آیه أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا ضُحىً وَ هُمْ يَلْعَبُونَ [98]
و يا اهل اين آباديها، از اين در امان مىباشند كه عذاب ما هنگام روز به سراغشان بيايد درحالىكه سرگرم بازى هستند؟!
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدبْنالحَنَفِیّهًْ قَالَ: لَمَّا قَدِمَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) الْبَصْرَهًَْ بَعْدَ قِتَالِ أَهْلِ الْجَمَلِ دَعَاهُ الْأَحْنَفُبْنُقَیْسٍ وَ اتَّخَذَ لَهُ طَعَاماً فَبَعَثَ إِلَیْهِ (علیه السلام) وَ إِلَی أَصْحَابِهِ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ یَا أَحْنَفُ ادْعُ لِی أَصْحَابِی فَدَخَلَ عَلَیْهِ قَوْمٌ مُتَخَشِّعُونَ کَأَنَّهُمْ شِنَانٌ بوالی {بَوَالٍ} فَقَالَ الْأَحْنَفُبْنُقَیْسٍ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) مَا هَذَا الَّذِی نَزَلَ بِهِمْ أَ مِنْ قِلَّهًِْ الطَّعَامِ أَوْ مِنْ هَوْلِ الْحَرْبِ فَقَالَ (علیه السلام) لَا یَا أَحْنَفُ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَجَابَ أَقْوَاماً تَنَسَّکُوا لَهُ فِی دَارِ الدُّنْیَا تَنَسُّکَ مَنْ هَجَمَ عَلَی مَا عَلِمَ مِنْ قُرْبِهِمْ مِنْ یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُشَاهِدُوهَا فَحَمَلُوا أَنْفُسَهُمْ عَلَی مَجْهُودِهَا وَ کَانُوا إِذَا ذَکَرُوا صَبَاحَ یَوْمِ الْعَرْضِ عَلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ تَوَهَّمُوا خُرُوجَ عُنُقٍ یَخْرُجُ مِنَ النَّارِ یُحْشَرُ الْخَلَائِقُ إِلَی رَبِّهِمْ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ کِتَابٍ یَبْدُو فِیهِ عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ فَضَائِحُ ذُنُوبِهِمْ فَکَادَتْ أَنْفُسُهُمْ تَسِیلُ سَیَلَاناً أَوْ تَطِیرُ قُلُوبُهُمْ بِأَجْنِحَهًِْ الْخَوْفِ طَیَرَاناً وَ تُفَارِقُهُمْ عُقُولُهُمْ إِذَا غَلَتْ بِهِمْ مَرَاجِلُ الْمُجَرَّدِ {الْمُحْرَدِ} إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ غَلَیَاناً فَکَانُوا یَحِنُّونَ حَنِینَ الْوَالِهِ فِی دُجَی الظُّلَمِ وَ کَانُوا یَفْجَعُونَ مِنْ خَوْفِ مَا أَوْقَفُوا عَلَیْهِ أَنْفُسَهُمْ فَمَضَوْا ذُبُلَ الْأَجْسَامِ حَزِینَهًٌْ قُلُوبُهُمْ کَالِحَهًٌْ وُجُوهُهُمْ ذَابِلَهًٌْ شِفَاهُهُمْ خَامِصَهًٌْ بُطُونُهُمْ تَرَاهُمْ سُکَارَی سُمَّارُ وَحْشَهًِْ اللَّیْلِ مُتَخَشِّعُونَ کَأَنَّهُمْ شِنَانٌ بوالی {بَوَالٍ} قَدْ أَخْلَصُوا لِلَّهِ أَعْمَالًا سِرّاً وَ عَلَانِیَهًًْ فَلَمْ تَأْمَنْ مِنْ فَزَعِهِ قُلُوبُهُمْ بَلْ کَانُوا کَمَنْ حَرَسُوا قِبَابَ خَرَاجِهِمْ فَلَوْ رَأَیْتَهمْ فِی لَیْلَتِهِمْ وَ قَدْ نَامَتِ الْعُیُونُ وَ هَدَأَتِ الْأَصْوَاتُ وَ سَکَنَتِ الْحَرَکَاتُ مِنَ الطَّیْرِ فِی الْوُکُورِ وَ قَدْ نَهْنَهَهُمْ هَوْلُ یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ بِالْوَعِیدِ عَنِ الرُّقَادِ کَمَا قَالَ سُبْحَانَهُ أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُری أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا بَیاتاً وَ هُمْ نائِمُونَ فَاسْتَیْقَظُوا لَهَا فَزِعِینَ وَ قَامُوا إِلَی صَلَاتِهِمْ مُعَوِّلِینَ بَاکِینَ تَارَهًًْ وَ أُخْرَی مُسَبِّحِینَ یَبْکُونَ فِی مَحَارِیبِهِمْ وَ یَرِنُّونَ یَصْطَفُّونَ لَیْلَهًًْ مُظْلِمَهًًْ بَهْمَاءَ یَبْکُونَ فَلَوْ رَأَیْتَهُمْ یَا أَحْنَفُ فِی لَیْلَتِهِمْ قِیَاماً عَلَی أَطْرَافِهِمْ مُنْحَنِیَهًًْ ظُهُورُهُمْ یَتْلُونَ أَجْزَاءَ الْقُرْآنِ لِصَلَوَاتِهِمْ قَدِ اشْتَدَّتْ إِعْوَالُهُمْ وَ نَحِیبُهُم.
