آیه وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ في أَرْضِ اللهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَليمٌ [73]
و بهسوى [قوم] ثمود، برادرشان صالح را [فرستاديم]؛ گفت: «اى قوم من! [تنها] خدا را بپرستيد، كه جز او، معبودى براى شما نيست. دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده: اين «ناقه» الهى براى شما نشانهاى است؛ بگذاريد در زمين خدا به چرا مشغول شود؛ و هيچگونه آزارى به آن نرسانيد، كه عذاب دردناكى شما را خواهد گرفت»!
السّجّاد (علیه السلام)- عَنْ یَحْیَیبْنِالْمُسَاوِرِ الْهَمْدَانِیِّ، عَنْ أبِیهِ، قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ إِلَی عَلِیِّبْنِالْحُسَیْنِ (علیه السلام) فَقَالَ أَنْتَ عَلِیُّبْنُالْحُسَیْنِ (علیه السلام) قَالَ نَعَمْ قَالَ أَبُوکَ الَّذِی قَتَلَ الْمُؤْمِنِینَ فَبَکَی عَلِیُّبْنُالْحُسَیْنِ (علیه السلام) ثُمَّ مَسَحَ عَیْنَیْهِ فَقَالَ وَیْلَکَ کَیْفَ قَطَعْتَ عَلَی أَبِی أَنَّهُ قَتَلَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ لِقَوْلِهِ إِخْوَانُنَا قَدْ بَغَوْا عَلَیْنَا فَقَاتَلْنَاهُمْ عَلَی بَغْیِهِمْ فَقَالَ وَیْلَکَ أَ مَا تَقْرَأُ الْقُرْآنَ قَالَ بَلَی قَالَ فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً وَ إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً أَ فَکَانُوا إِخْوَانَهُمْ فِی دِینِهِمْ أَوْ فِی عَشِیرَتِهِمْ قَالَ لَهُ الرَّجُلُ لَا بَلْ فِی عَشِیرَتِهِمْ قَالَ (علیه السلام) فَهَؤُلَاءِ إِخْوَانُهُمْ فِی عَشِیرَتِهِمْ وَ لَیْسُوا إِخْوَانَهُمْ فِی دِینِهِمْ.
امام سجّاد ( یحییبنمساور همدانی از پدرش روایت کرده که گوید: مردی از اهالی شام نزد امام سجاد (آمد و گفت: «آیا علیّبنحسین (تو هستی»؟ فرمود: «بله». گفت: «پدر تو کسی است که مومنین را کُشت». امام سجّاد (گریست سپس چشمانش را پاک کرد و فرمود: «وای بر تو، چگونه در مورد پدرم اینگونه قضاوت کردی که مؤمنین را کشته است»؟ گفت: «به خاطر اینکه خود وی گفته است: برادران ما بر ما ستم کردند و ما نیز با آنان جنگیدیم». فرمود: «وای بر تو، آیا تو قرآن نمیخوانی»؟ گفت: «البتّه که میخوانم». فرمود: «خداوند تعالی میفرماید: وَ إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْبا (اعراف/۸۵) و وَ إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً. آیا این پیامبران برادران دینی آنان بودند یا همقبیلهای آنان»؟ مرد پاسخ داد: «البتّه که هم قبیلهای بودند». فرمود: «آنان نیز همقبیلهای بودند و برادران ایمانی نبودهاند».
الباقر (علیه السلام)- إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ (علیهم السلام) بُعِثُوا خَاصَّهًًْ وَ عَامَّهًًْ، أَمَّا صَالِحٌ (علیه السلام) فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَی ثَمُودَ وَ هِیَ قَرْیَهًٌْ وَاحِدَهًٌْ وَ هِیَ لَا تَکْمُلُ أَرْبَعِینَ بَیْتاً عَلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ صَغِیرَهًٌْ.
امام باقر ( در کتاب مجمعالبیان آمده است: پیامبران به صورت خاص و عام برانگیخته شدند... و صالح به یک روستا از قوم ثمود فرستاده شد که آن روستا کمتر از چهل خانه کوچک در کنار ساحل دریا را شامل میشد.