آیه إذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما في بَطْني مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ [35]
[به ياد آوريد] هنگامى را كه همسر«عمران» گفت: «پروردگارا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر كردم، كه «مُحَرَّر» باشد [و آزاد براى خدمت خانهی تو]. از من بپذير، كه تو شنوا و دانايى».
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی جَلَّ جَلَالُهُ أَوْحَی إِلَی عِمْرَانَ (علیه السلام) أَنِّی وَاهِبٌ لَکَ ذَکَراً مُبَارَکاً یُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ یُحْیِی الْمَوْتَی بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أَنِّی جَاعِلُهُ رَسُولًا إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ قَالَ فَحَدَّثَ عِمْرَانُ (علیه السلام) امْرَأَتَهُ حَنَّهًَْ بِذَلِکَ وَ هِیَ أُمُّ مَرْیَمَ (سلام الله علیها) فَلَمَّا حَمَلَتْ کَانَ حَمْلُهَا عِنْدَ نَفْسِهَا غُلَاماً فَقَالَتْ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً فَوَضَعَتْ أُنْثَی فَقَالَتْ وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثی إِنَّ الْبِنْتَ لَا تَکُونُ رَسُولًا فَلَمَّا أَنْ وَهَبَ اللَّهُ لِمَرْیَمَ عِیسَی (علیه السلام) بَعْدَ ذَلِکَ کَانَ هُوَ الَّذِی بَشَّرَ اللَّهُ بِهِ عِمْرَانَ (علیه السلام).
امام صادق (علیه السلام) خداوند به عمران وحی کرد: من به تو پسری مبارک میدهم که نابینا و مریض مبتلا به برص را شفا میدهد و مرده را به اجازهی من زنده میکند. او را پیامبر در میان بنیاسرائیل میکنم عمران (علیه السلام) به همسر خود به نام حنّه این جریان را گفت او مادر مریم (سلام الله علیها) بود وقتی حامله شد، خیال میکرد فرزندش پسر است و گفت: إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فی بَطْنی مُحَرَّراً وقتی متولّد شد دید دختر است، گفت: «خدایا! من دختر زاییدم و دختر مانند پسر نیست که پیامبر بشود». خداوند فرمود: وقتی خداوند عیسی (علیه السلام) را به مریم داد این همان کسی بود که به عمران بشارت داده بود.
الصّادق (علیه السلام)- حَفْصُ بْنُ الْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً الْمُحَرَّرُ یَکُونُ فِی الْکَنِیسَهًِْ لَا یَخْرُجُ مِنْهَا فَلَمَّا وَضَعَتْهَا أُنْثَی قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنْثَی وَ اللهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَی إِنَّ الْأُنْثَی تَحِیضُ فَتَخْرُجُ مِنَ الْمَسْجِدِ وَ الْمُحَرَّرُ لَا یَخْرُجُ مِنَ الْمَسْجِدِ.
امام صادق (علیه السلام) حفصبنبختری از امام صادق (علیه السلام) دربارهی آیه: إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فی بَطْنی مُحَرَّراً نقل میکند: خدمتگزار باید در معبد باشد و از آن خارج نشود امّا وقتی دختر به دنیا آورد، قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعتُهَا أُنثَی وَاللهُ أَعلَمُ بِمَا وَضَعتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنثَی ولی دختر حیض میشود و از مسجد خارج میشود و این درحالی است که محرّر نباید از مسجد خارج شود.
الباقر (علیه السلام)- عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْجُعْفِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) ... إِنَّ الْمُغِیرَهًَْ یَزْعُمُ أَنَّ الْحَائِضَ تَقْضِی الصَّلَاهًَْ کَمَا تَقْضِی الصَّوْمَ فَقَالَ مَا لَهُ لَا وَفَّقَهُ اللَّهُ إِنَّ امْرَأَةَ عِمْرَانَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً وَ الْمُحَرَّرُ لِلْمَسْجِدِ لَا یَخْرُجُ مِنْهُ أَبَداً فَلَمَّا وَضَعَتْ مَرْیَمُ (سلام الله علیها) قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثی ... وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثی فَلَمَّا وَضَعَتْهَا أَدْخَلَتْهَا الْمَسْجِدَ فَلَمَّا بَلَغَتْ مَبْلَغَ النِّسَاءِ أُخْرِجَتْ مِنَ الْمَسْجِدِ أَنَّی کَانَتْ تَجِدُ أَیَّاماً تَقْضِیهَا وَ هِیَ عَلَیْهَا أَنْ تَکُونَ الدَّهْرَ فِی الْمَسْجِدِ.
