آیه إِنَّ مَثَلَ عيسى عِنْدَ اللهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ [59]
مَثَل [خلقت] عيسى در نزد خدا، همچون آدم است؛ كه او را از خاك آفريد، و سپس به او فرمود: «موجود باش»! و [بىدرنگ] موجود شد. [بنابراين، ولادت عيسى بدون پدر، هرگز دليل بر الوهيّت او نيست].
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- قَالَ (علیه السلام) سَلْ یَا نَصْرَانِی ... قال فَخَبِّرْنِی عَمَّا قَالَهُ نَبِیُّکُمْ فِی الْمَسِیحِ (علیه السلام) وَ أَنَّهُ مَخْلُوقٌ مِنْ أَیْنَ أَثْبَتَ لَهُ الْخَلْقَ وَ نَفَی عَنْهُ الْإِلَهِیَّهًَْ وَ أَوْجَبَ فِیهِ النَّقْصَ وَ قَدْ عَرَفْتَ مَا یَعْتَقِدُ فِیهِ کَثِیرٌ مِنَ الْمُتَدَیِّنِینَ فَقَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَثْبَتَ لَهُ الْخَلْقَ بِالتَّقْدِیرِ الَّذِی لَزِمَهُ وَ التَّصْوِیرِ وَ التَّغَیُّرِ مِنْ حَالٍ إِلَی حَالٍ وَ زِیَادَهًِْ الَّتِی لَمْ یَنْفَکَّ مِنْهَا وَ النُّقْصَانِ وَ لَمْ أَنْفِ عَنْهُ النُّبُوَّهًَْ وَ لَا أَخْرَجْتُهُ مِنَ الْعِصْمَهًِْ وَ الْکَمَالِ وَ التَّأْیِیدِ وَ قَدْ جَاءَنَا عَنِ اللَّهِ تَعَالَی بِأَنَّهُ مِثْلُ آدَمَ (علیه السلام) خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.
امام علی (علیه السلام) «سؤال کن ای نصرانی ...»! گفت: «اینک بگو آنچه پیامبر شما دربارهی مسیح (علیه السلام) فرموده که مخلوق خداست به چه دلیل ثابت میکند که عیسی (علیه السلام) مخلوق است و اولوهیّت را از او نفی نموده و نقص به او نسبت داده است میدانی که گروهی در دنیا این اعتقاد را دارند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در پاسخ گفت: «مخلوقبودن را به این ثابت مینماید که عیسی (علیه السلام) محدود است و وجود او را طول و عرض و وزن و مقدار احاطه نموده و دارای شکل است و از حالی به حال دیگر تغییر مییابد و قابل افزایش و نقصان است امّا او را از مقام پیامبری نفی نمیکنم و نه مقام عصمت را از او میگیرم. دارای کمال و تأیید پروردگار بوده و از جانب خداوند به ما اطلاع داده شد که [عیسی (علیه السلام) در نزد خدا] همچون آدم است که او را از خاک آفرید، و پس به او فرمود: موجود باش»! و بی درنگ موجود شد.
الصّادق (علیه السلام)- أَنَّ نَصَارَی نَجْرَانَ لَمَّا وَفَدُوا عَلَی رسولالله (صلی الله علیه و آله) ... قَالُوا له إِلَی مَا تَدْعُو فَقَالَ إِلَی شَهَادَهًِْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّی رسولالله (صلی الله علیه و آله) وَ أَنَّ عِیسَی (علیه السلام) عَبْدٌ مَخْلُوقٌ یَأْکُلُ وَ یَشْرَبُ وَ یُحْدِثُ قَالُوا فَمَنْ أَبُوهُ فَنَزَلَ الْوَحْیُ عَلَی رسولالله (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ قُلْ لَهُمْ مَا یَقُولُونَ فِی آدَمَ (علیه السلام) أَ کَانَ عَبْداً مَخْلُوقاً یَأْکُلُ وَ یَشْرَبُ وَ یُحْدِثُ وَ یَنْکِحُ فَسَأَلَهُمُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) فَقَالُوا نَعَمْ فَقَالَ فَمَنْ أَبُوهُ فَبَقُوا سَاکِتِینَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ.
