آیه ۱۱۶ - سوره اعراف

آیه قالَ أَلْقُوا فَلَمّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جائُوابِسِحْرٍ عَظيمٍ [116]

گفت: «شما بيفكنيد». و هنگامى‌كه [وسايل سحر خود را] افكندند، مردم را چشم‌بندى كردند و ترساندند؛ و سحر عظيمى پديد آوردند.

۱
(اعراف/ ۱۱۶)

الصّادق (علیه السلام)- کَانَ فِرْعَوْنُ وَ هَامَانُ قَدْ تَعَلَّمَا السِّحْرَ وَ إِنَّمَا غَلَبَا النَّاسَ بِالسِّحْرِ وَ ادَّعَی فِرْعَوْنُ الرُّبُوبِیَّهًَْ بِالسِّحْرِ فَلَمَّا أَصْبَحَ بَعَثَ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ مَدَائِنِ مِصْرَ کُلِّهَا وَ جَمَعُوا أَلْفَ سَاحِرٍ وَ اخْتَارُوا مِنَ الْأَلْفِ مِائَهًًْ وَ مِنَ الْمِائَهًِْ ثَمَانِینَ و کَانَ مَوْعِدُهُمْ یَوْمَ عِیدٍ لَهُمْ فَلَمَّا ارْتَفَعَ النَّهَارُ مِنْ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ جَمَعَ فِرْعَوْنُ الْخَلْقَ وَ السَّحَرَهًَْ وَ کَانَتْ لَهُ قُبَّهًٌْ طُولُهَا فِی السَّمَاءِ ثَمَانُونَ ذِرَاعاً وَ قَدْ کَانَتْ لُبِسَتِ الْحَدِیدَ الْفُولَادَ وَ کَانَتْ إِذَا وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَیْهَا لَمْ یَقْدِرْ أَحَدٌ أَنْ یَنْظُرَ إِلَیْهَا مِنْ لَمْعِ الْحَدِیدِ وَ وَهَجِ الشَّمْسِ وَ جَاءَ فِرْعَوْنُ وَ هَامَانُ وَ قَعَدَا عَلَیْهَا یَنْظُرَانِ وَ أَقْبَلَ مُوسَی (علیه السلام) یَنْظُرُ إِلَی السَّمَاءِ فَقَالَتِ السَّحَرَهًُْ لِفِرْعَوْنَ إِنَّا نَرَی رَجُلًا یَنْظُرُ إِلَی السَّمَاءِ وَ لَمْ یَبْلُغْ سِحْرُنَا السَّمَاءَ وَ ضَمِنَتِ السَّحَرَهًُْ مَنْ فِی الْأَرْضِ فَقَالُوا لِمُوسَی إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَ إِمَّا أَنْ نَکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ قالَ لَهُمْ مُوسی (علیه السلام) أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِیَّهُمْ.

امام صادق ( فرعون و هامان سحر را یاد گرفته بودند و با سحر و جادو بر مردم غلبه می‌کردند و فرعون در ساحری ادّعای خدایی می کرد. صبح فردا، کسانی را برای جمع آوری ساحران به شهرها فرستاد وآن‌ها را به همه شهر های مصر فرستاد. هزار نفر جمع آوری کردند؛ از میان هزار ساحر صد ساحر و از میان صد ساحر هشتاد ساحر انتخاب کردند.. هنگامی که صبح روز موعود فرا رسید و روز به وسط‌های خود رسید فرعون مردم و ساحران را جمع کرد؛ گنبدی داشت که طول آن هشتاد ذراع بود و لباس‌های فولادی بر او پوشیده شده بود که هنگامی که نور خورشید به آن فولاد میخورد به‌خاطر درخشش و لمعان آن کسی نمی‌توانست به او نگاه کند. فرعون و هامان حاضر شدند و بر آن نشستند و نگاه می‌کردند. موسی (پیش آمد و به آسمان نگاه کرد. ساحران به فرعون گفتند: «ما مردی را می‌بینیم که به آسمان نگاه می‌کند سحر و جادوی ما به آسمان نرسیده است و سحر ساحران هر چیزی که در روی زمین بود را در برگرفت». به موسی گفتند: «یا اینکه اول تو عصایت را بینداز یا ما طناب ها و چوبدستی های خود را به زمین بیندازیم. موسی به ساحران گفت: «آنچه را می‌خواهید بیفکنید، بیفکنید»! آن‌ها طناب‌ها و عصاهای خود را افکندند. (شعراء/۴۴۳۴).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۲۳۸
بحار الأنوار، ج۱۳، ص۱۲۰
بیشتر