آیه ۱ - سوره آل‌عمران

آیه الم [1]

الم

۱
(آل‌عمران/ ۱)

الصّادق (علیه السلام)- وَ أمّا الم فِی أَوَّلِ آلِ عِمْرَانَ فَمَعْنَاهُ أَنَا اللَّهُ الْمَجِیدُ.

امام صادق (علیه السلام) و امّا الم؛ در ابتدای سوره‌ی آل‌عمران یعنی اینکه من آن خداوندی هستم که مجید است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۵۴
بحارالأنوار، ج۸۹، ص۳۷۳/ معانی الأخبار، ص۲۲/ نورالثقلین/ البرهان
۲
(آل‌عمران/ ۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ الَّذِی إِذَا دُعِیَ بِهِ أَجَابَ فِی سُوَرٍ ثَلَاثٍ فِی الْبَقَرَةِ وَ آلِ عِمْرَانَ وَ طه قَالَ أَبُو أُمَامَهًَْ: فِی الْبَقَرَةِ آیَهًُْ الْکُرْسِیِّ وَ فِی آلِ عِمْرَانَ، الم* اللهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ فِی طه وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) در روایت ابوامامه آمده است، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اسم اعظم که هرگاه خدای تعالی به آن اسم خوانده شود حاجت بنده‌ی خود را برمی‌آورد، در سه سوره است: «در سوره‌ی بقره و آل‌عمران و طه». ابوامامه گفت: «و امّا آنکه در سوره‌ی بقره است، آیهًْ‌الکرسی است و آنکه در سوره‌ی آل‌عمران است پس آن این است: الم. الله لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ و امّا آنکه در سوره‌ی طه است این است: و [در آن روز] همه‌ی چهره‌ها در برابر خداوند حیّ قیّوم، خاضع می‌شود. (طه/۱۱۱)

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۵۴
بحارالأنوار، ج۹۰، ص۲۲۴/ مهج الدعوات، ص۳۱۷
۳
(آل‌عمران/ ۱)

الصّادق (علیه السلام)- الم هُوَ حَرْفٌ مِنْ حُرُوفِ اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ الْمُقَطَّعِ فِی الْقُرْآنِ الَّذِی یُؤَلِّفُهُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) أَوِ الْإِمَام.

امام صادق (علیه السلام) الم یک حرف از حروف اسم اعظم خداست که هر جزئی از آن در جایی از قرآن مجید آمده است و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و امام معصوم (علیه السلام) به مکان آن‌ها آگاهی دارند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۵۴
بحارالأنوار، ج۸۹، ص۳۷۵
۴
(آل‌عمران/ ۱)

الباقر (علیه السلام)- إِنَّ حُیَیَّ‌بْنَ‌أَخْطَبَ وَ أَبَایَاسِرِ‌بْنَ‌أَخْطَبَ وَ نَفَراً مِنَ الْیَهُودِ مِنْ أَهْلِ نَجْرَانَ أَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالُوا لَهُ: أَ لَیْسَ فِیمَا تَذْکُرُ فِیمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ الم؟ قَالَ: بَلَی. قَالُوا: أَتَاکَ بِهَا جَبْرَئِیلُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالُوا: لَقَدْ بُعِثَ أَنْبِیَاءُ قَبْلَکَ مَا نَعْلَمُ نَبِیّاً مِنْهُمْ أَخْبَرَ مَا مُدَّهًُْ مُلْکِهِ وَ مَا أَکَلَ أُمَّتُهُ غَیْرَکَ. قَالَ: فَأَقْبَلَ حُیَیُّ‌بْنُ‌أَخْطَبَ عَلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ لَهُمْ: الْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اللَّامُ ثَلَاثُونَ وَ الْمِیمُ أَرْبَعُونَ فَهَذِهِ إِحْدَی وَ سَبْعُونَ سَنَهًًْ فَعَجَبٌ مِمَّنْ یَدْخُلُ فِی دِینٍ مُدَّهًُْ مُلْکِهِ وَ أَکْلِ أُمَّتِهِ إِحْدَی وَ سَبْعُونَ سَنَهًًْ. قَالَ: ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهُ: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله)! هَلْ مَعَ هَذَا غَیْرُهُ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَهَاتِهِ. قَالَ: المص. قَالَ: هَذَا أَثْقَلُ وَ أَطْوَلُ الْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اللَّامُ ثَلَاثُونَ وَ الْمِیمُ أَرْبَعُونَ وَ الصَّادُ تِسْعُونَ وَ هَذِهِ مِائَهًٌْ وَ إِحْدَی وَ سِتُّونَ سَنَهًًْ ثُمَّ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): هَلْ مَعَ هَذَا غَیْرُهُ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: هَاتِ. قَالَ: الر. قَالَ: هَذَا أَثْقَلُ وَ أَطْوَلُ الْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اللَّامُ ثَلَاثُونَ وَ الرَّاءُ مِائَتَانِ ثُمَّ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): فَهَلْ مَعَ هَذَا غَیْرُهُ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: هَاتِ. قَالَ: المر. قَالَ: هَذَا أَثْقَلُ وَ أَطْوَلُ الْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اللَّامُ ثَلَاثُونَ وَ الْمِیمُ أَرْبَعُونَ وَ الرَّاءُ مِائَتَانِ. ثُمَّ قَالَ: فَهَلْ مَعَ هَذَا غَیْرُهُ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: لَقَدِ الْتَبَسَ عَلَیْنَا أَمْرُکَ فَمَا نَدْرِی مَا أُعْطِیتَ ثُمَّ قَامُوا عَنْهُ ثُمَّ قَالَ أَبُویَاسِرٍ لِحُیَیٍّ أَخِیهِ: وَ مَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) قَدْ جَمَعَ هَذَا کُلَّهُ وَ أَکْثَرَ مِنْهُ. فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام): إِنَّ هَذِهِ الْآیَاتِ أُنْزِلَتْ فِیهِمْ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ وَ هِیَ تَجْرِی فِی وُجُوهٍ أُخَرَ عَلَی غَیْرِ مَا تَأَوَّلَ بِهِ حُیَیُّ‌بْنُ‌أَخْطَبَ وَ أَخُوهُ أَبُویَاسِرٍ وَ أَصْحَابُهُ.