امام صادق (علیه السلام) هنگامیکه مسیحیان نجران نزد رسولخدا (صلی الله علیه و آله) آمدند ... به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفتند: «بهسوی چه چیز دعوت میکنی»؟ فرمود: «به گواهیدادن به اینکه خدایی جز خدای یگانه نیست و من فرستادهی خدا هستم و عیسی (علیه السلام) بنده و مخلوق است که میخورد و میآشامد و قضاء حاجت میکند». گفتند: «پس پدرش کیست»؟ در نتیجه وحی بر رسولخدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد و فرمود: «به آنها بگو دربارهی آدم (علیه السلام) چه میگویند؟ آیا بنده و مخلوقی بود که میخورد و میآشامید و سخن میگفت و ازدواج میکرد»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) این سؤالها را از آنها پرسید؛ گفتند: «بله». فرمود: «پس پدرش کیست»؟ ساکت ماندند و خداوند نازل کرد: إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهَ کَمَثَلِ آدَمَ.
أمیرالومنین (علیه السلام)- أَنَّ وَفْدَ نَجْرَانَ کَانُوا أَرْبَعِینَ رَجُلًا وَ فِیهِمُ السَّیِّدُ وَ الْعَاقِبُ وَ قَیْسٌ وَ الْحَارِثُ وَ عَبْدُ الْمَسِیحِ بْنُ یُونَانَ أُسْقُفُّ نَجْرَانَ فَقَالَ الْأُسْقُفُّ یَا أَبَا الْقَاسِمِ (صلی الله علیه و آله) مُوسَی (علیه السلام) مَنْ أَبُوهُ قَالَ عِمْرَانُ (علیه السلام) قَالَ فَیُوسُفُ (علیه السلام) مَنْ أَبُوهُ قَالَ یَعْقُوبُ (علیه السلام) قَالَ فَأَنْتَ مَنْ أَبُوکَ قَالَ أَبِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ (رحمة الله علیه) قَالَ فَعِیسَی (علیه السلام) مَنْ أَبُوهُ فَأَعْرَضَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) عَنْهُمْ فَنَزَلَ إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهِ.
امام علی (علیه السلام) هیئت نجران چهل مرد بودند و در میان آنها سید، عاقب، قیس، حارث و عبدالمسیحبنیونان اسقف نجران بودند. اسقف گفت: «ای اباالقاسم (صلی الله علیه و آله)! پدر موسی (علیه السلام) کیست»؟ فرمود: «عمران (علیه السلام)». گفت: «پدر یوسف (علیه السلام) کیست»؟ فرمود: «یعقوب (علیه السلام)». گفت: «پدر شما چه کسی است»؟ فرمود: «پدر من عبداللهبنعبدالمطلب (علیه السلام) است». گفت: «پدر عیسی (علیه السلام) کیست»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) از آنان روی گرداند و این آیه نازلشد: إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ الله.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ الشَّعْبِیِّ قَالَ: جَاءَ الْعَاقِبُ وَ السَّیِّدُ النَّجْرَانِیَّانِ إِلَی رسولالله (صلی الله علیه و آله) فَدَعَاهُمْ إِلَی الْإِسْلَامِ فَقَالَا إِنَّنَا مُسْلِمَانِ فَقَالَ إِنَّهُ یَمْنَعُکُمَا مِنَ الْإِسْلَامِ ثَلَاثٌ أَکْلُ الْخِنْزِیرِ وَ تَعْلِیقُ الصَّلِیبِ وَ قَوْلُکُمْ فِی عِیسَیابْنِمَرْیَمَ (علیه السلام) فَقَالَا وَ مِنْ أَیْنَ عِیسَی (علیه السلام) فَسَکَتَ فَنَزَلَ الْقُرْآنُ إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) شعبی گوید: عاقب و سیّد از اهالی نجران نزد رسولخدا (صلی الله علیه و آله) آمدند و رسولخدا (صلی الله علیه و آله) آنها را به اسلام دعوت فرمود. گفتند: «ما مسلمان هستیم». فرمود: «سه چیز شما را از اسلام بازمیدارد: «خوردن گوشت خوک، آویزانکردن صلیب و سخنتان در مورد عیسیبنمریم (علیه السلام)». گفتند: «عیسی (علیه السلام) از کجا است»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) ساکت شد؛ پس قرآن نازلشد: إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ الله کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ...
