آیه أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً [82]
آيا دربارهی قرآن نمىانديشند؟! درحالىكه اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىيافتند.
الصّادق (علیه السلام)- أَنَّ الْمَعْنَی أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ فَیُقْضُوا بِمَا عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَقِّ. وَ تَنْکِیرُ الْقُلُوبِ لِإِرَادَهًِْ قُلُوبِ هَؤُلَاءِ وَ مَنْ کَانَ مِثْلَهُمْ مِنْ غَیْرِهِمْ.
امام صادق (علیه السلام)- منظور آیه این است که أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ تا حقّی که خدا برگردنشان نهاده بشناسند و به آن عمل کنند و اگر در آیه، کلمهی قُلُوبِ بهصورت نکره استعمال شده است به دلیل آن است که اشاره کند که منظور، قلبهای آنان و هرکس شبیه آنان باشد، است.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- تَرِدُ عَلَی أَحَدِهِمُ الْقَضِیَّهًُْ فِی حُکْمٍ مِنَ الْأَحْکَامِ فَیَحْکُمُ فِیهَا بِرَأْیِهِ ثُمَّ تَرِدُ تِلْکَ الْقَضِیَّهًُْ بِعَیْنِهَا عَلَی غَیْرِهِ فَیَحْکُمُ فِیهَا بِخِلَافِ قَوْلِهِ ثُمَّ یَجْتَمِعُ الْقُضَاهًُْ بِذَلِکَ عِنْدَ الْإِمَامِ الَّذِی اسْتَقْضَاهُمْ فَیُصَوِّبُ آرَاءَهُمْ جَمِیعاً وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِیُّهُمْ وَاحِدٌ وَ کِتَابُهُمْ وَاحِدٌأَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِالِاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِیناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَی إِتْمَامِهِ أَمْ کَانُوا شُرَکَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ یَقُولُوا وَ عَلَیْهِ أَنْ یَرْضَی أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِیناً تَامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ (صلی الله علیه و آله) عَنْ تَبْلِیغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ یَقُولُ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ وَ فِیهِ تِبْیَانٌ لِکُلِّ شَیْءٍ وَ ذَکَرَ أَنَّ الْکِتَابَ یُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لَا اخْتِلَافَ فِیهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً.
امام علی (علیه السلام)- [امام در ردّ قضاوت قاضیان دستنشانده حکومت ظالمان فرمود:] گاهی یک دعوا نزد یکی از قاضیها مطرح میشود و قاضی به رأی خود حکم میکند، پس از آن عین این جریان نزد قاضی دیگری عنوان میگردد، او درست برخلاف اوّلی رأی میدهد. سپس همه نزد پیشوایشان که آنان را به قضا و داوری منصوب داشته گرد میآیند، او رأی همه را تصدیق میکند، و فتوای همگان را درست میشمارد! درصورتیکه خدای آنان یکی، پیغمبرشان یکی و کتابشان یکی است!. آیا خداوند متعال آنان را به پراکندگی و اختلاف فرمان داده و آنان اطاعتش کردهاند؟ و یا آنان را از اختلاف نهی فرموده ولی آنها معصیتش نمودهاند؟ یا اینکه خدا دین ناقصی نازل کرده و در تکمیل آن از آنان استمداد جسته است؟ و یا ایشان شریک خدا هستند که حقّ دارند بگویند و بر خدا لازم است رضایت دهد؟ و یا اینکه خداوند دین را کامل نازل کرده امّا پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در تبلیغ و ادای آن کوتاهی ورزیده؟ با اینکه خداوند میفرماید: ما در این کتاب هیچ چیزی را فروگذار نکردهایم. (انعام/۳۸). و نیز میفرماید: در قرآن بیان همه چیز آمده است. و یادآور شده است که آیات قرآن یکدیگر را تصدیق میکنند و اختلافی در آن وجود ندارد چنانکه میفرماید: وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً.