آیه ۱۵۳ - سوره نساء

آیه يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللهَ‌ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبيناً [153]

اهل كتاب از تو مى‌‌خواهند كتابى از آسمان [يك‌جا] بر آن‌ها نازل كنى؛ [در‌حالى‌كه اين يك بهانه است]؛ آن‌ها از موسى، بزرگتر از اين را خواستند، و گفتند: «خدا را آشكارا به ما نشان ده»! و به خاطر ظلم و ستمشان، صاعقه آن‌ها را فرا گرفت. سپس گوساله [سامرى] را، پس از آن همه دلايل روشن كه براى آن‌ها آمد، [به خدايى] انتخاب كردند. ولى ما از آن در گذشتيم [و عفو كرديم] و به موسى، برهان آشكارى داديم.

۱
(نساء/ ۱۵۳)

العسکری (علیه السلام)- أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کَانَ قَاعِداً ذَاتَ یَوْمٍ بِمَکَّهًَْ بِفِنَاءِ الْکَعْبَهًِْ إِذَا اجْتَمَعَ جَمَاعَهًٌْ مِنْ رُؤَسَاءِ قُرَیْشٍ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْض تَعَالَوْا نَبْدَأْ بِتَقْرِیعِهِ وَ تَبْکِیتِهِ وَ تَوْبِیخِهِ وَ الِاحْتِجَاجِ عَلَیْهِ ... فَقَالَ أَبُوجَهْلٍ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) هَاهُنَا وَاحِدَهًٌْ أَلَسْتَ زَعَمْتَ أَنَّ قَوْمَ مُوسَی (علیه السلام) احْتَرَقُوا بِالصَّاعِقَهًِْ لَمَّا سَأَلُوهُ أَنْ یُرِیَهُمُ اللَّهُ جَهْرَهًًْ قَالَ بَلَی قَالَ فَلَوْ کُنْتَ نَبِیّاً (صلی الله علیه و آله) لَاحْتَرَقْنَا نَحْنُ أَیْضاً فَقَدْ سَأَلْنَا أَشَدَّ مِمَّا سَأَلَ قَوْمُ مُوسَی (علیه السلام) لِأَنَّهُمْ زَعَمْتَ أَنَّهُمْ قَالُوا أَرِنَا اللهَ جَهْرَةً وَ نَحْنُ نَقُولُ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَأْتِیَ بِاللهِ وَ الْمَلائِکَةِ قَبِیلًا نُعَایِنُهُمْ ... فَقَال رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ اللَّهَ یَا أَبَا جَهْلٍ إِنَّمَا دَفَعَ عَنْکَ الْعَذَابَ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهُ سَیُخْرِجُ مِنْ صُلْبِکَ ذُرِّیَّهًًْ طَیِّبَهًًْ عِکْرِمَهًَْ ابْنَکَ وَ سَیَلِی مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ مَا إِنْ أَطَاعَ اللَّهَ فِیهِ کَانَ عِنْدَ اللَّهِ جَلِیلًا وَ إِلَّا فَالْعَذَابُ نَازِلٌ عَلَیْکَ وَ کَذَلِکَ سَائِرُ قُرَیْشٍ السَّائِلِینَ لَمَّا سَأَلُوا مِنْ هَذَا إِنَّمَا أُمْهِلُوا لِأَنَّ اللَّهَ عَلِمَ أَنَّ بَعْضَهُمْ سَیُؤْمِنُ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ یَنَالُ بِهِ السَّعَادَهًَْ فَهُوَ لَا یَقْتَطِعُهُ عَنْ تِلْکَ السَّعَادَهًِْ وَ لَا یَبْخَلُ بِهَا عَلَیْهِ أَوْ مَنْ یُولَدُ مِنْهُ مُؤْمِنٌ فَهُوَ یُنْظِرُ أَبَاهُ لِإِیصَالِ ابْنِهِ إِلَی السَّعَادَهًِْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ الْعَذَابُ بِکَافَّتِکُمْ.

امام عسکری (علیه السلام)- روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزدیک کعبه نشسته بود که جمعی از بزرگان قریش جمع شدند و به یکدیگر گفتند بیایید کار او را سخت کنیم و منکوب و توبیخش کنیم و با او بحث بکنیم. ابوجهل گفت: «ای محمّد! یک مسأله اینجا است و آن اینکه آیا تو گمان می‌کنی وقتی قوم موسی (علیه السلام) از او خواستند که خدا را به‌طور آشکارا ببینند، با صاعقه سوختند»؟ فرمود: «آری». گفت: «پس اگر تو نیز پیامبر خدایی ما را نیز بسوزان چون ما درخواستی سخت‌تر از قوم موسی (علیه السلام) داریم چون به گمان تو، آن‌ها گفتند أَرِنَا اللهَ جَهْرَةً امّا ما می‌گوییم به تو ایمان نمی‌آوریم مگر آنکه خدا و تمام فرشته‌هایش را یکجا بیاوری تا ما آن‌ها را ببینیم»... رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای اباجهل! خداوند عذاب را از تو دور کرد چون می‌دانست که در نسل تو فرزندی صالح، پسرت عکرمه به دنیا خواهد آمد. اموری بر مسلمانان خواهد گذشت که اگر خدا را در آنان اطاعت کنند، نزد خداوند دارای جلالت خواهند شد وگرنه عذاب خدا بر تو و بر سایر قریش که چنین درخواستی کردند نازل خواهد شد. خداوند به شما مهلت داده چون می‌داند که عدّه‌ای از شما به محمّد (صلی الله علیه و آله) ایمان خواهید آورد و به‌این‌واسطه به سعادت خواهید رسید لذا آن‌ها را از این سعادت محروم نمی‌کند و بر این کار بخل ندارد. حتّی اگر کسی در آینده فرزندش مؤمن به دنیا خواهد آمد، به پدرش مهلت داده شده تا فرزندش به سعادت برسد. اگر این چنین نبود عذاب همه‌ی شما را فرا می‌گرفت».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۹۲