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فَقَالَ لَهُ الْأُسْقُفُّ یَا أَبَا الْقَاسِمِ (صلی الله علیه و آله) فَذَاکَ مُوسَی (علیه السلام) مَنْ أَبُوهُ قَالَ عِمْرَانُ (علیه السلام) قَالَ فَیُوسُفُ (علیه السلام) مَنْ أَبُوهُ قَالَ یَعْقُوبُ (علیه السلام) قَالَ فَأَنْتَ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی مَنْ أَبُوکَ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِالْمُطَّلِبِ (رحمة الله علیه) قَالَ فَعِیسَی (علیه السلام) مَنْ أَبُوهُ قَالَ فَسَکَتَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) وَ کَانَ رسولالله (صلی الله علیه و آله) وَ مَا احْتَاجَ إِلَی شَیْءٍ مِنَ الْمَنْطِقِ فَیَنْقَضُّ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ مِنَ السَّمَاءِ السَّابِعَهًِْ فَیَصِلُ لَهُ مَنْطِقُهُ فِی أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَهًِْ الْعَیْنِ فَذَاکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ قَالَ فَجَاءَ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ هُوَ رُوحُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ فَقَالَ لَهُ الْأُسْقُفُّ یَکُونُ رُوحٌ بِلَا جَسَدٍ قَالَ فَسَکَتَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) قَالَ فَأُوحِیَ إِلَیْهِ إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.
امام علی (علیه السلام) احمدبنجعفر معنعنا از امام علی (علیه السلام) روایت میکند: اسقف به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «ای اباالقاسم (صلی الله علیه و آله)! پدر موسی (علیه السلام) کیست»؟ فرمود: «عمران (علیه السلام)». اسقف گفت: «پدر یوسف (علیه السلام) کیست»؟ فرمود: «یعقوب (علیه السلام)». گفت: «پدر و مادرم به فدایت پدر تو کیست»؟ فرمود: «عبداللهبنعبدالمطلب». گفت: «پس پدر عیسی (علیه السلام) کیست»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) سکوت کرد و رسولخدا (صلی الله علیه و آله) آنچه از منطق و استدلال احتیاج پیدا میکرد، جبرئیل (علیه السلام) از آسمان هفتم بر او فرود میآمد و منطقش سریعتر از یک چشم بههمزدن به او میرسید و این مطلب همان سخن خدای تعالی است که فرمود: و فرمان ما یک امر بیش نیست، همچون یک چشم بر هم زدن!. (قمر/۵۰). امام (علیه السلام) فرمود: «جبرئیل (علیه السلام) آمد و گفت: «عیسی (علیه السلام) روح خدا و کلمهی اوست». اسقف به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «روح بدون جسم میباشد»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) سکوت کرد. تا اینکه به او وحی شد إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهَ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَفَدَ وَفْدُ نَجْرَانَ عَلَی نَبِیِّ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ فِیهِمُ السَّیِّدُ وَ الْعَاقِبُ وَ أَبُو الْحَارِثِ وَ هُوَ عَبْدُ الْمَسِیحِ بْنُ یَوْمَانَ أُسْقُفُّ نَجْرَانَ سَادَهًُْ أَهْلِ نَجْرَانَ فَقَالُوا لِمَ تَذْکُرُ صَاحِبَنَا قَالَ وَ مَنْ صَاحِبُکُمْ قَالُوا عِیسَیابْنُمَرْیَمَ (علیه السلام) تَزْعُمُ أَنَّهُ عَبْدُ اللَّهِ قَالَ أَجَلْ هُوَ عَبْدُاللَّهِ قَالُوا فَأَرِنَا فِیمَنْ خَلَقَ اللَّهُ عَبْداً مِثْلَهُ فَأَعْرَضَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) عَنْهُمْ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِقَوْلِهِ تَعَالَی إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.