امام باقر (علیه السلام) اسماعیل جعفی گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم ... مغیره میپندارد که زن حائض باید نماز قضا را بهجا بیاورد همچنانکه روزهی قضا بهجا میآورد. امام (علیه السلام) فرمود: «نه! اینگونه نیست. خدا خیرش بدهد! زن عمران (علیه السلام) نذر کرد فرزندی را که در رحم دارد خدمتکار معبد بگرداند. ولی خادم مسجد به هیچ وجه نباید از مسجد خارج شود. وقتی مریم (سلام الله علیها) را به دنیا آورد گفت: رَبِّ إِنِّی وَضَعتُهَا أُنثَی وَاللهُ أَعلَمُ بِمَا وَضَعتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنثَی؛ وقتی او را به دنیا آورد او را به مسجد برد. امّا وقتی مریم (سلام الله علیها) به بلوغ زنانه رسید از مسجد خارج شد. پس چگونه میتوانست فرایض ایّام گذشته بهجا بیاورد و بر او واجب بود که تمام طول عمرش در مسجد بماند».
الباقر (علیه السلام)- عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ امْرَأَهًَْ عِمْرَانَ لَمَّا نَذَرَتْ مَا فِی بَطْنِهَا مُحَرَّراً قَالَ وَ الْمُحَرَّرُ لِلْمَسْجِدِ إِذَا وَضَعَتْهُ دَخَلَ الْمَسْجِدَ فَلَمْ یَخْرُجْ مِنَ الْمَسْجِدِ أَبَداً فَلَمَّا وَلَدَتْ مَرْیَمَ (سلام الله علیها) قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثی وَ اللهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثی وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ وَ إِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ فَسَاهَمَ عَلَیْهَا النَّبِیُّونَ فَأَصَابَ الْقُرْعَهًُْ زَکَرِیَّا (علیه السلام) وَ هُوَ زَوْجُ أُخْتِهَا وَ کَفَّلَهَا وَ أَدْخَلَهَا الْمَسْجِدَ فَلَمَّا بَلَغَتْ مَا تَبْلُغُ النِّسَاءُ مِنَ الطَّمْثِ وَ کَانَتْ أَجْمَلَ النِّسَاءِ وَ کَانَتْ تُصَلِّی فَتُضِیءُ الْمِحْرَابَ لِنُورِهَا فَدَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا فَإِذَا عِنْدَهَا فَاکِهَهًُْ الشِّتَاءِ فِی الصَّیْفِ وَ فَاکِهَهًُْ الصَّیْفِ فِی الشِّتَاءِ.
امام باقر (علیه السلام) اسماعیل جعفی از امام باقر (علیه السلام) نقل میکند: زن عمران نذر کرد آنچه را که در شکم خود دارد، محرّر و خادم قرار دهد و گفت: «محررّ مسجد، وقتی به دنیا میآید وارد مسجد میشود و دیگر از آن خارج نمیشود. وقتیکه مریم (سلام الله علیها) را به دنیا آورد گفت: «رَبِّ إِنِّی وَضَعتُهَا أُنثَی وَاللهُ أَعلَمُ بِمَا وَضَعتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنثَی وَإِنِّی سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ وِإِنِّی أُعیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ؛ پیامبران (علیهم السلام) در قرعهکشی شرکت کردند و قرعه به نام زکریّا (علیه السلام) افتاد که شوهر خواهرش بود و نگهداری او را برعهده گرفت و او را وارد مسجد کرد. وقتی به بلوغ زنانگی و حیض رسید زکریّا (علیه السلام) به دیدار او رفت. او بسیار زیبا بود و چون نماز میخواند، نور او محراب را روشن میکرد. در این حال زکریّا (علیه السلام) به دیدار او رفت و دید که میوههای زمستانی در فصل تابستان و میوههای تابستانی در فصل زمستان نزد او یافت میشود.