بحارالأنوار، ج۹، ص۲۷۷/ الاحتجاج، ج۱، ص۳۵/ الإمام العسکری، ص۵۱۲
۲
(نساء/ ۱۵۳)

الصّادق (علیه السلام)- مِنْ سُؤَالِ الزِّنْدِیقِ الَّذِی سَأَلَ أَبَاعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ مَسَائِلَ کَثِیرَهًٍْ أَنْ قَال فَلَوْ أَنَّ اللَّهَ رَدَّ إِلَیْنَا مِنَ الْأَمْوَاتِ فِی کُلِّ مِائَهًِْ عَامٍ لِنَسْأَلَهُ عَمَّنْ مَضَی مِنَّا إِلَی مَا صَارُوا وَ کَیْفَ حَالُهُمْ وَ مَا ذَا لَقُوا بَعْدَ الْمَوْتِ وَ أَیُّ شَیْءٍ صُنِعَ بِهِمْ لِیَعْمَلَ النَّاسُ عَلَی الْیَقِینِ اضْمَحَلَّ الشَّکُّ وَ ذَهَبَ الْغِلُّ عَنِ الْقُلُوبِ قَالَ إِنَّ هَذِهِ مَقَالَهًُْ مَنْ أَنْکَرَ الرُّسُلَ (وَ کَذَّبَهُمْ وَ لَمْ یُصَدِّقْ بِمَا بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِذَا أَخْبَرُوا وَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ أَخْبَرَ فِی کِتَابِهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَی لِسَانِ الْأَنْبِیَاءِ (حَالَ مَنْ مَاتَ مِنَّا أَ‌فَیَکُونُ أَحَدٌ أَصْدَقَ مِنَ اللَّهِ قَوْلًا وَ مِنْ رُسُلِهِ (وَ قَدْ رَجَعَ إِلَی الدُّنْیَا مِمَّنْ مَاتَ خَلْقٌ کَثِیرٌ مِنْهُمْ أَصْحَابُ الْکَهْفِ أَمَاتَهُمُ اللَّهُ ثَلَاثَمِائَهًِْ عَامٍ وَ تِسْعَهًًْ ثُمَّ بَعَثَهُمْ ... وَ إِنَّ اللَّهَ أَمَاتَ قَوْماً خَرَجُوا مَعَ مُوسَی (علیه السلام) حِینَ تَوَجَّهَ إِلَی اللَّهِ فَقَالُوا أَرِنَا اللهَ جَهْرَةً فَأَمَاتَهُمُ اللَّهُ ثُمَّ أَحْیَاهُم.

امام صادق (علیه السلام)- در سؤالاتی که یک شخص بی‌دین از امام صادق (علیه السلام) در مورد مسائل زیادی پرسید آمده که پرسید: اگر خداوند در هر صد سال یکی از مردگان را نزد ما مردود می‌کرد، از او احوال گذشتگان و آیندگان را پرسیده و جویای حالشان می‌شدیم، و اینکه پس از مرگ چه دیدند، و با آنان چه رفتاری شد، تا مردم بر اساس یقین عمل کرده و هر گونه شکّی از میان برود و هر حقد و کینه‌ای از دل‌ها زدوده شود». فرمود: «این عقیده کسانی است که منکر انبیاء شده و تکذیبشان کرده و کتابشان را نپذیرفته‌اند، زیرا خداوند در کتاب خود، حال مردگان ما را بر زبان انبیای خود جاری ساخته و گفته، با این حال چه کلامی از قول خدا و انبیاء راست‌تر است؟ و جماعت زیادی از مردم پس از مرگ به دنیا بازگشته‌اند، مانند «اصحاب کهف»، همان‌ها که خداوند سیصد و نه سال ایشان را میراند، سپس آنان را در زمان جماعتی برانگیخت که منکر بعث و نشور بودند، تا حجّت را بر ایشان تمام کرده و قدرت خود را به ایشان نمایاند، و اینکه بدانند بعث و نشور حقّ است ... به درستی که خداوند آن گروهی که با موسی خارج شده و گفتند: أَرِنَا اللهَ جَهْرَة؛ همه را میراند و سپس زنده گرداند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۹۲
بحارالأنوار، ج۱۰، ص۱۷۶/ الاحتجاج، ج۲، ص۳۴۴
۳
(نساء/ ۱۵۳)

المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)- عَنْ سَعْدِ‌بْنِ‌عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّیِّ قَال: ... قَالَ أَبُومُحَمَّدٍ (علیه السلام) مَا جَاءَ بِکَ یَا سَعْدُ فَقُلْتُ شَوَّقَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ عَلَی لِقَاءِ مَوْلَانَا قَالَ وَ الْمَسَائِلُ الَّتِی أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَهُ عَنْهَا قُلْتُ عَلَی حَالِهَا یَا مَوْلَایَ قَال فَسَلْ قُرَّهًَْ عَیْنِی وَ أَوْمَأَ إِلَی الْغُلَامِ فَقَالَ لِیَ الْغُلَامُ سَلْ عَمَّا بَدَا لَکَ مِنْهَا ... فَقُلْتُ لَهُ فَأَخْبِرْنِی یَا مَوْلَایَ عَنِ الْعِلَّهًِْ الَّتِی تَمْنَعُ الْقَوْمَ مِنِ اخْتِیَارِ إِمَامٍ لِأَنْفُسِهِمْ قَالَ مُصْلِحٍ أَوْ مُفْسِدٍ قُلْتُ مُصْلِحٍ قَالَ فَهَلْ یَجُوزُ أَنْ تَقَعَ خِیَرَتُهُمْ عَلَی الْمُفْسِدِ بَعْدَ أَنْ لَا یَعْلَمَ أَحَدٌ بِمَا یَخْطُرُ بِبَالِ غَیْرِهِ مِنْ صَلَاحٍ أَوْ فَسَادٍ قُلْتُ بَلَی قَالَ فَهِیَ الْعِلَّهًُْ أُورِدُهَا لَکَ بِبُرْهَانٍ یَثِقُ بِهِ عَقْلُکَ أَخْبِرْنِی عَنِ الرُّسُلِ الَّذِینَ اصْطَفَاهُمُ اللَّهُ وَ أَنْزَلَ الْکُتُبَ عَلَیْهِمْ وَ أَیَّدَهُمْ بِالْوَحْیِ وَ الْعِصْمَهًِْ إِذْ هُمْ أَعْلَامُ الْأُمَمِ وَ أَهْدَی إِلَی الِاخْتِیَارِ مِنْهُمْ مِثْلُ مُوسَی وَ عِیسَی (علیها السلام) هَلْ یَجُوزُ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِمَا وَ کَمَالِ عِلْمِهِمَا إِذَا هَمَّا بِالِاخْتِیَارِ أَنْ تَقَعَ خِیَرَتُهُمَا عَلَی الْمُنَافِقِ وَ هُمَا یَظُنَّانِ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ قُلْتُ لَا فَقَالَ هَذَا مُوسَی (علیه السلام) کَلِیمُ اللَّهِ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِ وَ کَمَالِ عِلْمِهِ وَ نُزُولِ الْوَحْیِ عَلَیْهِ اخْتَارَ مِنْ أَعْیَانِ قَوْمِهِ وَ وُجُوهِ عَسْکَرِهِ لِمِیقَاتِ رَبِّهِ سَبْعِینَ رَجُلًا مِمَّنْ لَا یَشُکُّ فِی إِیمَانِهِمْ وَ إِخْلَاصِهِمْ فَوَقَعَتْ خِیَرَتُهُ عَلَی الْمُنَافِقِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ اخْتارَ مُوسی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا إِلَی قَوْلِهِ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ فَلَمَّا وَجَدْنَا اخْتِیَارَ مَنْ قَدِ اصْطَفَاهُ اللَّهُ لِلنُّبُوَّهًِْ وَاقِعاً عَلَی الْأَفْسَدِ دُونَ الْأَصْلَحِ وَ هُوَ یَظُنُّ أَنَّهُ الْأَصْلَحُ دُونَ الْأَفْسَدِ عَلِمْنَا أَنْ لَا اخْتِیَارَ إِلَّا لِمَنْ یَعْلَمُ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ وَ تُکِنُّ الضَّمَائِرُ وَ یَتَصَرَّفُ عَلَیْهِ السَّرَائِر.

امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)- سعدبن‌عبدالله قمّی گوید: ... امام عسکری (علیه السلام) فرمود: «ای سعد! برای چه آمده‌ای»؟ گفتم: «احمدبن‌اسحاق مرا به دیدار مولایمان تشویق کرد». فرمود: «و مسائلی که می‌خواستی بپرسی چه»! گفتم: «ای مولای من آن مسائل نیز بر حال خود است». فرمود: «از نور چشمم بپرس»! و به آن پسر بچه اشاره فرمود و آن پسر بچه گفت: «از هر چه می‌خواهی بپرس». پرسیدم: «به چه دلیل مردم نمی‌توانند برای خود امام انتخاب کنند»؟ فرمود: «امام خوب یا بد»؟ گفتم: «امام خوب و شایسته». فرمود: «امکان دارد انتخابی که می‌کنند به جای خوب بد از کار در آید با اینکه هیچ‌کس اطّلاع از دل دیگری ندارد که چه چیز به خاطرش می‌گذرد؟ فکر خوب یا فکر بد». گفتم: «آری ممکن است». فرمود: «همین موجب نداشتن چنین اختیاریست که با دلیلی برای تو توجیه کردم که عقلت بپذیرد». تصدیق کردم. فرمود: «بگو ببینم پیامبرانی که خداوند آن‌ها را برگزیده و کتاب آسمانی بر آن‌ها نازل کرده و ایشان را به وحی ممتاز نموده و عصمت بخشیده چون برجسته‌ترین افراد مردمند و از همه بهتر می‌توانند انتخاب نمایند اگر به ایشان اختیار بدهند که از جمله این پیامبران موسی و عیسی (علیها السلام) نیز هستند، با کمال عقل و دانشی که این دو داشتند آیا ممکن است انتخاب آن‌ها در مورد کسی که خیال می‌کردند مؤمن است منافق از کار در آید». گفتم: «نه». فرمود: «همین موسی (علیه السلام) با کمال عقل و دانشی که داشت و به او وحی می‌شد از میان قوم خود برای میقات خدا هفتاد نفر را انتخاب کرد با اینکه یقین داشت مؤمن و مخلص هستند این انتخاب برخلاف تصوّر او بر منافقین قرار گرفت. خداوند در این آیه به همین مطلب اشاره می‌کند: موسی برای وعده‌گاه ما از میان قومش هفتاد مرد را برگزید. (اعراف/۱۵۵). وقتی انتخاب پیامبری که خدا او را برگزیده بر شخص فاسدی قرار گیرد با اینکه او خیال می‌کرد صالح است می‌فهمیم اجازه انتخاب به کسی که از راز دل‌ها و افکار پنهان و آینده‌ی اشخاص خبر ندارد داده نشده».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۹۴
بحارالأنوار، ج۵۲، ص۸۵/ کمال الدین، ج۲، ص۴۶۱
۴
(نساء/ ۱۵۳)

الرّضا (علیه السلام)- إِنَّ مُوسَی‌بْنَ‌عِمْرَانَ (علیه السلام) وَ أَصْحَابَهُ السَّبْعِینَ الَّذِینَ اخْتَارَهُمْ صَارُوا مَعَهُ إِلَی الْجَبَلِ فَقَالُوا لَهُ إِنَّکَ قَدْ رَأَیْتَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَأَرِنَاهُ کَمَا رَأَیْتَهُ فَقَالَ لَهُمْ إِنِّی لَمْ أَرَهُ فَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ فَاحْتَرَقُوا عَنْ آخِرِهِمْ وَ بَقِیَ مُوسَی (علیه السلام) وَحِیداً فَقَالَ یَا رَبِّ اخْتَرْتُ سَبْعِینَ رَجُلًا مِنْ بَنِی‌إِسْرَائِیلَ فَجِئْتُ بِهِمْ وَ أَرْجِعُ وَحْدِی فَکَیْفَ یُصَدِّقُنِی قَوْمِی بِمَا أُخْبِرُهُمْ بِهِ فَ لَوْ‌شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِیَّایَ أَ‌تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا فَأَحْیَاهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِمْ.