امام علی (علیه السلام) نمایندگان مسیحیان نجران به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدند و سید و عاقب و ابوالحارث که همان عبدالمسیحبنیومان است همراه ایشان بودند و این شخص اسقف نجران بود که همراه سران مردم نجران به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمده بودند و به ایشان گفتند: «چرا از پیامبر ما چنین یاد کردهای؟ فرمود: «پیامبر شما کیست»؟ گفتند: «عیسیبنمریم (علیه السلام)! و تو چنان پنداشتهای که او بندهی خداست». فرمود: «آری او بندهی خداست»! گفتند: «میان آفریدههای خداوند بندهی دیگری چون او به ما نشان بده (یعنی بدون پدر متولّد شده باشد)». پیامبر (صلی الله علیه و آله) سکوت فرمود و پاسخی نداد تا آنکه این آیات بر وی نازل شد: إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ الله کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ قَال: قَدِمَ عَلَی رسولالله (صلی الله علیه و آله) عَبْدُالْمَسِیحِ بْنُ أَبْقَی وَ مَعَهُ الْعَاقِبُ وَ قَیْسٌ أَخُوهُ وَ مَعَهُ حَارِثُبْنُعَبْدِالْمَسِیحِ وَ هُوَ غُلَامٌ وَ مَعَهُ أَرْبَعُونَ حِبْراً فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) کَیْفَ تَقُولُ فِی الْمَسِیحِ (علیه السلام) فَوَ اللَّهِ إِنَّا لَنُنْکِرُ مَا تَقُولُ قَالَ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) شهربنحوشب گوید: عبدالمسیح فرزند ابقی نزد رسولخدا (صلی الله علیه و آله) آمد و با او عاقب و برادرش قیس بود و با او حارث فرزند عبدالمسیح آمد که جوان بود و همراهش چهل حبر (عالم مسیحی) بودند. عبدالمسیح گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! در مورد مسیح (علیه السلام) چه میگویی؟ به خدا سوگند که ما آنچه میگویی انکار میکنیم». خدای تعالی به پیامبر (صلی الله علیه و آله) وحی کرد: إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- سَلَمَهًَْ بْنِ عَبْدِ یَشُوعَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ رسولالله (صلی الله علیه و آله) کَتَبَ إِلَی أَهْلِ نَجْرَان ... أما بَعْدُ فَإِنِّی أَدْعُوکُمْ إِلَی عِبَادَهًِْ اللَّهِ مِنْ عِبَادَهًِْ الْعِبَادِ وَ أَدْعُوکُمْ إِلَی وَلَایَهًِْ اللَّهِ مِنْ وَلَایَهًِْ الْعِبَادِ فَإِنْ أَبَیْتُمْ فَالْجِزْیَهًُْ وَ إِنْ أَبَیْتُمْ فَقَدْ أُوذِنْتُمْ بِحَرْبٍ وَ السَّلَامُ فَلَمَّا قَرَأَ الْکِتَابَ ... اجْتَمَعَ رَأْیُهُمْ عَلَی أَنْ یَبْعَثُوا شُرَحْبِیلَ بْنَ وَادِعَهًَْ وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ شُرَحْبِیلَ وَ جَبَّارَ بْنَ فَیْضٍ فَیَأْتُونَهُمْ بِخَبَرِ رسولالله (صلی الله علیه و آله) فَانْطَلَقَ الْوَفْدُ حَتَّی أَتَوْا رسولالله (صلی الله علیه و آله) فَسَأَلَهُمْ وَ سَأَلُوهُ فَلَمْ تَنْزِلْ بِهِ وَ بِهِمُ الْمَسْأَلَهًُْ حَتَّی قَالُوا لَهُ مَا تَقُولُ فِی عِیسَیابْنِمَرْیَمَ (علیه السلام) فَقَالَ رسولالله (صلی الله علیه و آله) مَا عِنْدِی فِیهِ شَیْءٌ یَوْمِی هَذَا فَأَقِیمُوا حَتَّی أُخْبِرَکُمْ بِمَا یُقَالُ لِی فِی عِیسَی صُبْحَ الْغَدَاهًِْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ إِلَی قَوْلِهِ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَی الْکاذِبِینَ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) سلمه از پدرش و پدرش نیز از جدّش نقل میکند که رسولخدا (صلی الله علیه و آله) به اهل نجران نوشت: «... من شما را از پرستش بندگان به پرستش خداوند فرامیخوانم و از ولایت بندگان به ولایت خداوند دعوت میکنم؛ پس اگر از پذیرش دعوت امتناع کردید، باید جزیه (مالیات) بدهید و اگر از دادن جزیه سر باز زنید به شما اعلام جنگ میشود و السلام». هنگامیکه اسقف نامه را خواند ... اتّفاق نظر پیدا کردند که شرحبیلبنوادعه، عبداللهبنشرحبیل و جبّاربنفیض را بفرستند تا برای آنها از رسولخدا (صلی الله علیه و آله) خبر بیاورند؛ پس آن هیئت حرکت کردند تا اینکه نزد رسولخدا (صلی الله علیه و آله) آمدند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) از آنها سؤالکرد و آنها از ایشان سؤال نمودند و سؤالکردن، هیچیک از طرفین را [از سخن و عقیدهی خود] منصرف نکرد تا اینکه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفتند: «دربارهی عیسیبنمریم (علیه السلام) چه میگویی»؟ رسولخدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «امروز در مورد او چیزی نزد من نیست؛ پس بروید تا آنچه دربارهی عیسی (علیه السلام) به من گفته میشود صبح فردا به شما خبر دهم»؛ پس خداوند این آیات را نازل کرد: إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ الله کَمَثَلِ آدَمَ ... فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ الله عَلَی الْکاذِبِینَ.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فَإِنَّ رسولالله (صلی الله علیه و آله) احْتَجَّ عَلَی نَصَارَی نَجْرَانَ لَمَّا قَدِمُوا عَلَیْهِ لِیُنَاظِرُوهُ فَقَالُوا یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) مَا تَقُولُ فِی الْمَسِیحِ (علیه السلام) قَالَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ یَأْکُلُ وَ یَشْرَبُ قَالَ فَمَنْ أَبُوهُ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) سَلْهُمْ عَنْ آدَمَ (علیه السلام) هَلْ هُوَ إِلَّا بَشَرٌ مَخْلُوقٌ یَأْکُلُ وَ یَشْرَبُ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ فَسَأَلَهُمْ عَنْ آدَمَ (علیه السلام) فَقَالُوا نَعَمْ قَالَ فَأَخْبِرُونِی مَنْ أَبُوهُ فَلَمْ یُجِیبُوهُ بِشَیْءٍ وَ لَزِمَتْهُمُ الْحُجَّهًُْ فَلَمْ یُقِرُّوا بَلْ لَزِمُوا السُّکُوتَ.
