُونَ إِلَی الْأَرْضِ وَ کَانَ الْمُنَافِقُونَ الَّذِینَ یَکْذِبُونَ لَا یَسْتَقِرُّونَ قَدْ طَارَتْ عُقُولُهُمْ وَ هُمْ یَتَکَلَّمُونَ بِکَلَامٍ لَا یُفْهَمُ عَنْهُمْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَغْشی طائِفَةً مِنْکُمْ یَعْنِی الْمُؤْمِنِینَ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْءٍ قَالَ اللَّهُ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلهِ یُخْفُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا یَقُولُونَ لَوْ کُنَّا فِی بُیُوتِنَا مَا أَصَابَنَا الْقَتْلُ قَالَ اللَّهُ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ وَ لِیَبْتَلِیَ اللهُ ما فِی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فِی قُلُوبِکُمْ وَ اللهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ فَأَخْبَرَ اللَّهُ رَسُولَهُ مَا فِی قُلُوبِ الْقَوْمِ وَ مَنْ کَانَ مِنْهُمْ مُؤْمِناً وَ مَنْ کَانَ مِنْهُمْ مُنَافِقاً کَاذِباً بِالنُّعَاسِ.

امام باقر (علیه السلام) یاران رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) از مجروحین گرفته تا غیر مجروح برگشته و به نزد رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) رفته و از او عذرخواهی کردند. خداوند دوست داشت که راستگو و دروغگو را به پیامبرش (صلی الله علیه و آله) بشناساند. در آن حالت خواب را بر آن‌ها غالب گردانید تا آنجا که بر زمین افتادند. منافقان، آن‌هایی که دروغ می‌گفتند آرام و قرار نداشتند و عقلهایشان را از دست داده بودند و چیزهایی می‌گفتند که مفهوم نبود. آنگاه خداوند فرمود یَغْشَی طَآئِفَةً مِّنکُمْ؛ که منظور مؤمنان بود وَطَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَیْءٍ؛ خداوند به محمّد (صلی الله علیه و آله) فرمود: قُلْ إِنَّ الأَمْرَ کُلَّهُ لِلهِ یُخْفُونَ فِی أَنفُسِهِم مَّا لاَ یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَیهُنَا. آن‌ها می‌گفتند: «اگر در خانه‌هایمان بودیم کشته نمی‌شدیم». خداوند فرمود: لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ علَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَی مَضَاجِعهِمْ وَلِیَبْتَلِیَ اللهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحَّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللهُ علِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ. آنگاه خداوند به‌وسیله‌ی خواب به پیامبر خود (صلی الله علیه و آله) خبر داد که در قلب آن قوم چه می‌گذرد، کدامیک از آن‌ها مؤمن و کدامیک منافق و دروغگوست.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۷۹۶
بحارالأنوار، ج۲۰، ص۵۹/ القمی، ج۱، ص۱۲۰/ البرهان
۳
(آل‌عمران/ ۱۵۴)

الصّادق (علیه السلام)- الْحُسَیْنُ‌بْنُ‌أَبِی‌الْعَلَاء عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام): وَ ذَکَرَ یَوْمَ أُحُدٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کُسِرَتْ رَبَاعِیَتُهُ إِنَّ النَّاسَ وَلَّوْا مُصْعِدِینَ فِی الْوَادِی وَ الرَّسُولُ یَدْعُوهُمْ فِی أُخْرَاهُمْ فَأَثَابَهُمْ غَمّاً بِغَمٍ ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِمُ النُّعَاسَ فَقُلْتُ: النُّعَاسُ مَا هُوَ؟ قَالَ (علیه السلام): الْهَمُّ فَلَمَّا اسْتَیْقَظُوا قَالُوا کَفَرْنَا وَ جَاءَ أَبُوسُفْیَانَ فَعَلَا فَوْقَ الْجَبَلِ بِإِلَهِهِ هُبَلَ فَقَالَ: اعْلُ هُبَلُ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَوْمَئِذٍ: اللَّهُ أَعْلَی وَ أَجَلُّ فَکُسِرَتْ رَبَاعِیَهًُْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ اشْتَکَتْ لِثَتُهُ وَ قَالَ: نَنْشُدُکَ یَا رَبِّ مَا وَعَدْتَنِی فَإِنَّکَ إِنْ شِئْتَ لَمْ تُعْبَدْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): یَا عَلِیُّ (علیه السلام) أَیْنَ کُنْتَ؟ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): لَزِقْتُ الْأَرْضَ. فَقَالَ: ذَاکَ الظَّنُّ بِکَ فَقَالَ: یَا عَلِیُّ (علیه السلام) ائْتِنِی بِمَاءٍ أَغْسِلْ عَنِّی فَأَتَاهُ فِی صَحْفَهًٍْ فَإِذَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَدْ عَافَهُ وَ قَالَ ائْتِنِی فِی یَدِکَ فَأَتَاهُ بِمَاء فِی کَفِّهِ فَغَسَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَنْ لِحْیَتِه (صلی الله علیه و آله).