امام علی ( محمّدبنحنفیّه گوید: بعد از پایان جنگ جمل، امیرالمؤمنین (به بصره آمد. احنفبنقیس به افتخار آن حضرت و یارانش ضیافتی ترتیب داد. حضرت به خانهی او رفت و فرمود: «ای احنف! یاران مرا بخوان که بیایند». در این موقع جمعی وارد مجلس شدند که در نهایت خشوع و شکستگی، همچون مشکهای پوسیده بودند. احنف پرسید: «یا امیرالمؤمنین! اینها چه ناراحتی دارند؟ آیا از غذا نخوردن چنین ضعیف شدهاند یا از وحشت و هراس جنگ»؟ حضرت فرمود: «نه ای احنف! خداوند سبحان جمعیّتهایی را که در دنیا به خاطر او ریاضت کشیدهاند پذیرفته است، زیرا خودشان را به روز قیامت نزدیک میدانند، پیش از آنکه آن روز را ببینند، خویشتن را به رنج و ریاضت واداشته است. آنها چنان هستند که هرگاه صبح قیامت و لحظهای را که به پیشگاه خدا عرضه میشوند به خاطر میآورند، گردنهایی را که از آتش دوزخ بیرون میآید یاد میکنند، و به یاد میآورند که مردم به سوی پروردگارشان محشور میگردند، در حالی که نامه سرگشادهای که همه بر آن آگاهی مییابند کردار زشت و گناهانشان را ثبت کرده، از شدت وحشت نزدیک است جانشان آب شود یا دلهایشان با بالهای ترس به یکباره پر زند و از خرد بیگانه شوند، آنگاه که آهنگ خدای سبحان آنان را به غلیان و جوشش میآورد. آنها همچون دلدادگان در تاریکی شبها ناله شوق سر میکنند، پیوسته از ترس کرداری که خود بر آنها آگاهند فزع دارند، دنیا را با بدنهای افسرده و خشکیده، دلهای غمزده، صورتهای تیره رنگ و بیفروغ، لبهای پژمرده، شکمهای تهی و به پشت چسبیده واگذارند. آنان را در حال بیخودی همچون افراد مست و داستانسرای وحشت شب میبینی، و در نهایت خشوع و شکستگی همچون مشکهای پوسیدهاند. آنها در نهان و آشکار فقط برای خدا کار میکنند و از بیم او لحظهای دلشان آرام نیست (پیوسته بیدار و هشیارند)، گویا نگهبان انبارهای ارزاقند. ای احنف! شبانگاه اگر آنها را ببینی هنگامی که دیدگان در خواب، صداها آرام، جنبشها ساکن و پرندگان در لانهها هستند، آنان از بیم و هراس روز قیامت آرام ندارند و وعدههای عذاب، آنها را از استراحت بازداشته است. چنانچه خداوند فرموده: أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُری أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا بَیاتاً وَ هُمْ نائِمُون، آنها از هول عذاب خدا، با وحشت و ترس از خواب میپرند و با ناله و آه به نماز میایستند، گاهی میگریند و زمانی تسبیح میگویند، در محراب عبادت اشک میریزند، صدای نالهشان طنین میافکند و در شب تیره و تار، به صف میایستند و میگریند. ای احنف! شب هنگام اگر به آن قوم نظر افکنی، مردمی را میبینی که روی پاها ایستاده ولی پشت آنها خم گشته؛ در نمازند و قرآن میسرایند؛ ناله و فریاد و سوز و گدازشان پرشور است».