امام علی (علیه السلام) رسولخدا (صلی الله علیه و آله) هنگامیکه مسیحیان نجران نزد ایشان آمدند تا با او مناظره کنند برایشان دلیل و برهان اقامه کرد. گفتند: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! سخن تو دربارهی مسیح (علیه السلام) چیست»؟ فرمود: «او بندهی خداست؛ میخورد و میآشامد». گفتند: «پدر او کیست»؟ خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله) وحی کرد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! از آنها دربارهی آدم (علیه السلام) بپرس. آیا او جز بشری آفریده شده است که میخورد و میآشامد»؟ و خداوند این آیه را بر او نازلکرد: إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ الله کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ. پیامبر (صلی الله علیه و آله) دربارهی آدم (علیه السلام) از آنها پرسید. گفتند: «بله بشری آفریده شده است که میخورد و میآشامد». فرمود: «به من خبر دهید پدرش کیست»؟ پس چیزی در پاسخش نگفتند و برهان و دلیل بر آنها لازم و واجب شد و اعتراف نکردند؛ بلکه سکوت کردند.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) لِنَصَارَی نَجرَان ... قَدْ کَانَ عِیسَی (علیه السلام) أَخِی کَمَا قُلْتُمْ یُحْیِی الْمَوْتَی وَ یُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ یُخْبِرُ قَوْمَهُ بِمَا فِی نُفُوسِهِمْ وَ بِمَا یَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِهِمْ وَ کُلُّ ذَلِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ عَبْدٌ وَ ذَلِکَ عَلَیْهِ غَیْرُ عَارٍ وَ هُوَ مِنْهُ غَیْرُ مُسْتَنْکِفٍ فَقَدْ کَانَ لَحْماً وَ دَماً وَ شَعْراً وَ عَظْماً وَ عَصَباً وَ أَمْشَاجاً یَأْکُلُ الطَّعَامَ وَ یَظْمَأُ وَ یَنْصَبُ وَ اللَّهِ بِأَرْبِهِ وَ رَبُّهُ الْأَحَدُ الْحَقُّ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ لَیْسَ لَهُ نِدٌّ قَالُوا فَأَرِنَا مِثْلَهُ جَاءَ مِنْ غَیْرِ فَحْلٍ وَ لَا أَبٍ قَالَ هَذَا آدَمُ (علیه السلام) أَعْجَبُ مِنْهُ خَلْقاً جَاءَ مِنْ غَیْرِ أَبٍ وَ لَا أُمٍّ وَ لَیْسَ شَیْءٌ مِنَ الْخَلْقِ بِأَهْوَنَ عَلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی قُدْرَتِهِ مِنْ شَیْءٍ وَ لَا أَصْعَبَ إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ وَ تَلَا عَلَیهِم إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مسیحیان نجران فرمود: «... برادرم عیسی (علیه السلام) چنان بود که گفتید؛ مردهها را زنده میکرد و کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص (پیسی) را بهبودی میبخشید و به قومش از آنچه در قلبشان هست و از آنچه در خانههایشان ذخیره میکنند خبر میداد و همهی اینها به اذن خدای عزّوجلّ است و او بندهی خداست و این برای او عار نیست و او از آن ابا ندارد. گوشت، خون، مو، استخوان، اعصاب و طبیعت او غذا میخورد و تشنه میشد و اعضایش خسته میشد درحالیکه پروردگارش یگانه و بر حقّ است که هیچچیز همانند او نیست و همتایی ندارد». گفتند: «مانند او کسی را به ما نشان بده که بدون مرد و بدون پدر به دنیا بیاید». فرمود: «آدم (علیه السلام) در آفرینش از او شگفتآورتر است؛ بدون پدر و بدون مادر به دنیا آمده است و در قدرت خدای عزّوجلّ چیزی از خلق، آسانتر و یا سختتر از چیز دیگر برای او نیست. فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند تنها به آن میگوید: «موجود باش»!، آن نیز بیدرنگ موجود میشود! و برای آنها [این آیه را] تلاوت فرمود: إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ الله کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- قَالُوا لِرَسُولِاللهِ (صلی الله علیه و آله) هَلْ رَأَیْتَ وَلَداً مِنْ غَیْرِ ذَکَرٍ فَنَزَلَ: إِنَّ مَثَلَ عِیسَی عِنْدَ اللهِ. فَقَرَأَهَا عَلَیْهِمْ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) گفتند: «آیا فرزندی را دیدهای که بدون مردی به وجود آمده باشد»؟ پس آیه: إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ الله نازل شد و آن را برایشان قرائت نمود.