الباقر (علیه السلام)- فِی رَوَایَهًِْ حَرِیزٍ عَن أَحَدِهِمَا قَالَ: نَذَرَتْ مَا فِی بَطْنِهَا لِلْکَنِیسَهًِْ أَنْ تَخْدُمَ الْعُبَّادَ وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثی فِی الْخِدْمَهًِْ قَالَ فَشَبَّتْ وَ کَانَتْ تَخْدُمُهُمْ وَ تُنَاوِلُهُمْ حَتَّی بَلَغَتْ فَأُمِرَ زَکَرِیَّا (علیه السلام) أَنْ یَتَّخِذَ لَهَا حِجَاباً دُونَ الْعِبَادِ فَکَانَ یَدْخُلُ عَلَیْهَا فَیَرَی عِنْدَهَا ثَمَرَهًَْ الشِّتَاءِ فِی الصَّیْفِ وَ ثَمَرَهًَْ الصَّیْفِ فِی الشِّتَاءِ فَهُنَالِکَ دَعَا وَ سَأَلَ رَبَّهُ زَکَرِیَّا (علیه السلام) فَوَهَبَ لَهُ یَحْیَی (علیه السلام).
امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) حریز از یکی از آن دو روایت میکند: زن عمران نذر کرد فرزندی را که در شکم دارد در معبد در خدمت مومنان باشد، [درحالیکه] پسر، همانند دختر [در خدمت] نیست. به سنّ جوانی رسید و همچنان به مؤمنان خدمت میکرد تا اینکه بالغ شد. زکریّا (علیه السلام) به او دستور داد که حجاب برگزیند و از چشم مردم پنهان باشد و هرگاه خودش به دیدار او میرفت، میدید که در فصل تابستان میوههای زمستانی در نزد اوست و در فصل زمستان، میوههای تابستانی. آنگاه به درگاه خدا دعا کرد و از او خواست که یک فرزند پسر به او عطا کند و خداوند یحیی (علیه السلام) را به او بخشید.
الرّضا (علیه السلام)- عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی طَلْحَهًَْ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (علیه السلام) أَ یَأْتِی الرُّسُلُ عَنِ اللَّهِ بِشَیْءٍ ثُمَّ تَأْتِی بِخِلَافِهِ قَالَ نَعَمْ إِنْ شِئْتَ حَدَّثْتُکَ وَ إِنْ شِئْتَ أَتَیْتُکَ بِهِ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی جَلَّتْ عَظَمَتُهُ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللهُ لَکُمْ الْآیَهًَْ فَمَا دَخَلُوهَا وَ دَخَلَ أَبْنَاءُ أَبْنَائِهِمْ وَ قَالَ عِمْرَانُ (علیه السلام) إِنَّ اللَّهَ وَعَدَنِی أَنْ یَهَبَ لِی غُلَاماً نَبِیّاً فِی سَنَتِی هَذِهِ وَ شَهْرِی هَذَا ثُمَّ غَابَ وَ وَلَدَتِ امْرَأَتُهُ مَرْیَمَ (سلام الله علیها) وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا (علیه السلام) فَقَالَتْ طَائِفَهًٌْ صَدَقَ نَبِیُّ اللَّهِ وَ قَالَتِ الْآخَرُونَ کَذَبَ فَلَمَّا وَلَدَتْ مَرْیَمُ (سلام الله علیها) عِیسَی (علیه السلام) قَالَتِ الطَّائِفَهًُْ الَّتِی أَقَامَتْ عَلَی صِدْقِ عِمْرَانَ (علیه السلام) هَذَا الَّذِی وَعَدَنَا اللَّهُ.
امام رضا (علیه السلام) حسنبنمحمّدبنابیطلحه گفت: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: «ممکن است چیزی از جانب خدا به پیامبری گفته شود بعد بر خلاف آن انجام گردد»؟ فرمود: «آری! اگر میخواهی حدیثی برایت نقل کنم و اگر مایلی از قرآن شاهد بیاورم. خداوند عزیز در قرآن میفرماید: به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر داشته، وارد شوید!. (مائده/۲۱). پس هنگامی که آنها و فرزند فرزندان آنها داخل شدند، عمران گفت: «خداوند به من وعده داده پسری که پیامبر است امسال به من عنایت کند». او خود رفت. همسرش، مریم (سلام الله علیها) را زایید و عهدهدار کارهای او، زکریّا شد. بعضی گفتهاند: «پیامبر خدا راست گفته و بعضی نسبت دروغ به او دادند». وقتی عیسی (علیه السلام) از مریم (سلام الله علیها) متولّد شد آنهایی که عمران (علیه السلام) را تصدیقکرده بودند. گفتند: «این همان کسی است که خدا به ما وعده داده بود».
الکاظم (علیه السلام)- أَمَّا أُمُّ مَرْیَمَ (سلام الله علیها) فَاسْمُهَا مَرْثَا وَ هِیَ وَهِیبَهًُْ بِالْعَرَبِیَّهًْ.
امام کاظم (علیه السلام) نام مادر مریم (سلام الله علیها) مرثا بود که به عربی وهیبه میشود.