آیه ذالِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ [44]
[اى پيامبر]! اين، از خبرهاى غيبى است كه به تو وحى مىكنيم؛ و تو در آن هنگام كه قلمهاى خود را [براى قرعهكشى به آب] مىافكندند تا كداميك كفالت و سرپرستى مريم را عهدهدار شود، و [نيز] به هنگامىكه [علماى بنىاسرائيل، براى كسب افتخار سرپرستى او]، با هم كشمكش داشتند، حضور نداشتى.
الباقر (علیه السلام)- أَوَّلُ مَنْ سُوهِمَ عَلَیْهِ مریمبنتعمران (سلام الله علیها) وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَ السِّهَامُ سِتَّهًٌْ ثُمَّ اسْتَهَمُوا فِی یُونُسَ (علیه السلام) لَمَّا رَکِبَ مَعَ الْقَوْمِ فَوَقَعَتِ السَّفِینَهًُْ فِی اللُّجَّهًِْ فَاسْتَهَمُوا فَوَقَعَ السَّهْمُ عَلَی یُونُسَ (علیه السلام) ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ فَمَضَی یُونُسُ (علیه السلام) إِلَی صَدْرِ السَّفِینَهًِْ فَإِذَا الْحُوتُ فَاتِحٌ فَاهُ فَرَمَی نَفْسَهُ ثُمَّ کَانَ عِنْدَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ (رحمة الله علیه) تِسْعَهًُْ بَنِینَ فَنَذَرَ فِی الْعَاشِرِ إِنْ رَزَقَهُ اللَّهُ غُلَاماً أَنْ یَذْبَحَهُ فَلَمَّا وُلِدَ عَبْدُ اللَّهِ (رحمة الله علیه) لَمْ یَکُنْ یَقْدِرُ أَنْ یَذْبَحَهُ وَ رسولالله (صلی الله علیه و آله) فِی صُلْبِهِ فَجَاءَ بِعَشْرٍ مِنَ الْإِبِلِ فَسَاهَمَ عَلَیْهَا وَ عَلَی عَبْدِ اللَّهِ (رحمة الله علیه) فَخَرَجَتِ السِّهَامُ عَلَی عَبْدِ اللَّهِ (رحمة الله علیه) فَزَادَ عَشْراً فَلَمْ تَزَلِ السِّهَامُ تَخْرُجُ عَلَی عَبْدِ اللَّهِ (رحمة الله علیه) وَ یَزِیدُ عَشْراً فَلَمَّا أَنْ خَرَجَتْ مِائَهًٌْ خَرَجَتِ السِّهَامُ عَلَی الْإِبِلِ فَقَالَ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ (رحمة الله علیه) مَا أَنْصَفْتُ رَبِّی فَأَعَادَ السِّهَامَ ثَلَاثاً فَخَرَجَتْ عَلَی الْإِبِلِ فَقَالَ الْآنَ عَلِمْتُ أَنَّ رَبِّی قَدْ رَضِیَ فَنَحَرَهَا.
امام باقر (علیه السلام) نخستین کسی که قرعه به نامش زده شد مریم (سلام الله علیها) دختر عمران (علیه السلام) بود همانکه خدای عزّوجلّ فرماید: «ای پیغمبر (صلی الله علیه و آله) تو نزد آنان نبودی هنگامیکه قلمهای خود را در آب میافکندند که کدامیک سرپرست مریم شوند و تیرهای قرعه ششعدد بود سپس دربارهی یونس (علیه السلام) قرعه زدند هنگامیکه با گروهی سوار کشتی بود کشتی در گرداب ایستاد، آنان قرعه زدند قرعه سهبار به نام یونس (علیه السلام) افتاد. یونس (علیه السلام) بهطرف سینهی کشتی آمد دید نهنگ دریا دهان خود را بازکرده او خود را به دهان ماهی افکند، سپس عبدالمطلب (علیه السلام) بود که نه فرزند برای او متولّد شد پس نذر کرد اگر فرزند دهمین پسر باشد قربانیاش کند چون عبداللَّه متولّد شد با بودن رسولخدا (صلی الله علیه و آله) در صلب عبداللَّه میتوانست او را قربانی کند بههمینجهت ده شتر آورد و قرعه به نام آن ده شتر و عبداللَّه زد قرعه به نام عبداللَّه درآمد پس ده شتر دیگر افزود و همینطور قرعهها به نام عبداللَّه درمیآمد و عبدالمطلّب هر نوبت ده شتر میافزود چون عدد شتران به صد رسید قرعه به نام شتران درآمد عبدالمطلّب گفت: «پروردگارا! خودم به انصاف رفتار نکردم قرعهها را تا سهبار تکرار کرد و هر سه نوبت قرعه به نام شتر بیرون میآمد پس عبدالمطلّب گفت: «الان دانستم که پروردگارم راضی شد و شتران را نحر کرد».
الباقر (علیه السلام)- قَالَاللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) یُخْبِرُهُ بِمَا غَابَ عَنْهُ مِنْ خَبَرِ مَرْیَمَ (سلام الله علیها) وَ عِیسَی (علیه السلام) یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ فِی مَرْیَمَ (سلام الله علیها) وَ ابْنِهَا وَ بِمَا خَصَّهُمَا اللَّهُ بِهِ وَ فَضَّلَهُمَا وَ أَکْرَمَهُمَا حَیْثُ قَالَ وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِذْ یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ حِینَ إِیتِمَتْ مِنْ أَبِیهَا.
امام باقر (علیه السلام) سپس دربارهی مریم (سلام الله علیها) و عیسی (علیه السلام) چیزهایی را که پیامبرش محمّد (صلی الله علیه و آله) نمیدانست به او آموخت و گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! ذَلِکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیکَ؛ یعنی دربارهی مریم (سلام الله علیها) و فرزندش و آن چیزهایی که به آنها اختصاص داده است و آنها را برتری داده و گرامی داشته است. تا آنجا که فرمود: ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ؛ إِذْ یُلْقُون أَقْلاَمَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ؛ آن هنگام که از جانب پدر یتیم شده بود.