آیه وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ [56]
و در زمين پس از اصلاح آن فساد نكنيد، و او را با بيم و اميد بخوانيد. [بيم از مسوليّتها، و اميد به رحمتش. و نيكى كنيد] زيرا رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است.
الباقر (علیه السلام)- عَنْ مُیَسِّر، عَنْ أبِیجَعْفَر (علیه السلام)، قَالَ: قُلْتُ: قَوْلُ اللهِ عَزّوَجَلّ: وَ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إصْلَاحِهَا؟ قَالَ: فَقَالَ: یَا مُیَسِّرُ إِنَّ الْأَرْضَ کَانَتْ فَاسِدَهًًْ فَأَصْلَحَهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِنَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها.
امام باقر ( میسّر گوید: از امام باقر (دربارهی آیه: وَ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ پرسیدم. فرمود: «ای میسّر! همانا که زمین تباه و فاسد بود، پس خدای عزّوجلّ بهوسیلهی پیامبرش (آن را اصلاح کرد و فرمود: وَ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا».
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه)- أَصْلَحَهَا بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَأَفْسَدُوهَا حِینَ تَرَکُوا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ ذُرِیَّتَهُ (علیهم السلام).
علیّبنابراهیم ( اصلاح آن (زمین) بهوسیلهی رسول خدا (و امیرمؤمنان (صورت گرفت، امّا مردم بهسبب ترک امیرمؤمنان (و فرزندان او، آن را تباه ساختند.
الرّضا (علیه السلام)- فِی قَوْلِهِ خَوْفاً وَ طَمَعاً قَالَ خَوْفاً لِلْمُسَافِرِ وَ طَمَعاً لِلْمُقِیمِ.
امام رضا ( خَوْفاً وَ طَمَعاً؛ ترس نسبت به مسافر و طمع نسبت به مقیم است.
الصادق (علیه السلام)- جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَبِیذَرٍّ (رحمة الله علیه) فَقَالَ یَا بَا ذَرٍّ مَا لَنَا نَکْرَهُ الْمَوْتَ فَقَالَ لِأَنَّکُمْ عَمَرْتُمُ الدُّنْیَا وَ أَخْرَبْتُمُ الْآخِرَهًَْ فَتَکْرَهُونَ أَنْ تُنْقَلُوا مِنْ عُمْرَانٍ إِلَی خَرَابٍ فَقَالَ لَهُ فَکَیْفَ تَرَی قُدُومَنَا عَلَی اللَّهِ فَقَالَ أَمَّا الْمُحْسِنُ مِنْکُمْ فَکَالْغَائِبِ یَقْدَمُ عَلَی أَهْلِهِ وَ أَمَّا الْمُسِیءُ فَکَالْآبِقِ یَرِدُ عَلَی مَوْلَاهُ قَالَ فَکَیْفَ تَرَی حَالَنَا عِنْدَ اللَّهِ قَالَ اعْرِضُوا أَعْمَالَکُمْ عَلَی الْکِتَابِ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ قَالَ فَقَالَ الرَّجُلُ فَأَیْنَ رَحْمَهًُْ اللَّهِ قَالَ رَحْمَةُ اللهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ.
امام صادق ( مردی نزد ابوذر آمد و گفت: «ای ابوذر! چرا ما مرگ را نمیخواهیم»؟ ابوذر گفت: «زیرا شما دنیای خود را آباد کردهاید و آخرت خود را خراب نمودهاید». به همین سبب از اینکه از خانه آبادان به خانه خراب بروید، بیزارید». آن مرد پرسید: «رفتن ما به سوی خداوند چگونه خواهد بود»؟ ابوذر گفت: «رفتن انسان نیکوکار از میان شما مانند رفتن مسافری است که به خانه خود بر میگردد. و رفتن انسان بدکار مانند غلام گریزپای خواهد بود که او را به سوی صاحب خود بر میگردانند». باز پرسید: «حال ما نزد خدا چگونه خواهد بود»؟ ابوذر فرمود: «اعمال خود را به کتاب خدا عرضه کنید. خداوند می فرماید: بهیقین نیکان در نعمتی فراوانند. و بدکاران در دوزخند. (انفطار/۱۴۱۳)». آن مرد گفت: «پس رحمت خدا کجاست»؟ ابوذر گفت: «رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است».
السّجّاد (علیه السلام)- قَالَ طَاوُسُ یَمَانی: رَأَیْتُ رَجُلًا یُصَلِّی فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ تَحْتَ الْمِیزَابِ یَدْعُو وَ یَبْکِی فِی دُعَائِهِ فَجِئْتُهُ حِینَ فَرَغَ مِنَ الصَّلَاهًِْ فَإِذَا هُوَ عَلِیُّبْنُالْحُسَیْنِ (علیه السلام) فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَرَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) رَأَیْتُکَ عَلَی حَالَهًِْ کَذَا وَ لَکَ ثَلَاثَهًٌْ أَرْجُو أَنْ تُؤْمِنَکَ مِنَ الْخَوْفِ أَحَدُهَا أَنَّکَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) وَ الثَّانِی شَفَاعَهًُْ جَدِّکَ وَ الثَّالِثُ رَحْمَهًُْ اللَّهِ فَقَالَ یَا طَاوُسُ أَمَّا أَنِّی ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَلَا یُؤْمِنُنِی وَ قَدْ سَمِعْتُ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ وَ أَمَّا شَفَاعَهًُْ جَدِّی فَلَا تُؤْمِنُنِی لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضی وَ أَمَّا رَحْمَهًُْ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ إِنَّهَا قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ وَ لَا أَعْلَمُ أَنِّی مُحْسِنٌ.
امام سجّاد ( طاوس گوید: دیدم مردی مشغول نماز است و زیر ناودان خانهی خدا دعا میکند و اشک میریزد پس از پایان نمازش پیش او رفتم دیدم علیّبنالحسین (است. عرض کردم: «ای پسر رسول خدا (تو را در چنین حالتی دیدم با اینکه شما دارای سه امتیاز هستی که هریک از آنها مایهی امید نجات است. یک؛ فرزند پیامبری دو؛ شفاعت جدّت سه؛ رحمت خدا». فرمود: «اینکه فرزند پیامبرم مایهی امیدی نیست زیرا خداوند میفرماید: هیچیک از پیوندهای خویشاوندی میان آنها در آن روز نخواهد بود و از یکدیگر تقاضای کمک نمیکنند [چون کاری از کسی ساخته نیست]! (مومنون/۱۰۱) شفاعت جدّم نیز امیدوارکننده نیست؛ زیرا خداوند میفرماید: آنها جز برای کسی که خدا راضی [به شفاعت برای او] است شفاعت نمیکنند. (انبیاء/۲۸) امّا رحمت خدا خودش میفرماید: إِنَّ رَحْمَتَ اللهِ قَرِیبٌ مِنَ المُحْسِنِینَ ولی من نمیدانم از نیکوکاران هستم یا نه».