امام رضا (علیه السلام)- حضرت موسی (علیه السلام) و هفتاد نفر همراهش که از بین بنی‌اسرائیل انتخاب کرده بود وقتی به کوه رفتند و گفتند: «تو خدا را دیده‌ای، او را به ما نیز نشان بده». او گفت: «من او را ندیده‌ام، ولی ایشان اصرار کرده گفتند: «ما تا خدا را به آشکارا نبینیم به تو ایمان نمی‌آوریم. و هم‌چنان که می‌نگریستید. (بقره/۵۵)». در نتیجه صاعقه‌ای آنان را سوزاند و نابود ساخت. و موسی (علیه السلام) تنها ماند و به خداوند عرض کرد: «خداوندا! من هفتادتن از بنی‌اسرائیل را برگزیدم و همراه خود آوردم، و اکنون تنها برمی‌گردم، چطور امکان دارد قوم من سخنانم را در این واقعه بپذیرند؟ اگر می‌خواستی؛ هم من و هم ایشان را قبلاً از بین می‌بردی، آیا ما را به خاطر کار بی‌خردان هلاک می‌سازی؟ خدا نیز ایشان را پس از مرگشان زنده نمود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۹۴
بحارالأنوار، ج۱۳، ص۲۲۶
۵
(نساء/ ۱۵۳)

العسکری (علیه السلام)- إِنَّ مُوسَی (علیه السلام) لَمَّا أَرَادَ أَنْ یَأْخُذَ عَلَیْهِمْ عَهْدَ الْفُرْقَانِ فَرَّقَ مَا بَیْنَ الْمُحِقِّینَ وَ الْمُبْطِلِینَ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) بِنُبُوَّتِهِ وَ لِعَلِیٍّ (علیه السلام) بِإِمَامَتِهِ وَ لِلْأَئِمَّهًِْ الطَّاهِرِینَ (بِإِمَامَتِهِمْ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ أَنَّ هَذَا أَمْرُ رَبِّکَ حَتَّی نَرَی اللهَ جَهْرَةً عِیَاناً یُخْبِرُنَا بِذَلِکَ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ مُعَایَنَهًًْ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ إِلَی الصَّاعِقَهًِْ تَنْزِلُ عَلَیْهِمْ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یَا مُوسَی (علیه السلام) إِنِّی أَنَا الْمُکْرِمُ أَوْلِیَائِی وَ الْمُصَدِّقِینَ بِأَصْفِیَائِی وَ لَا أُبَالِی أَنَا الْمُعَذِّبُ لِأَعْدَائِی الدَّافِعِینَ حُقُوقَ أَصْفِیَائِی وَ لَا أُبَالِی فَقَالَ مُوسَی (علیه السلام) لِلْبَاقِینَ الَّذِینَ لَمْ یَصْعَقُوا مَا ذَا تَقُولُونَ أَ‌تَقْبَلُونَ وَ تَعْتَرِفُونَ وَ إِلَّا فَأَنْتُمْ بِهَؤُلَاءِ لَاحِقُونَ قَالُوا یَا مُوسَی (علیه السلام) لَا نَدْرِی مَا حَلَّ بِهِمْ لِمَا ذَا أَصَابَهُمْ کَانَتِ الصَّاعِقَهًُْ مَا أَصَابَتْهُمْ لِأَجْلِکَ إِلَّا أَنَّهَا کَانَتْ نَکْبَهًًْ مِنْ نَکَبَاتِ الدَّهْرِ تُصِیبُ الْبَرَّ وَ الْفَاجِرَ فَإِنْ کَانَتْ إِنَّمَا أَصَابَتْهُمْ لِرَدِّهِمْ عَلَیْکَ فِی أَمْرِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ آلِهِمَا فسأل {فَاسْأَلِ} اللَّهَ رَبَّکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ (هَؤُلَاءِ الَّذِینَ تَدْعُونَا إِلَیْهِمْ أَنْ یُحْیِیَ هَؤُلَاءِ الْمَصْعُوقِینَ لِنَسْأَلَهُمْ لِمَا ذَا أَصَابَهُمْ مَا أَصَابَهُمْ فَدَعَا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَهُمْ مُوسَی (علیه السلام) فَأَحْیَاهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَقَالَ لَهُمْ مُوسَی (علیه السلام) سَلُوهُمْ لِمَا ذَا أَصَابَهُمْ فَسَأَلُوهُمْ فَقَالُوا یَا بَنِی‌إِسْرَائِیلَ أَصَابَنَا مَا أَصَابَنَا لِإِبَائِنَا اعْتِقَادَ نُبُوَّهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) مَعَ اعْتِقَادِ إِمَامَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) لَقَدْ رَأَیْنَا بَعْدَ مَوْتِنَا هَذَا مَمَالِکَ رَبِّنَا مِنْ سَمَاوَاتِهِ وَ حُجُبِهِ وَ کُرْسِیِّهِ وَ عَرْشِهِ وَ جِنَانِهِ وَ نِیرَانِهِ فَمَا رَأَیْنَا أَنْفَذَ أَمْراً فِی جَمِیعِ تِلْکَ الْمَمَالِکِ وَ أَعْظَمَ سُلْطَاناً مِنْ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهًَْ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ (وَ إِنَّا لَمَّا مِتْنَا بِهَذِهِ الصَّاعِقَهًِْ ذُهِبَ بِنَا إِلَی النِّیرَانِ فَنَادَاهُمْ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ (علیها السلام)کُفُّوا عَنْ هَؤُلَاءِ عَذَابَکُمْ فَهَؤُلَاءِ یُحْیَوْنَ بِمَسْأَلَهًِْ سَائِلِ رَبِّنَا عَزَّوَجَلَّ بِنَا وَ بِآلِنَا الطَّیِّبِینَ وَ ذَلِکَ حِینَ لَمْ یُقْذَفُوا فِی الْهَاوِیَهًِْ فَأَخَّرُونَا إِلَی أَنْ بُعِثْنَا بِدُعَائِکَ یَا مُوسَی‌بْنَ‌عِمْرَانَ (علیه السلام) بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِأَهْلِ عَصْرِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَإِذَا کَانَ بِالدُّعَاءِ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (نَشَرَ ظُلْمَهًُْ أَسْلَافِکُمُ الْمَصْعُوقِینَ بِظُلْمِهِمْ أَ فَمَا یَجِبُ عَلَیْکُمْ أَنْ لَا تَتَعَرَّضُوا لِمِثْلِ مَا هَلَکُوا بِهِ إِلَی أَنْ أَحْیَاهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ.