امام صادق (علیه السلام) حسین‌بن‌علاء از امام صادق (علیه السلام) روایت می‌کند: سخن از روز اُحُد به میان آمد که دندان رباعی پیامبر (صلی الله علیه و آله) شکست و مردم از درّه‌ی میان کوه بالا رفته، گریختند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) از پشت سر آن‌ها را صدا می‌زد؛ پس خداوند اندوه‌ها را یکی پس از دیگری به آن‌ها جزا داد. سپس خواب سبکی بر آن‌ها فرستاد. عرض کردم: «نعاس چیست»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «غم و اندوه [که گویا مانند خواب سبکی فکر آن‌ها را مشغول کرده بود] و هنگامی‌که بیدار شدند، گفتند: «کافر شدیم» و ابوسفیان آمد و بت خود، هُبَل را بالای کوه برد و گفت: «بلندمرتبه باد هُبَل»! رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) در آن روز فرمود: «خداوند برتر و با جلالت‌تر است»! پس دندان رباعی رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) شکسته شد و لثه‌ی ایشان زخمی شد و عرض کرد: «پروردگارا! آنچه را که به من وعده دادی از تو درخواست می‌کنم و اگر تو بخواهی ما شکست می‌خوریم و پرستیده نمی‌شوی». رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای علی (علیه السلام)! کجایی»؟ عرض کرد: «ای رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله)! به زمین چسبیده‌ام و از فراری‌ها نیستم». فرمود: «گمان به تو همین است». سپس فرمود: «ای علی (علیه السلام)! آبی برایم بیاور تا خون‌ها را از روی خود بشویم». علی (علیه السلام) کاسه‌ای آب برای ایشان آورد. رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) آن را نپسندید و فرمود: «با دستت برایم آب بیاور» پس در دستش برای ایشان آب آورد و رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) خون را از محاسنش شست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۷۹۸
بحارالأنوار، ج۲۰، ص۹۱/ البرهان
۴
(آل‌عمران/ ۱۵۴)

الحسن (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَنِّهِ وَ رَحْمَتِهِ لَمَّا فَرَضَ عَلَیْکُمُ الْفَرَائِضَ لَمْ یَفْرِضْ ذَلِکَ عَلَیْکُمْ لِحَاجَهًٍْ مِنْهُ إِلَیْهِ بَلْ رَحْمَهًًْ مِنْهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لِیَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ لِیَبْتَلِیَ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فِی قُلُوبِکُمْ وَ لِتَتَسَابَقُوا إِلَی رَحْمَتِهِ وَ لِتَتَفَاضَلَ مَنَازِلُکُمْ فِی جَنَّتِهِ.

امام حسن (علیه السلام) خداوند تبارک‌وتعالی منّت نهاد و رحمتش اقتضا نمود که بر شما واجبات را لازم کند. البتّه واجب‌نمودن آن‌ها نه به خاطر این است که به شما محتاج باشد بلکه رحمت واسعه‌اش شما را شامل شد. باری این الزام و ایجاب به خاطر آن صورت گرفت که خبیث از طیّب تمیییز یابد و آنچه در سینه‌های شماست مورد ابتلا و آزمایش قرار گرفته و نیّت‌های قلبی شما را خالص نموده و هرکدام نسبت به رحمتش از دیگری پیشی‌گزیده و بالأخره منازل و جایگاهتان در بهشت متفاصل گشته و مراتب هرکدام معلوم گردد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۷۹۸
بحارالأنوار، ج۵، ص۳۱۵/ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۹۹/ بحارالأنوار، ج۵۰، ص۳۱۹/ بحارالأنوار، ج۵۷، ص۳۷۴/ رجال الکشی، ص۵۷۵
۵
(آل‌عمران/ ۱۵۴)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مِنْ مُعْجِزَاتِهِ: وَ لَمَّا انْکَشَفَتِ الْحَرْبُ یَوْمَ أُحُدٍ سَارَ أَوْلِیَاءُ الْمَقْتُولِینَ لِیَحْمِلُوا قَتْلَاهُمْ إِلَی الْمَدِینَهًِْ فَشَدُّوهُمْ عَلَی الْجِمَالِ وَ کَانُوا إِذَا تَوَجَّهُوا بِهِمْ نَحْوَ الْمَدِینَهًِْ بَرَکَتِ الْجِمَالُ وَ إِذَا تَوَجَّهُوا بِهِمْ نَحْوَ الْمَعْرَکَهًِْ أَسْرَعَتْ فَشَکَوُا الْحَالَ إِلَی رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ أَ لَمْ تَسْمَعُوا قَوْلَ اللَّهِ قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ فَدُفِنَ کُلُّ رَجُلَیْنِ فِی قَبْرٍ إِلَّا حَمْزَهًَْ فَإِنَّهُ دُفِنَ وَحْدَه.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) هنگامی‌که جنگ اُحُد تمام شد نزدیکان کشته‌ها آمدند تا شهدای خود را به مدینه ببرند. آنان را بر پشت شترها بستند. وقتی‌که می‌خواستند به‌طرف مدینه بروند، شترها حرکت نمی‌کردند. امّا هنگامی‌که به‌طرف میدان جنگ متوجّه می‌شدند با سرعت می‌آمدند. قضیّه را به عرض رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) رساندند. حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کلام خدا را نشنیدید که فرمود: قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ؛ پس هر دو نفر در یک قبر دفن شدند مگر حمزه (علیه السلام) که در یک قبر دفن شد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۷۹۸
بحارالأنوار، ج۲۰، ص۷۷/ الخرایج والجرایح، ج۱، ص۱۴۷
۶
(آل‌عمران/ ۱۵۴)