امام باقر (علیه السلام) محمّدبن‌قیس گوید: «شنیدم امام باقر (علیه السلام) می‌فرمود: «دو پسر اخطب به نام حُییّ و ابویاسر و گروهی از یهود اهل نجران نزد رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) آمدند و به او گفتند: «آیا در آن چیزی‌که می‌گویی خدا بر تو نازل کرده است، الم نیست»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آری هست». گفتند: «آن را جبرئیل از نزد خدا برای تو آورده است»؟ فرمود: «آری»! گفتند: «پیامبرانی قبل از تو مبعوث شده‌اند ولی ما پیامبری جز تو نمی‌شناسیم که از مدّت حکومت خود و مقدار عمر امّتش به ما خبر داده باشد». حیّی‌بن‌اخطب رو به اصحاب خود کرد و گفت: «الف؛ یک، لام؛ سی و میم؛ چهل است پس الم هفتاد و یک سال می‌شود؛ پس شگفت‌آور است آن کسی که وارد دینی شود که مدّت حکومتش و عمر امّتش هفتادویک سال است». سپس رو به رسول‌اکرم (صلی الله علیه و آله) کرد و گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! آیا با الم، چیز دیگری هست»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آری». گفت: «پس آن را بیاور». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «المص (اعراف/۱)». گفت: «این سنگین‌تر و طولانی‌تر است. الف؛ یک، لام؛ سی، میم؛ چهل و صاد؛ نود است؛ پس المص می‌شود: یکصدوشصت‌ویک سال». سپس به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «آیا با این المص چیز دیگری هست»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «بله»! گفت: «بیاور». فرمود: الر. گفت: «این سنگین‌تر و طولانی‌تر است: الف؛ یک، لام، سی و راء دویست است که جمعاً دویست‌وسی‌ویک می‌شود. سپس به رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: «آیا با الر چیز دیگری هست»؟ فرمود: «بله». گفت: «آن را بیاور». فرمود: «المر (رعد/۱)». گفت: «این طولانی‌تر و سنگین‌تر است: الف؛ یک، لام؛ سی، میم؛ چهل و راء؛ دویست است». سپس به او گفت: «آیا با این المر چیز دیگری هست»؟ فرمود: «بله». گفتند: «کار تو بر ما مشتبه شده و نمی‌دانیم چه چیزی به تو عطا شده است». سپس برخاستند و رفتند. ابویاسر به برادرش حُییّ گفت: «چه می‌دانی شاید همه‌ی این‌ها و یا بیشتر از آن برای محمّد (صلی الله علیه و آله) جمع شده باشد». «امام باقر (علیه السلام) فرمود: «این آیات در مورد آن‌ها نازل شده است: برخی از آن، آیه‌های محکم‌اند که آن‌ها مادر و اصل کتاب‌اند و برخی دیگر متشابه‌اند» و فرمود: «این آیات در یک حالت دیگری بر وجهی غیر از آنچه حیّی و ابویاسر و اصحابشان تأویل کردند، جاری است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۵۴
بحرالعرفان، ج۳، ص۳۴/ نورالثقلین
۵
(آل‌عمران/ ۱)