امام عسکری (علیه السلام)- وقتی موسی (علیه السلام) تصمیم گرفت از بنی‌اسرائیل پیمان فرقان را بگیرد بین اشخاص حقیقت‌گو و یاوه‌سرایان جدایی قرار داد. پیمانی که عبارت بود از نبوّت برای محمّد (صلی الله علیه و آله) و امامت برای علی و ائمّه طاهرین (گفتند: «ما ایمان به این سخن تو نداریم. (اسراء/۹۰). که دستور پروردگار باشد مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم و خودش به ما بگوید». و ایشان صاعقه را می‌دیدند که فرود می‌آید. خداوند به موسی (علیه السلام) فرمود: «موسی (علیه السلام)! من هم دوستانم را گرامی می‌دارم و هم کسانی که تصدیق اولیای مرا بنمایند و هیچ باکی ندارم که دشمنانم را عذاب کنم. همان کسانی که منکر حقوق برگزیدگان من هستند». موسی (علیه السلام) به باقیماندگان از صاعقه که نمرده بودند. گفت: «اینک شما چه می‌گویید قبول می‌کنید و اعتراف می‌نمایید؟! وگرنه به این‌ها ملحق خواهید شد». گفتند: «موسی (علیه السلام) ما نمی‌دانیم آن‌ها چه شدند و به چه جهت گرفتار گردیدند این صاعقه آن‌ها را به‌واسطه‌ی تو فرا نگرفت این یک بدبختی از بدبختی‌های روزگار است که خوب و بد را فرا می‌گیرد اگر این گرفتاری به‌واسطه‌ی آن باشد که این‌ها امر محمّد و علی و خانواده‌ی آن‌ها (را نپذیرفتند از خدا به‌حقّ محمّد و آلش (بخواه که این‌ها زنده کند تا بپرسیم به چه جهت به این گرفتاری مبتلا شدند. موسی (علیه السلام) از خداوند درخواست کرد و خدا آن‌ها را زنده نمود. موسی (علیه السلام) گفت: «بپرسید چرا گرفتار شدند». از آن‌ها سؤال کردند جواب دادند: «ای بنی‌اسرائیل این گرفتاری ما به‌واسطه‌ی امتناع از اعتقاد به نبوّت محمّد و امامت علی (علیها السلام) بود پس از مرگ ممالک پروردگار خود را از آسمان‌ها و حجب و کرسی و عرش و بهشت و جهنّم دیدیم در تمام این ممالک کسی با نفوذتر از محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین (نبودند. وقتی ما با این صاعقه مردیم ما را به‌طرف جهنّم بردند محمّد و علی (علیها السلام) صدا زدند عذاب را از این‌ها بردارید این‌ها به‌واسطه‌ی درخواست کسی که از خداوند خواهد خواست، زنده خواهند شد و خدا را به خودشان خاندان پاکشان قسم می‌داد که ما در هاویه (عذابی کوبنده) نیفتادیم. عذاب ما را به تاخیر انداختند تا خداوند به‌واسطه‌ی دعای تو ای موسی‌بن‌عمران (علیه السلام) که از خدا به‌حقّ محمّد و آل پاکش (خواستی ما را زنده کرد. خداوند برای مردم زمان محمّد (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید وقتی به‌واسطه‌ی دعا به نام محمّد و آل پاکش (پدران ستمگری که به‌واسطه‌ی ستم خود دچار صاعقه شدند زنده شوند آیا لازم نیست که شما نیز پرهیز کنید از کاری که آن‌ها کردند که موجب هلاکشان شد و سپس زنده‌شان کرد»؟.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۹۴
بحارالأنوار، ج۲۶، ص۳۲۸
۶