الصّادق (علیه السلام)- لَمَّا سَارَ ابوعبدالله (علیه السلام) مِنَ الْمَدِینَهًْ ... أَتَتْهُ أَفْوَاجُ مُسْلِمِی الْجِنِّ فَقَالُوا یَا سَیِّدَنَا نَحْنُ شِیعَتُکَ وَ أَنْصَارُکَ فَمُرْنَا بِأَمْرِکَ وَ مَا تَشَاءُ فَلَوْ أَمَرْتَنَا بِقَتْلِ کُلّ‌عَدُو ٍّلَک َوَأَنْت َبِمَکَانِک َلَکَفَیْنَاک َذَلِک َفَجَزَاهُمُ‌الْحُسَیْنُ خَیْراً وَ قَالَ لَهُمْ أَ وَ مَا قَرَأْتُمْ کِتَابَ اللَّهِ الْمُنْزَلَ عَلَی جَدِّی رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ وَ إِذَا أَقَمْتُ بِمَکَانِی فَبِمَا ذَا یُبْتَلَی هَذَا الْخَلْقُ الْمَتْعُوسُ وَ بِمَا ذَا یُخْتَبَرُونَ وَ مَنْ ذَا یَکُونُ سَاکِنَ حُفْرَتِی بِکَرْبَلَاءَ وَ قَدِ اخْتَارَهَا اللَّهُ یَوْمَ دَحَا الْأَرْضَ وَ جَعَلَهَا مَعْقِلًا لِشِیعَتِنَا وَ یَکُونُ لَهُمْ أَمَاناً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهًِْ وَ لَکِنْ تَحْضُرُونَ یَوْمَ السَّبْتِ وَ هُوَ یَوْمُ عَاشُورَاءَ الَّذِی فِی آخِرِهِ أُقْتَلُ وَ لَا یَبْقَی بَعْدِی مَطْلُوبٌ مِنْ أَهْلِی وَ نَسَبِی وَ إِخْوَتِی وَ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُسَارُ بِرَأْسِی إِلَی یَزِیدَ لَعَنَهُ اللَّهُ.

امام صادق (علیه السلام) هنگامی‌که امام حسین (علیه السلام) از مدینه حرکت نمود ... سپس گروه‌هایی از جن که مسلمان بودند به حضور امام حسین (علیه السلام) مشرّف شدند و گفتند: «ای مولای ما! ما شیعه و انصار تو هستیم. هر امری که داری و هرچه که می‌خواهی به ما بفرما! اگر تو ما را به قتل کلّیه‌ی دشمنانت مأمور فرمایی و در همین مکان باشی ما برای تو کافی خواهیم بود». امام حسین (علیه السلام) به آنان جزای خیر داد و فرمود: «آیا قرآنی را که خدا بر جدّم نازل کرده قرائت نکرده‌اید که می‌فرماید: «در هرجا که باشید مرگ شما را می‌رباید و لو اینکه در برج و باروهای مرتفع و محکم باشید نیز می‌فرماید: «حتماً آن افرادی که قتل برای آنان نوشته شده به‌سوی محل شهادت خود خواهند رفت اگر من در مکان خود بمانم پس این مردم چگونه آزمایش خواهند شد؟ و چه کسی در بقعه‌ی من که در کربلاست ساکن خواهد شد؟ درصورتی‌که خدا در موقع گسترش زمین آن بقعه را برای من انتخاب نموده و آن را پناگاهی برای شیعیان ما قرار داده و در دنیا و آخرت برای ایشان محل امن و امان خواهد بود. شما روز شنبه که روز عاشوراست و من در آخر آن روز شهید خواهم شد نزد من بیایید. در آن روز احدی از مردان اهل‌بیت (علیهم السلام) و برادران من باقی نخواهد ماند. آن روز سر من برای یزید فرستاده خواهد شد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۸۰۰
بحارالأنوار، ج۴۴، ص۳۳۰/ اللهوف، ص۶۶
۷
(آل‌عمران/ ۱۵۴)

الرّضا (علیه السلام)- فَأَصْبَحَ (علیه السلام) مَیِّتاً فَکَانَ آخِرُ مَا تَکَلَّمَ بِهِ قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً.

امام رضا (علیه السلام) [امام (علیه السلام)] صبح از دنیا رفت آخرین سخنی که بر زبان آورد این آیه بود: قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ وَ کانَ أَمْرُ اللهِ قَدَراً مَقْدُوراً.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۸۰۰
بحارالأنوار، ج۴۹، ص۳۰۵/ عیون أخبارالرضا (ج۲، ص۲۴۰
بیشتر