آیه وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمينَ [19]
و اى آدم! تو و همسرت در بهشت ساكن شويد؛ و از هرجا كه خواستيد، بخوريد! امّا به اين درخت نزديك نشويد، كه از ستمكاران خواهيد بود.
السّجّاد (علیه السلام)- مُحَمَّدبْنُمُسْلمبنشَهَاب قَالَ: سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَالَ مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَهًِْ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ مَعْرِفَهًِْ رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْیَا وَ إِنَّ لِذَلِکَ لَشُعَباً کَثِیرَهًًْ وَ لِلْمَعَاصِی شُعَباً فَأَوَّلُ مَا عُصِیَ اللَّهُ بِهِ الْکِبْرُ وَ هِیَ مَعْصِیَهًُْ إِبْلِیسَ حِینَ أَبَی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ وَ الْحِرْصُ وَ هِیَ مَعْصِیَهًُْ آدَمَ وَ حَوَّاءَ (علیها السلام) حِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُمَا فَکُلا مِنْ حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ فَأَخَذَا مَا لَا حَاجَهًَْ بِهِمَا إِلَیْهِ فَدَخَلَ ذَلِکَ عَلَی ذُرِّیَّتِهِمَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ وَ ذَلِکَ أَنَّ أَکْثَرَ مَا یَطْلُبُ ابْنُ آدَمَ (علیه السلام) مَا لَا حَاجَهًَْ بِهِ إِلَیْهِ ثُمَّ الْحَسَدُ وَ هِیَ مَعْصِیَهًُْ ابْنِآدَمَ (علیه السلام) حَیْثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ فَتَشَعَّبَ مِنْ ذَلِکَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَهًِْ وَ حُبُّ الرَّاحَهًِْ وَ حُبُّ الْکَلَامِ وَ حُبُّ الْعُلُوِّ وَ الثَّرْوَهًِْ فَصِرْنَ سَبْعَ خِصَالٍ فَاجْتَمَعْنَ کُلُّهُنَّ فِی حُبِّ الدُّنْیَا فَقَالَ الْأَنْبِیَاءُ (علیهم السلام) وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَهًِْ ذَلِکَ حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَهًٍْ وَ الدُّنْیَا دُنْیَاءَانِ دُنْیَا بَلَاغٍ وَ دُنْیَا مَلْعُونَهًٍْ.
امام سجّاد ( محمّدبنمسلمبن شهاب گوید: از امام سجّاد (پرسش شد: «کدام عمل نزد خداوند عزّوجلّ برتر است»؟ حضرت فرمود: «هیچ عملی پس از شناخت خداوند عزّوجلّ و شناخت رسول خدا (برتر از نفرت از دنیا نیست و دنیا شاخههای فراوانی دارد و گناه نیز شاخههایی دارد. نخستین گناهی که خداوند بدان نافرمانی شد تکبّر بود و آن گناه شیطان است در آنگاه که سرکشی کرد و بزرگی فروخت و از کافران شد؛ و بعد از کبر، حرص است که آن معصیت آدم و حوّا (است در آن گاه که خدای عزّوجلّ به آنها فرمود: فَکُلا مِنْ حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ؛ و آنها رو به چیزی گذاشتند که هیچ نیازی به آن نداشتند و اینگونه این خصلت تا روز قیامت درون فرزندانشان راه یافت؛ چرا که بیشترین خواستههای فرزند آدم چیزی است که هیچ نیازی به آن ندارد. سپس حسد و آن گناه فرزند آدم است، در آنجا که به برادرش رشک ورزید و او را کشت و از آنجا شاخههای زن دوستی و دنیا دوستی و مقام دوستی و رفاه دوستی و حرف دوستی و برتری و ثروت دوستی سر برآورد که هفت خصلت شد؛ و این هفت خصلت، همگی در دنیادوستی جمع شد. از این روست که پیامبران و دانایان پس از آگاهی از این امر گفتهاند: دوستی دنیا سرچشمه همه گناهان است و دنیا دو گونه است: دنیایی که در حدّ بسندگی است و دنیایی که نفرین شده است».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فِیمَا أَجَابَ بِهِ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَنْ أَسْئِلَهًِْ الزِّنْدِیقِ الْمُدَّعِی لِلتَّنَاقُضِ فِی الْقُرْآنِ قَالَ (علیه السلام) وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللهُ إِلَّا وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ وَ قَوْلُهُ وَ کَلَّمَ اللهُ مُوسی تَکْلِیماً وَ قَوْلُهُ وَ ناداهُما رَبُّهُما وَ قَوْلُهُ یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ فَأَمَّا قَوْلُهُ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللهُ إِلَّا وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ مَا یَنْبَغِی لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً وَ لَیْسَ بِکَائِنٍ إِلَّا مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ کَذَلِکَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عُلُوّاً کَبِیراً قَدْ کَانَ الرَّسُولُ (صلی الله علیه و آله) یُوحَی إِلَیْهِ مِنْ رُسُلِ السَّمَاءِ فَتَبْلُغُ رُسُلُ السَّمَاءِ رُسُلَ الْأَرْضِ وَ قَدْ کَانَ الْکَلَامُ بَیْنَ رُسُلِ (علیهم السلام) أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بَیْنَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُرْسِلَ بِالْکَلَامِ مَعَ رُسُلِ (علیهم السلام) أَهْلِ السَّمَاءِ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَا جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) هَلْ رَأَیْتَ رَبَّکَ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) إِنَّ رَبِّی لَا یُرَی فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنْ أَیْنَ تَأْخُذُ الْوَحْیَ فَقَالَ آخُذُهُ مِنْ إِسْرَافِیلَ (علیه السلام) فَقَالَ وَ مِنْ أَیْنَ یَأْخُذُهُ إِسْرَافِیلُ (علیه السلام) قَالَ یَأْخُذُهُ مِنْ مَلَکٍ فَوْقَهُ مِنَ الرُّوحَانِیِّینَ قَالَ فَمِنْ أَیْنَ یَأْخُذُهُ ذَلِکَ الْمَلَکُ قَالَ یَقْذِفُ فِی قَلْبِهِ قَذْفاً فَهَذَا وَحْیٌ وَ هُوَ کَلَامُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ کَلَامُ اللَّهِ لَیْسَ بِنَحْوٍ وَاحِدٍ مِنْهُ مَا کَلَّمَ اللَّهُ بِهِ الرُّسُلَ وَ مِنْهُ مَا قَذَفَهُ فِی قُلُوبِهِمْ وَ مِنْهُ رُؤْیَا یُرِیهَا الرُّسُلَ وَ مِنْهُ وَحْیٌ وَ تَنْزِیلٌ یُتْلَی وَ یُقْرَأُ فَهُوَ کَلَامُ اللَّهِ فَاکْتَفِ بِمَا وَصَفْتُ لَکَ مِنْ کَلَامِ اللَّهِ فَإِنَّ مَعْنَی کَلَامِ اللَّهِ لَیْسَ بِنَحْوٍ وَاحِدٍ فَإِنَّهُ مِنْهُ مَا تَبْلُغُ مِنْهُ رُسُلُ السَّمَاءِ رُسُلَ الْأَرْض.
امام علی ( امیرالمؤمنین در جواب زندیقی که ادّعا میکرد در قرآن تناقض وجود دارد، فرمود: و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی میفرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحی میکند. (شوری/۵۱) و سخن خداوند: و خدا با موسی آشکارا سخن گفت. (نساء/۱۶۴) و این سخن خداوند: و پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد. و ای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید؛ امّا فرموده خداوند و شایستهی هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب. (شوری/۵۱) یعنی برای هیچ انسانی ممکن نیست که خداوند با او جز از طریق وحی و یا از پشت حجاب و پرده سخن بگوید یا اینکه فرستادهای را بفرستد و به اجازه خداوند آنچه را که اراده فرموده است به او وحی نماید. آری! خداوند بلند مرتبه و بزرگ چنین فرموده است: پیامبر اکرم (وحی را از فرستادگان آسمانی دریافت میکرد. بنابراین فرستادگان آسمانی به فرستادههای زمین وحی میکردند. او با فرستادگان زمین سخن میگفت نه با فرستادگان آسمانی. یک بار پیامبر (از جبرئیل پرسید: «ای جبرئیل! آیا تو خدایت را دیدهای»؟ جبرئیل (گفت: «خدایم دیده نمیشود». پیامبر (سؤال کرد: «تو وحی را از کجا دریافت میکنی»؟ او پاسخ داد: «از اسرافیل»! پیامبر (پرسید: «اسرافیل آن را از کجا دریافت میکند»؟ جبرئیل گفت: «از فرشتهای در میان عالم ملکوت اعلی که جایگاهش از او برتر است». رسول خدا مجدداً پرسید: «آن فرشته وحی را از چه کسی دریافت میکند»؟ جبرئیل (فرمود: «وحی به قلب او فرود میآید گویی چیزی به درون آن پرتاب شده است». این وحی است که همان کلام پروردگار است. کلام خداوند به یک شکل نیست. یک نوع از وحی، آن است که خداوند با آن با پیامبران سخن گفته و گاهی مستقیماً آن را به قلبشان القا کرده است. نوعی از آن به صورت رؤیایی است که پیامبران آن را میبینند. از جمله انواع دیگر آن، وحی و تنزیل است که خوانده و تلاوت میشود که همان کلام خداوند است. به آنچه از کلام خدا که برایت توصیف کردم اکتفا کن. زیرا کلام خدا فقط یک نوع نیست. بلکه یکی از انواع آن، همان چیزی است که فرستادگان آسمان به فرستادگان زمین منتقل میکنند.
الباقر (علیه السلام)- لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ یَعْنِی لَا تَأْکُلَا مِنْهَا.
امام باقر ( وَ لاتَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ، یعنی از این درخت چیزی نخورید.
الهادی (علیه السلام)- الشَّجَرَهًُْ الَّتِی نَهَی اللَّهُ عَنْهَا آدَمَ (علیه السلام) وَ زَوْجَتَهُ أَنْ یَأْکُلَا مِنْهَا شَجَرَهًُْ الْحَسَدِ عَهِدَ إِلَیْهِمَا أَنْ لَا یَنْظُرَا إِلَی مَنْ فَضَّلَ اللَّهُ عَلَی خَلَائِقِهِ بِعَیْنِ الْحَسَدِ فَنَسِیَ وَ نَظَرَ بِعَیْنِ الْحَسَدِ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما.
امام هادی ( درختی که خدا آدم (و همسر وی را از خوردن میوهی آن نهی کرده بود، درخت حسادت و رشک بود. خداوند از او خواسته بود که به کسانی که خدا آنان را بر او و بر آفریدگانش برتری داد، با چشم حسادت نگاه نکند. امّا خداوند تبارکوتعالی در این زمینه، اراده و عزیمتی در او نیافت.
الصّادق (علیه السلام)- وَ نَهَی اللهُ لَهُمَا عَن تَمَنَّی مَنزِلَهًَْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ آلِهِ (علیهم السلام) قَالَ إِیَّاکُمَا أَنْ تَنْظُرَا إِلَیْهِمْ بِعَیْنِ الْحَسَدِ وَ تَتَمَنَّیَا مَنْزِلَتَهُمْ عِنْدِی وَ مَحَلَّهُمْ مِنْ کَرَامَتِی فَتَدْخُلَا بِذَلِکَ فِی نَهْیِی وَ عِصْیَانِی فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ قَالَا رَبَّنَا وَ مَنِ الظَّالِمُونَ قَالَ الْمُدَّعُونَ لِمَنْزِلَتِهِمْ بِغَیْرِ حَق.
امام صادق ( خداوند آنها را از اینکه آرزوی رسیدن به جایگاه و منزلت محمّد (و آلش را داشته باشند، نهی نمود. و فرمود: «بر شماست که آنها به چشم حسد ننگرید و جایگاه آنان را آرزو نکنید که بهواسطهی آن در نهی و عصیان من وارد میشوید؛ از ستمکاران خواهید بود. گفتند: «پروردگارا ظالمان چه کسانی هستند»؟ فرمود: «آنان که مدّعی ناحق جایگاه آنان هستند».