(نساء/ ۱۵۳)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَّ مُوسَی (علیه السلام)کَانَ وَعَدَ بَنِی‌إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ یَأْتِیهِمْ بِکِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ یَشْتَمِلُ عَلَی أَوَامِرِهِ وَ نَوَاهِیهِ وَ حُدُودِهِ وَ فَرَائِضِهِ بَعْدَ أَنْ یُنَجِّیهِمُ اللَّهُ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ وَ صَارُوا بِقُرْبِ الشَّامِ جَاءَهُمْ بِالْکِتَابِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ کَمَا وَعَدَهُمْ وَ کَانَ فِیهِ إِنِّی لَا أَتَقَبَّلُ عَمَلًا مِمَّنْ لَا یُعَظِّمُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیّاً وَ آلَهُمَا الطَّیِّبِینَ (وَ لَمْ یُکْرِمْ أَصْحَابَهُمَا وَ مُحِبِّیهِمَا حَقَّ تَکْرِیمِهِمْ یَا عُبَیْدَ‌اللَّهِ أَلَا فَاشْهَدُوا أَنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) خَیْرُ خَلِیقَتِی وَ أَفْضَلُ بَرِیَّتِی وَ أَنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) أَخُوهُ وَ وَصِیُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی أُمَّتِهِ وَ خَیْرُ مَنْ یُخْلِفُهُ بَعْدَهُ وَ أَنَّ آلَ مُحَمَّدٍ (أَفْضَلُ آلِ النَّبِیِّینَ وَ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) أَفْضَلُ صَحَابَهًِْ الْمُرْسَلِینَ وَ أُمَّهًَْ مُحَمَّدٍ (خَیْرُ الْأُمَمِ أَجْمَعِینَ فَقَالَ بَنُوإِسْرَائِیلَ لَا نَقْبَلُ هَذَا یَا مُوسَی (علیه السلام) هَذَا عَظِیمٌ یَثْقُلُ عَلَیْنَا بَلْ نَقْبَلُ مِنْ هَذِهِ الشَّرَائِعِ مَا یَخِفُّ عَلَیْنَا وَ إِذَا قَبِلْنَاهَا قُلْنَا إِنَّ نَبِیَّنَا (صلی الله علیه و آله) أَفْضَلُ نَبِیٍّ وَ آلَهُ أَفْضَلُ آلٍ وَ صَحَابَتَهُ أَفْضَلُ صَحَابَهًٍْ وَ نَحْنُ أُمَّتُهُ أَفْضَلُ مِنْ أُمَّهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ لَسْنَا نَعْتَرِفُ بِالْفَضْلِ لِقَوْمٍ لَا نَرَاهُمْ وَ لَا نَعْرِفُهُمْ فَأَمَرَ اللَّهُ جَبْرَئِیلَ فَقَطَعَ بِجَنَاحٍ مِنْ أَجْنِحَتِهِ مِنْ جَبَلٍ مِنْ جِبَالِ فِلَسْطِینَ عَلَی قَدْرِ مُعَسْکَرِ مُوسَی (علیه السلام) وَ کَانَ طُولُهُ فِی عَرْضِهِ فَرْسَخاً فِی فَرْسَخٍ ثُمَّ جَاءَ بِهِ فَوَقَّفَهُ عَلَی رُءُوسِهِمْ وَ قَالَ إِمَّا أَنْ تَقْبَلُوا مَا أَتَاکُمْ بِهِ مُوسَی (علیه السلام) وَ إِمَّا وَضَعْتُ عَلَیْکُمُ الْجَبْلَ فَطَحْطَحْتُکُمْ تَحْتَهُ فَلَحِقَهُمْ مِنَ الْجَزَعِ وَ الْهَلَعِ مَا یَلْحَقُ أَمْثَالَهُمْ مِمَّنْ قُوبِلَ بِهَذِهِ الْمُقَابَلَهًِْ فَقَالُوا یَا مُوسَی (علیه السلام) کَیْفَ نَصْنَعُ قَالَ مُوسَی (علیه السلام) اسْجُدُوا لِلَّهِ عَلَی جِبَاهِکُمْ ثُمَّ عَفِّرُوا خُدُودَکُمُ الْیُمْنَی ثُمَّ الْیُسْرَی فِی التُّرَابِ وَ قُولُوا یَا رَبَّنَا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ قَبِلْنَا وَ اعْتَرَفْنَا وَ سَلَّمْنَا وَ رَضِینَا قَالَ فَفَعَلُوا هَذَا الَّذِی قَالَ لَهُمْ مُوسَی (علیه السلام) قَوْلًا وَ فِعْلًا غَیْرَ أَنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ خَالَفَ قَلْبُهُ ظَاهِرَ أَفْعَالِهِ وَ قَالَ بِقَلْبِهِ سَمِعْنَا وَ عَصَیْنَا مُخَالِفاً لِمَا قَالَ بِلِسَانِهِ وَ عَفَّرُوا خُدُودَهُمُ الْیُمْنَی وَ لَیْسَ قَصْدُهُمُ التَّذَلُّلَ لِلَّهِ تَعَالَی وَ النَّدَمَ عَلَی مَا کَانَ مِنْهُمْ مِنَ الْخِلَافِ وَ لَکِنَّهُمْ فَعَلُوا ذَلِکَ یَنْظُرُونَ هَلْ یَقَعُ عَلَیْهِمُ الْجَبَلُ أَمْ لَا ثُمَّ عَفَّرُوا خُدُودَهُمُ الْیُسْرَی یَنْظُرُونَ کَذَلِکَ وَ لَمْ یَفْعَلُوا ذَلِکَ کَمَا أُمِرُوا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لِمُوسَی (علیه السلام) أَمَا إِنَّ أَکْثَرَهُمْ لِلَّهِ تَعَالَی عَاصُونَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَمَرَنِی أَنْ أُزِیلَ عَنْهُمْ هَذَا الْجَبَلَ عِنْدَ ظَاهِرِ اعْتِرَافِهِمْ فِی الدُّنْیَا فَإِنَّ اللَّهَ إِنَّمَا یُطَالِبُهُمْ فِی الدُّنْیَا بِظَوَاهِرِهِمْ لِحَقْنِ دِمَائِهِمْ وَ إِبْقَاءِ الذِّمَّهًِْ لَهُمْ وَ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَی اللَّهِ فِی الْآخِرَهًِْ یُعَذِّبُهُمْ عَلَی عُقُودِهِمْ وَ ضَمَائِرِهِمْ فَنَظَرَ الْقَوْمُ إِلَی الْجَبَلِ وَ قَدْ صَارَ قِطْعَتَیْنِ قِطْعَهًٌْ مِنْهُ صَارَتْ لُؤْلُؤَهًًْ بَیْضَاءَ فَجَعَلَتْ تَصْعَدُ وَ تَرْقَی حَتَّی خَرَقَتِ السَّمَاوَاتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْهَا إِلَی أَنْ صَارَتْ إِلَی حَیْثُ لَا یَلْحَقُهَا أَبْصَارُهُمْ وَ قِطْعَهًٌْ صَارَتْ نَاراً وَ وَقَعَتْ عَلَی الْأَرْضِ بِحَضْرَتِهِمْ فَخَرَقَتْهَا وَ دَخَلَتْهَا وَ غَابَتْ عَنْ عُیُونِهِمْ فَقَالُوا مَا هَذَانِ الْمُفْتَرِقَانِ مِنَ الْجَبَلِ فِرْقٌ صَعِدَ لُؤْلُؤاً وَ فِرْقٌ انْحَطَّ نَاراً قَالَ لَهُمْ مُوسَی (علیه السلام) أَمَّا الْقِطْعَهًُْ الَّتِی صَعِدَتْ فِی الْهَوَاءِ فَإِنَّهَا وَصَلَتْ إِلَی السَّمَاءِ فَخَرَقَتْهَا إِلَی أَنْ لَحِقَتْ بِالْجَنَّهًِْ فَأُضْعِفَتْ أَضْعَافاً کَثِیرَهًًْ لَا یَعْلَمُ عَدَدَهَا إِلَّا اللَّهُ وَ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ یُبْنَی مِنْهَا لِلْمُؤْمِنِینَ بِمَا فِی هَذَا الْکِتَابِ قُصُورٌ وَ دُورٌ وَ مَنَازِلُ وَ مَسَاکِنُ مُشْتَمِلَهًٌْ عَلَی أَنْوَاعِ النِّعْمَهًِْ الَّتِی وَعَدَهَا الْمُتَّقِینَ مِنْ عِبَادِهِ مِنَ الْأَشْجَارِ وَ الْبَسَاتِینِ وَ الثِّمَارِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ وَ الْمُخَلَّدِینَ مِنَ الْوِلْدَانِ کَاللَّئَالِی الْمَنْثُورَهًِْ وَ سَائِرِ نَعِیمِ الْجَنَّهًِْ وَ خَیْرَاتِهَا وَ أَمَّا الْقِطْعَهًُْ الَّتِی انْحَطَّتْ إِلَی الْأَرْضِ فَخَرَقَتْهَا ثُمَّ الَّتِی تَلِیهَا إِلَی أَنْ لَحِقَتْ بِجَهَنَّمَ فَأُضْعِفَتْ أَضْعَافاً کَثِیرَهًًْ وَ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی أَنْ یُبْنَی مِنْهَا لِلْکَافِرِینَ بِمَا فِی هَذَا الْکِتَابِ قُصُورٌ وَ دُورٌ وَ مَسَاکِنُ وَ مَنَازِلُ مُشْتَمِلَهًٌْ عَلَی أَنْوَاعِ الْعَذَابِ الَّتِی وَعَدَهَا الْکَافِرِینَ مِنْ عِبَادِهِ مِنْ بِحَارِ نِیرَانِهَا وَ حِیَاضِ غِسْلِینِهَا وَ غَسَّاقِهَا وَ أَوْدِیَهًِْ قَیْحِهَا وَ دِمَائِهَا وَ صَدِیدِهَا وَ زَبَانِیَتِهَا بِمِرْزَبَاتِهَا وَ أَشْجَارِ زَقُّومِهَا وَ ضَرِیعِهَا وَ حَیَّاتِهَا وَ عَقَارِبِهَا وَ أَفَاعِیهَا وَ قُیُودِهَا وَ أَغْلَالِهَا وَ سَلَاسِلِهَا وَ أَنْکَالِهَا وَ سَائِرِ أَنْوَاعِ الْبَلَایَا وَ الْعَذَابِ الْمُعَدِّ فِیهَا ثُمَّ قَالَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لِبَنِی‌إِسْرَائِیلَ أَ‌فَلَا تَخَافُونَ عِقَابَ رَبِّکُمْ فِی جَحْدِکُمْ لِهَذِهِ الْفَضَائِلِ الَّتِی اخْتَصَّ بِهَا مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیّاً (علیه السلام) وَ آلَهُمَا الطَّیِّبِینَ (.