الباقر (علیه السلام)- أَبُولَبِیدٍ‌الْمَخْزُومِیُّ قَالَ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام): یَا بَا لَبِید! إِنَّهُ یَمْلِکُ مِنْ وُلْدِ الْعَبَّاسِ اثْنَا عَشَرَ تُقْتَلُ بَعْدَ الثَّامِنِ مِنْهُمْ أَرْبَعَهًٌْ تُصِیبُ أَحَدَهُمُ الذُّبَحَهًُْ فَیَذْبَحُهُ هُمْ فِئَهًٌْ قَصِیرَهًٌْ أَعْمَارُهُمْ قَلِیلَهًٌْ مُدَّتُهُمْ خَبِیثَهًٌْ سِیرَتُهُمْ مِنْهُمُ الْفُوَیْسِقُ الْمُلَقَّبُ بِالْهَادِی وَ النَّاطِقِ وَ الْغَاوِی یَا بَا لَبِیدٍ! إِنَّ فِی حُرُوفِ الْقُرْآنِ الْمُقَطَّعَهًِْ لَعِلْماً جَمّاً إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَنْزَلَ الم* ذلِکَ الْکِتابُ فَقَامَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) حَتَّی ظَهَرَ نُورُهُ وَ ثَبَتَتْ کَلِمَتُهُ وَ وُلِدَ یَوْمَ وُلِدَ وَ قَدْ مَضَی مِنَ الْأَلْفِ السَّابِعِ مِائَهًُْ سَنَهًٍْ وَ ثَلَاثُ سِنِینَ ثُمَّ قَالَ: وَ تِبْیَانُهُ فِی کِتَابِ اللَّهِ فِی الْحُرُوفِ الْمُقَطَّعَهًِْ إِذَا عَدَدْتَهَا مِنْ غَیْرِ تَکْرَارٍ وَ لَیْسَ مِنْ حُرُوفٍ مُقَطَّعَهًٍْ حَرْفٌ یَنْقَضِی إِلَّا وَ قِیَامُ قَائِمٍ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ عِنْدَ انْقِضَائِهِ ثُمَّ قَالَ: الْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اللَّامُ ثَلَاثُونَ وَ الْمِیمُ أَرْبَعُونَ وَ الصَّادُ تِسْعُونَ فَذَلِکَ مِائَهًٌْ وَ إِحْدَی وَ سِتُّونَ ثُمَّ کَانَ بَدْوُ خُرُوجِ الْحُسَیْنِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ (علیه السلام) الم اللَّهُ فَلَمَّا بَلَغَتْ مُدَّتُهُ قَامَ قَائِمُ وُلْدِ الْعَبَّاسِ عِنْدَ المص وَ یَقُومُ قَائِمُنَا عِنْدَ انْقِضَائِهَا بِالر فَافْهَمْ ذَلِکَ وَ عِهِ وَ اکْتُمْهُ.

امام باقر (علیه السلام) ابولبید مخزومی گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: ای ابالبید! دوازده تن از اولاد عبّاس به سلطنت می‌رسند چهار نفر آن‌ها بعد از هشتمین آنان به قتل می‌رسند. یکی از آن‌ها با گلودرد جان می‌دهد. عمر آن‌ها کوتاه مدّت دولتشان قلیل و سیرتشان پلید می‌باشد. یکی از آن‌ها فاسق؛ کوچکی ملقّب به هادی و ناطق و غاوی است. ای ابالبید! در حروف مقطّعه‌ی قرآن علم سرشاری است وقتی خداوند الم ذلِکَ الْکِتابُ را نازل فرمود محمّد (صلی الله علیه و آله) قیام کرد تا آنجا که نور وجود اقدسش آشکار گشت و سخنانی در دل‌های مردم جای گرفت. هنگام ولادت او هفت‌هزار و صدوسه سال از آغاز خلقت می‌گذشت. سپس فرمود: «بیان این در حروف مقطّعه‌ی قرآن؛ وقتی بدون تکرار آن را شمارش کنی هست. هیچ‌یک از این حروف نمی‌گذرد جز اینکه یکی از بنی‌هاشم در موقع گذشتن آن قیام می‌کند». آنگاه فرمود: «الف؛ یک لام؛ سی میم؛ چهل و صاد؛ در المص نود است که جمعاً صدوشصت‌ویک می‌باشد، بعد از آن ابتدای قیام امام حسین (علیه السلام) الم* الله لا إِلهَ بود. وقتی مدّت او به‌سر رسید قائم بنی‌عبّاس قیام می‌کند و چون آن بگذرد قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ما در الر قیام می‌کند. پس آن را بفهم و در خاطر بسپار و از دشمنان پوشیده دار».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۵۶
بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۰۶/ نورالثقلین
بیشتر