امام علی (علیه السلام)- موسی (علیه السلام) به بنی‌اسرائیل وعده داد که پس از آنکه خدا آن‌ها را از فرعون و قومش نجات داد، کتابی از جانب خدا برای آن‌ها خواهد آورد که شامل امرو نهی‌ها و حدود و واجبات الهی خواهد بود. وقتی نجات پیدا کردند، نزدیک شهر شام بودند که کتابی از خداوند همانطورکه به آن‌ها وعده داده بود آورد. در آن نوشته بود: «من عمل کسی که محمّد (صلی الله علیه و آله)، علی (علیه السلام) و خاندان آن‌ها را بزرگ نشمارد و یارانش و دوستدارانش را آنطور که شایسته‌ی کرامتند، کرامت نکند قبول نمی‌کنم. ای بندگان خدا! آیا شهادت نمی‌دهید که محمّد (صلی الله علیه و آله) بهترین خلق من و برترین موجود است و علی (علیه السلام) برادر و وصی و وارث علم او جانشین او در امّتش و بهترین جانشین بعد از اوست و اینکه خاندان او بهترین خاندان پیامبران هستند و یاران محمّد (صلی الله علیه و آله) برترین یاران پیامبران‌اند و امّت محمّد (صلی الله علیه و آله) از همه‌ی امّت‌ها بهترند»؟ بنی‌اسرائیل گفتند: «ای موسی (علیه السلام) ما این مطلب را قبول نمی‌کنیم که این مطلب برای ما سنگین است و پذیرفتنی نیست. ما از این مجموعه دستورات فقط آن‌هایی را می‌پذیریم که برای ما آسان باشد و وقتی پذیرفتیم می‌گوییم که پیامبر ما بهترین پیامبر و خاندان او بهترین خاندان و یاران او بهترین یاران و ما امّت او از امّت محمّد (صلی الله علیه و آله) بهتریم. ما نمی‌توانیم به برتری قومی شهادت دهیم که نه آن‌ها را دیدیم و نه می‌شناسیم». خداوند به جبرئیل امر کرد تا با یکی از بال‌های خود کوهی از کوه‌های فلسطین را که به‌اندازه‌ی لشکر موسی (علیه السلام) باشد، بکند که اندازه‌ی آن یک فرسخ در یک فرسخ بود سپس آن را روی سر آن‌ها بیاورد و بگوید: «یا آنچه موسی (علیه السلام) آورده را بپذیرید یا این کوه را روی شما قرار می‌دهم و شما را زیر آن له خواهم کرد». کسانی که این صحنه و مکالمه را دیدند شروع به جزع‌وفزع کردند. و گفتند: «ای موسی (علیه السلام) چه کنیم»؟ فرمود: «سجده کنید و پیشانی برخاک بمالید و گونه‌ی راستتان را بر زمین بمالید سپس گونه‌ی چپتان را به خاک بمالید و بگویید: «خدایا شنیدیم و اطاعت کردیم و پذیرفتیم و اعتراف کردیم و تسلیم شدیم و راضی شدیم». آن‌ها همان کاری که موسی (علیه السلام) به آن‌ها گفته بود کردند و همان حرف‌ها را زدند گرچه عدّه‌ی زیادی از آن‌ها دلشان مخالف آنچه می‌کردند می‌گفت و در قلبشان خلاف آنچه زبانشان می‌گفت: «می‌گفتند شنیدیم امّا با آن مخالفت می‌کنیم، گونه‌ی چپشان را بر زمین می‌مالیدند امّا قصدشان تذلّل و خاکساری به درگاه خدا نبود. چنین می‌کردند امّا آنطور که امر شده بودند انجام ندادند. جبرائیل (علیه السلام) به موسی (علیه السلام) گفت: «اکثر آنان در برابر خدا عصیان می‌کنند ولی خداوند به من دستور داد تا این کوه را به خاطر ظاهر اعترافشان، در دنیا از آنان دور کنم چون خداوند در دنیا به خاطر حفظ جانشان و باقی‌ماندن حقّ خدا برگردنشان، براساس ظاهر اعمالشان با آن‌ها برخورد می‌کند. امّا سروکار آن‌ها در آخرت با خداست، آنجا آن‌ها را براساس آنچه در ضمیر و دل خود دارند عذاب خواهد کرد. قوم به کوه نگاه کردند که از وسط دو تکّه شد، یک تکّه از آن مثل لولویی درخشان شد و در آسمان بالا رفت تا جایی که آسمان را پاره کرد و آن‌ها نیز آن را می‌دیدند تا آنجا که آنقدر بالا رفت که چشم‌ها به او نمی‌رسید. آن تکّه‌ی دیگر تبدیل به آتش شد و در مقابلشان به زمین خورد و زمین را پاره کرد و داخل آن شد و از چشمان آن‌ها پنهان شد». گفتند: «این دو تکه چه بود که یکی به‌صورت لؤلؤ بالا رفت و دیگری چون آتش پایین رفت»؟! موسی (علیه السلام) فرمود: «آن تکّه که در آسمان بالا رفت و آسمان را پاره کرد و آنقدر بالا رفت تا به بهشت رسید و چندین برابر شد که جز خدا کسی مقدار آن را نمی‌داند. و خداوند امر کرد که مطابق آنچه در این کتاب آمده از آن سنگ، قصرها و خانه‌ها و منزل‌ها و مسکن‌هایی شامل انواع نعمت‌ها ساخته شود. نعمت‌هایی که خداوند به بندگان با تقوایش وعده داده، نعمت‌هایی مثل درختان و بستان‌ها و میوه‌ها و حوری‌های زیبا و فرزندان ماندگاری که مانند لولوء درخشانند و دیگر نعمت‌ها و خوبی‌های بهشت. امّا آن تکّه‌ای که به زمین فرو رفت و آن را پاره کرد، آنقدر پایین رفت تا به جهنّم رسید و چندین برابر شد و خداوند امر کرد که برطبق این کتاب از آن برای کافران، قصرها و خانه‌ها و مسکن‌ها و منزل‌هایی شامل انواع عذاب‌ها ساخته شود، عذاب‌هایی که به کافران وعده داده، عذاب‌هایی مثل دریاهای آتش و حوض‌های پر از چرک و خون و زهر و کاسه‌هایی از چرک زخم‌ها و خون و چرک آغشته به خون و شعله‌های سرکش و درختان زقّوم و شاخه‌ها و مارها و عقرب‌ها و افعی‌ها و غل و زنجیرها و وزر و وبال‌ها و انواع بلاها و عذاب‌هایی که در آنجا آماده شده». سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) به بنی‌اسرائیل [و یهودیان حاضر در جلسه] فرمود: «آیا از عذاب پروردگارتان به خاطر انکار فضل محمّد (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) و خاندانشان، نمی‌ترسید»؟!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۹۶
بحرالعرفان، ج۵، ص۴۳۳
بیشتر